انقلاب اسلامی :: انقلاب ‌اسلامی در بابلسر

انقلاب ‌اسلامی در بابلسر

09 اسفند 1394

سیدرضا فندرسکی

بابلسر، شهری ساحلی در مرکز استان مازندران است که در این گزارش به مبارزات مردم این شهر در سال‌های 1356 و 1357 می‌پردازیم.

شانزدهم و هفدهم دی سال 1356، شبانه تعداد زیادی اعلامیه در خیابان ششم بهمن و دبستان سنایی فریدون‌کنار از توابع بابلسر نصب و پخش شد.

سی‌ام بهمن عده‌ای شیشه‌های ساختمان حزب‌ رستاخیز در بابلسر را شکسته و با پرتاب مواد ‌آتش‌زا به داخل ساختمان آن را به آتش کشیدند. ساواک احتمال داد این اقدام توسط دانشجویان مدرسه عالی علوم‌ اداری و اقتصاد بابلسر و به انگیزه انتقام از یکی از اساتید خود که دبیر حزب مذکور بود انجام شده باشد.

شانزدهم فروردین سال 1357 یک دستگاه تاکسی در بابلسر دچار حریق ‌شد. ساواک با توجه به اینکه صاحب تاکسی همکاری غیر رسمی با آنها داشته است، درصدد برآمد انگیزه این اقدام را بررسی نماید.

عده‌ای از دانشجویان مدرسه عالی علوم‌ اقتصادی بابلسر، پنجم اردیبهشت اعلامیه‌هایی را در کتابخانه دانشکده توزیع کردند. چهاردهم خرداد هم با پخش اعلامیه‌هایی از مردم خواسته می‌شود که به مناسبت سالگرد قیام پانزده خرداد مغازه‌های خود را تعطیل کنند. نوزدهم خرداد نیز تعدادی از دانش‌آموزان در مقابل مدرسه عصر پهلوی بابلسر اجتماع کرده و شعارهای‌انقلابی سر دادند. هنگامی که مأموران درصدد دستگیری آنان برآمدند، دانش‌آموزان با پرتاب سنگ موفق به فرار شدند.(1)

به گزارش شهربانی بابلسر، در روز بیست‌ویکم خرداد، در دستشویی مدرسه عالی علوم ‌اقتصادی بابلسر شعارهایی علیه حکومت پهلوی نوشته شده بود.

سه روز بعد عده‌ای از مردم که در گزارش شهربانی تعداد آنها هشتاد نفر ذکر شده است در مقابل مسجد جامع بابلسر اجتماع کرده و سپس با شعارهای الله‌اکبر، درود بر خمینی و مرگ بر شاه خائن، در خیابان‌های این شهر راهپیمایی کردند. بلافاصله مأموران شهربانی به محل تجمّع آنها اعزام شده و تظاهرکنندگان پس از پرتاب سنگ به‌ سوی آنها به سمت ساحل‌ دریا فرار کردند. در نتیجه تجسّس مأموران 25 نفر از مردم دستگیر شدند که یکی از آنها به نام ایوب معادی بر اثر ضربه به سر و خونریزی مغزی به شهادت رسید.

عده‌ای با نام «گروه وکلای جوان ایران» در روز هفتم تیر ماه اعلامیه‌هایی در حمایت از رسیدگی قانونی به پرونده قتل یکی از دستگیرشدگان تظاهرات اخیر بابلسر (شهید ایوب‌ معادی) در کاخ دادگستری تهران پخش کردند. شهربانی بابلسر هم در نامه‌ای به وزارت کشور برای مقابله با اجتماع مردم در مراسم چهلم شهید ایوب ‌معادی تقاضای اعزام نیروی کمکی می‌کند.(2)

هشتم شهریور اعلامیه‌ای از سوی اصناف بابلسر صادر شد که در آن آمده بود، در حمایت از اصناف بابل، چنانچه روحانی دستگیر شده، شیخ هادی روحانی‌(3) آزاد نشود، مغازه‌ها را تعطیل خواهند کرد. اصناف بابلسر طبق این اعلامیه، روز بعد مغازه‌ها را تعطیل کردند.(4) یازدهم شهریور هم بیشتر مغازه‌های شهر بسته بود. سرانجام فشارهای افکار عمومی باعث شد که ساواک، شیخ هادی روحانی‌زاده را روز دوازدهم شهریور آزاد کند. در این روز هزاران نفر از مردم بابلسر از وی استقبال کرده و بازاریان و کاسبان نیز مغازه‌ها را گشودند.(5)

در پی ایجاد محدودیت‌هایی برای فعالیت‌های امام خمینی(ره) در نجف و محاصره منزل ایشان توسط دولت بعثی عراق، در بابلسر شایع شد که به همین مناسبت در روز نهم مهر اعتصاب عمومی برپا خواهد شد و تظاهراتی نیز صورت خواهد گرفت.

بیست‌وهشتم مهر عده‌ای از مردم که ساواک تعداد آنها را 300 نفر و مطبوعات تعداد آنها را 800 نفر ذکر کرده‌اند، پس از شرکت در مراسمی در یکی از مساجد فریدون‌کنار به خیابان‌ها آمده و با شعارهای «مسلمان‌ها به ما ملحق شوید» و «ارتش برادر ماست» راهپیمایی کردند، اما با دخالت مأموران متفرق شدند. اندکی بعد آنان دوباره در مسجدی اجتماع کردند و هنگام خروج از مسجد بین مأموران و مردم درگیری روی داد که با تیراندازی مأموران این اجتماع پایان یافت.(6)

اوایل آبان 1357 مدارس بابلسر همچنان در اعتصاب به سر می‌بردند. سوم آبان عده‌ای از دانش‌آموزان که در گزارش شهربانی تعداد آنها 300 نفر ذکر شده با در دست داشتن پلاکاردهایی، در خیابان‌های بابلسر به راهپیمایی پرداختند. تظاهرکنندگان که پس از مدتی تعداد آنها به گفته شهربانی به هزارنفر رسیده بود، بدون درگیری مأموران با آنها، به راهپیمایی خود خاتمه دادند. روز بعد نیز تظاهرات مشابهی در شهر برگزار گردید. همزمان در فریدون‌کنار نیز مردم به تظاهرات پرداختند.

ششم آبان بار دیگر مردم بابلسر با شعار «نهضت ما حسینی، رهبر ما خمینی» راهپیمایی کردند. به نوشته روزنامه کیهان مردم در این راهپیمایی خواهان لغو حکومت نظامی، آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت امام‌ خمینی(ره) به میهن شدند.(7) روز بعد نیز تظاهرات مشابهی از مسجد جامع شهر برگزار گردید.

شانزدهم آبان سه هزار ‌نفر از فرهنگیان و دانشجویان مدرسه‌عالی‌ بابلسر در محوطه دبیرستان عصر پهلوی این شهر اجتماع کرده و در حالی که پلاکاردها و عکس‌هایی از امام ‌خمینی(ره)، دکترشریعتی و شهدا در دست داشتند در خیابان‌های شهر به راهپیمایی پرداختند. این تظاهرات بدون درگیری پایان یافت.(8)

یازدهم آذرعده‌ای از مردم بابلسر در مسجد جامع این شهر اجتماع کرده و سپس با شعار «استقلال‌، آزادی، جمهوری ‌اسلامی» در خیابان‌ها به راهپیمایی پرداختند. با تهدید مأموران، جمعیت به داخل مسجد مراجعت کرده و پس از استماع سخنرانی یکی از روحانیون متفرق شدند. تحصّن کارکنان اداری و آموزشی اداره آموزش ‌و پرورش بابلسر در این روز پایان یافت. در نیمه آذرماه مدارس بابلسر همچنان تعطیل بود.

شب‌هنگام شانزدهم آذر و پس از خاموشی برق، عده‌ای از مردم از مساجد این شهر خارج شده و به تظاهرات پرداختند که با دخالت مأموران متفرق شدند. هفدهم آذر نیز تظاهراتی در بابلسر برگزار شد که با دخالت مأموران خاتمه یافت. روز بعد عده‌ای از مردم آمل و بابل به فریدون‌کنار آمده و به همراه مردم این شهر راهپیمایی کردند. در این راهپیمایی مردم با پرتاب سنگ و بمب‌های دست‌ساز با مأموران درگیر شدند و مأموران نیز به سوی آنها تیراندازی کردند که در نتیجه چهار نفر از مردم به شهادت رسیدند. جنازه‌های این شهدا روز بعد با حضور پنج‌هزار نفر از مردم تشییع شد و به شهرهای آنان منتقل گردید.(9)

نوزدهم آذر نیز عده‌ای از مردم روستای یورمحله بابلسر وارد شهر شدند و در حالی که جمعیت آنها به دوهزار نفر رسیده بود، راهپیمایی آرامی داشتند. روز بعد که مصادف با عاشورای ‌حسینی بود باز هم عده‌ای از مردم روستای یورمحله در خیابان‌های بابلسر با شعارهایی در حمایت از امام ‌خمینی(ره) و علیه حکومت پهلوی راهپیمایی کردند و در پایان، در امامزاده ابراهیم(ع) این شهر گردآمدند. در پایان این راهپیمایی سه نفر به اتهام توزیع اعلامیه‌های امام دستگیر شدند.

اواخر آذر ماه 1357 مدارس بابلسر مانند بسیاری از شهرهای استان مازندران همچنان تعطیل بود. در روز دوم دی عده‌ای از مردم در خیابان‌های بابلسر به راهپیمایی پرداختند. در این راهپیمایی، درگیری ماموران با مردم موجب دستگیری دو نفر شد. در این روز چند نفر از کارکنان شیلات بابلسر به استاندار مازندران و رئیس ساواک استان مراجعه کرده و خواستار برکناری رئیس شیلات این شهر شدند. رئیس ساواک استان هم فساد این شخص را تأیید کرده و خواهان برکناری وی می‌شود.

هشتم دی، تظاهرات پراکنده‌ای در شهر روی داد که منجر به درگیری و تیراندازی مأموران شد. این تظاهرات از عصر این روز آغاز شد. یک سینما دچار آتش‌سوزی شد و مردم با سنگ به سمت شهربانی حمله کردند. وسعت درگیری در نقاط مختلف شهر باعث شد که شهربانی بابلسر تقاضای اعزام نیروی کمکی کند و سرانجام نیروی کمکی از بابل رسید و در ساعت هشت‌شب درگیری‌ها پایان یافت. تظاهرات مشابهی نیز شب بعد برگزار شد. روز دهم دی عده‌ای در جلوی پل ورودی شهر اجتماع کرده و قصد داشتند پل را مسدود نمایند که تعدادی مأمور به آنجا اعزام و مردم را متفرق کردند. در نقاط دیگر شهر نیز تظاهرات پراکنده‌ای رخ داد.

در تظاهرات و درگیری‌های سیزدهم دی یک نفر به نام جلال فرجی به شهادت رسید. روز بعد کسبه و اصناف مغازه‌های خود را بستند و جنازه این شهید در بابلسر و به گفته شهربانی با حضور چهارهزار نفر از مردم این شهر و عده‌ای از مردم که از فریدون‌کنار و بابل آمده بودند تشییع شد. در این تشییع جنازه مردم با شعارهایی مانند «مرگ بر شاه» و «وای به روزی که مسلح شویم» پیکر شهید را تا امامزاده ‌ابراهیم(ع) بدرقه کردند.

رئیس شهربانی بابلسر در گزارشی به تاریخ شانزدهم دی ‌ماه خطاب به رئیس شهربانی استان مازندران از روحیه ضعیف و پایین نیروهای تحت امر خود که باعث شده است در سرکوبی تظاهرات مردم جسارت لازم را نداشته باشند به شدّت گلایه کرد.

هجدهم دی تظاهراتی در بابلسر روی داد که شهربانی تعداد مردم را بسیار اندک و مطبوعات تعداد آنها را ده ‌هزار نفر ذکر می‌کنند. تظاهرکنندگان در مسجد جامع شهر گردآمدند و یکی از روحانیون برای آنان سخنرانی کرد.(10)

بیستم دی تظاهرات بزرگی در بابلسر برگزار شد که شهربانی تعداد مردم را بیش از چهارهزار نفر دانست و مطبوعات تعداد آنها را 25 هزار نفر ذکر کردند. در این تظاهرات که به مناسبت هفتمین روز شهادت جلال ‌فرجی برگزار شده بود، مردم فریدون‌کنار، امیرکلا و روستاهای اطراف بابلسر نیز شرکت داشتند. تظاهرکنندگان که روحانیون در پیشاپیش آنها حرکت می‌کردند، هنگامی که به مقابل شهربانی بابلسر رسیدند مأموران انتظامی را گلباران کردند.(11) تظاهرات دیگری نیز در روز بیست‌ونهم دی 1357 برگزار گردید.

 

پی‌نوشت‌ها:

1-  انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 6، ص 326

2- همان، ج 7، ص 196

3- آیت‌الله شیخ هادی روحانی‌ پس از انقلاب اسلامی به عنوان نماینده ولی‌فقیه در استان مازندران و نماینده دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس خبرگان رهبری انجام وظیفه کرد و در سال 1378 درگذشت.

4- روزنامه کیهان، ش 10554، ص 2

5- همان، ص 26

6- روزنامه اطلاعات، ش 15739، ص 22

7- روزنامه کیهان، ش 10597، ص 22

8- انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 15، ص 328

9- انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 19، ص 101

10- روزنامه کیهان، ش 10608، ص 5

11- روزنامه کیهان، ش 10611، ص 6

منابع:

ـ انقلاب ‌اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک (دوره 25 جلدی)، ناشر: مرکز بررسی اسناد تاریخی

ـ روزنامه‌های اطلاعات و کیهان



 
تعداد بازدید: 1606


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: