انقلاب اسلامی :: انقلاب اسلامی در اهواز

انقلاب اسلامی در اهواز

12 تیر 1396

سیدرضا فندرسکی

در این گزارش به مبارزات مردم اهواز، مرکز استان خوزستان، طی سال‌های 1356 و 1357 علیه حکومت پهلوی می‌پردازیم.

پس از درگذشت مشکوک آیت‌الله سید مصطفی خمینی، در روز سیزدهم آبان سال 1356 مجلس ختمی از طرف روحانیون اهواز و با حضور بیش از 4500 نفر در حسینیه اهواز برگزار شد. سخنران این مراسم، حجت‌الاسلام علی دوانی(1) در مورد ویژگی‌های شخصیت حاج سید مصطفی و وضعیت نابسامان جامعه سخنرانی کرد.

روز شانزدهم آذر، 450 نفر از دانشجویان دانشسرای راهنمایی شهرستان اهواز از حضور در کلاس‌های درس خودداری کرده، در محوطه دانشسرا، شعارهای «زنده باد خمینی» و «اتحاد، مبارزه و پیروزی» سر دادند. روز بیست و نهم آذر، یکی از روحانیون به نام شیخ عباس محمدی در مسجد باغ شیخ اهواز، طی سخنانی به انتقاد از اوضاع جامعه پرداخته و جوانان را به قیام علیه حکومت استبدادی فراخواند، اما ساواک از ادامه سخنرانی جلوگیری و کمیسیون امنیت اجتماعی وی را تبعید کرد. به گزارش ساواک در روزهای تاسوعا و عاشورا نیز تظاهراتی در اهواز برپا شد.

حجت‌الاسلام محمدرضا بیک یزدی، مشهور به فاکر نیز در روز نهم دی در سخنرانی خود، مردم را به شورش علیه حکومت فراخواند.

روز بیست و دوم دی نیز مردم اهواز تظاهرات خود را از حسینیه اعظم آغاز کردند که به درگیری با نیروهای انتظامی منجر شد.

روز نهم بهمن، بیست نفر از دانش‌آموزان، شیشه‌های شعبه بانکی را شکسته و فرار کردند که سه نفر از آنان دستگیر شدند. در این روز، اعلامیه‌هایی نیز درباره حوادث قم، در اهواز توزیع شد. بیست روز بعد، تعدادی از جوانان اهوازی در خیابان سیروس با سردادن شعار، شیشه‌های بانکی را شکستند که با حضور نیروهای انتظامی متفرق شدند. شش نفر از این جوانان دستگیر شدند و پرونده آنان به دادسرا فرستاده شد.

روز نهم فروردین 1357 جامعه روحانیت اهواز، طی اعلامیه‌ای از مردم خواست تا روز بعد در مراسم چهلم شهدای قیام 29 بهمن تبریز، شرکت کنند. این مراسم در روز دهم فروردین، بدون درگیری، برگزار شد.

سه روز بعد، طی مراسمی در مسجد جزایری اهواز، یک روحانی ناشناس به منبر رفته و پس از سخنرانی در میان مردم ناپدید شد. پس از این مراسم، تظاهراتی مردمی شکل گرفت که منجر به شکستن شیشه‌های چندین بانک شد. پلیس نیز در واکنش به اقدامات مردم، به سمت آنان تیراندازی کرد که طی آن یک نفر شهید و سه نفر زخمی شدند. هفت نفر از تظاهرکنندگان نیز توسط پلیس دستگیر شدند.

در روز بیست و نهم فروردین، عبدالسید محمودی، در مسجد بهبهانی‌های اهواز، طی سخنانی انتقادی گفت: «انگیزه تشکیل جلسات مذهبی و ایراد سخنرانی فراهم کردن زمینه آزادی زندانیان سیاسی و تبعیدشدگان و بازگشت آیت‌الله خمینی به ایران است». در این مراسم اعلامیه‌هایی نیز بین مردم توزیع و شعارهایی در حمایت از امام خمینی(ره) سرداده شد.

روز نوزدهم اردیبهشت، مجلس یادبودی به مناسبت چهلم شهدای یزد، جهرم و اهواز در مسجد علم‌الهدی با حضور پنج هزار نفر برگزار شد و یکی از روحانیون اعزامی از قم در مورد ویژگیهای زمامدار سخنرانی کرد و گفت: «ما باید زمامدار خود را از جامعه روحانیت انتخاب کنیم». در این مراسم اعلامیه‌هایی توزیع و شعارهایی در حمایت از امام خمینی(ره) داده شد. به نوشته روزنامه کیهان، در این روز، دانشجویان دانشگاه جندی شاپور از حضور در کلاس‌های درس خودداری کرده و به تظاهرات دست زدند که در نهایت به دستگیری دو دانشجو انجامید.(2)

روز بعد، پس از برگزاری نماز جماعت در مسجد علم‌الهدی، پیش‌نماز این مسجد اعلام کرد، در اعتراض به حمله به دفتر آیات عظام در قم، به مدت یک هفته نماز جماعت در مساجد اهواز برگزار نمی‌شود.

عده‌ای از روحانیون و پیشنمازان مساجد اهواز و شهرهای مجاور نیز در تلگرافی به آیات عظام قم، ضمن همدردی در مورد کشتار مردم قم، اعلام کردند که از روز بیست‌وچهارم اردیبهشت به مدت یک هفته از برگزاری نماز جماعت خودداری خواهند کرد. به گفته ساواک، عدم برگزاری نماز جماعت تا روز بیست‌وهشتم ادامه یافت.

روز اول خرداد، عبدالسید محمودی، با رأی کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان اهواز، به دو سال تبعید در شهرستان پیرانشهر محکوم شد. حجت‌الاسلام هادی غفاری نیز که به علت سخنرانی آخرش در فروردین تا آن زمان متواری بود، بر اساس رأی کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان اهواز، به دو سال تبعید در شهرستان مریوان محکوم شد.

چندی بعد، بیست‌ودو نفر از روحانیون اهواز، طی اعلامیه‌ای یادآور شدند که روز بیست‌وهفتم خرداد به مناسبت چهلم شهدای قم و کازرون، در خانه نشسته، کسی را به حضور نخواهند پذیرفت و بدین‌ترتیب، کسبه را به تعطیلی عمومی دعوت کردند. در این روز اکثر مغازه‌های اهواز تعطیل شد.

در اوایل تابستان 1357، یکی از افسران لشکر 93 زرهی اهواز که محل خدمت خود را ترک کرده بود، در منزل برادرش در تهران دستگیر شد و از منزل وی، چندین جلد کتاب از دکتر علی شریعتی و مقداری مواد منفجره به دست آمد.

روز پانزدهم مرداد، هزار نفر از مردم اهواز، به علت جلوگیری حکومت از برگزاری یک سخنرانی در حسینیه عباسیه، از همان‌جا تا حسینیه اعظم، راهپیمایی کرده و شعارهایی در حمایت از امام خمینی(ره) سردادند.

شب بیستم مرداد پس از سخنرانی حجت‌الاسلام گلسرخی در حسینیه اعظم که منجر به دستگیری وی شد، عده زیادی از مردم در خیابان‌ها به راه افتاده و مأموران حکومت پهلوی با آنها درگیر شدند. در این درگیری‌ها، هفتاد نفر از تظاهرکنندگان دستگیر شدند.(3) دو روز بعد، جامعه روحانیت اهواز با صدور اطلاعیه‌ای، دستگیری حجت‌الاسلام گلسرخی و برخورد قهرآمیز مأموران حکومت را با جوانان، محکوم کردند. هجده تن از روحانیون امضا کنندۀ این اطلاعیه، بیست‌وچهارم مرداد را روز عزای عمومی اعلام کردند.

شب بیست‌ودوم مرداد، دو موتور سوار که قصد شکستن شیشه‌های یک بانک را داشتند، توسط مأمورین شهربانی، تعقیب شدند و در نتیجه یکی از آنان بر اثر اصابت گلوله، مجروح و دستگیر شد.

در روز بیست‌وسوم، مرداد شعبه مرکزی بانک صادرات به آتش کشیده شد. شب هنگام نیز بمبی به سمت میدان ششم بهمن پرتاب و یک مشروب‌فروشی دچار آتش‌سوزی شد. روز بعد که از طرف روحانیت اهواز به مناسبت حوادث اصفهان، شیراز و بهبهان عزای عمومی اعلام شده بود، مغازه‌های اهواز تعطیل شد.

در روز شانزدهم شهریور به دلیل اعلام عزای عمومی مغازه‌های اهواز بسته شد. از همان روز با تصویب دولت حکومت پهلوی، حکومت نظامی در اهواز برقرار شد. روز بعد، روحانیت اهواز با صدور اطلاعیه‌ای به مناسبت کشتار هفده شهریور، سه روز عزای عمومی اعلام کرد. همچنین اعلامیه‌ای در شهر توزیع گردید که در آن از مردم خواسته شده بود روز بیستم شهریور بازار و مغازه‌ها را تعطیل کنند. کارگران صنعت نفت اهواز نیز با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کردند از روز اول مهر اعتصاب خواهند کرد.

روز ششم مهر به مناسبت درگذشت فرزند آیت‌الله گلپایگانی، مجلس ختمی در حسینیه اعظم با حضور پنج هزار نفر از مردم برگزار شد. در این مراسم سخنرانی ناشناس به انتقاد از اوضاع سیاسی ایران پرداخت و مردم نیز شعارهایی در حمایت از امام خمینی(ره) سردادند.

در اواسط مهر کارکنان اداره‌های پست، اقتصاد و دارایی، تعاون روستایی و سازمان آب و برق اهواز به دلایل ظاهراً صنفی دست از کار کشیدند. در روز شانزدهم مهر، دانش‌آموزان چند مدرسه در محوطه مدارس خود اجتماع کرده و علیه دولت حکومت پهلوی شعار دادند که با دخالت مأموران متفرق و چند دانش‌آموز دستگیر شدند. در این روز تقریباً همه دبیرستان‌های اهواز به دلیل عدم حضور دانش‌آموزان در کلاس‌های درس، تعطیل شدند و جامعه معلمان این شهر با صدور اعلامیه‌ای بیست ماده‌ای، خواسته‌های خود را اعلام کردند.‌(4) همچنین در این روز، عده‌ای از دانشجویان دانشگاه جندی شاپور به دلیل حضور نیروهای گارد حکومت پهلوی در دانشگاه، از حضور در کلاس خودداری کردند.

در همین ایّام کارکنان اداره‌های کل امور اقتصادی و دارایی، دادگستری، پست و عده‌ای از کارکنان شرکت دخانیات اهواز دست به اعتصاب زدند. شرکت واحد اتوبوسرانی اهواز نیز دست به اعتصابی یک روزه زد. دامنه اعتصابات در روزهای بعدی به سرعت گسترش یافت و در روز بیست‌وپنجم مهر، کارکنان حفاظت محیط زیست، اداره کار و امور اجتماعی استان، گمرک، تصفیه شکر و شرکت خاص خدمات نفت اهواز به جمع اعتصابیون پیوستند. روز سی‌ام مهر نیز کارکنان کارخانه‌های لوله‌سازی اهواز دست از کار کشیده و حمایت خود را از معلمان اعلام کردند.

روز ششم آبان شش هزار نفر از دانشجویان و دانش‌آموزان در دانشگاه جندی شاپور گرد هم آمده و تظاهرات کردند. هیئت علمی این دانشگاه نیز اعلامیه‌ای مبنی بر همبستگی با زندانیان سیاسی صادر کرد. معلمان و بازاریان اهواز، هفتم آبان را عزای عمومی و تعطیل اعلام کردند. در این روز ده هزار نفر از دانشجویان و دانش‌آموزان، یک‌بار دیگر در محوطه دانشگاه راهپیمایی کردند. عده‌ای از معلمان و دانش‌آموزان هم در مقابل اداره آموزش و پرورش شهر اجتماع کرده و دست به راهپیمایی زدند. مأموران برای جلوگیری از حرکت معترضان، اقدام به تیراندازی و بستن خیابان‌ها با سیم خاردار کردند.(5) در این روز پنج نفر از سرنشینان یک خودرو از جمله جلال گنجه‌ای(6) و باقر پرهام(7) پس از سخنرانی در دانشگاه جندی شاپور دستگیر شدند.

روز هشتم آبان، پنج هزار نفر از اساتید، کارکنان و دانشجویان دانشگاه جندی شاپور با برپایی راهپیمایی، خواهان آزادی زندانیان سیاسی شدند. در این روز مدرسه دارالعلم آیت‌الله بهبهانی در اهواز به محاصره مأموران ارتش و شهربانی درآمد و از ورود و خروج افراد به آن جلوگیری شد.(8)

روز دوازدهم آبان دو هزار نفر از مردم در مدرسه آیت‌الله بهبهانی اجتماع و سپس در خیابان‌ها به تظاهرات پرداختند که به تدریج تعداد تظاهرکنندگان به سی هزار نفر رسید. روزنامه کیهان تعداد تظاهرکنندگان را دویست هزار و روزنامه اطلاعات تعداد آنها را دویست و پنجاه هزار نفر ذکر کرده‌اند.

در سالروز تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه، معلمان اهوازی در ادامه تحصن خود در دبیرستان دکتر حسابی، قطعنامه‌ای در پنج ماده صادر کردند. پالایشگاه جندی شاپور، بیمارستان‌های شماره یک و دو جندی شاپور و صنایع فولاد اهواز در این روز در اعتصاب به‌سر می‌بردند. در پی گسترش اعتصابات، روحانیون اهواز با صدور اطلاعیه‌ای، ضمن پشتیبانی از اعتصابیون، در اعتراض به حادثه 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران، روزهای 18 تا 20 آبان را عزای عمومی اعلام کردند. شهر اهواز در این سه روز تعطیل بود.

به گزارش ساواک، پانصد نفر از مردم در روز بیستم آبان به تظاهرات پراکنده در خیابان‌های اهواز پرداخته و یکی از ساختمان‌های شهرداری را به آتش کشیدند. مأموران فرمانداری نظامی به منظور پراکندن آنان، اقدام به پرتاب گاز اشک‌آور و تیراندازی کردند که در نتیجه یک دختر 8 ساله، یک پسر 12 ساله و یک دانش‌آموز به نام پرویز براتی به شهادت رسیدند، پنج نفر مجروح و بیست نفر از تظاهرکنندگان نیز بازداشت شدند.

به نوشته روزنامه اطلاعات در این روز یک تبعه غیرایرانی که رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت سهامی خاص خدمات ایران بود، هدف تیراندازی و پرتاب مواد منفجره قرار گرفت، اما آسیبی به وی نرسید.(9)

روز بیست‌ویکم آبان، 1500 نفر از کارکنان اعتصابی شرکت سهامی خاص خدمات نفت اهواز در محوطه این شرکت اجتماع کردند. در این اجتماع چند تن سخنرانی کردند که یکی از آنها به شهادت ده نفر در تظاهرات روز قبل اشاره کرد.

در چهارم آذر اعلامیه‌هایی در اهواز توزیع شدند که در آنها روز بعد تعطیل عمومی اعلام شده بود. پنجم آذر اکثر مغازه‌های شهر تعطیل شدند. با نزدیک شدن به روز عاشورا در اهواز شایع شد که امام خمینی(ره) روز عاشورا را روز جهاد ملی اعلام خواهد کرد.

پانزده نفر از روحانیون اهواز در روز یازدهم آذر با صدور اعلامیه‌ای حادثه شب اول محرم تهران را تسلیت گفته و تأکید کردند که پایه‌های کاخ جباران و ستمگران سست و متزلزل است. در این روز فردی که از قم به اهواز آمده بود در حین پیاده شدن از قطار، در حالی که تعداد زیادی عکس و اعلامیه امام خمینی(ره) به همراه داشت، دستگیر و تحویل فرمانداری نظامی شد.

دو روز بعد، سه هزار نفر از کارگران صنایع فولادسازی دست از کار کشیده و به راهپیمایی پرداختند. چند روز بعد یکی از اهالی اهواز، طی تماس تلفنی با حجت‌الاسلام واعظ طبسی در مشهد، درباره تحصن روحانیون در مساجد و انفجار منزل بیست نفر از کارمندان شرکت نفت با وی گفت‌وگو می‌کند. وی متذکر می‌شود این مسئله باعث تشدید اعتصابات شده و قرار است از روز شانزدهم آذر همه چاه‌های نفت بسته شود.

روز پانزدهم آذر دو بار برق شهر اهواز قطع شد. این اقدام توسط اپراتورهای ایستگاه اصلی برق اهواز و در اعتراض به دستگیری چند تن از همکاران‌شان صورت گرفت.

در پی صدور فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها، یکی از افسران وظیفه جمعی لشکر 92 زرهی اهواز که اهل آبادان بود، در روز پانزدهم آذر اقدام به فرار کرد.

روز بعد سه هزار نفر از مردم به سمت مزار شهدا در بهشت‌آباد حرکت کردند. مأموران برای متفرق کردن آنان تیراندازی کردند که در نتیجه دو نفر به شهادت رسیدند و پنج نفر مجروح شدند. در نقطه دیگری از شهر نیز تظاهراتی در این روز برگزار شد که بر اثر تیراندازی مأموران یک نفر به شهادت رسید. در پی این حادثه، فرماندار نظامی اهواز، ساعات منع رفت و آمد را از ده شب تا شش صبح اعلام کرد.

روز هفدهم آذر سرنشینان یک خودرو، مقابل منزل فرمانده لشکر 92 زرهی اهواز پیاده شده و قصد حمله به آنجا را داشتند که با تیراندازی مأموران متواری شدند. در حادثه‌ای مشابه، شب هنگام، سرنشینان یک خودرو مقابل اداره پست اهواز به سمت مأموران حکومت پهلوی تیراندازی کردند که با مقابله مأموران، مجبور به فرار شدند.

روز تاسوعا (19 آذر)، بنابر اعلام قبلی روحانیت اهواز، مردم در مقابل حوزه علمیه بهبهانی اجتماع کرده و در حالی که یکی از روحانیون به نام مهدی پیشوایی و تعدادی از قضات دادگستری پیشاپیش آنان حرکت می‌کردند، به تظاهرات آرام پرداختند. این تظاهرات که با حضور صد هزار نفر برگزار شد، با عدم دخالت مأموران همراه بود و مردم خود وظیفه حفظ نظم را بر عهده داشتند.

شب عاشورا نیز در اجتماع مردم در حسینیه اعظم، مهدی پیشوایی، طی سخنانی خواستار برقراری حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) شد. در تظاهرات روز عاشورا (20 آذر)، مردم اسامی خیابان‌های اهواز را به نام‌های انقلابی تغییر دادند.

با گسترش اعتصابات کارکنان شرکت نفت اهواز، تولید نفت به شدت کاهش یافت. از این‌رو دولت حکومت پهلوی، با اعزام دو سرهنگ ارتشی به اهواز تلاش کرد تا از طریق اقدامات نظامی، تولید نفت را به حالت عادی برگرداند.

روز بیست‌وهشتم آذر یک بمب دستی به داخل ساختمان ساواک اهواز انداخته شد. در این روز پزشکان این شهر به همراه روحانیون در اعتراض به حمله مأموران حکومت پهلوی به بیمارستان شاهرضای مشهد، در بیمارستان جندی شاپور تحصن کردند.

در آخرین روز پاییز 1357 پنج هزار نفر از مردم بر سر مزار شهدا گردآمده و پس از قرائت چند اعلامیه به تدریج متفرق شدند. شب هنگام نیز تظاهراتی در شهر برگزار شد که به زخمی شدن چند نفر انجامید.

در روز دوم دی، دو ترور در شهر اهواز صورت گرفت. در یکی از آنها، پل گریم، تبعه آمریکا و رئیس کل عملیات و عضو هیئت مدیره شرکت خاص خدمات نفت، در کوی کورش به قتل رسید. گروه موحدین، مسئولیت این عملیات را بر عهده گرفت. گفته می‌شد پل گریم عامل سازمان سیا و طراح سرکوب و اخراج کارکنان صنعت نفت بوده و گروه موحدین چند بار به وی هشدار داده بود تا از کشور خارج شود. یکی دیگر از ترورشدگان، ملک‌بروجردی نام داشت که رئیس بهره‌برداری‌های شرق اهواز بود. گفته می‌شد وی عامل اصلی شکستن اعتصاب‌ها در صنعت نفت بود و گروه منصورون وی را به قتل رسانده است. این ترورها، موج وحشتی در میان مسئولان نفت و برخی از کارکنان طرفدار حکومت پهلوی افکند و توزیع اعلامیه‌های انقلابی در میان کارگران صنعت نفت افزایش یافت.

همچنین در این روز، در پی صدور بخشنامه‌ای مبنی بر اخراج کارگران اعتصابی، ششصد تا هفتصد نفر از کارگران متخصص شرکت ملی نفت، به طور دسته جمعی استعفا کردند.

از صبح روز سوم دی، تظاهرات پراکنده‌ای آغاز شد که تا عصر ادامه داشت. تظاهرکنندگان یک خودروی متعلق به فرمانداری نظامی را آتش زدند. در این روز، فرهنگیان اهواز در مقابل دادگستری، دست به تحصن زدند.

روز بعد گردهمایی بزرگی در بیمارستان جندی شاپور برگزار شد که در آن چند تن به سخنرانی پرداختند. همچنین در این روز، چهار نفر توسط مأموران ساواک دستگیر شدند. در پنجم دی، یکی از کارگران کارخانه لوله سازی اهواز، سوار بر موتورسیکلت، نارنجکی به محل استقرار یکی از واحدهای فرمانداری نظامی اهواز در باغ ملی، پرتاب و فرار کرد، اما مأموران انتظامی، وی را تعقیب و دستگیر کردند.

صبح روز هفتم دی، مردم در گروه‌های کوچک به تظاهرات خیابانی پرداختند. این تظاهرات تا عصر ادامه یافت و هزار نفر از استادان و کارکنان بیمارستان‌های اهواز در بیمارستان شماره یک جندی شاپور گرد آمدند. سرانجام با دخالت و تیراندازی مأموران حکومت پهلوی، تظاهرات پایان یافت. روحانیت اهواز نیز با صدور اطلاعیه‌ای اعلام کرد که در این تیراندازی، سی نفر از مردم شهید و مجروح شده‌اند. بر اساس این اطلاعیه، روحانیون به مدت دو روز، برپایی نماز جماعت را تعطیل و اعلام کردند که روز بعد در بیمارستان تحصن خواهند کرد. در گزارش‌های ساواک به کشته و زخمی شدن مردم در این روز اشاره‌ای نشده است.

تظاهرات پراکنده در روز بعد همچنان ادامه یافت. در این روز شش هزار نفر از مردم در اعتراض به شهادت دکتر کامران نجات‌اللهی، در مقابل بیمارستان شماره یک جندی شاپور اجتماع کرده و به تظاهرات پرداختند. در نتیجه تیراندازی مأموران حکومت پهلوی در این محل، دو نفر زخمی شدند. عصر همان روز، تظاهرات شدت گرفت و فرمانداری نظامی اهواز برای متفرق کردن مردم، با بالگرد به سوی آنها گاز اشک‌آور با پرتاب کرد. به دنبال این حوادث، ساعات منع عبور و مرور در اهواز افزایش یافت.

در پی اعتصابات گسترده در صنعت نفت، امام خمینی(ره) هیئتی را به ریاست مهندس مهدی بازرگان مأمور رسیدگی به اعتصابات کرد. در روز نهم دی، مهندس بازرگان وارد اهواز شد و دو روز بعد با تعدادی از نمایندگان کارکنان اعتصابی ملاقات کرد. قرار شد آنان، نمایندگان خود را جهت مذاکره با این هیئت، انتخاب کنند.(10)

در این روز، بازار و مغازه‌های اهواز تعطیل و در نقاط مختلف شهر تظاهرات برپا شد. پنج هزار نفر از مردم در مقابل بیمارستان جندی شاپور اجتماع کرده، به سخنرانی آیت‌الله ابوالقاسم خزعلی و چند تن دیگر گوش فرا دادند. ده هزار نفر نیز در آسیاباد و حصیرآباد دست به راهپیمایی زدند. در منطقه کارون، مردم به مأموران فرمانداری نظامی حمله کرده و یک مأمور را به قتل رساندند. پنج هزار نفر از مردم نیز در خیابان نادری راهپیمایی کردند. ساختمان انجمن ایران و آمریکا هم برای سومین بار به آتش کشیده شد.

روز دهم دی در حوزه علمیۀ آیت‌الله بهبهانی اهواز، آیت‌الله خزعلی، آیت‌الله محمدعلی موسوی جزایری و مهندس بازرگان برای مردم سخنرانی کردند. عصر همان روز در اداره مرکزی شرکت خاص خدمات نفت، ابتدا علی اکبر هاشمی رفسنجانی، اعلامیه امام خمینی(ره) را درباره تولید نفت، قرائت کرد و سپس مهدی بازرگان به سخنرانی پرداخت. بازرگان و هیئت همراه وی، بر آن بودند تا تولید نفت به میزانی که کفاف مصرف داخلی را بدهد، برسد. روز یازدهم دی، شیخ غلامرضا گلسرخی که از طرف آیت‌الله سید محمدکاظم شریعتمداری، همراه هیئت مهندس بازرگان به اهواز اعزام شده بود در حسینیه اعظم، طی سخنانی از حکومت پهلوی به شدت انتقاد کرد. در این روز پنج هزار نفر از مردم تظاهرات کردند. (11)

به مناسبت سالروز کشف حجاب، پنجاه هزار نفر از مردم اهواز در روز هفدهم دی در مدرسه دارالعلم بهبهانی اجتماع کرده و پس از سخنرانی حجت‌الاسلام گلسرخی در گروه‌های مختلف به راهپیمایی در خیابان‌ها پرداختند. عده‌ای از مردم، هنگام عبور از مقابل ساختمان ساواک، با پرتاب سنگ، شیشۀ در ورودی ساختمان را شکستند.

به گزارش ساواک، روز بعد، مردم از تمام نقاط اهواز، به صورت دسته‌های چند هزار نفری به حرکت درآمده، مقابل مسجد آذربایجانی‌ها، واقع در فلکه لشکرآباد اهواز، اجتماع کردند. جمعیت در حالی که به گفته ساواک به پنجاه هزار نفر و به نوشته روزنامه اطلاعات به چهارصد هزار نفر رسیده بود، پس از تظاهرات، متفرق شدند. پنج هزار نفر از مردم نیز در مقابل ساختمان ساواک اجتماع کرده، شعارهایی علیه ساواک سردادند و بر در و دیوار آن شعار نوشتند. هنگام ظهر نیز بیست هزار نفر در مقابل ساختمان ساواک اجتماع کرده و به سمت آن سنگ پرتاب کردند.

در همین ایّام و در نتیجه حضور و فعالیت‌های هیئت همراه مهندس بازرگان، تولید نفت در حدّ مصرف داخلی افزایش یافت و اتباع کشورهای بیگانه که در صنعت نفت مشغول به کار بودند، اهواز را ترک کردند.

یک روز پس از فرار شاه از ایران، حادثه‌ای عجیب و خونین در اهواز روی داد که در دوره انقلاب در کمتر شهری رخ داده بود. ساواک پس از تحقیق در مورد حوادث آن روز، گزارشی ارایه کرد که به شرح آن خواهیم پرداخت.

پس از فرار شاه در 26 دی 1357، فرمانداری نظامی اهواز در ساعات منع عبور و مرور، چهار مجسمۀ شاه را در نقاط مختلف شهر برداشت. روز بیست‌وهفتم دی، تمام نیروهای انتظامی، اعم از پلیس و فرمانداری نظامی، از شهر خارج شدند. دانشگاه جندی شاپور به مناسبت بازگشایی دانشگاه از مردم اهواز دعوت کرد تا در محوطه دانشگاه اجتماع کنند. در حسینیه اعظم نیز مردم، مانند هر روز، جمع شده، به سخنرانی روحانیون گوش می‌دادند. سپهبد عیسی بقراط جعفریان، استاندار خوزستان، به ستاد لشکر 92 زرهی اهواز رفته و در آنجا طی سخنانی تحریک‌آمیز از نظامیان خواست تا دوباره مجسمه‌های شاه را نصب کنند. پس از این سخنرانی، نظامیان، همراه با تانک و نفربر، وارد شهر شده و در چهار مسیر به حرکت درآمدند. آنها همراه با شعار «جاوید شاه» به تیراندازی هوایی و زمینی پرداخته و هر چه سر راهشان بود به آتش کشیده و تخریب می‌کردند.

عده‌ای از نظامیان نیز به طرف دانشگاه جندی شاپور رفته، به کمک گارد دانشگاه و چماقداران، چند خودرو را به آتش کشیدند و به سمت مردمی که از دانشگاه خارج می‌شدند، تیراندازی کردند. مردم وحشت‌زده از هر سو می‌گریختند. با حملۀ نظامیان به قسمت‌های مختلف دانشگاه، چند تن شهید و زخمی شدند.

نظامیانی که به مرکز شهر و حسینیه اعظم گسیل شدند در مسیر خود، چند خودرو را با تانک خرد کرده و به غارت مغازه‌ها پرداختند. در این مسیر نیز چند تن از مردم شهید و زخمی شدند. سپس نظامیان به حسینیه اعظم رفته و چند نفر را شهید و زخمی کردند.

گروه سوم به طرف باغ شیخ و خیابان غضنفری رفته، علاوه بر تیراندازی به سمت مردم، از روی سیزده خودرو با تانک عبور کردند. سپس به غارت و آتش زدن اموال مردم پرداخته و عده‌ای را شهید و مجروح کردند.

گروه چهارم به طرف کمپلو رفته و سه دستگاه خودرو را آتش زده و خرد کردند. همچنین تعدادی مغازه و گاراژ را غارت و تخریب کرده و مردم را به شعار دادن به نفع شاه مجبور کردند. در نتیجۀ هجوم نظامیان، عده زیادی از مردم، شهر را ترک کرده و به روستاها و شهرهای مجاور گریختند. عده زیادی از مردم نیز برای اهدای خون به بیمارستان‌ها مراجعه کردند.

به گزارش ساواک در این روز، مردم هیچ بهانه‌ای دست نظامیان نداده، حتی به آنان گل هدیه کرده بودند. همکاری نزدیک ژاندارمری و شهربانی و پرواز چند بالگرد، نشان از کنترل شهر به دست مقامات داشت. در پی حوادث خونین روز بیست‌وهفتم دی، 8 افسر، 39 درجه‌دار و 209 سرباز با هواپیما وارد اهواز شدند. در مورد تعداد شهدا و مجروحان این حادثه، اطلاعات دقیقی در دست نیست. در گزارش ساواک، تعداد شهدا سه نفر به نام‌های ابراهیم درویشی، هوشنگ خوانساری و عظیم ذاکرزاده و تعداد مجروحان 69 نفر ذکر شده است. گزارش روزنامه کیهان هم حاکی بود در این روز حداقل هفده نفر به شهادت رسیده‌اند و دویست خودرو نیز توسط تانک‌ها درهم کوبیده شدند. فردای آن روز، ده نفر از شهدا به خاک سپرده شدند. هنگام عصر نیز تظاهراتی برپا شد.

روز دوم بهمن فرمانده گارد دانشگاه جندی شاپور، مقابل منزل خود از سوی سرنشینان یک خودرو، هدف گلوله قرار گرفت و راهی بیمارستان شد. روز بعد، زندانیان شهربانی اهواز با به راه انداختن نزاعی ساختگی و آتش‌سوزی در زندان، قصد فرار داشتند که با استفاده از گاز اشک‌آور و تیراندازی از سوی نگهبانان زندان، سرکوب شدند. در این حادثه، دو نفر از زندانیان کشته و شش نفر مجروح شدند. زندانیان نیز دو نفر از مأموران را گروگان گرفته و خواستار حضور دادستان و روزنامه‌نگاران شدند. زندانیان پس از حضور این افراد و مذاکره با آنان در مورد رسیدگی به وضع زندانیان بلاتکلیف و عفو محکومان، دو گروگان را آزاد کردند.

هفتاد هزار نفر از مردم اهواز در روز هفتم بهمن 1357 با در دست داشتن عکس‌هایی از امام خمینی(ره) دست به راهپیمایی زدند. تظاهرات مشابهی نیز در روزهای سیزدهم تا هجدهم بهمن 1357 روی داد.

 

پی‌نوشت‌ها:

1- علی دوانی، نویسنده آثار متعدد، از جمله کتاب «نهضت روحانیون ایران»

2- روزنامه کیهان، ش 10459، ص 2

3- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 8، ص 399.

4- روزنامه اطلاعات، ش 15731، صص 17 و 18

5- روزنامه اطلاعات، ش 15746، ص 18

6- عضو سازمان مجاهدین خلق (منافقین)

7- عضو کانون نویسندگان ایران

8- روزنامه کیهان، ش 10599، ص 2

9- روزنامه اطلاعات، ش 16620، ضمیمه، ص3.

10- انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج 22، ص 484.

11- روزنامه اطلاعات، ش 16621، ضمیمه، ص3.

 

منابع:

ـ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (دوره 25 جلدی)، ناشر: مرکز بررسی اسناد تاریخی

ـ روزنامه‌های اطلاعات و کیهان



 
تعداد بازدید: 2256


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: