08 آبان 1391
در حاشیه انتشار یک اثر جدید در بازشناسی زندگی و زمانه مصلح شرق
استاد سیدهادی خسروشاهی
سیدجمال الدین حسینی ـ معروف به اسدآبادی و افغانی ـ بی شک یکی از چهره های درخشان و از شخصیت های بارز و مجاهد جهان اسلام است. درباره شخصیت بزرگ این مرد تاریخ، کتاب ها و مقاله های فراوانی به زبان های عربی، انگلیسی، فارسی، افغانی، ترکی و غیره نوشته شده که با مراجعه به آنها چگونگی عظمت روحی و بزرگی هدف این سید تا حدی روشن می شود.
اینکه می گوییم تا حدی روشن می شود برای آن است که با اینکه از مرگ سید جمال الدین بیش از 80 سال نمی گذرد، هنوز حتی محل تولد و مرکز تحصیلات ابتدایی او مورد گفت و گوست که در ایران بوده یا در افغانستان و علاوه بر این، ابهام هایی در زندگی پرماجرای سیاسی و اجتماعی سید به چشم می خورد که کتاب ها و اسناد موجود نمی تواند آنها را رفع و برطرف سازد و اصولاً به قول آقای خان ملک ساسانی کسانی که درباره سید جمال مطالبی نوشته اند را نمی توان بدون اغراض و مقاصد خصوصی دانست. به علاوه اختلافاتی در نوشته های آنها مشاهده می شود که نکات مهم و برجسته را عمداً یا سهواً مبهم و سربسته گذاشته و مسائل بی اهمیت عادی بی سند را نوعاً از همدیگر نقل کرده و گاهی هم از خود چیزهایی اضافه کرده اند که هیچگونه مدرک یا سند تاریخی آنها را تأیید نمی کند و این خود بر بغرنجی مسئله افزوده است. به طور کلی مطالبی که درباره سید جمال الدین منتشر شده، نوعاً یا از طرف دوست بوده و برای تعریف و توصیف سید، یا از جانب دشمن بوده و برای کوبیدن سید و هدف های او، البته علل و عوامل دشمنی و دوستی افراد هم گوناگون است و با مراجعه به نوشته ها معلوم می شود که مثلاً یکی از اینکه «سید جمال الدین» آخوند بوده ناراحت است! یا به همین علت هوادار اوست و دیگری به خاطر سفرهای طولانی و دائمی او به لندن، پاریس، مسکو و به سید جمال الدین بدبین است و دیگری به خاطر آنکه در ایران علیه استبداد شاه وقت قیام کرده یا چنین شایع شده که سید از ماجرای قتل ناصرالدین شاه آگاه بوده، ناراضی است!
با این فرق که اگر نویسندگان ـ اعم از موافق و مخالف ـ در گذشته که به زمان سید جمال الدین نزدیک تر بودند، با احتیاط و احترام درباره سید قضاوت می کردند، تازه به دوران رسیده های عصر ما، با بی باکی و بی احترامی و بلکه با کمال وقاحت و بی شرمی به سید حمله می کنند و صریحاً او را جاه طلب، مغرور، خطرناک، بی صداقت، فرصت طلب و حتی بی دین معرفی می کنند.
***
البته تاکنون صدها کتاب و مقاله مشروح و مفصل درباره «سید جمال الدین اسدآبادی» و افکار او به زبان های گوناگون نوشته شده است که مطالعه کرده ام، نوشته ای تأسف برانگیزتر از جزوه ای که چندی پیش توسط آقای ابراهیم صفایی درباره سید منتشر شده، ندیده ام و چون در صفحات نخستین آن جزوه که به اصطلاح «با مدارک معتبر چهره سیاسی و واقعی هر یک از رهبران مشروطه» را نشان می دهد، درخواست شده که «اگر لغزشی شده باشد، ارباب تحقیق به اصلاح آن بکوشند».
نویسنده این نوشتار، به عنوان کسی که ده ها کتاب و مقاله از شخصیت های مختلف جهان و به زبان های گوناگون درباره «سید جمال الدین» مطالعه و اسناد و یادداشت هایی هم در این زمینه تهیه کرده است، اجمالی از یادداشت های خود را برای اصلاح لغزش های نابخشودنی آقای ابراهیم صفایی که به عنوان «مورخ» می خواهد «رهبران مشروطه» را به نسل جوان معرفی کند و ناجوانمردانه ترین و غیر منصفانه ترین حمله ها را به «سید جمال الدین» و طرز فکر جهانی او می کند، منتشر سازد تا صاحبنظران درباره «مدارک معتبر» ما و آقای صفایی و ماهیت مسئله قضاوت کنند.
البته ما در این رساله، هیچ مطلبی از خود نیافریده ایم و روی حب و بغض های خاصی هم قضاوت نمی کنیم، بلکه با مراجعه به ده ها مدرک معتبر و اصیل و با استفاده از ده ها کتاب و مقاله درباره سید جمال الدین اطلاعاتی را در اختیار کسانی می گذاریم که متوجه غرض ورزی های آقای ابراهیم صفایی نشده اند و بدین وسیله کسانی را که بی جهت و روی نظریات شخصی یا سیاسی، سید جمال الدین را متهم می سازند، رسوا می سازیم. یعنی در واقع ما برای هر مطلبی که ادعا می کنیم، چندین سند و مدرک زنده تاریخی و معتبر نشان می دهیم تا نسل جوان بداند که برخلاف ادعای سیاست بافان عصر ما و برخلاف نوشته های زراندوزان و نویسندگان سطحی و بی اطلاع یا مغرض و مأمور، سید جمال الدین یک شخصیت اسلامی جهانی و پایبند به اصول و مبادی اساسی اسلام بوده، نه آنکه آلت سیاست های خارجی و مأمور سازمان اینتلیجنت سرویس بوده یا معتقد به خدا و ماوراء الطبیعه نبوده و حتی نماز هم نمی خوانده است!
***
بحث درباره اینکه سید جمال الدین ایرانی بود یا افغانی، از نظر طرز فکر جهانی ما هیچگونه ارزشی ندارد، ما نه بر سر آن با کسی دعوا می کنیم و نه به خاطر حمل استخوان های سید از اسلامبول به کابل با کسی سر جنگ داریم. بلکه فقط به این علت با این کار مخالفیم که اسلام نبش قبر و حمل استخوان مرده ای از جایی به جای دیگر را مجاز نشمرده است. بی شک روح سید جمال الدین هم بیزار از آن است که بر سر یافتن مولد و موطن اصلی او، اختلافی راه بیفتد و وقت پرارزش ما، وقتی که باید در راه پیشبرد هدف های سید به کار رود، تلف شود.
سید جمال الدین مرز و بوم خاص و حد و قید جغرافیای معینی را نمی شناخت. مرز او اسلام موطن او اسلامستان بود و برای او تهران، کابل، اسلامبول، قاهره، بغداد و... یکی است، زیرا اینترناسیونالیسم اسلامی با افسانه ملیت و وطن مصطلح عصر ما و با پرستش گوشه ای از خاک جهان پهناور اسلام، موافق نیست و سید جمال الدین نیز دارای این طرز فکر بود و از اینجاست که باید او را به جای افغانی یا اسدآبادی «سید جمال الدین اسلامی» یا آن طور که خود او اغلب امضا می کرد «سید جمال الدین حسینی» بنامیم. سید جمال الدین مربوط به اسلام است و کسی که مربوط به اسلام باشد، نسبت دادن او به ایران یا افغانستان، منطقی نیست، او اگر هوادار ناسیونالیسم و ملیت خاصی بود، در مصر، ترکیه، ایران، پاریس و... لباس های گوناگون نمی پوشید و سعی می کرد در همه جا شعائر ملی خود را حفظ کند!
***
غرض ما از نشر این رساله، آشنا ساختن نسل جوان با راه و روش سید، روشن کردن گوشه های تاریک تاریخ زندگی این مرد بزرگ قرن ما، دفاع کردن از سید و هدف های ملی و اسلامی او و جواب گفتن به یاوه ها، تهمت ها، افسانه ها، دروغ ها و شایعاتی است که برای جلوگیری از رشد فکری ملل آسیا و آفریقا و برای سلب کردن اعتماد و اطمینان مردم مسلمان مشرق زمین از رهبران بزرگ مذهبی، ناجوانمردانه درباره سید منتشر می سازند.
ما در این نوشتار به مدارک صحیح و معتبری اتکا و استناد می کنیم که انکار آنها، جز از ناحیه مغرضان یا افراد سطحی و کم اطلاع امکانپذیر نیست و ما برای آن به گفته های دیگران استناد می جوییم که این نوشته علاوه بر آنکه محکم و مستند باشد، حمل بر تعصب یا غرض ورزی خاص نشود. امیدواریم که این نوشتار برای روشن شدن اذهان مسلمان و بیداری نسل جوان و جلوگیری از نشر اکاذیب به دست دشمنان، وسیله مؤثر و ارزشمندی باشد.
در بخش پایانی این چاپ از کتاب، دو پیوست به علت تناسب موضوع آنها با محتوای این کتاب اضافه شده است پیوست اول درباره اباطیل و اکاذیب چند نفر دیگر از نویسندگان اجاره ای رژیم پهلوی علیه سید جمال الدین حسینی است و پیوست دوم نیز راجع به تاریخ نویسان عهد پهلوی است که در راستای اهداف رژیم، به تحریف تاریخ پرداخته و در این باره حتی به یکدیگر نیز رحم نکرده و به افشاگری پرداخته اند.
مطالعه هر دو قسمت به دوستان توصیه می شود، به ویژه که مربوط به دوران معاصر است و حقایقی را بازگو می کند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی مرکز بررسی های اسلامی
تعداد بازدید: 852