04 دی 1391
يكي از سهامداران اولين بيمارستان خصوصي در ايران ـ كه نام پارس برآن نهاده شد و هنوز هم به همين نام فعاليت دارد ـ فردي به نام منوچهر شاهقلي بود. پدر او «سرهنگ امامقلي شاهقلي» از اعضاي فرقه ضالة بهائيت بود كه به عنوان مؤذن آنها شهرت داشت!
منوچهر شاهقلي كه به تبعيت از پدر، به اين مسلك ساختگي گرويده بود، همچون يهوديان كه پدرخوانده بهائيت بودند، به ثروتاندوزي علاقهاي وافر داشت كه بيمارستان پارس يكي از مكانهايي بود كه او را به اين هدف نزديكتر ميكرد و او در طول زندگي، از هر راهي كه ممكن بود، برآن افزود.
هممسلكي او با اميرعباس هويدا ـ نخستوزير بهايي رژيم شاهنشاهي ـ باعث شد كه تا پس از اقدام به اعدام انقلابي حسنعلي منصور ـ كه در اولين روز بهمن سال 1343 در مقابل مجلس شوراي ملي در ميدان بهارستان، توسط شهيد محمد بخارايي صورت گرفت ـ او به بيمارستان پارس منتقل كنند. در اين موقع، پزشكاني هم از كشورهاي فرانسه و آمريكا براي مداواي حسنعلي منصور به ايران آمده بودند كه برخي از آنها مدعي شدند، حسنعلي منصور، دوبار ترور شده است، يك بار در خيابان و يك بار در بيمارستان1! آنها جراحيهاي انجام شده بر منصور را اشتباه دانستند و حال آنكه شاهقلي، خود، متخصص جراحي بود!
مرگ منصور ـ كه همسرش فريده امامي آن را به هويدا هم نسبت ميداد ـ باعث شد تا اميرعباس هويدا نخستوزير شود. اولين پاداش منوچهر شاهقلي در اين جابجايي، انتصاب به وزارت بهداري بود كه پس از گذشت حدود 4 ماه از نخستوزيري هويدا، صورت گرفت تا او به مدت ده سال سكان بهداري كشور ايران را در دست داشته باشد. هنوز چند ماهي از انتصاب او به اين سمت نگذشته بود كه سناتور جمشيد اعلم ـ كه خود پزشك حاذقي بود و با مافياي دربار فليكس آقايان و شخص محمدرضا پهلوي رابطه داشت ـ در جلسهاي در مجلس سنا، به منوچهر شاهقلي حمله كرد و عملكرد او را زير سؤال برد.
اگر بدانيم كه جمشيد اعلم، برادرزاده دكتر اميراعلم بود و دكتر اميراعلم داماد وثوقالدوله، و متذكر شويم كه حسنعلي منصور نيز داماد نظامالدين امامي، يكي ديگر از دامادهاي وثوق الدوله بود، شايد اين مخالفت زود هنگام قابل تحليل فاميلي هم باشد.
همزمان با همين حمله بود كه شايع شد:
«احتمال دارد تا 5/8/44 كابينه ترميم شود و دكتر نهاوندي، مهندس روحاني و دكتر شاهقلي كه به بهائيت شهرت دارند از كابينه طرد شوند.2»
يادآوري ميگردد منوچهر شاهقلي كه داراي همسري خارجي به نام هايلوگ بود با فرزندانش الكساندر و كاترين، از ايران گريخت و پس از سالها، به ايران بازگشت و بخشي از اموال دزدي شده خود را باز پس گرفت كه پرداختن به آن نيازمند موقع و موقعيتي ديگر است.
آنچه باعث شد تا در اين شماره به معرفي اجمالي او پرداخته شود، سند اظهارات پروفسور جمشيد اعلم، دربارة او در مجلس سنا ميباشد.
شماره: 322 تاريخ: 27/7/44
موضوع: مجلس سنا
ساعت ده صبح روز گذشته مجلس سنا تشكيل جلسه داد و پس از نطق قبل از دستوري كه سناتور جهانشاه صمصام درباره تشكر مردم اصفهان از شاهنشاه به جهت تصميم دولت به احداث كارخانه ذوبآهن در اصفهان و همچنين درباره پلها و راههاي فرعي مناطق بختياري و وضع نابسامان تاكسيراني تهران كرد، مجلس وارد دستور شد. ابتدا سؤال دكتر سجادي درباره انتشار اسناد خزانه مطرح شد و قوام صدري معاون وزارت دارايي به اين سؤال پاسخ داده ولي دكتر سجادي دو سؤال ديگر در اين زمينه كرد يكي در مورد اينكه پولهاي حاصله از انتشار اسناد خزانه بايد به مصرف برنامههاي عمران و آبادي كشور برسد و آيا دولت همه اين پولها را به اين مصرف رسانيده يا نه؟ دوم اينكه ميگويند دولت ميخواهد دويستوپنجاه ميليون تومان اسكناس چاپ كند و آيا اين خبر صحيح است؟ قرار شد به اين سؤالها بعداً جواب دهد. سؤال دوم مربوط به دكتر كاظمي درباره اسفالت خيابانهاي تهران بود و دكتر نهاوندي وزير آباداني و مسكن به اين سؤال پاسخ داد.
در اين موقع سؤال پروفسور جمشيد اعلم درباره شبه وبا مطرح شد و دكتر شاهقلي وزير بهداري در جواب اين سؤال فعاليتهاي همهجانبه وزارت بهداري و دستگاههاي درماني و بهداشتي كشور را به اطلاع سناتورها رسانيد . پروفسور جمشيد اعلم كه گويا از اظهارات وزير بهداري قانع نشده بود پشت تريبون رفت و گفت شما آقاي وزير بهداري برخلاف ادعاي معاونتان خيلي بيتجربه هستيد و شما باعث شديد كه با شيوع شبه وبا در سراسر كشور به اقتصاد ما، به آبروي ما لطمه وارد آيد. (گويا معاون وزارت بهداري در يك مصاحبه به پزشكان قديمي حمله كرده و از جوانان دفاع كرده است.)
پروفسور جمشيد اعلم گفت : شما شاگرد من بودي و اگر من ميدانستم كه روزي ميرسد كه شما با وزير شدن اين بلا را بر سر اين ملت و مملكت ميآوريد به شما نمره صفر ميدادم تا كارتان به اينجا نكشد (خنده سناتورها) پروفسور به حال عصباني گفت: تعجب ميكنم كه شما با اين اعمالتان باز هم پشت ميز وزارت نشستهايد. چرا استعفا نميدهيد؟ اعتراف به عجز و خطا خود يك نوع شهامت است كه شما نداريد. (خنده سناتورها) آقا پاشيد برويد پيكارتان. شما براي ما گواهي از كارشناس خارجي آوردهايد كه خوب كاري كردهايد. افتخار ما ايرانيها اين است كه شاهنشاه ما از ما راضي باشند كه ملت ما از ما راضي باشند كه من ميدانم نه شاهنشاه و نه ملت از شما راضي نيستند. من بهعنوان يك پزشك عليه وزارت بهداري كه در كار جلوگيري از شبه وبا كوتاهي كرده و پنجاه ميليون تومان پول مملكت را برباد داده اعلام جرم ميكنم. شنيدهام كه با اين پولها پتو خريدهاند و بعد صورتمجلس كردهاند كه چون آلوده بوده سوزانده شده ولي همان پتوها را در بازار فروختهاند. اگر اين خبر صحيح باشد واي به حال ما ملت ايران.
پروفسور جمشيد اعلم افزود: در سال 1339 با پنج ميليون تومان جلوي همين مرض را در مرزها گرفتند ولي شما با 50 ميليون تومان اعتبار اضافي شبه وبا را به سراسر مملكت آورديد.
سناتورها عموماً سخنان پروفسور جمشيد اعلم را تصديق ميكردند.
مجلس سنا در پايان جلسه امروز چهار لايحه دولت را رسيدگي و تصويب كرد.
خبرنگاران پارلماني اطلاعات و كيهان طبق معمول صحبتهاي پروفسور جمشيد اعلم را ابتدا مختصر و خالي از جملات و نيشهايي كه پروفسور زده بود نوشته به روزنامهها فرستادند. ولي آخر وقت يعني ساعت يك بعد از ظهر دوباره اظهارات پروفسور جمشيد اعلم را مفصلتر نوشتند و روزنامههاي اطلاعات و كيهان با تيتر درشت به اين مضمون كه «وزير بهداري مورد انتقاد شديد قرار گرفت» قرار شد چاپ كنند.
اطلاع يافتم كه در حدود ساعت 1200 آقاي مسعودي از اصفهان با سردبير روزنامه اطلاعات تماس گرفته و پس از اطلاع از جريان مجلس سنا دستور ميدهند كه مطلب پروفسور جمشيد اعلم مفصلتر و تيتر مجلس سنا هم درباره «انتقاد شديد از وزارت بهداري» باشد و طبق قراري كه بين اطلاعات و كيهان است قرار شد اين نظر در هر دو روزنامه عمل شود.
____________________
1ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ج 2 ـ ص 390
2ـ سند 195030/20 الف ـ 29/7/44
منبع: آرشيو موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي(دوران)
تعداد بازدید: 817