26 دی 1391
تکهای اختصاصی دربار اینک آماده شده بود تا به چمدانها و صندوقها الصاق گردد. دستور پر کردن و بستن چمدانها و صندوقها در روز 23 دی ماه 1357 با تایید شاه و به دستور فرح صادر شد. فرح دستور داد 384 عدد چمدان و صندوق بسته شود ....
یک تیم از افراد مورد تایید فرح جمع آوری و بسته بندی همه گونه عتیقه جواهرات و الماسهای گران بها, ساعتهای تمام طلا، تاج و نیم تاجهای تمام زمرد را بر عهده داشتند. این گنجینه از جواهرات و عتیقه جات در جاهای امن کاخ نیاوران نگه داری میشد. فرح بر همه ی بسته بندیها تقریبا" نظارت کامل داشت. بسته بندی و جمع آوری دلارهای آمریکایی که از ماهها قبل نقدا" جمع شده بودند توسط بخش مالی دربار انجام گردید.
بسته بندی این گنجینهها سرعتی خاص را میطلبید که میبایست در درون چمدانها و صندوقها جای داده شود در جریان این بسته بندیها بسیار از جواهرات توسط اعضای تیم بسته بندی دزدیده شد و هرگز ردپایی از آنها بدست نیامد....
در شب بیست و شش دی ماه هزار و سیصد وپنجاه و هفت تالار ورودی کاخ نیاوران در تاریکی و سکوت بیننده صحنه نمایش غارتی بود که سلسله ی پهلوی از کشور به یغما میبرد. شاه به شدت نا آرام و مایوس بود و دائما" قدم میزد.
در آن فضای تاریک و روشن کاخ پاسی از نیمه شب گذشته ناگهان شاه همچون شبحی سرگردان ظاهر شد. اما لحظاتی بعد او میان انبوه چمدانها نا پدید شد. صبح روز 26 دی ماه 1357 شاه که به تازگی به خواب رفته بود با صدای پیشکار و پیشخدمت مخصوص خودش بیدار شد و تاریخ را از وی پرسید. او گفت که امروز 26 دی ماه است وروز رفتن...
ساعتی بعد محمدرضا پهلوی فاصله نیاوران تا کاخ صاحبقرانیه را که حدودا یکصد متر بود پیاده طی کرد و وقتی به کاخ رسید از پلههای ورودی بالا رفت.
افراد بسیار معدودی در کاخ حضور داشتند. تشریفات چندانی و جود نداشت شاه میخواست با نمایشی از این دست نشان دهد که اوضاع عادی است تا کسی نگوید که او گریخته است. شاه سعی داشت با تظاهر به انجام وظیفه در ساعت 10 صبح مثل همیشه در سر کارش حضور داشته باشد و کوشید تا ظاهر و وقار را حفظ کند. آن چه ذهن شاه را در این شرایط بیش از هر نکته دیگر به خود معطوف داشته بود موفقیت شاپور بختیار بود که از طرف او به عنوان نخست وزیر شاه و در آخرین لحظات حرکت به خارج از کشور به مجلس معرفی شده بود.
صدای هلیکوپترهایی که او وهمسرش را میبایست به فرودگاه ببرند اکنون به وضوح شنیده میشد. شاه کمیدرنگ کرد لحظه ی رفتن فرا میرسید اکنون دیگر ماندن برای او ممکن نبود و تمام توجهش به رفتن بود اما به کجا؟...
برای حفظ امنیت بیشتر شاه وی در یک هلیکوپتر و فرح در هلیکوپتر دیگر باید مینشست. هلیکوپترها در زمین تنیس کاخ نیاوران فرود آمدند. وآن دورا سوار کردند. دیگر اعضای خاندان سلطنتی نیز یا چند روزی زود تر از شاه گریخته بودند و یا زود تر ازشاه به فرودگاه رفته و سوار هواپیمای اختصاصی شاه شده بودند....
شاه در فرودگاه مدتی منتظر بختیار شد که وی خود را به فرودگاه برساند و خبر موفقیت خود را به شاه بگویید و سرانجام پرواز با هواپیمای شاهین وسفر را آغاز کرد سفری بی بازگشت...
و پس از مدتی بر سر تیتر روزنامهها نوشته شد- شاه رفت- .....
منبع: خبرآنلاین
منبع بازنشر: سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
تعداد بازدید: 817