26 آذر 1391
گفتگو با دكتر فریدون سیامك نژاد
یك روز مرخصی گرفته بودم و داشتم به خانه می رفتم. دیدم كه سر كوچه یك جیپ ضد اطلاعات ایستاده، رفتم داخل دیدم همه چیز را به هم ریخته اند. گفتم: «چه خبر است؟» گفتند: «دو نفر را در پادگان چهل دختر شاهرود دستگیر كرده اند و اسم شما را هم داده اند.»
دكتر فریدون سیامك نژاد در گفتگو با مركز اسناد انقلاب اسلامی، در مورد سومین بار دستگیری خود می گوید:
اوایل سال 1356 كه تظاهرات و اعتصاب در شهرهای مختلف به خصوص در شهرهای بزرگ شروع شده بود، در بیرجند خبری از این مسائل نبود. یعنی انگار نه انگار مسئله ای در مملكت وجود دارد. هیچ حركتی نبود، دلیلش هم این بود كه شهر كوچك و اطلاع رسانی قوی نبود.
البته عمده ترین دلیل بی خبری این شهر از تظاهرات و اعتصاب این بود كه شهر جوی نظامی داشت. وجود پادگان بزرگ آموزشی 04 بیرجند و پادگان بزرگ ژاندارمری باعث شده بود كه جو شهر نظامی باشد. یك روز مرخصی گرفته بودم و داشتم به خانه می رفتم. دیدم كه سر كوچه یك جیپ ضد اطلاعات ایستاده، رفتم داخل دیدم همه چیز را به هم ریخته اند. گفتم: «چه خبر است؟» گفتند: «دو نفر را در پادگان چهل دختر شاهرود دستگیر كرده اند و اسم شما را هم داده اند.» بعد تعداد زیادی از كتاب های من و برخی از كتاب های دوست داندانپزشكم را ضبط كردند. در حدود دو كارتن از كتاب های مرا برداشتند. ضد اطلاعات راجع به كتاب ها از من توضیح خواست كه من گفتم این كتاب ها را از تهران خریدم. بعد كتاب ها را توقیف و مرا داخل پادگان بازداشت كردند. البته به زندان پادگان نبردند دلیلش هم این بود كه به وجود ما برای كشیك شبانه در درمانگاه پادگان احتیاج داشتند.
این بود كه 23 روز در بهداری پادگان بازداشت بودیم؛ یك یا دو روز هم در پاسدارخانه بودیم كه موی سر ما را تراشیدند. اما واقعه جالب در این مقطع این بود كه در فاصله ای كه در زندان بودم اولین فرزندم به دنیا آمد و وقتی برای گرفتن مرخصی رفتم، به من مرخصی ندادند و گفتند كه مرخصی ات لغو شده است. من بعد از پایان دوره سربازی و موقعی كه فرزندم چهار ماهه بود او را دیدم.
دوران سربازی به این ترتیب گذشت و نكته مهم همین بود كه در همه شهر ها و مناطق یكسان و یك جور برخورد نمی كردند؛ یعنی در تهران، شما شاهد تظاهرات و راهپیمایی و اعتصاب و مبارزه علنی با رژیم شاه و انتشار كتاب های مختلف بودید، ولی به خاطر همان كتاب ها بنده را در پادگان بیرجند بازداشت كردند. روزی كه سربازی ام تمام شد، پانزده ماه مبارك رمضان بود. با هواپیما به تهران آمدم و قبل از ظهر به تهران رسیدم و خوشبختانه روزه من علی رغم مسافر بودن حفظ شد و هنوز هم این خاطره شیرین را كه واقعا برایم لذت بخش است به یاد دارم.
منبع: خاطرات دكتر فریدون سیامك نژاد، تدوین رضا بسطامی، عباس آقایی جیرهنده، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی
منبع بازنشر: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تعداد بازدید: 855