02 دی 1391
وقتی نویسنده ای درباره انقلاب تحقیق نكند مجبور است با دانش عام از این رویداد تاریخی بنویسد و وقتی خواننده با آن روبرو می شود می بیند نكته قابل توجهی برایش وجود ندارد. داستان نویسان ما در زمینه انقلاب اسلامی فقر اطلاعات دارند و اگر جلوی این فقر گرفته نشود آسیب های جدی ای به ادبیات انقلاب اسلامی وارد خواهد آمد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری، نشست نقد و بررسی كتاب «عقربهها خوابشان میآید» با حضور نویسنده اثر، معصومه عیوضی و كارشناسان و منتقدان فیروز زنوزی جلالی، ابراهیم زاهدی مطلق و خسرو بابا خانی عصر چهارشنبه 29 آذر ماه در سالن اوستا در حوزه هنری برگزار شد.
در این جلسه امیر حسین فردی مدیر مركز آفرینش های ادبی حوزه هنری، محمد كاظم مزینانی داستان نویس، محمد حسن حسینی منتقد ادبی و جمعی دیگر از نویسندگان و منتقدان ادبیات داستانی كشور حضور داشتند.
فیروز زنوزی جلالی نویسنده و منتقد ادبی كه اجرای این مراسم را نیز بر عهده داشت، در ابتدای این نشست ضمن ارائه خلاصه ای از داستان «عقربه ها خوابشان می آید» به قلم معصومه عیوضی گفت: در ابتدا باید ببینیم می توان این اثر را یك رمان نامید یا تحت عنوان داستان بلند رده بندی می شود؛ زیرا به نظر می رسد استمرار زمان و وقایع، تعدد رویدادها و شخصیت ها كه وجود آنها در یك رمان ضروری است در این داستان هم وجود دارد اما این اثر از جهاتی هم با یك رمان به معنای حقیقی آن فاصله دارد.
این داستان نویس در ادامه، با هدف طرح سوال دیگری اظهار كرد: از جهت دیگر باید انتخاب زاویه دید را در این اثر مورد بازبینی و بررسی قرار داد؛ به نظر من نویسنده «عقربه ها خوابشان می آید» كه زاویه دید "اول شخص" را برای روایت داستان اش انتخاب كرده چندان به این زاویه دید وفادار نبوده و گاه در طول داستان از آن عدول كرده است.
وی در این خصوص ادامه داد: در این داستان گاهی دیده می شود كه راوی چیزهایی را ادراك و احساس می كند كه شخص اول منطقا نمی توانسته درك و روایت كند. نمونه های متعددی را می توان در این داستان نشان داد كه نویسنده به زاویه دید وفادار نبوده و این یكی از معضلات داستان «عقربه ها خوابشان می آید» است.
زنوزی در ادامه نمونه هایی از عدول نویسنده «عقربه ها خوابشان می آید» از زاویه دید راوی را برای حاضران قرائت كرد و اظهار داشت: راوی در بخش هایی از این داستان از چیزهایی خبر می دهد كه قاعدتا نباید آنها را بداند، یعنی دانستن آنها توسط راوی از لحاظ منطق زاویه دید اشتباه است.
این كارشناس ادبیات داستانی در بخش دیگری از سخنانش بر نقاط قوت داستان «عقربه ها خوابشان می آید» دست گذاشت و گفت: این داستان یك اثر كاملا تصویری است، مخصوصا روایت خرید از بازار، فروش النگوی مرضیه، عصبیت و بی قراری های پدر و نگاه شكاكانه او به همه چیز، موضوع ازدواج مرضیه، ناخن جویدن های او در مواردی كه ناآرم است و دیگر موقعیت های این اثر از لحاظ تصویری بسیار خوب و ظریف از آب درآمده و نویسنده از این نظر موفق بوده است.
وی ادامه داد: نویسنده در این داستان توانسته آدم های ملموس، با شخصیت های متمایز و باورپذیری را به خواننده معرفی كند و این امتیاز خوبی برای «عقربه ها خوابشان می آید» است.
این نویسنده با بیان اینكه یكی از ویژگی های اثر داستانی خوب این است كه پس از خواندن آن وقتی چشمانمان را می بندیم باید تصویری از آن داستان در ذهن ما نقش بسته باشد، افزود: «عقربه ها خوابشان می آید» این ویژگی را دارد و تصویری را در ذهن خواننده اش ایجاد می كند.
زنوزی در حاشیه همین موضوع توضیح داد: بعضی از نویسندگان فكر می كنند اگر تكه كلامی را به شخصیت ها بدهیم توانسته ایم آن ها را متمایز و ملموس كنیم و كمتر نویسنده ای هست كه بخواهد با دادن حالات یا توصیف موقعیت های خاصی برای شخصیت ها، به آنها تمایز دهد، در حالی كه نوع دوم تشخص دادن به شخصیت ها معمولا ملموس تر و موفق تر از كار در می آید. به نظر من در «عقربه ها خوابشان می آید» این اتفاق افتاده و مثلا ناخن جویدن مرضیه و بی قراری های پدر خوب در كار نشسته و تمایز و تشخص را برای آنها بوجود آورده است و این هم از نقاط ارزشمند این داستان است.
وی با بیان اینكه «عقربه ها خوابشان می آید» یك داستان انقلاب است و در سومین دوره جشنواره داستان انقلاب هم برگزیده شده، این سوال را پیش كشید كه آیا نشانه های مرتبط با انقلاب اسلامی در این اثر كمرنگ نیست!
زنوزی در ادامه توضیح داد: در این داستان شخصیت اسماعیل كه تا پایان به دنبالش هستیم، چه كرده و نسبتی با رویدادهای مرتبط با انقلاب اسلامی دارد؟ آیا فقط بر پشت بام الله اكبر گفته و چند اعلامیه چسبانده است؟! به نظر می رسد كه نشانه ها و عناصر مرتبط با انقلاب در این اثر كمرنگ است و نویسنده می توانست این وجه انقلابی اثر را با عناصر بیشتر و البته اصیل تری پررنگ تر كند.
این منتقد ادبی در همین خصوص فقر تحقیق و كاهلی در پژوهش را از مشكلات نویسندگان این حوزه دانست و خاطرنشان كرد: وقتی نویسنده ای درباره انقلاب تحقیق نكند مجبور است با دانش عام از این رویداد تاریخی بنویسد و وقتی خواننده با آن روبرو می شود می بیند نكته قابل توجه ای برایش وجود ندارد؛ مثلا تا به ما می گویند «داستان انقلاب»، دو نفر ساواكی به ذهن می آیند و كسانی كه اعلامیه پخش می كنند و دیوارنویسی می كنند و این ضعف نویسندگان در امر تحقیق و پژوهش است.
وی درباره انتخاب عنوان این داستان، «عقربه ها خوابشان می آید» اظهار عقیده كرد: به نظر من عنوان این داستان خوب انتخاب نشده است، زیرا تنها یك جای كتاب به این عنوان اشاره می شود كه ارتباط اصیل و عمیقی هم با كلیت داستان ندارد و در این اثر توجیه نمی شود كه چرا باید چنین نامی برای آن انتخاب می شد.
زنوزی در پایان افزود: گاهی اتفاق می افتد كه نویسنده اسمی را برای اثرش انتخاب می كند اما این عنوان روی دستش می ماند و نمی تواند با آن كاری كند؛ به نظر می رسد كه عنوان «عقربه ها خوابشان می آید» از منطق خاصی كه ارتباط اصیلی با داستان داشته باشد پیروی نمی كند؛ گویا نویسنده این اسم را به داستان الصاق كرده، نه اینكه خودش با داستان پیوند خورده باشد و بر عنوان این اثر داستانی نشسته باشد.
ابراهیم زاهدی مطلق نویسنده، روزنامه نگار و منتقد ادبی هم در نشست نقد و بررسی كتاب «عقربه ها خوابشان می آید»، با بیان اینكه این كتاب یك داستان بلند است نه یك رمان، افزود: به نظر من زاویه دید شخص اول یا من-راوی برای روایت داستان هایی از این جنس در حوزه ادبیات كودك و نوجوان مناسب است اما ایراداتی در نوع و منطق روایت این داستان وجود داشت.
زاهدی مطلق فضا و حال و هوای داستان «عقربه ها خوابشان می آید» را تلخ و تیره توصیف كرد و گفت: بیشتراتفاقاتی كه برای خانواده مورد پرداخت در داستان رخ می دهد با تلخی و سختی همراه است و به نظر می رسد كه نویسنده در تلخ نشان دادن شرایط زیاده روی كرده است.
وی ادامه داد: در این داستان خانواده مورد نظر همواره دچاری نوعی تلخی و دشواری هستند، هم جامعه بد است، هم مردمی كه با آنها سر و كار دارند و در بد نشان دادن اوضاع اغراق صورت گرفته است.
این داستان نویس با تاكید بر اینكه باید در داستان های تلخ و تاریك حتما روزنه و هواكشی وجود داشته باشد تا مخاطب بتواند كمی بخندد، اظهار كرد: به نظر من در «عقربه ها خوابشان می آید» روزنه ای وجود ندارد و در سیاه نمایی اغراق صورت گرفته است؛ برای مثال خانواده وقتی به مشهد می رسد حتی حرم و گلدسته های حضرت امام رضا(ع) هم موجب انبساط خاطر آن ها نمی شود.
زاهدی مطلق سپس با ذكر نمونه هایی از این داستان سعی در نشان دادن این معنا داشت كه برخی از اتفاقاتی كه در آن روایت می شود از منطق خاص و مشخصی تبعیت نمی كنند.
وی در این زمینه توضیح داد: گاه به نظر می رسد روزنه ها و لحظه های شادی در داستان وجود دارد اما چون از منطق خاصی تبعیت نمی كنند تلاش نویسنده در این راه به جای نرسیده است، تغییر عقیده پدر درباره ازدواج مرضیه و خریدن روپوش برای او و بهبود یافتن بیماری رماتیسم حامد در عرض دو روز نمونه هایی از این بحث هستند زیرا معلوم نمی شود چطور و چرا این اتفاقات رخ می دهد.
وی بر مواردی دیگر از نقایص داستان دست گذاشت و گفت: در این داستان اسماعیل كه نوجوان است در 17 شهریور در حالی كه از سر كار بر می گشته در میدان ژاله تیر می خورد! در حالی كه اولا آن روز جمعه بوده و درگیری آن روز در میدان ژاله از حدود ساعت 9 تا 11 صبح اتفاق افتاده است یعنی باید بپذیرفت كه اسماعیل در روز جمعه كه تعطیل است در حدود ساعت 9 تا 11 از سر كار بر گشته است. البته این به خودی خود عجیب نیست و ممكن است این شخص شب كار یا سر شیفت كاری بوده است اما نویسنده توضیحات كافی در این باره نمی دهد و لذا منطق داستان در این مورد هم ضعیف است.
این كارشناس ادبی در ادامه افزود: همچنین توضیح داده نمی شود كه اسماعیل می خواسته در تظاهرات شركت كند یا صرفا داشته از سر كار برمی گشته و اراده ای برای شركت در تظاهرات نداشته است.
این منتقد به ایراد دیگری در «عقربه ها خوابشان می آید» اشاره كرد و گفت: مادر اسماعیل نوجوان نمی تواند تا آن حد پیر و ناتوان باشد كه قادر به راه رفتن نباشد، زیرا انسانی كه نتواند راه برود احتمالا باید بالای 75 سال سن داشته باشد كه برای او داشتن یك فرزند نوجوان غیر قابل قبول است.
زاهدی مطلق در بخش دیگری از سخنانش با تمایز نهادن میان ادبیات انقلاب و داستان انقلاب، خاطرنشان كرد: ادبیات انقلاب نوع خاصی از ادبیات است كه پس از انقلاب اسلامی بوجود آمد؛ یك زبان روایی و بیان زیبایی ها به شیوه ای خاص كه رویداد انقلاب اسلامی آن را پدید آورد كه البته خلق چنین آثاری را كمتر شاهد بوده ایم. اما داستان انقلاب بخشی از این ادبیات است كه داستان هایی را شامل می شود كه با محتوا و آموزه های مرتبط با انقلاب خلق شده اند؛ از این نظر كاری كه خانم عیوضی انجام داده وارد حوزه هنر خلاق نمی شود زیرا چیزی از ایشان به ادبیات یا داستان نویسی انقلاب اضافه نشده است؛ نه فضا، نه شخصیت ها، نه پایان بندی و ... هیچ یك برای خانم عیوضی نیست و قبلا هم به آن ها پرداخته شده بود.
این منتقد ادبی درخصوص نوع انتقادش به كتاب توضیح داد: از آنجا كه كتاب های حوزه هنری و منتشر شده در سوره مهر از طبقه بندی خاصی برخوردار نیستند ما همه كتاب ها را در كنار هم قرار می دهیم و یكسان در نظر می گیریم. یعنی مثلا این كتاب را در كنار كتاب «اسماعیل» آقای فردی، یا «من او» آقای امیرخانی یا آثار آقای بایرامی می بینیم و با یك نگاه به نقد آن ها می پردازیم و از این نظر شاید تیغ نقد ما تند و تیز به نظر بیاید.
وی ادامه داد: پیشنهاد من به حوزه هنری و انتشارات سوره مهر این است كه كتاب هایی كه منتشر می كنند به لحاظ كیفی طبقه بندی كنند تا در هنگام قضاوت متوجه باشیم كه با یك كار خیلی خوب طرف هستیم یا كاری متوسط.
زاهدی مطلق افزود: منظور من از این حرف به هیچ وجه این نیست كه حوزه هنری یا سوره مهر كتاب های متوسط یا ضعیف را منتشر نكنند؛ اتفاقا جسارت حوزه در انتشار این آثار خیلی هم خوب و ستودنی است، بیشتر منظور من این است كه وقتی مثلا كسی در بیرون حوزه هنری آثار منتشر شده در سوره مهر را می بیند بداند این آثار دارای رده بندی خاصی هستند و نمی تواند همه آثار را یك كاسه كرده و در كنار هم مورد داوری و قضاوت قرار دهد.
این نویسنده و منتقد ادبیات داستانی در پایان سخنانش درباره كتاب «عقربه ها خوابشان می آید» گفت: من این كتاب را خواندم و در آن ایرادهایی را دیدم ولی در حین مطالعه آن دوست داشتم ببینم آخر داستان چه اتفاقی خواهد افتاد.
خسرو باباخانی نویسنده و منتقد ادبی هم در نشست نقد و بررسی كتاب «عقربه ها خوابشان می آید» كه به همت كارگاه قصه و رمان مركز آفرینش های ادبی حوزه هنری برگزار شد، گفت: به نظر من «عقربه ها خوابشان می آید» یك داستان بلند است و نمی توان آن را در یك رمان دانست.
باباخانی درباره زاویه دید این داستان اظهار كرد: گاهی تصور می شود كه برای نوشتن یك داستان نوجوان اگر یك راوی نوجوان داشته باشیم و در اثر داستانی حرف های بچه گانه بزنیم، این اثر یك داستان نوجوان خواهد بود؛ با این پیش فرض گاه شخصیت راوی به گونه ای پرداخت می شود كه نه سن او و نه جنسیت اش هیچ یك با منطق حاكم بر داستان همخوانی ندارد و این موجب ضعف آثار كودك و نوجوان می شود.
وی افزود: نویسنده باید تلاش كند زاویه دید من-راوی به گونه ای معرفی شود كه سن و سال راوی و جنسیت اش برای مخاطب باورپذیر باشد؛ انتخاب زاویه دید من-راوی برای داستان «عقربه ها خوابشان می آید» به عنوان یك رمان نوجوان مناسب است اما عدم انطباق روایت های راوی با سن و جنسیت اش تا حدودی به چشم می خورد.
باباخانی از فقر راویان دختر در داستان های نوجوان امروز انتقاد كرد و گفت: فقر عجیبی در راویان دختر برای روایت داستان های نوجوان احساس می شود؛ بیشتر راویان ما پسر بچه ها هستند و توصیه می كنم نویسندگان ما در این زمینه تجدید نظر كنند.
این كارشناس داستان نویسی ادبیات معصومه عیوضی را نجیبانه خواند و اظهار كرد: این اولین بار است كه خانم عیوضی را ملاقات می كنم اما این شانس را داشته ام كه چندین بار دست نوشته های ایشان را بخوانم و معتقدم كه نویسنده «عقربه ها خوابشان می آید» ادبیات بسیار نجیبانه ای دارد به طوری كه حتی پلشت ترین و خشن ترین تصاویر و رویدادها را نجیبانه روایت می كند.
وی در بخش دیگری از سخناش گفت: شخصیت مرضیه در این داستان به خوبی جا افتاده و اگر حس برانگیزی را از ویژگی های داستان نویسی بدانیم این ویژگی در خصوص شخصیت مرضیه وجود دارد و شخصیت او بسیار حس برانگیز است؛ اما در این داستان به شخصیت اسماعیل خوب پرداخته نشده است.
باباخانی ادامه داد: به نظر من مهمترین نقطه ضعف داستان «عقربه ها خوابشان می آید» شخصیت پردازی اسماعیل و نقش او در مبارزات انقلابی است كه درست تبیین نشده است؛ اسماعیل در كنار پرداختن به خانواده حامد یا مرضیه تا حدودی از یاد می رود و از این نظر حس برانگیز نیست.
وی افزود: شخصیت اسماعیل در این داستان یك شخصیت كامل و بالغ است نه یك نوجوان و این باعث می شود كه این شخصیت باورپذیری خود را از دست بدهد؛ نباید در داستان ها شهدا را چنان آسمانی و غیرقابل دسترس كنیم كه مخاطب نتواند آن را باور كند.
این داستان نویس فقر اطلاعات راجع به وقایع انقلاب اسلامی را یكی از معضلات داستان های انقلاب خواند و خاطرنشان كرد: همانطور كه در داستان ها یا فیلم های دفاع مقدس عراقی ها را بزدل نمایش داده و می دهند و آن ها را در ابعاد كاریكاتوری توصیف می كنند و از این رو به كلیت دفاع مقدس را تضعیف می كنند، اتفاقی شبیه به این هم در ادبیات انقلاب در حال رخ دادن است.
وی افزود: انگار انقلاب فقط اعلامیه پخش كردن و دیوارنویسی بوده در حالی كه فقط در سال 57 اعلامیه توزیع می شد و وقتی توسط رژیم از آن جلوگیری شد مردم دیوارنویسی می كردند و پیش از سال 57 اتفاقات بزرگی رخ داده كه امكان خوبی برای روایت داستانی بوجود می آورد اما نویسندگان از آن ها مطلع نیستند و لذا از آن ها غفلت می شود.
باباخانی هشدار داد: داستان نویسان ما در زمینه انقلاب اسلامی فقر اطلاعات دارند و اگر جلوی این فقر گرفته نشود آسیب های جدی ای به ادبیات انقلاب اسلامی وارد خواهد آمد.
این صاحب نظر در عرصه ادبیات داستانی درباره انتخاب اسم داستان «عقربه ها خوابشان می آید» گفت: معمولا نویسندگان در انتخاب اسم داستان كه اهمیت فوق العاده ای دارد وقت كمی اختصاص می دهند و من سال هاست كه نام خوبی برای داستان هایی كه نوشته می شود ندیده ام. به نظر من اسم «عقربه ها خوابشان می آید» برای این داستان خوب نیست و به این داستان تحمیل شده است البته متفاوت و متمایز از اسامی دیگر آثار در حوزه انقلاب است.
باباخانی در پایان اظهار كرد: اگر چه به ضعف های این كتاب اشاره كردیم اما باید توجه داشت كه این داستان در قیاس با داستان های ارسال شده به سومین جشنواره داستان در آن زمان به عنوان اثر برگزیده انتخاب شده و من معتقدم به عنوان یكی از كارهای اولیه نویسنده، اگر از آثار اولیه نویسندگان امروز برتر نباشد، كمتر هم نیست.
در این نشست پس از پایان بخش نقد و بررسی كتاب، معصومه عیوضی نویسنده داستان در سخنانی كوتاه گفت: «عقربه ها خوابشان می آید» دومین اثر داستانی من بود و هیچ ادعایی درباره آن دارم.
عیوضی از نقدهای سازنده و مفید منتقدان و كارشناسان حاضر در جلسه قدردانی كرد و گفت: از همه انتقاد ها استفاده كردم و فقط در پاسخ می خواستم بگویم برخی از مشكلات یا ایراد های ذكر شده از كل نگری آقایان و جزئی نگری خانمها سرچشمه گرفته است.
تعداد بازدید: 1144