انقلاب اسلامی :: زندگي و مبارزات آيت‌الله شهيد مطهري

زندگي و مبارزات آيت‌الله شهيد مطهري

07 آبان 1391

آيا مطهري تنها يك انديشمند بود؟ آيا او تنها مي‌گفت و مي‌نوشت و دستي از دور بر آتش داشت يا دانشمندي بود كه در ميدان قهرمانيهاي عرصه مبارزه نيز شجاعانه وارد مي‌شد و علم و عمل را به هم درآميخته بود؟ مقاله حاضر با روشن‌كردن گوشه‌هايي از زندگي مبارزاتي استاد به اين پرسش پاسخ مي‌دهد.



انقلاب اسلامي در اثر تعامل ميان مردم و روحانيت شيعه و در راس آن امام‌خميني(ره)، به پيروزي رسيد. ايشان به‌عنوان رهبر حركت و نهضت اسلامي اعتراضات مردمي سراسري را به سمت‌وسوي تشكيل نظامي جديد براساس آرمانهاي اسلامي ــ شيعي ــ سوق داد. در بررسي نقش اقشار مختلف در پيروزي نهضت اسلامي، روحانيت مبارز و انقلابي را مي‌توان به چهار دسته تقسيم‌ كرد: نخست، رهبران فكري و فرهنگي هستند كه شاگردان ممتاز امام‌(ره) بودند. در ميان اين دسته مي‌توان به آيت‌الله دكتر شهيد بهشتي، آيت‌الله دكتر مفتح، حجت‌الاسلام دكتر باهنر، و سرانجام آيت‌الله استاد مطهري، اشاره كرد. دسته دوم علماي شهرستانها بودند كه به جهت موقعيت اجتماعي و مذهبي و نفوذي كه در شهرهاي محل سكونت خود داشتند، نقش مهمي در انقلاب ايفا كردند. شخصيتهايي چون آيت‌الله شهيد قاضي طباطبايي در آذربايجان، شهيد دستغيب در فارس، آيت‌الله شهيد صدوقي در يزد، آيت‌الله شهيد اشرفي‌اصفهاني در كرمانشاه، آيت‌الله شهيد مدني در همدان و مرحوم آيت‌الله شيرازي در مشهد هريك مبارزات مهمي را در راستاي نهضت اسلامي به رهبري امام انجام دادند. در مرتبه سوم، وعاظ و گويندگان انقلابي چون مرحوم حجت‌الاسلام فلسفي، شهيد حجت‌الاسلام محلاتي، مرحوم حجت‌الاسلام حسيني همداني، حجت‌الاسلام شجوني، معاديخواه و... قرار دارند كه با زبان گوياي خود تاثير قابل‌توجهي در بيداري افكار عمومي جامعه داشتند. دسته چهارم نيز ائمه جماعات هستند كه در مساجد محل خود تاثيرگذار بودند.

در ميان اين چهار دسته، ضمن‌آن‌كه هركدام ويژگيها و تاثير خاصي دارند، گروه نخست به جهت توليد فكر و انديشه و بستر‌سازي فرهنگي لازم براي انقلاب و دگرگوني، از اهميت شايان توجهي برخوردار است. اين دسته، در كنار مبارزات سياسي عليه حكومت، شيوه جديدي را در راستاي مبارزه به كار گرفتند. آنان با ايجاد تغيير در ماهيت و كارايي وعظ و خطابه، به مبارزه صبغه فرهنگي دادند و در يك حركت بي‌سابقه «تٍز روحانيت غيرحرفه‌اي» را مطرح كردند؛ به‌اين‌صورت‌كه با انتخاب شغل آموزشي و فرهنگي در آموزش‌وپرورش يا وزارت آموزش‌عالي، ضمن برقراري تماس مداوم با محيط دانشگاهي، دانشجويان و دانش‌آموزان، سعي كردند دغدغه معيشت را نيز از خود دور سازند و ضمنا فعاليتهاي فرهنگي خود را تحت لواي اين مجموعه‌ها، به‌دور از محدوديتهاي موجود پيگيري كنند. شهيدان دكتر بهشتي، دكتر باهنر، دكتر مفتح و مطهري، همه از جمله شاگردان طراز اول امام بودند كه در آموزش‌وپرورش و يا دانشگاه خدمت مي‌كردند.

ويژگي ديگر اين گروه، كسب تحصيلات دانشگاهي در كنار تحصيل علوم ديني در حوزه‌هاي علميه بود. درواقع آنها با ورود به دانشگاه، كسب مدارج عالي علمي و اشتغال به تدريس در اين مراكز، تصور تقابل علوم جديد با علوم ديني و حوزوي را منتفي كردند. در اين مقام و موقعيت بود كه شخصيتهايي چون استاد مطهري و دكتر مفتح ‌توانستند در مراكز علمي در جمع جوانان مستعد، انديشه ناب اسلامي را ترويج نمايند.

در بررسيهايي كه پيرامون انقلاب اسلامي صورت گرفته است، متاسفانه نقش اين دسته در بسترسازي فكري و فرهنگي انقلاب اسلامي مورد غفلت قرار گرفته و يا با اجمال و اختصار از آن گذشته‌اند. در اين نوشتار، با سيري كوتاه در زندگاني و مبارزات سياسي ــ فرهنگي آيت‌الله شهيد مطهري، فرازهايي مهم از مبارزات او مطرح خواهد شد.

آيت‌الله مرتضي مطهري در سيزدهم بهمن سال1298.ش در قريه فريمان واقع در هفتادوپنج كيلومتري شهر مشهد در خانواده‌اي مذهبي و روحاني به‌دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات اوليه در مكتب، به فراگيري دروس ابتدايي پرداخت و از سن دوازده‌سالگي در حوزه علميه مشهد به تحصيل علوم ديني مشغول گرديد. مطهري در سال1316.ش در شرايط مبارزه شديد حكومت پهلوي با روحانيت و مظاهر اجتماعي اسلامي، به‌منظور تكميل تحصيلات خود عازم حوزه علميه قم شد. او در دوران اقامت پانزده‌ساله خود در قم از درس فقه و اصول آيت‌الله‌العظمي بروجردي استفاده كرد؛ همچنين به مدت دوازده‌سال از محضر امام‌خميني(ره) فلسفه ملاصدرا، عرفان، اخلاق و اصول را آموخت، تاجايي‌كه از شاگردان خصوصي امام به حساب مي‌آمد.

مطهري، پس از امام، به درس فلسفه علامه طباطبايي ــ صاحب تفسير الميزان ــ منتقل شد. ايشان نهج‌البلاغه را نزد آيت‌الله علي‌آقا شيرازي فراگرفت. از اساتيد ديگر وي مي‌توان به آيت‌الله‌العظمي حجت‌ كوه‌كمره‌اي در اصول و آيت‌الله محمد محقق داماد در فقه اشاره كرد. آيت‌الله مطهري پس از تكميل تحصيلات خود در سال1331 به تهران منتقل شد. وي ابتدا در مدرسه سپهسالار و سپس در مدرسه مروي به تدريس پرداخت. ايشان در همين ايام، مقدمه و پاورقي بر جلد اول اصول فلسفه و روش رئاليسم را به پايان رساند و در سال1334 فعاليت علمي خود را در دانشكده الهيات و معارف اسلامي آغاز كرد. ازاين‌پس، وي در قالب ايراد سخنراني و نگارش كتاب، همكاري گسترده‌اي را با مجامع اسلامي و كانونهاي مذهبي پي‌گرفت. پس از تشكيل انجمن پزشكان در سالهاي1337 و 1338، مطهري سخنران اصلي جلسات اين انجمن بود و اين همكاري در سالهاي بعد نيز همچنان ادامه يافت.

آغاز فعاليتهاي سياسي ــ فرهنگي استاد مطهري را بايستي از سال1337 دانست؛ زيرا در اين سال بود كه شهرباني و ساواك هر دو براي ايشان تشكيل پرونده داده و اعمال، گفتار و كردار وي را به واسطه ماموران خود تحت مراقبت قرار دادند. شهيد مطهري از همان آغاز در جريان نهضت اسلامي به رهبري مراجع و در راس آنها امام‌خميني ــ در سال1341 ــ به‌طورفعال حضور داشت. پس از واقعه دوم فروردين سال1342 و حمله نيروهاي امنيتي و انتظامي حكومت پهلوي به مدرسه فيضيه قم و مدرسه طالبيه تبريز، تعداد زيادي از طلاب دستگير و به سربازي اعزام شدند. در مدتي‌كه اين طلاب در پادگان باغ شاه تهران به سر مي‌بردند، مطهري به ديدار آنها مي‌رفت. ادامه فعاليتهاي او ساواك را بر آن داشت تا به وي در اين خصوص تذكر دهد. مرتضي مطهري جزو اولين افرادي بود كه پس از سركوب خونين قيام پانزدهم خرداد سال1342 بازداشت شد. اين قيام در پي انتشار خبر دستگيري امام‌خميني صورت گرفت. دستگيري و زنداني‌شدن علما و وعاظ تا پانزدهم مرداد همان‌سال ادامه يافت. مطهري همزمان با اين وقايع با هياتهاي موتلفه اسلامي رابطه نزديكي برقرار كرد؛ ضمن‌آن‌كه از دوره ملي‌شدن نهضت نفت با فدائيان اسلام نيز در ارتباط قرار گرفته بود. آيت‌الله مرتضي مطهري به دستور امام عهده‌دار رهبري و هدايت هياتهاي موتلفه گرديد. فعاليتهاي او پس از زندان به تبليغ و سخنراني در مساجد مشهور تهران ــ مسجد هدايت، مسجد جامع نارمك و مسجد اتفاق ــ متمركز شد؛ و اين در حالي بود ‌كه ساواك كنترل و مراقبت شديدي از سخنرانيهاي او به عمل مي‌آورد. سخنرانيهاي روشنگرانه مطهري به تهران محدود نمي‌شد بلكه ايشان در شهرهاي متعدد به‌ويژه در دانشگاهها از جمله دانشگاههاي تبريز، شيراز و نفت آبادان، سخنرانيهايي ايراد مي‌كرد كه از سوي دانشجويان مورد استقبال قرار‌گرفت. از جمله اقدامات مهم و تاثيرگذار شهيد مطهري، مي‌توان به تاسيس موسسه خيريه تعليماتي و تحقيقات علمي و ديني حسينيه ارشاد به همراه ناصر ميناچي و محمد همايون در بيست‌وهشتم فروردين 1346 اشاره كرد. گرداننده اصلي حسينيه ارشاد استاد مطهري بود. بعدها دكتر علي شريعتي نيز به حسينيه وارد شد و با حضور آن دو، اين مكان رونق خاصي گرفت و مخاطبان اصلي و شركت‌كنندگان آن نيز اغلب جوانان و دانشجويان بودند. بااين‌همه، خط‌مشي گردانندگان حسينيه ارشاد به‌گونه‌اي بود كه استاد عليرغم‌آن‌كه از بانيان آن به شمار مي‌رفت، ناچار به كناره‌گيري از آنجا شد. به‌دنبال حمله نيروهاي اسرائيلي به مردم بي‌دفاع فلسطين و اخراج تعداد زيادي از مردم مظلوم در سال1349، مطهري به همراه علامه طباطبايي و آيت‌الله موسوي‌زنجاني شماره‌حسابهايي جهت كمك به جنگ‌زدگان افتتاح نمودند كه حساسيت فوق‌العاده ساواك را برانگيخت؛ چنان‌كه به طرق مختلف سعي در تهديد و ارعاب او داشتند؛ از‌جمله‌آن‌كه پس از شهادت آيت‌الله سيدمحمدرضا سعيدي در زندان، ساواك تهران او را احضار كرد و صورت‌جلسه‌هاي متناقض مقامات زندان را در مورد علت مرگ آيت‌الله سعيدي به وي نشان داد تا بدين‌وسيله تفهيم كنند كه اگر از فعاليتهاي خود دست برندارد، دچار چنين سرنوشتي خواهد شد. در ادامه ايجاد اين محدوديتها، ساواك در بيست‌وششم دي‌ماه‌1349 طي ابلاغي به رئيس دانشكده الهيات و معارف اسلامي، دستور داد ايشان را از ادامه تدريس معاف كنند؛ ضمن‌آن‌كه كليه فعاليتهاي وي چه در تهران و چه در شهرستانها به‌طوركامل تحت كنترل قرار گرفت و با نزديك‌ترشدن موعد برگزاري جشنهاي2500ساله شاهنشاهي، اين مراقبت و كنترل هرچه‌بيشتر تشديد گرديد. بااين‌وجود، مطهري همچنان به سخنرانيهاي متعدد خود در مساجد الجواد و هدايت ادامه داد؛ كه البته هر دو مسجد در سال1351 تعطيل شدند. ساواك در پي احساس خطر از جانب حسينيه ارشاد، محل مذكور را نيز تعطيل كرد. متعاقب اين تعطيلي، تعدادي از جوانان و دانشجويان مسلمان در مقابل درب بسته حسينيه ارشاد دست به تظاهرات زدند كه به دستگيري هفده نفر از آنان و از جمله استاد مطهري منجر گرديد. ايشان پس از تحمل مدتي حبس و بازجوييهاي مفصل، سرانجام آزاد شد. اما اين دستگيري و حبس او را از فعاليتهايش بازنداشت و ايشان پس از آزادي همان رويه سابق خود را ادامه داد. شهرت و اعتباري كه سخنرانيهاي او پيدا كرده بود، باعث مي‌شد وي جهت ايراد سخنراني به شهرستانهاي متعددي دعوت شود. در ادامه اين فعاليتها بود كه ساواك ايشان را ممنوع‌المنبر كرد و پس از مدتي، به همكاري علمي و آموزشي وي ــ به‌عنوان رئيس دپارتمان فلسفه دانشكده الهيات ــ نيز خاتمه داده شد. شهيد مطهري در سال1355 در مسافرتي به نجف اشرف موفق شد با حضرت امام‌(ره) ديدار كند. اين اقدام با توجه به حساسيت ساواك، در نوع خود كار بسيار خطرناكي بود. همچنين مطهري در طي سالهاي1355ــ1357 در اكثر جلسات روحانيون مبارز در تهران، شركت موثر و محوري داشت. اين جلسات پايه و اساس جامعه روحانيت مبارز تهران را شكل داد. سازمان مجاهدين خلق در سال1354، كه تا آن زمان خود را يك گروه مبارز اسلامي مطرح كرده بودند، علنا طي اعلام مواضع استراتژيك جديد، خط‌مشي كمونيستي را برگزيدند و ازآن‌پس مخالفت اصولي و اساسي با آنها نيز در دستور كار شهيد مطهري قرار گرفت.

شهادت آيت‌الله حاج‌آقا مصطفي خميني پس از دوره‌اي ركود در روند نهضت اسلامي، به‌تبع تبعيد امام‌خميني(ره)، به حركت اين نهضت شتاب بخشيد و مبارزان مسلمان را به تجديد ياد و خاطره و نام رهبر دور از وطن نهضت واداشت. آيت‌الله مطهري در برپايي مجالس باشكوه ختم حاج‌مصطفي نقش بارزي ايفا كرد و از آن جمله در هشتم آبان1356 مراسم باشكوهي را در مسجد ارك تهران برگزار نمود. اهانت روزنامه اطلاعات به مقام مرجعيت شيعه و ساحت امام‌خميني در هفدهم دي‌ماه همان‌سال، قيام نوزدهم دي را توسط طلاب و مردم قم به‌ بار آورد. چهلم شهداي قم، تبريز را به صحنه حركت گسترده‌تري تبديل كرد. دهم فروردين تظاهرات مردم يزد به مناسبت چهلم شهداي قيام مردم تبريز توسط نيروهاي انتظامي و نظامي به خون كشيده شد. حلقه‌هاي شتاب‌زاي انقلاب يكي پس از ديگري به‌وقوع پيوست. حمله به منزل علما در نوزدهم ارديبهشت، سالگرد قيام پانزدهم خرداد، تحريم عيد نيمه‌شعبان از سوي رهبري نهضت، شروع ماه مبارك رمضان، نماز عيدفطر در تپه‌هاي قيطريه، كشتار مردم تهران در ميدان ژاله و دهها واقعه خونين ديگر در سراسر كشور، ايران را در آستانه انقلاب قرار داده بود. استاد مطهري به‌عنوان يكي از اركان جامعه روحانيت مبارز نقش مهمي در هدايت اين حركت عمومي داشت. با اوج‌گيري حركتهاي اعتراض‌آميز، حكومت بعثي عراق به اشاره حكومت ايران اقداماتي را جهت جلوگيري از فعاليتهاي مبارزاتي سياسي امام در نجف فراهم آورد كه خشم و اعتراض شديد مردم و روحانيت مبارز را برانگيخت. پس از عزيمت امام‌خميني(ره) به فرانسه تلگرافي از سوي جمعي از روحانيون تهران خطاب به رئيس‌جمهور اين كشور مبني بر برخورد احترام‌آميز با رهبر انقلاب مخابره شد كه نام استاد نيز در جمع امضاكنندگان تلگراف بود. در وضعيت جديد، زمينه ارتباط بيشتري ميان امام‌خميني و مبارزان مسلمان فراهم آمد. چندماه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، استاد مطهري براي برنامه‌ريزي و هماهنگي با رهبر انقلاب راهي فرانسه شد. امام‌ مسئوليت تشكيل شوراي انقلاب را به ايشان واگذار كرد تا زمينه مساعد براي تشكيل حكومت اسلامي فراهم آيد. پس از بازگشت مطهري، آيت‌الله دكتر بهشتي نيز راهي فرانسه شد. در جريان اعتصابات گسترده در دوران انقلاب، تلاشي جهت توليد نفت براي مصارف داخلي توسط هسته هدايت نهضت صورت گرفت كه استاد مطهري نقش موثري در اين تلاش داشت. دولت شاپور بختيار پس از روي‌كارآمدن ‌دستور داد فرودگاههاي كشور بر روي پروازها بسته شود. در اعتراض به جلوگيري از بازگشت امام‌خميني به كشور، روحانيون مبارز در مسجد دانشگاه تهران متحصن شدند. طراح اصلي اين اقدام استاد شهيد مطهري بود. با قطعيت‌يافتن بازگشت امام‌خميني به ميهن، مطهري به همراه شهيد حجت‌الاسلام محلاتي و شهيد دكتر مفتح شوراي مركزي كميته استقبال از رهبر انقلاب اسلامي را به‌وجود آورد. سرانجام پس از سالها انتظار، هواپيماي حامل امام‌خميني در فرودگاه مهرآباد به زمين نشست. شهيد مطهري و آيت‌الله پسنديده اولين كساني بودند كه در داخل هواپيما به ايشان خيرمقدم گفتند. متن خوشامدي هم كه در فرودگاه مهرآباد در حضور امام خوانده شد، به قلم مطهري بود.

امام‌خميني پس از ورود به ايران در دوازدهم بهمن سال1357 به بهشت‌زهرا رفت. قبل از سخنراني تاريخي حضرت امام، آيت‌الله مطهري نطق كوتاهي ايراد كرد. با پيروزي انقلاب اسلامي در بيست‌ودوم بهمن، شهيد مطهري نقش حساسي را در تشكيل كميته‌هاي انقلاب ايفا نمود. تلاشهاي بي‌وقفه و شبانه‌روزي ايشان تا لحظه شهادتش در يازدهم ارديبهشت‌ماه سال1358 همچنان ادامه داشت. وي در طول سالها مبارزه سياسي و فرهنگي يكي از فعالترين و پركارترين شخصيتهاي اصيل اسلامي بود كه آثار متعددي را در عرصه‌هاي مختلف، با توجه به نياز روز و ضرورتهاي اجتماع، برجاي گذاشت. تمام آثار او كه همگي در پاسخ به مقتضيات جامعه بود، در قالب صدها سخنراني، بحث علمي، كتاب و مقاله بر جاي مانده است. وي به هنگام شهادت، يكي از اعضاي برجسته شوراي انقلاب بود. استاد مطهري(ره) پس از پايان جلسه‌اي كه در منزل آقاي سحابي برگزار شده بود، توسط گروه مشكوك فرقان مورد سوءقصد قرار گرفت و به شهادت رسيد.

پي نوشت ها:

ــ براي اطلاع بيشتر ر.ك به: رحيم نيكبخت، نگاهي به زندگاني و مبارزات شهيد‌آيت‌الله دكتر مفتح، انديشه‌هاي دكتر مفتح، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، زيرچاپ.

ــ مجله پاسدار اسلام، شماره مسلسل113، ارديبهشت1370، ص3

ــ محمدحسن رجبي، زندگينامه سياسي امام‌‌خميني، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي،1376، ص120

ــ مجله بعثت، نوزده دي، سال سوم شماره مسلسل90، دوره37، 27/8/60، ص4

ــ مجموعه آثار استاد شهيدمطهري، ج1، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سوم،1372، صص 10ــ9

ــ سيري در زندگاني استاد مطهري، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهارم،1376، صص51ــ50

ــ مجموعه آثار، پيشين، ص10

ــ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده ساواك آيت‌الله مطهري، كد613، ش‌ب577، ص2

ــ همان آرشيو، پرونده ساواك آيت‌الله مطهري، كد1/180، ش‌ب412، ص8

ــ زندگاني و مبارزات استاد شهيد مرتضي مطهري، تهران. انتشارات محمد، بي‌تا، ص47

ــ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، همان پرونده، ش‌ب412، ص47

ــ همان، صص76ــ69

ــ مرحوم حجت‌الاسلام سيداحمد حسيني‌همداني از جمله دستگيرشدگان خرداد1342 از هم‌بنديهاي استاد بود كه در دفتر يادداشتهاي استاد مطهري يادداشتي به‌ شرح زير نوشته است كه براي بار اول منتشر مي‌شود:

«حقيقت سرايي است آراسته

هوا و هوس، گرد برخاسته

نبيني كه هرجا كه برخاست گرد

نبيند نظر، گرچه بيناست مرد

تو را تا دهان باشد از حرص باز

نيامد به گوش دل از غيب راز

يادگار ايام حبس در زندان موقت شهرباني تهران به مناسبت قيام مقدس ملت ايران به پيروي از علماي اعلام عليه استعمار و نفوذ خارجي، كه در خدمت دوست ارجمند جناب آقاي سيداحمد حسيني‌ملايري و چهل‌وپنج نفر ديگر از رفقا هستم. از خداوند متعال مسئلت مي‌نمايم مسلمانان را روز‌به‌روز بيدارتر و آشناتر به مصالح عاليه‌شان بفرمايد و شر استعمار و استعمارگران را از سرشان كوتاه بفرمايد. مرتضي مطهري، 9/4/1342» (خاطرات حجت‌الاسلام حسيني‌همداني، تدوين رحيم نيكبخت، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، 1382، ص75)

ــ زندگاني و مبارزات استاد شهيد مطهري، پيشين، ص47

ــ خاطرات و مبارزات شهيد محلاتي، به‌ كوشش عليرضا كمري، تهران. مركز اسناد انقلاب اسلامي،1376، ص65

ــ زندگي و مبارزات استاد...، پيشين، ص51

ــ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، همان پرونده، ص107

ــ همان، ص118

ــ تحرير تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي. قم، نشر دارالفكر،1373، ص239

ــ سيري در زندگاني استاد مطهري، پيشين، صص77ــ72

ــ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده ساواك آيت‌الله مطهري، كد5/180، ش‌ب588، ص68

ــ ر.ك به: شهيد آيت‌الله سيدمحمدرضا سعيدي، ياران امام به روايت اسناد ساواك، تهران، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات،1376

ــ حميد روحاني، نهضت امام‌خميني، ج2، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي، چ2، 1376، ص839

ــ آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي، پرونده ساواك آيت‌الله مطهري، كد3/180، ش‌ب587، ص10. در يكي از اسناد پرونده استاد آمده است: «در تاريخ12/12/49 گزارشي حاكي از مخالفت يادشده با رژيم به عرض رسيد و تيمسار رياست معظم ساواك دستوري به شرح زير صادر فرمودند: “اين شخص را هميشه مراقبت نماييد. عنصري غيرصالح و هميشه در جبهه منحرفين قرار گرفته است.” در اجراي اوامر ايشان مراتب جهت مراقبت از اين شخص به ساواك تهران منعكس شد.» (همان آرشيو، پرونده آيت‌الله مطهري، كد4/180، ش‌ب588، ص70)

ــ همان آرشيو، پرونده روحانيون مبارز خراسان، ش‌ب‌123، ص206

ــ استاد شهيد به روايت اسناد، به‌كوشش علي كردي، تهران. مركز اسناد انقلاب اسلامي،1378، ص181

ــ همان، صص208ــ207

در مورد فعاليتهاي شهيد مطهري در حسينيه ارشاد اظهارنظري به شرح زير از سوي مقامات عالي‌تر به ساواك در پرونده ساواك مندرج است: «پس از افتتاح حسينيه ارشاد، روحاني مذكور سخنرانيهاي خود را در حسينيه مزبور آغاز و در طول اين سخنرانيها كه تا تعطيل‌شدن حسينيه ارشاد ادامه داشت با زيركي خاصي موضوعات گمراه‌كننده‌اي عنوان كرده است. يادشده در تاريخ26/8/51 در جريان تظاهرات مقابل حسينيه ارشاد دستگير و پس از مدتي آزادگرديده است. نكته‌اي كه در سوابق وي همواره مشهود است، معاشرت و ارتباط نزديك اين شخص با ساير وعاظ ناراحت و روحانيون سابقه‌دار مي‌باشد. پس از تعطيل‌شدن حسينيه ارشاد، مطهري مكررا و به‌طور پيوسته در جلسات مذهبي مخصوص دانشجويان دانشگاه و مدارس عالي شركت و سخنراني كرده است.» (همان آرشيو، پرونده آيت‌الله مطهري، كد4/180، ش‌ب588، ص71)

ــ همان آرشيو، پرونده استاد مطهري در ساواك، گزارشهاي متعدد.

ــ استاد شهيد به روايت اسناد، پيشين، ص209

در جمع‌بندي فعاليتهاي استاد كه توسط اداره كل سوم ساواك صورت گرفته نكات جالبي وجود دارد كه منجر به ممنوعيت منبر وي گرديد: «باتوجه به وضع مشكوك يادشده، از ساواكهاي مشهد و تهران خواسته شد كه از اعمال و تماسهاي اين شخص مراقبتهاي دقيق‌تري به عمل آورند و متعاقبا يكي از منابع مورد اعتماد ساواك مشهد گزارشهايي در اختيار گذارد كه خلاصه‌اي از آنها ذيلا به‌عرض مي‌رسد:

1ــ در شهريور‌ماه 53، واعظ مذكور ضمن سخنراني در سمينار دبيران علوم ديني، اظهار نموده... بحث پيرامون آزادي، براي محيط آزاد خوب است كه انسان آزاد حرف بزند... آزادي و تساوي زن و مرد وسيله‌اي براي بهره‌گيري از زنها است كه اول از طرف سرمايه‌داران غربي و استثمارگران شروع شد و بعد به كشورهاي ديگر سرايت كرد. عده ديگري كه سنگ آزادي به سينه مي‌زنند و زن را آزاد مي‌خوانند، براي بهر‌ه‌برداري جنسي و شهوي است... آزادي و تساوي در منطق اجتماعات ما مطلبي جز فريب‌دادن و سوءاستفاده‌كردن از زن نيست.

2ــ در تاريخ25/10/53 يادشده در محل دانشكده الهيات دانشگاه تهران ضمن گفت‌وگو با يكي از دوستانش و پس از اظهار تاسف از بازداشت سيدعلي خامنه‌اي، اظهار نموده خامنه‌اي از عوامل موثر در روشن‌كردن افكار اجتماع بوده است. وي اضافه كرد: شيخ ديگري به‌نام غفاري را كه از پيشنمازهاي تهران بود، در زندان سازمان امنيت كشته‌اند و كشتن او تبليغ عجيبي عليه سازمان امنيت بود؛ زيرا خبر كشتن او به همه محافل ديني رسيد و همه گروههاي روشن‌بين فهميدند و اين عمل نفرت همه مردم را عليه سازمان امنيت برانگيخت و قيافه آدم‌كشي اين دستگاه بار ديگر بر مردم كوچه و بازار آشكار گرديد.

3ــ در تاريخ23/2/54 يادشده با دو نفر از معاشرين خويش صحبت مي‌نموده و ابتدا از اين‌كه اعلاميه‌هايي عليه حزب رستاخيز در محيط دانشگاه پخش گرديده ابراز خوشحالي كرده و گفته “... نبايد دست روي دست گذاشت و بيكار نشست... در حال حاضر از ما، كاري به‌طور مستقيم برنمي‌آيد. چون روي ما حساسيت دارند. اما بايد به‌طورغيرمستقيم كاركرد، به‌اين‌معني‌كه افراد روشنفكر و خوش‌استعدادي را كه در گوشه و كنار مي‌توانيم پيدا كنيم و به وسايل مقتضي آنها را آماده كنيم تا ترتيب جلسات و سخنرانيها را بدهند و مخصوصا نسل جوان را دور خود جمع كنند و بعد در جهت فكري آنها را راهنمايي كنيم و مطالبي را كه ما خود نمي‌توانيم با جوانان در ميان بگذاريم، آنها بگذارند و درواقع گرداننده فكري جلسات، ما باشيم.”

ضمنا به استحضار مي‌رساند تذكراتي كه به مشاراليه داده شده در روحيه او به‌هيچ‌وجه موثر واقع نشده است.

بررسيهاي معموله:

نتيجه حاصله از تجزيه و تحليل اقدامات شيخ‌مرتضي مطهري حاكي از آن است كه يادشده از سال42[13] تاكنون همواره درصدد آن بوده كه به انحاء مختلف و با زيركي خاص، به اقدامات روحانيون افراطي در مخالفت با رژيم دامن زده و ضمن سخنرانيهاي خلاف و از طريق فعاليتهاي جنبي و از جمله تاليف كتاب، عناصر متعصب مذهبي را نسبت به رژيم و انقلاب سفيد هرچه‌بيشتر بدبين نموده و آنان را به‌سوي فعاليتهاي ضدامنيتي سوق دهد. پس از جلوگيري از تشكيل جلسات حسينيه ارشاد كه قريب‌به‌اتفاق شركت‌كنندگان آن دانشجويان دانشگاهها و مدارس عالي بودند، مشاراليه تصميم گرفته كه به سمپاشيهاي خود در بالاي منبر ادامه دهد و به‌اين‌ترتيب اگر اين امكان را نداشت كه دانشجويان را به حسينيه ارشاد بكشد، خود به ديدن آنها مي‌رفت و ازآن‌پس با برنامه‌اي پيگير، در جلساتي كه در مساجد و نمازخانه‌هاي دانشگاهها و مدارس عالي برقرار مي‌گرديد، جهت دانشجويان اين مراكز سخنراني كرده‌است تا بتواند اقدامات سوء خود را دنبال نمايد.

نظريه:

با عرض مراتب بالا و اين‌كه: اولا دستگيري روحاني يادشده موجبات بزرگ‌‌شدن وي و بالارفتن وجهه او در بين عناصر متعصب مذهبي و دانشجويان افراطي خواهد شد. ثانيا قرارگرفتن اين شخص در راس گروه فلسفه دانشگاه الهيات و اصولا وجود وي در دانشگاه، باتوجه به مقاصد سوء اين شخص، به‌هيچ‌وجه به مصلحت نمي‌باشد. ثالثا ادامه سخنرانيهاي مشاراليه در محافل مذهبي صحيح نيست، عليهذا مستدعي است در صورت تصويب، اولا به اداره كل چهارم اعلام شود كه ادامه خدمت نامبرده در دانشگاه تهران به مصلحت نيست، ثانيا با همكاري شهرباني كشور از ادامه سخنرانيهاي وي ممانعت به عمل آيد و مراقبت از او كماكان ادامه يابد. موكول به راي عالي است.» (همان آرشيو، پرونده آيت‌الله مطهري، كد4/180، ش‌ب588، ص73)

ــ همان، ص360

ــ مجموعه آثار، پيشين، ص11

ــ مجله پيام انقلاب، شماره مسلسل186، 5/2/1366، ص17

ــ مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامي به روايت اسناد ساواك، كتاب اول، تهران، سروش، 1376، ص51

ــ اسناد انقلاب اسلامي، ج3، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي،1374، ص236

ــ همان، ص243

ــ روزشمار انقلاب اسلامي، ج6، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي،1378، ص72

ــ همان، ص246

ــ خاطرات و مبارزات شهيد محلاتي، پيشين، ص100

ــ استاد شهيد مرتضي مطهري، ياران امام به روايت اسناد ساواك (عالم جاودان)، تهران، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات،1382، ص51

ــ سيري در زندگاني استاد مطهري، پيشين، ص125

ــ مجله پيام انقلاب، شماره مسلسل161، 25/1/65، ص29

ــ تحرير تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي، پيشين، ص427

ــ سيري در زندگاني استاد مطهري، پيشين، ص129

ــ همان، صص136ــ135

ــ مجموعه آثار، پيشين، ص12







منبع: سایت کانون اندیشه جوان



 
تعداد بازدید: 848


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: