انقلاب اسلامی :: انتقاد تند و شدید به آمریکایی‌ها

انتقاد تند و شدید به آمریکایی‌ها

04 مهر 1396

به انتخاب: احمد سروش‌نژاد

ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران، ملاقات ماروین زونیس با آیت‌الله سید محمود طالقانی و دیدگاه‌های وی را چنین گزارش کرده است: «ماروین زونیس... در تاریخ 29 نوامبر با آیت‌الله طالقانی، یکی از حامیان پروپاقرص [آیت‌الله] خمینی ملاقات کرده و می‌توان جهت سوال و جواب بیشتر در شیکاگو با وی تماس گرفت.

طالقانی اظهار داشت که یک دولت اسلامی، قانون اساسی جدیدی را به‌خصوص از نقطه نظر اقتصادی تهیه خواهد کرد و تلاش می‌کند تا اصول اسلامی را به کار بگیرد. تفاوت اصلی بین دولت اسلامی و قانون اساسی ایران حذف سلطنت می‌باشد.

طالقانی گفت معتقد است که رهبران مذهبی ایران در حال حاضر متفق‌القول هستند که سلطنت باید حذف شود‌. در گذشته بعضی از چهره‌های برجسته روحانی از وجود سلطنت به عنوان یک نهاد لازم برای پیشبرد اسلام حمایت می‌کردند... با این حال 50 سال سلطنت پهلوی با بی‌حرمتی به اسلام، وارد کردن پارامترهای بیگانه به زندگی ایرانیان، به یغما بردن نفت، دزدی، فساد و حکومت خودکامه همراه بوده است.

هنگامی که در مورد نقش ارتش در معادلات جاری سیاسی پرسیده شد طالقانی پاسخ داد که پس از حذف سلطنت ارتش فروخواهد پاشید و ژنرال‌های اصلی با چادر فرار خواهند کرد. زیرا سایر سربازان با ملت هستند. توده سربازان ارتش مذهبی هستند و بر علیه افسران خود قیام خواهند کرد. وی گفت مردم ایران از مراجع تقلید که شامل حدود 10 تن از آیت‌الله‌ها من‌جمله [آیت‌الله] خمینی، خودش و سایرین می‌شود تبعیت می‌کنند.

طالقانی هیچ تردید ندارد که اگر [آیت‌الله] خمینی علیه شاه فتوای جهاد بدهد، مردم با وفاداری کامل و بدون توجه به صدمات وارده از وی تبعیت خواهند کرد. ارتش برخلاف دوران ناآرامی‌های قبلی تمرد خواهد کرد، زیرا مردم علیه سلطنت متحد شده‌اند.

طالقانی در خاتمه این گفت‌وگو زونیس را به شنیدن انتقادات تند و شدید خود در مورد صهیونیزم و اسرائیل مجبور کرد.»[1]

در فوریه 1979 از سفارت آمریکا در تهران، به وزارت امور خارجه در واشنگتن دی.سی، گزارشی ارسال و در آن موضوع گفت‌وگو در مورد مسایل اسلامی با آمریکایی‌هایی که مدت مدیدی در ایران اقامت داشته‌اند، مطرح می‌شود. سولیوان در این گزارش می نویسد: «رابرت پرایور، کشیش عضو کلیسای کامیونیتی که به مدت 20 سال در ایران اقامت داشته به عنوان یکی از چند مترجم در دیدار 22 ژانویه مخبرین خارجی با آیت‌الله طالقانی حضور داشت. پرایور، طالقانی را به عنوان فردی هوشمند و زیرک توصیف نمود، اما گفت: از سوال توهین‌آمیز و خصمانه جاناتان راندل، نماینده واشنگتن‌پست خشمگین شده بود... طالقانی در جای خود مستقیم نشسته، پاسخ داد: «اگر در برابر من بی ادبی به خرج دهد، با وی تندی خواهم کرد.» مشکل شما آمریکایی‌ها این است که احمق هستید. شما تشیع در اسلام و روشی که ما مسلمانان ایران رهبران خود را انتخاب می‌کنیم درک نمی‌کنید... طالقانی در پاسخ به سوالی این ادعا را نیز تکرار کرد که نهضت اسلامی سلاح در اختیار دارد و در صورت نیاز توزیع و مورد استفاده قرار خواهد داد...

پرایور خاطرنشان کرد که آیت‌الله طالقانی به دلیل این که... آیت‌اللهی است که به شکنجه ساواک محکوم شده و یک استاد دانشگاه است که توانست فلسفه سیاسی و اجتماعی اسلام را برای بسیاری از دانشجویان از احترام روشنفکرانه‌ای برخوردار نماید، دارای ارزش و اعتبار خاصی می‌باشد.»[2]

بروس لینگن، کاردار سفارت سابق آمریکا در تهران هم نوشته است: «درگذشت آیت‌الله طالقانی موجب برانگیختگی عظیم اندوه عمومی در تهران و استان‌های دیگر شد... حدود یک میلیون نفر شب را در گورستان بهشت زهرا در انتظار مراسم تدفین طالقانی سپری کردند. رادیو و تلویزیون برنامه‌های عادی خود را برای سه روز متوالی قطع کرده و عزای عمومی اعلام شده است. جمعیت عزادار در سراسر مملکت شعار می‌دادند: «مطهری؛ برایت مهمان رسیده» و... این ابراز اندوه بیانگر محبوبیت طالقانی در میان تقریباً همه طبقات مردم ایران است .دلایل محبوبیت وی به طور خلاصه شامل موارد زیر است:

او به هیچ طبقه یا ناحیه خاصی تعلق نداشت و بیشتر به مثابه یک آشتی‌دهنده و راهنما در مشاجرات میان طبقات اجتماعی و گروه‌های قومی مختلف عمل می‌کرد. وی در ماه مارس در حل منازعات سنندج اقدام کرده بود و مناقشات تُرک و کُرد در نقده را میانجی‌گری کرده است...

خیلی‌ها به خاطر دارند که چطور او علیرغم وضعیت نامساعد جسمی ساعت‌ها در زیر آفتاب جهت اجرای مراسم نماز جمعه می‌ایستاد. او در سخنرانی‌هایش جنبه‌های رأفت‌آمیز از اسلام را حمایت می‌کرد... مخالفت دراز مدت او با رژیم شاه که برایش چیزی به‌جز زندان، تبعید و شکنجه به همراه نداشت، اعتماد خیلی از افرادی را که مورد تعقیب و آزار رژیم سلطنتی قرار گرفته بودند جلب کرد. او از لحاظ شخصیتی مثل [آیت‌الله] خمینی شریف بود و تحت حمایت قدرت‌های خارجی قرار نداشت.

محبوبیت طالقانی در خلال زندگی‌اش، بیشتر به واسطه تصدی مقام امامت جمعه تهران آشکار شد. نمازهای هفتگی‌اش در دانشگاه تهران و آخرینش در بهشت زهرا در 7سپتامبر حدود دو میلیون نفر را پشت سرش جهت ادای نماز جمع می‌کرد. انتخاب دانشگاه تهران به عنوان محل نماز جمعه عمدتاً به واسطه نقش طالقانی به مثابه میانجی بین طبقات مذهبی و روشنفکران غیرمذهبی بود. نماز جماعت پشت سر او برای مسلمانان ایران، صریح‌ترین راه بیان اعتمادی بود که طالقانی می‌توانست نشان دهد. تحت رژیم سلطنت، برگزاری نماز جمعه بی‌مصرف بود، زیرا هیچ کس پشت سر امامی که توسط شاه تعیین می‌شد نماز نمی‌خواند.

اعلام وفات طالقانی در دهم سپتامبر آشکار ساخت که او ریاست شورای انقلاب را به عهده داشته است. این اعلامیه اولین پذیرش رسمی عهده‌دار بودن چنین پستی از سوی طالقانی محسوب می‌شد...

طی هفته‌های قبل از مرگش، طالقانی موضع سخت‌تری علیه کمونیست‌ها و حزب دموکرات کردستان که آنها را متهم به داشتن حمایت شوروی می‌کرد، اتخاذ نمود. خطبه 24 اوت او حاوی مطالب شدیدی علیه کمونیست‌ها و متحدین‌شان بود...

طالقانی هیچ سازمان یا میراث سیاسی به‌جا نگذاشته است. وفاداری توده‌های مذهبی، لیبرال‌ها و چپ‌ها به او شدیداً جنبه شخصی داشت. مثلاً آیت‌الله شریعتمداری از این اندازه جاذبه و یا هواداری شدید در میان گروه‌های مختلف برخوردار نمی‌باشد.»[3]

 

پی‌نوشت‌ها:

[1] اسناد لانه جاسوسی آمریکا: کتاب نهم، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، 1386، سند شماره231، ص 409، 1سپتامبر 1978 – 10 آذر 1357

[2] همان، کتاب دهم، سند شماره 49، ص 73، 8 فوریه 1979 – 19 بهمن 1357

[3] همان، سند شماره 320، صص 658 - 660، 11 سپتامبر 1979 - 20 شهریور 1358

 



 
تعداد بازدید: 1289


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: