10 دی 1391
در زمينه واژه « كوك » گفته شده كه اين واژه تركيبي از سه كلمه كجور، كلارستان و نور است كه هر سه از شهرهاي استان مازندران هستند. گفته شده است كه سازمان كوك از ابتكارات ركن 2 ارتش بود و هويت مخفي داشت كه هدف آن مقابله با گسترش كمونيسم و حزب توده در شهرهاي شمالي كشور بود. اما به تدريج حيطه فعاليت آن گسترش يافت و مراقبت و كنترل طرفداران مصدق و جبهه ملي را نيز برعهده گرفت. سازمان كوك تشكيلاتي بود كه اساساً از دربار و شخص شاه حمايت ميكرد و اعضاي آن به تدريج در سراسر كشور در دواير دولتي، وزارتخانهها و ساير بخشهاي جامعه نفوذ كردند. عمده فعاليت آنها در راستاي تقويت دربار و شاه در برابر مخالفان سياسي او بود. هرگاه موضوع مهمي پيش ميآمد اعضاي كوك جلسات مخفي تشكيل ميدادند و درباره چگونگي برخورد با آن به تبادل نظر، گفتگو و رايزني ميپرداختند. سازمان كوك ارتباطات اطلاعاتي و خبررساني قدرتمندي داشت كه سراسر كشور را با مركز و دربار مربوط ميساخت. طي سالهايي كه ساواك تأسيس شد و فعاليتش را آغاز كرد، سازمان كوك همچنان اقداماتش را ادامه داد و به نيروي اطلاعاتي ـ جاسوسي قابل اعتنايي تبديل شد. فعاليتهاي اين سازمان موازي با فعاليتهاي اطلاعاتي ـ امنيتي ساواك بود و مراكز اطلاعاتي و پايگاههاي خبررساني آن مستقلانه اخبار و اطلاعات حوزه فعاليت خود را به مركز گزارش ميدادند. منوچهر هاشمي آخرين مديركل ادارة هشتم ساواك (ضدجاسوسي) در خاطراتش در اين باره مينويسد:
در ايامي كه مسئوليت ساواك فارس را داشتم، روزي رئيس اداره پست استان از من سئوال كرد، چرا در جلسات سازمان كوك شركت نميكنم. من اولين بار بود كه كلمه «كوك» به گوشم ميخورد. پرسيدم كوك چيست و جلسات آن كي و كجا تشكيل ميشود؟ جواب داد، جلسات اعضاي اصلي و بنيانگذاران كوك در منزل سرلشكر همت، شهردار شيراز تشكيل ميشود، ولي از چگونگي تشكيل جلسات فرعي و اعضاي ديگر اطلاعي ندارم. اما ميدانم كه گزارشها و صورت جلسات كميتههاي فرعي، بعضاً در جلسات اصلي مطرح ميشود.از نحوه اظهارات او استنباط كردم او خودش عضو سازمان كوك است و در جلسات مربوط به آن در منزل تيمسار همت شركت ميكند.
روزي او را به خانه دعوت كردم و سعي كردم دربارة سازمان كوك اطلاعات بيشتري كسب نمايم. او ضمن صحبت دربارة مسائل مختلف، به اختلافات بين رئيس دانشگاه شيراز و تعدادي از استادان اشاره كرد و گفت اختلاف طرفين سبب ايجاد تشنج در محيط دانشگاه است. دانشجويان از اين موقعيت استفاده ميكنند و كلاسهاي درس را به هم ميريزند و در فرصتهاي مقتضي و با به دست آوردن بهانه، مبادرت به تظاهرات ميكنند. او اضافه كرد اختلاف رئيس دانشگاه كه پزشك است و مطب خصوصي دارد و چندين شغل و پست و مقام ديگر را هم يدك ميكشد با استادان، در جلسه كوك مطرح و درباره آن اتخاذ تصميم شده، و نتيجه در صورت جلسه درج و طي گزارشي به ستاد ارتش منعكس شده است.
از اظهارات رئيس اداره پست و قرائن ديگر به دست آمده، از جمله نامههاي رسيده از ساواك مركز كه در آنها به اختلاف رئيس دانشگاه و استادان اشاره و به بعضي مطالب تقريباً سري در اين مورد انگشتگذارده ميشد، يقين حاصل كردم كه سازمان ديگري وجود دارد كه اخبار استان را به مركز گزارش مينمايد.
منوچهر هاشمي در استان خراسان هم از فعاليت تشكيلات سازمان كوك اطلاع پيدا كرد:
هنگامي كه با سمت رياست ساواك استان خراسان به مشهد منتقل شدم، اطلاع پيدا كردم اين سازمان در مشهد هم فعال بوده و يكي از امراي بازنشسته ارتش آن را اداره ميكرده است. فعاليت اين سازمان پس از مدتي بسيار محدود شد. از سرنوشت بعدي آن بياطلاع هستم.
سازمان كوك به ويژه گزارشات مكرري دربارة عملكرد ساواك تهيه كرده و براي مسئولان در تهران ارسال ميكرد. افرادي كه در آن عضويت مييافتند سوگند وفاداري ياد ميكردند كه از نظريات آن سرپيچي نكنند، در چارچوب طرحهاي ارائه شده فعاليت نمايند. عضويت در آن تنها با معرفي افراد سرشناس و معتمد صورت ميگرفت. هر گاه تشخيص داده ميشد فردي در حوزه فعاليت سياسي، اداري و اجتماعياش به شاه و سلطنت وفادار بوده و از شايستگيهاي لازم برخوردار است، ترتيب عضويت او در كوك فراهم ميشد. هاشمي مي گويد :
درباره سابقه سازمان كوك و اعضاي آن، از رئيس اداره پست سئوال كردم، او گفت، اين سازمان سالهاست به ابتكار ادارة دوم ستاد ارتش تشكيل شده است. در حال حاضر رئيس آن سپهبد كيا رئيس اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران ميباشد. سازمان، انتخاب عضو، تشكيل جلسات و ساير برنامههاي آن، عيناً از روي الگوي فراماسونري اقتباس شده است. بدين ترتيب كه پذيرش عضو جديد با معرفي يكي دو نفر از اعضاء و تصويب اكثريت در جلسه اصلي با اداي سوگند صورت ميگيرد. براي توسعه فعاليت و جلب اعضاي جديد هم به اين صورت عمل ميشود كه افراد و اشخاص سرشناس و قابل اعتماد از طبقات مختلف با موقعيت اجتماعي ممتاز نشان ميشوند و با تماس و معرفي اعضا به عضويت سازمان درميآيند. پس از تصويب عضويت و اداي سوگند از طرف عضو جديد براي وفاداري به اهداف سازمان، وظايف او توضيح داده ميشود.
وظيفه اعضا، شناسايي مخالفين رژيم در سطوح بالاي اجتماع و همچنين جمعآوري اطلاعات دربارة رؤساي ادارات و سازمانهاي دولتي و بخش خصوصي و ساير فعل و انفعالاتي است كه در منطقه صورت ميگيرد. درباره مسئولين ادارات و مؤسسات، نسبت به سوءاستفاده آنان از موقعيت و نيز فساد ادارات گزارشهاي مستندي تهيه و در جلسات مطرح ميشود كه پس از بررسي و درج مسايل مطروح در صورتجلسات، مراتب به مركز گزارش ميشود.
با به دست آوردن اين اطلاعات به اين نتيجه رسيدم اطلاعيههاي مكرري كه از ساواك مركز ميرسد و در آنها به نكات متعددي در حوزة عمل ساواك استان اشاره ميشود، غالباً از اختلافات محلي اشخاص و مقامات با همديگر سرچشمه ميگيرد، از ناحيه سازمان كوك به تشكيلات مركزي آن گزارش ميشود و در مركز هم از آن طريق به ساواك منعكس ميشود. مراتب را به مركز گزارش كردم و استعلام نمودم، اگر صلاح است در جلسات سازمان كوك كه به وسيله اداره دوم ستاد ارتش به وجود آمده و مانند ساواك كار ميكند، شركت كنم. قبل از اينكه جواب دريافت كنم، سپهبد بختيار، سپهبد كيا و سرلشكر علوي مقدم رئيس شهرباني، همزمان از شغل خود بركنار شدند. من هم به استان خراسان مأمور شدم و مسئله كان لم يكن ماند.
اولين رئيس كوك، حاجي علي كيا در 1285ش. در مازندران متولد و در دوران جواني وارد ارتش شده بود. وي مدتها براي تحصيل علوم نظامي و ساير مأموريتهاي محوله در كشورهاي اروپايي اقامت داشت و در همان دوران دوره عالي ستاد را در دانشگاه جنگ سوئد گذراند. پس از بازگشت به كشور مورد توجه سپهبد رزمآرا قرار گرفته و به رياست بخش تجسس ركن دوم ستاد ارتش منصوب شد. او به زودي از طرفداران جدي دربار و شخص شاه شد. در دوران نخستوزيري مصدق به دليل حمايتش از شاه و دربار بازنشسته شد، ولي پس از كودتاي 28 مرداد 1332، شاه او را به ارتش بازگردانيد و طي سالهاي 1334 ـ 1336ش. از مهمترين نفوذيهاي شاه در ارتش محسوب ميشد. او در 1336 و به دنبال عزل سرلشكر قرهني، به رياست اداره دوم ستاد ارتش منصوب شد؛ مدتي بعد نيز درجه سپهبدي گرفت. شاه بر آن بود تا با گماردن او به رياست ركن 2 ارتش، رقيب قدرتمندي در برابر تيمور بختيار علم كند كه به تازگي به رياست ساواك منصوب شده بود. در آن دوره سپهبد حاجيعلي كيا بر سازمان كوك هم رياست داشت. حاجي علي كيا تقريباً همزمان با تيمور بختيار و در 1339ش. بازنشسته شد و در دورة علي اميني دستگير و زنداني شد. در دوران زندان هم ارتباط او با اعضاي سازمان كوك قطع نشد. ساواك در اين باره چنين گزارش داده است:
سازمان كوك وابسته به تيمسار سپهبدكيا كه اعضاي آن در وزارتخانهها و مؤسسات دولتي هنوز ارتباط خود را با يكديگر حفظ كردهاند[،] مرتباً از تيمسار كيا در زندان دستور ميگيرند و ا جرا ميكنند و با شروع محاكمه نامبرده طبق دستوري كه به آنها داده شده در همه جا شايع كردهاند كه به زودي با حمايت دو سياست روس و انگليس حكومت نظامي كه دستنشانده تيمسار كيا خواهد بود روي كار خواهد آمد و آقاي دكتر اميني و چند نفر از وزراء كابينه ايشان از جمله آقايان الموتي و درخشش را محاكمه و اعدام خواهد نمود. (سند ساواك ـ 31/2/1341).
حسين فردوست معتقد است كه سازمان كوك در 1336ش. به رياست حاجيعلي كيا تشكيل شد و در همان سالها شبكه اين سازمان در سراسر كشور گسترش يافت. پس از كيا، سرلشكر همايوني به رياست سازمان كوك منصوب شد؛ اما اين جابجايي به نفوذ حاجيعلي كيا در سازمان كوك پايان نداد. با اين حال سازمان كوك به تدريج انسجام سابقش را از دست داد و اعضا كه از مديريت و سازماندهي آن رضايت چنداني نداشتند از قبول مسئوليتهاي محوله سرباز ميزدند. ساواك در 15 خرداد 1344 در اين باره چنين گزارش ميدهد:
در حال حاضر سازمان مخفي كوك با بينظمي و بيتوجهي شديد اعضاي خود مواجه شده و اكثر كميتهها تشكيل جلسه نميدهند و شديداً از طرز عمل به اولياء سازمان انتقاد ميكنند و چون طبق معمول در اكثر حوزهها هنگام تشكيل جلسات آنها يك نفر نماينده از سازمان كوك معرفي و در جلسات كميتهها شركت ميكند[،] اعضاء كميتهها به نماينده اعزامي از مركز سازمان كوك فوقالعاده بياعتنايي ميكنند و به آنها ميگويند شما به عنوان كارمند سازمان كوك از دستگاه حقوق ميگيريد و بايد در مقابل دريافت حقوق انجام وظيفه كنيد ولي اعضاء كميتهها كه پولي دريافت نميكنند وظيفه در مقابل سازمان ندارند، بهويژه آنكه سرلشكر همايوني و ساير اولياء كوك توجهي به خواستهها و نظرات اعضاي كميتهها ندارند[.] كميته مربوط به سپهبد كيا به هيچوجه تشكيل نمي شود و رابطة ايشان با سازمان كوك به كلي قطع شده و گله و كدورت شديدي با سرلشكر همايوني دارند. ليكن عده زيادي از اولياء و كارمندان سازمان كوك با تيمسار كيا رابطه و دوستي خود را حفظ كردهاند.
حسين فردوست كه به دليل رياست بر دفتر ويژه اطلاعات و ارتباط نزديكش با شخص شاه اطلاعات قابل توجهي درباره سازمان كوك داشت، معتقد است اين سازمان در اواخر دوره رياست حاجي علي كيا از رونق افتاد و علت آن نيز فساد كيا بود. گزارشات سازمان كوك مستقل از ساير گزارشات دستگاههاي اطلاعاتي ـ امنيتي و عمدتاً از طريق دفتر ويژه و شخص فردوست در دسترس شاه قرار ميگرفت و شاه تا حد زيادي از كيفيت و حيطه عمل آن آگاهي داشت. با اين حال فعاليت سازمان كوك در نظر فردوست از اهميت قابل توجهي برخوردار نبود. وي دربارة فراز و فرود سازمان كوك چنين اظهارنظر كرده است:
به هر حال، سپهبد كيا در يكي از جلسات ملاقات خصوصي به من گفت كه «سازمان كوك» را او تشكيل داده و هدف آن پي بردن به نارضائيهاي عمومي و فساد مقامات در سطح كشور است. ولي با شناخت تدريجي او متوجه شدم دو موضوعي كه اصلاً به آن علاقه ندارد يكي رفع نارضائي در اجتماع و ديگري فساد مقامات است. بعداً فهميدم كه كيا از فساد مقامات حداكثر استفاده را ميبرد و هر مقام نظامي ولو يك سپهبد و هر مقام غيرنظامي ولو وزير يا استاندار را با يك گزارش به محمدرضا از كار بركنار ميكند[.] حال فساد واقعي باشد يا ساختگي و از اين راه در ارتش و خارج از ارتش براي خود نفوذي غيرقابل تصور ايجاد كرده و همه از او بيم دارند.
پس از اينكه كيا بازنشسته شد، «سازمان كوك» به سرلشكر همايوني واگذار شد و چون او با محمدرضا ملاقاتي نداشت (در آن سطح لازم نبود) از من خواهش كرد كه هفتهاي يك بار گزارشات «سازمان كوك» را به دفتر تحويل دهد كه از آن طريق به اطلاع محمدرضا برسد. من هم قبول كردم. يك سرهنگ به دفتر ميآمد، او را ميپذيرفتم و پاكت گزارشات را به من تحويل ميداد و احتراماً چند دقيقه با او صحبت ميكردم. يك بار از او سئوال كردم در اين گزارشات از «كوك» كه شعبة دفتر خلاصه آنها را به تصويب من ميرساند كه به اطلاع محمدرضا برسد هيچگاه از يك مسئله سياسي بحثي نيست. چطور اين سازمان عريض و طويل در سطح كشور نتوانسته از يك فعاليت سياسي انحرافي اطلاعي حاصل كند؟ گفت: چرا، اطلاعات سياسي هم هست ولي نميدانم سرلشكر همايوني از چه طريقي نسبت به آنها عمل مينمايد، گفتم: همين مأمورين معمولي كه نارضاييها را گزارش ميدهند از فعاليتهاي انحرافي نيز مطلع ميگردند؟ گفت: در بين آنها عنصري هست كه قادر به كسب چنين اطلاعاتي هستند، اگر اجازه فرمائيد به سرلشكر همايوني بگويم يك نسخه از آن اطلاعات سياسي را هم در پاكت جداگانه به شما تحويل دهم. گفتم: خير، لابد ايشان راهي دارند كه به اطلاع محمدرضا برسد. دفعه بعد از طرف سرلشكر همايوني بابت اين راهنمايي تشكر كرد، ولي تا زماني كه «كوك» وجود داشت (شايد تا انقلاب هم وجود داشت) اطلاعات سياسي به دفتر ارسال نشد. مسئلهاي كه گفته سرهنگ فوق را دربارة اطلاعات سياسي تأييد ميكرد اين بود كه بر اساس آمارهايي كه در شعبه 2 دفتر تنظيم نموده بودند، پس از گذشت يك سال به من گزارش دادند كه تعداد گزارشات تحويل شده از «سازمان كوك» در استانهاي شمالي حدود ده برابر ساير استانها است. پس در «سازمان كوك» تعداد پرسنل مربوط به نارضاييها در شمال ده برابر ساير استانها بوده و بالطبع عناصر فعال سازمان در جبهة سياسي هم در شمال بايد حدود ده برابر ساير استانها باشد. چون در دو سازمان بيسيم و ماهوتيان علاقه انگليسيها فقط به استانهاي شمالي بوده است، در «سازمان كوك» هم سازمانهاي قوي در استانهاي شمالي استقرار يافته بود و در پوشش كشف نارضايي با استفاده از عناصر متخصص در براندازي و جاسوسي ميتوانسته از فعاليتهاي سياسي شوروي در استانهاي شمالي مطلع گردد.
منبع:برگرفته از منابع موسسه مطالعات و پژوهش هاي سياسي
تعداد بازدید: 900