انقلاب اسلامی :: » آزادی در سایه استقلال

» آزادی در سایه استقلال

08 آبان 1391

استقلال و آزادی از محوری ترین شعارها و خواسته های ملت مسلمان ایران در دوران مبـارزه بـرای دستیابی به جمهوری اسلامی به شمار می روند .این دو شعار راهبردی آن گاه معنا و ارزش واقعی خود را پیدا خواهند کرد که در چارچوب جمهوری اسلامی،تفسیر شده و جامه عمل پوشند .اسـتقلال بـدون آزادی، یعنی بدون ظهور اراده مردم، دوام نخواهد داشت، و آزادی بدوناستقﻼل همه جانبه، چــیزی جز بردگی و دست نشاندگی، و در واقع،سلب آزادی، معنا و مفهوم دیگری نخواهد یافت .و ایـن هــر دو،تنهـا در سایه وحدت و حفظ تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران،قابل دفاع و حمایـت اسـت .اسـتقلال بـه عنوان یک خواسته محوری دردوران مبارزه، و به عنــوان یــک اصل راهـبردی و تعریـف شـده در نظــام جمهوری اسلامی، مفهومی عام و جامع دارد که شامل ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی می گردد، و آزادی همواره قیودی را همراه دارد که در جامعه اسﻼمی از آن به آزادی مشروع تعبیر می شود.

این که شاخصه های استقلال یک ملت و مشخصا جامعه اسﻼمی ما چیست واین کـه تفسـیر آزادی در کدام چارچوب صورت می گیرد، پرسش هایی است که پاســخ خود را مـی طلبـد امـا این دو اصـل محوری، آن گاه که به اساسی ترین خواست ملت مسلمان ایران در دوران مبارزه، یعنی جمهوری اســﻼمی پیوند می خورند، و آن گاه که به عنوان دو اصل راهبردی و فراگیر، خاســتگاه بسـیاری از اصـول قـانون اساسی وقوانین عادی و تاثیرگذار در شاکله جمهوری اسلامی ایران ومناسبات اجتماعی داخلی، و روابــط سیاسی بیرونی آن، درآمدند،لزوما معنا و مفهوم خاص خود را خواهند داشت .شاکله جمهوری اسلامی با دو ویژگی جمهوریت و اسلامیت، از یک سو متکی است بر خواست عمومی جامعه اسﻼمی و اراده ملتـی مسلمان و متعهد واصیل که جز به اسﻼم نمی اندیشد و داعیه دیگری ندارد، و از سوی دیگر، برخاسته از عمق باورهای اسﻼمی و احکام شریعت و درچارچوب ارزشهای دینی می باشد و هر خواستی و حرکتـی خارج از این ویژگی را بیرون از حوزه فلسفه وجودی خود می شمارد . خروج از سلطه و اراده بیگانه، و حاکمیت اراده ملت در تعیین سرنوشت و اداره کشور، چــیزی اسـت که استقﻼل در مفهوم سیاسی آن به دست می دهد و وجهه سیاست خارجی نظام را ترسـیم مـی کنـد؛ چه این که در بعد فرهنگی، اقتصادی و نظامی نیز همین اصل می توانــد و بایـد ضــامن عـدم وابسـتگی جامعه و نفی زمینه سلطه پذیری آن به شمار آید، اما آزادی واژه کش دار و پرفراز و نشـیبی اسـت کـه براحتی تمام نمی توان در باب آن سخن گفت؛ گو این که آن قـدردر تفسـیر و تبییــن آن، سـخن رفتـه است که کمتر واژه ای را می توان به آزادی آزادی در تبیین و ترسیم آن یافت .

تردیدی نیست که آزادی را تنها باید در سایه استقلال کشور ونظام اسلامی جست و استقلال به یک معنا چیزی نیست جز صورت بیرونی آزادی در نگاه به بیگانگان و روابط با آنان .ملتی در درون خـودآزاد است که از استقلال همه جانبه برخوردار باشد، و کشوری می تواند مستقل بماند که تنها بتواند بر ارزش های موجود و فرهنگ و هویت ملت خود و اراده آنان تکیه کرده و استوار بماند، و تلاش بــرای دسـتیابی به آزادی، آن گاه راه گشا و ارزشمند است که هم زمان در تحصیل استقلال همه جانبه و نفــی اسـتعمار کوشش شود .نیز،به یقین، تحصیل استقلال و بقای آن، بدون پاس داشت آزادی های مـردم و تکیـه بـر خواست عمومی جامعه و اراده ملت امری ناشدنی اسـت و سـرانجامی جز وابسـتگی بــه بیگانـه و نفــوذ استعمار، نخواهدداشت . و به گفته شهید آیه اﷲ بهشتی : استقلال و آزادی دو مطلبی هستند که به یکدیگر ربط طبیعـی و عیـنی دارنـد و هیـچ یـک بــدون دیگری قابل تحصیل نیست.

].۱ [ آزادی در سایه استقلال، و استقلال در سایه آزادی، و این هردو، به شرط وحـدت و حفـظ تمامیـت ارضی کشور، ضامن بقای جمهوری اسلامی است و جز این هرچه باشد یا به استبداد می انجامـد و یابـه نفوذ و سلطه استعمار؛ و سرانجام استبداد و بریدن ازاراده و قدرت مردم، چیزی جز وابستگی به بیگانه و سلطه استعمارنخواهد بود .دستیابی به استقلال همه جانبه بدون تامین حق آزادی، چیزی جـز اسـتبداد نخواهد بود و روشن است :من استبدبرایه هلک ].۲ [و آزادی بدون اســتقلال و به تعبـیر زیبــا و گویـای حضرت امام خمینی، آزادی وارداتی ]۳ [جز بردگـی و سـلطه پـذیری وهضـم شــدن در نظـام ســلطه و سیطره استکبار جهانی نخواهد بود؛ چنان که خداوند خطاب به پیامبرص فرمود : ولن ترضی عنک الیهود وﻻالنصاری حتی تتبع ملتهم ولئن اتبعت اهواءهم بعدالذی جاءک من العلــم مالک من اﷲ من ولی وﻻنصیر] .۴ [ و نیز فرمود : ولئن اتبعت اهوائهم من بعد ماجاءک من العلم انک اذا لمن الظالمین] .۵ [ و این چنین است که اصل نهم قـانون اساســی جمهـوری اســﻼمی ایــران، بــه ایـن موضـوع حیاتـی اختصاص یافته است : در جمهوری اسلامی ایران آزادی و اســتقلال و وحـدت و تمامیـت ارضــی کشـور از یکدیگرتفکیـک ناپذیرند و حفظ آن ها وظیفه دولت وآحاد ملت است .هیچ فـرد یـا گــروه یامقـامی حــق نـدارد بـه نـام استفاده از آزادی،به استقﻼل سیاسی، فرهنگی، اقتصادی،نظامی و تمامیت ارضی ایران کمــترین خدشـه ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد بنام حفظ استقﻼل و تمامیت ارضی کشور آزادی هـای مشـروع را،هرچند با وضع قوانین ومقررات، سلب کند . این هردو، یعنی استقلال و آزادی، دستاورد بزرگ انقلاب اسلامی است که ملت ایران به رهبری امام خمینی و با بهای سنگینی که پرداخته اند، در شکلی نظام یافته و در قالب جمهوری اسـﻼمی از فـردای پیروزی انقلاب، در دستان پرتوان خویش گرفته اند، بـر دیواراستوار اسـتقلال تکیـه زده انـد و بـر روی آزادی چهره گشوده ولبخند زده اند .

اگر جز این نیست که استقلال و آزادی تنها درچارچوب و در ســایه جمهوری اسلامی معنا و مفهوم پیدا می کند،قهرا، استقلال نمی تواند به گونه ای تفسیر و تبلیغ شـود و یاابزاری گردد که با جمهوریت نظام و مردمی بودن حکومت و اتکــای بـه قــدرت درونــی ملـت و تامیـن آزادیهای آنان همخوانی نداشته باشد، و آزادی نیز نمی تواند به گونه ای ترسیم گردد یا تحقق یابد که با اسلامیت نظام و احکام قطعی شریعت مقدس، سازگارنباشد، چراکه جمهوری اسلامی در تبیین و تفسیر از خود، نمی تواند و نباید به نفی خود بپردازد .ارائه تعریفی از استقلال که با جمهوریت نظام یعنی ظهور و تحقق اراده مردم، سازگار نباشـدو ترسـیم و تبلیـغ چهــره ای از حق آزادی که با اسلامیت نظام درتعارض باشد، در واقع نفی جمهوری اسلامی است . چه این که در درون کشور،آزادی عمل بی حســاب، و در بیرون،بـه عنـوان مثــال، لــب فروبســتن از مخالفت با موجودیت نامشروع رژیم اشغالگرفلسطین، در واقع نفی عملی نظامی است که فلسفه وجودی آن حکومت دین و اجرای شریعت، و حاکمیت اراده و خواست ملت مســلمان ایـران و سـایر ملــت هـای اسلامی می باشد .

آزادی در معنای عام آن، و آزادی بیان در محدوده خــاص خــود، وآزادی مطبوعـات در محـدوده ای خاص تر، مفاهیمی مستقل از دیگراصول و ارزش های حاکم بر جامعه اسلامی نمی باشند، و طبعا هیـچ خردمندی آن ها را به گونه ای مطلق، برای جامعه نمی پسندد . نیز، حفظ استقلال، و طبعا امنیت ملی کشور و حفظ تمامیت آن نمی تواند بـه مثابـه ابزاری بـرای جلوگیری از آزادی های مشروع جامعه،به کار گرفته شود . اصوﻻ در جامعه ای که از استقلال سیاسی،فرهنگی، اقتصادی، نظامی و امثـال این هادفـاع نشـود و جامعه به آن ها دسترسی پیدانکند صحبت از تحصیل آزادی ها، شعر و خیال است و بالعکس، در جامعه ای که استبداد بخواهد در زمان ما بماند و یابوجود بیابد، این استبداد چون متکی به وجود مردم نیسـت تکیه گاهش را کجا بایدپیدا کند؟ مسلما خارج از مردم.(۶) حفظ وحدت و تمامیت ارضی کشور نیز در گرو تامین حقـوق جامعـه ومشخصــا حق آزادی مـردم است .حکومتی که خود را متعهد به حفظ وتامین آزادی های مشـروع مـردم و حاکمیـت اراده عمومـی نداند، سرانجام آن، استبداد و بریدگی از مردم و در نتیجه، تکیه بربیگانه و افتادن در دامن قــدرت هــای خارجی خواهد بود؛ تا جایی که از سر زبونی و برای حفظ قدرت ظاهری و بقای خــویش، حاضر بـه تجزیه کشور و واگذاری بخشی از خاک خود نیز خواهد شد .تجربه های بسیار تلخ تجزیه مکرر کشور در رژیم های استبدادی گذشته ومقایسه آن با تجربه افتخارآمیز هشت سال دفاع مقدس و مقاومت تاریخی ملت شریف ایران برای حفظ تمامیت ارضی آن و آزادسازی وجب به وجب خاک کشور، شاهد گویایی بر حقیقت یاد شده است . استقﻼل و آزادی همان گونه که به اشارت گذشت، شاخصه ها وشروط خویش را دارند و پرسشـهای متعددی را در تبیین آن دو، بایدپاسخ گفت، اما آن چه در این فرصت، مورد نظــر و تاکیــد اسـت رابطــه تنگاتنگی است که میان این دو اصل راهبردی وجود دارد، بگونه ای که هیچ یک از آن دو نمـی توانـد و نباید جدای از دیگری تبیین وتبلیغ گردد .چه این که نمی تـوان و نبایـد در تحصـیل آن ها، یکــی را قربانی دیگری کرد و یا بهانه تضعیف و سلب دیگری گرفت . این مهم را در سخن شهید مظلوم آیت اﷲ بهشتی چنین می خوانیم : حفظ واقعی استقﻼل کشور، از طریق حفظ عدالت و آزادی در کشور اسـت .وقـتی دریــک جامعـه و کشوری عدل و آزادی درست پاسداری نشود، خود بخود راه برای نفوذبیگانه هموار می شــود و بالعکـس آنچه می تواند به آزادی یک ملت معنی بدهد، استقﻼل آن ملت است .ملتی که از یکی از جهات مثــﻼاز جهت فرهنگی، اقتصادی، سیاسی بــه دیگــران وابسـته باشـد، آزادی خـود رااز دسـت داده اسـت .البتـه وابستگی خضوع آور، نه وابستگی ارتباط متقابل، ارتباط غیر از وابستگی است .کشور و ملتی که به کشور و ملت دیگر حالت وابستگی و دنباله روی پیدا کند، آزادی در این کشور خود بخود به خطر مـی افتـد (۷).

پی نوشت:

(۱)مشروح مذاکرات بررسی نهایی قانون اساسی، ج ۱، ص ۴۲۱ .

(۲)نهج البﻼغه، حکمت ۱۶۱ .

(۳)صحیفه نور، ج ۹، ص ۱۵۵ و نیز ص ۶۲، ۷۳ و۱۴۶ .

(۴)۱۲۰بقره، آیه ۱۴۵

(۵)همان،

(۶)شهید آیت اﷲ بهشتی، مشروح مذاکرات برای قانون اساسی، ج ۱،ص ۴۲۲۶ . مجله حکومت اسلامی – ش ۱۳

۱/۲۹/۲۰۱۱

(۷)همان، ص ۴۲۱٫مجله حکومت اسﻼمی – ش ۱۳



منبع: سایت گسترش فرهنگ دینی و مذهبی رهبران شیعه



 
تعداد بازدید: 842


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: