انقلاب اسلامی :: نگاهی به عوامل اجتماعی و اقتصادی سقوط پهلوی دوم

نگاهی به عوامل اجتماعی و اقتصادی سقوط پهلوی دوم

19 مهر 1394

عصمت بابادی

دهه‌های 1340 و 1350 را می‌توان دوره‌ای دانست که حکومت پهلوی دست به اجرای پروژه‌های توسعۀ گسترده‌ای زد. اما در نهایت منجر به توسعۀ نامتوازن حوزه‌های اقتصادی و سیاسی شد. درآمد نفت، تمرکز و تحکیم قدرت سیاسی، خودمختاری و استقلال نسبی حکومت را از جامعه‌ای که بر آن حکومت می‌کرد امکان پذیر ساخت. توجه حکومت به این بود که انحصار قدرت سیاسی تنها راه ممکن برای جبران عقب‌ماندگی همه جانبه مملکت و نوسازی جامعه است. روش‌هایی که برای تحکیم قدرت سیاسی به کار برده‌ می‌شد به تدریج موجب شد که حکومت پهلوی به صورت یک نهاد مستقل از جامعه درآید و اصلاحات اجتماعی، اقتصادی نیز که در راستای برآورده شدن نیازهای دیکتاتوری تجددگرایانه شکل گرفته بود از بالا هدایت می‌شد. اجرای سیاست‌های نوسازی، دخالت دولت را در انباشت سرمایه به شدت افزایش داد و در این راستا درآمدهای نفتی نقش بزرگی ایفا کردند.

نوسازی‌ای که در ایران رخ داد شبه مدرنیسمی بود که عواید نفت آن را تسریع کرد. وضع مسکن جز برای وابستگان دولت و جامعه تجار یا وحشتناک بود یا هولناک. اغلب شهرهای کوچک و بزرگ از جمله تهران فاقد سیستم فاضلاب کارآمد بودند. خدمات درمانی و بهداشتی برای اغنیا بسیار گران و نامطمئن بود و برای فقرا گران و خطرناک. برنامه‌های سیاسی و اقتصادی دولت به گسترش سریع شهرهای کوچک و بزرگ انجامید. افزایش درآمد در شهرها، زوال کشاورزی و روستانشینی به مهاجرت جمعی روستائیان به شهرها منجر شد. گسترش بوروکراسی دولتی و تمرکز بیش از پیش و در واقع شگفت‌انگیز تصمیمات اجرایی، سیل مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ را باعث شد. برنامه‌های توسعه حکومت پهلوی به صورت عمده بر محور تکنولوژی غربی استوار بود و این امر موجب افول بخش کشاورزی، تغییر ساختار طبقاتی و به عبارتی تغییر ساختار اقتصادی و اجتماعی ایران شد.

هزینه‌های دولت در زمینه آموزش همگام با عواید نفت افزایش یافت و نسبت به سایر خدمات اجتماعی اولویت یافت. اما سپاه دانش که برای سوادآموزی در نواحی روستایی فعالیت داشت علمکرد ضعیفی را ارائه داد. از جمله ضعف‌ها باید به مبالغ قابل ملاحظه و فزاینده‌ای اشاره کرد که با سروصدای زیاد برای این طرح کاملا تبلیغاتی خرج می‌شد. رفتار تحقیرآمیز عده‌ای از مشمولان تحصیلکرده با روستاییان ناخرسندی را در روستاها به بار آورد. عده‌ای شاگردان و بیمارانشان را به طریق مختلف استثمار می‌کردند، بدون اینکه مجازات شوند. بخش زیادی از بودجه آموزش در نواحی شهری به ویژه شهرهای بزرگ صرف شد و یکی از اولین رشوه‌های سیاسی چشمگیر که دولت به بستگانش می‌پرداخت، برای تحصیلات بود و این موضوع تأثیر به سزایی در میزان تورم داشت.

شرکت‌های چند ملیتی با غارت منابع نفت، فقر و تنگدستی را در جامعه موجب شدند و سرمایه در دست قشر ثروتمند جامعه بود. به این ترتیب اقتصاد ایران در اواخر دوره پهلوی نمونه‌ای از اضمحلال اقتصاد ملی کشورهای جهان سوم در نظام بین‌المللی بود. کشوری که با فروش بی‌رویه نفت تلاش داشت به معیارهای رشد و توسعه غربی دست یابد.

در واقع افزایش شدید و ناگهانی قیمت نفت منابع مالی سرشاری را در دهه 1350 در اختیار اقتصاد ایران قرار داد. در چنین شرایطی که ایران از بالاترین رشد اقتصادی برخوردار شد به جای استفاده مفید از این فرصت اقتصادی تلاش خود را صرف کمک به سیستم مالی و خرید سهام کارخانه‌ها و شرکت‌های ورشکسته آمریکا و اروپا و خرید فراورده‌های تسلیحاتی کرد و مقداری از درآمد نفت نیز صرف خرید محصولات وارداتی شامل گندم آمریکا، برنج تایلند، پیاز پاکستان، سیب زمینی هند، پرتقال آفریقای جنوبی، تخم مرغ اسرائیل و پنیر و گوشت و موز شد. حال آنکه این اقلام با سیاست و مدیریت دقیق در بخش کشاورزی می‌توانست در ایران فراهم شود. فقدان برنامه مشخص اقتصادی و اجرای سیاست ریخت و پاش و ولخرجی‌های شاهانه برای اموری چون جشن‌های2500ساله و تقسیم و توزیع ناعادلانه درآمدهای ملی در نهایت موجب اسراف بی‌رویه منابع ملی، ظلم اقتصادی و فقر و محرومیت بخش بزرگی از زندگی مردم جامعه ایران شد.

رونق درآمدهای نفتی با سیاست ولخرجی و ریخت‌و پاش‌های درباری به تدریج تبدیل به تورم و شکاف عمیق بین درآمدهای شهری و روستایی، مهاجرت‌های بی‌رویه، رکود کشاورزی در روستاها، افزایش بیکاری در شهرها و نابرابری درآمدها در مناطق شهری و بویژه فاصله بیشتر طبقاتی گردید. تا اواسط دهه1350 دو درصد جمعیت شهرنشین، 40درصد هزینه را به خود اختصاص می‌داد و شهرنشینان فقیر از کمبود مسکن رنج می‌بردند و هفتاد درصد درآمد خود را می‌بایست صرف اجاره مسکن کنند. طبقه کم‌درآمد بیشترین سنگینی ناشی از تورم، بی‌برنامگی، فساد مالی و اقتصادی رژیم را تحمل می‌کرد. اصلاحات ارضی نیز که به ظاهر برای جلب نظر روستاییان و کاستن از قدرت و نفوذ بزرگ مالکان بود، در عمل نه تنها باعث کاستن قدرت بزرگ مالکان نشد بلکه سبب گسترش نارضایتی‌ها در جامعه شد و سیل مهاجرت روستاییان را به شهرها جاری کرد. حکومت پهلوی اگر به جای تمرکز در بخش صنعت به تمرکز در بخش کشاورزی بیشتر توجه می‌کرد مهاجرت روستاییان به شهرها بسیار کمتر و مشکلات اجتماعی مهاجران نیز کمتر می‌شد. اما هدف از اصلاحات ارضی در درجه اول ایجاد مشروعیت ضروری برای تحکیم و گسترش دیکتاتوری شاه بود و اهداف اقتصادی به وضوح نقش ثانوی را بازی می‌کردند. دولت‌ها نیز به جای استفاده مفید از پول نفت و سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی توجه خود را بیشتر صرف رشد بالا و قدرت نظامی در منطقه کردند و از توجه به مشکلات و خواسته‌های اجتماعی و اقتصادی مردم باز ماندند.

مهاجرت وسیع روستاییان در دهه 1350 تولید مواد غذایی کشور را به شدت کاهش داد و با واردات گسترده مواد غذایی روستاها را از نظر این مواد به شهرها که خود نیز وابسته به خارج بودند نیازمند ساختند. مهاجران در شهرها با فقدان کار کافی، مسکن و امکانات زیست مناسب رو به رو شدند و در حاشیه شهرها و محله‌های فقیرنشین استقرار یافتند. روستاییان که به شهرها مهاجرت می‌کردند با فرهنگی متفاوت‌تر روبه‌رو شدند و برای کسب درآمد در ساختمان‌ها و در مجاورت کاخ‌ها و ویلاهای مجلل که با هزینه گزاف ساخته می‌شد به کار مشغول می‌شدند. در سال 1352 که درآمد نفت تقلیل یافت اجرای کارهای ساختمانی کاهش یافت و در نتیجه کارگران به خیل بیکاران پیوستند. عقب افتادگی، محرومیت و پراکندگی روستاییان ایران در اجتماعات کوچک، محیط زندگی سخت و طاقت‌فرسایی را به وجود آورده بود. بالا بودن درصد بی‌سوادی و مرگ و میر در میان روستاییان نتیجه طبیعی این وضعیت بود. در سال 1353تنها 13درصد از بچه‌های روستایی در سن مدرسه امکان استفاده از آموزش دولتی را داشتند. در حالی که این آمار برای فرزندان شهرنشین به 90 درصد می‌رسید.

سیاست نظامی کردن و خرید تسلیحات آمریکایی به تدریج تأثیرات اقتصادی ـ اجتماعی در پی داشت و موجب به هم خوردن نظم طبیعی جامعه ایرانی شده بود. درآمدهای نفتی به جای اینکه در خدمت برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی قرار بگیرد در راستای تقویت بنیه نیروهای نظامی به کار گرفته شد. شاه به عنوان ژاندارم منطقه هزینه‌های هنگفتی را صرف خرید تجهیزات پیشرفته نظامی می‌کرد.

از سوی دیگر مشاغل حساس و کلیدی در انحصار عده‌ای معین از گروه‌های خاص از جمله بهایی‌ها، اقوام سلطنتی و وابستگان آنها قرار داشت. به این ترتیب بی‌توجهی به ارزش‌های مسلط مذهبی و بی‌تفاوتی در قبال خواسته‌های رهبران مذهبی، آزادی و بی‌بندوباری زیاده از حد، رواج فحشا و فساد، عدم مراعات عفت عمومی و اشتغال بهایی‌ها در مشاغل کلیدی و حساس دولتی و کنترل اقتصاد جامعه توسط آنان در افزایش نارضایتی‌های اجتماعی تأثیر داشت.

اصلاحات شاه، بازاریان، علما و طبقه بالای زمیندار، یعنی سه پایگاه سنتی را از او جدا کرد. شاه کوشید به حمایت طبقه پایین و علمای محافظه کار بپردازد و دولت‌ها کوشیدند تا نقش علما را به عنوان مبلغان تشیع از آنان سلب کنند. از این رو دستور تشکیل سپاه دین صادر شد که براساس آن اعضای سپاه مذکور باید از میان فارغ‌التحصیلان علوم دینی دانشگاه‌های مختلف انتخاب شده و به قسمت‌های مختلف کشور فرستاده می‌شدند. سپاه دین و این گونه مبلغان دینی اهداف سه‌گانه‌ای را دنبال می‌کردند: نشر و اشاعه نسخه‌ای محافظه کارانه و غیرسیاسی از تشیع که بر وفاق اسلام با سلطنت تأکید می‌ورزید، تقویت و تحکیم تدریجی همبستگی تشیع و دیوان سالاری دولتی و نشان دادن مراتب تعهد و پایبندی دولت به مذهب شیعه. اما مهم‌تر از اینها مخالفت علما با توسعه یک فرهنگ غرب‌گرا و ستایش شاه از ایران قبل از اسلام بود. حضور هزاران غربی در ایران، در کنار احداث صدها سینما که به نمایش فیلم‌های مبتذل غربی می‌پرداختند و نیز وجود دیسکوها و مشروب‌فروشی‌ها، همه و همه نماد اوج‌گیری فرهنگی بیگانه بود که به عقیده علما برای مذهب تشیع مخاطره‌آمیز بود.

به طور کلی، برگزاری جشن‌های 2500ساله، مساله کاپیتولاسیون، برتر شمردن عناصر وابسته به بیگانگان و گاهی مواقع ترجیح ایرانیان غیرمسلمان بر ایرانیان مسلمان، گسترش قمارخانه‌ها، مراکز فحشا، مشروب فروشی‌ها، نمایش فیلم‌های مبتذل در سینما و تلویزیون بخشی از تلاش‌های حکومت پهلوی در رویارویی با فرهنگ اسلامی کشور بود. گسترش قمارخانه‌ها و مشروب فروشی‌ها در راستای مدرنیسم‌گرایی محمدرضا شاه بود تا جوانان را با فرهنگ غرب‌گرایی مأنوس کنند.
حکومت پهلوی با برگزاری جشنواره‌های عظیم، ایران پیش از اسلام را مترقی و پیشرفته و ایران بعد از اسلام را مرتجع و عقب مانده نشان داد. برگزاری جشن‌های 2500ساله و تغییر تاریخ هجری شمسی به شاهنشاهی در راستای همین سیاست شکل گرفت و تمامی اسناد رسمی و دولتی و کتاب‌های مدارس براساس این تاریخ جدید به چاپ رسیدند. ساواک تمام انجمن‌های دانش‌آموزی و حرفه‌ای و نیز اتحادیه‌های تجاری را تحت کنترل خود درآورد، مطبوعات را سانسور کرد و تمامی احزاب سیاسی منتقد حکومت را حتی اگر قانونی بودند سرکوب کرد. به رغم تمامی این تلاش‌ها ساواک در ریشه‌کن کردن مخالفت با یک رژیم خودکامه ناکام ماند.

حکومت پهلوی با توجه به ثروت‌های عظیم نفتی موجود، از حزب رستاخیز به عنوان مجرای تطمیع هواداران سلطنت استفاده کرد و شاه اعلام کرد آنها که با ما نیستند ضد ما هستند. این همان دیکتاتوری در شکل کامل آن بود و ایجاد حزب رستاخیز تلاشی در جهت براندازی تمامی منابع مخالف سلطنت و ایجاد تصویری متحد و منسجم از مردم تحت سلطه و حاکمیت شاه. حزب رستاخیز ناآگاهانه روحیه مخالفت با حکومت پهلوی را دامن زد، زیرا تأسیس آن به منزله پذیرش غلط بودن استراتژی حکومت طی دهه‌های گذشته بود.

به طور کلی عوامل متعدد نارضایتی‌های اجتماعی، فساد مالی و اقتصادی، گسترش بی‌رویه شهرها در پی مهاجرت روستاییان، اشتغال بهایی‌ها در مشاغل کلیدی، فقدان برنامه اقتصادی و عمرانی، جمعیت پرتعداد آمریکایی‌ها در ایران و بسیاری از موارد دیگر که در این مقاله به آنها اشاره شد، همه در ایجاد نارضایتی عمومی و در نهایت به وجود آمدن جرقه‌های انقلاب اسلامی تأثیرگذار بودند.


منابع و ماخذ:

ـ‌ انقلاب اسلامی و انقلاب‌های جهان، مرکز تحقیقات اسلامی و نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران، 1376.
ـ پزشکی و دیگران، محمد، انقلاب اسلامی، چرایی و چگونگی رخداد آن، تهران، انتشارات معارف، 1379.
ـ عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1375.
ـ محمدی، منوچهر، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران، انتشارت امیرکبیر، 1370.
ـ مصباح یزدی، محمدتقی، انقلاب اسلامی وریشه‌های آن، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1386.
ـ مقصودی، مجتبی، تحولات سیاسی اجتماعی ایران1320- 57، تهران، روزنه،1380.
ـ میلانی، محسن، شکل‌گیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطارزاده، تهران، انتشارات گام نو،1380.
همایون کاتوزیان، محمدعلی، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطه تا پایان سلسه پهلوی، ترجمه رضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز، 1374.



 
تعداد بازدید: 1369


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: