14 بهمن 1391
از جمله عکسهای دوران انقلاب اسلامی که به سبب ظاهر، محتوا و پیامرسانی درخور توجه و اهمیت است، عکسی مربوط به جلوهای از تظاهرات مردم تهران در خیابان آزادی در سالروز اربعین حسینی برابر با 29 دی 1357 است که درباره جزئیات این تصویر بینام که آن را «ایتاج سربشر شهید» نامگذاری میکنیم، میتوان به شرح زیر سخن گفت:
در عکس مردی حدوداً شصت ساله دیده میشود که با ایستادن روی یک صندلی بلند، خود را بالاتر از مردم، در مسیر جمعیت راهپیمایان چند میلیونی تهران قرار داده است. او علاوه بر پیراهن مشکی و کت و شلوار روشن، پالتویی مشکی نیز بر تن کرده و بر جای جای آن تعدادی گل مصنوعی و تصاویر 60 تن از شهدای انقلاب را که از سوی عوامل رژیم پهلوی به شهادت رسیدهاند، به نمایش گذاشته است. کلاهی پوستی نیز از گونه کلاههای بازاریان سنتی و مذهبی تهران بر سر نهاده است و روی آن هم قطعه مقوایی به شکل تاج قرار داده که دور تا دور آن علاوه بر نصب چند قطعه عکس شهدا، عبارت «ای تاج سربشر شهید» را خوشنویسی کرده است. البته قیافه و چهرهای خاص نیز با حالتی استوار به خود گرفته است تا بینندگان را بیشتر تحت تأثیر قرار دهد.
درباره علت و هدف او از این اقدام ویژه، میتوان گفت که او قصد داشت تا در نبود تلویزیون و دیگر رسانههای دیداری جهت به تصویر کشیدن تقابل سخت و شدید رژیم با انقلابیون، خود را درمقام یک رسانه قرار دهد و با به نمایش گذاشتن صحنههای دردناک شهادت تعدادی از کودکان و مردان انقلابی، بخشی از چهره خشونتبار مأموران حکومتی را عرضه نماید.
آنچنانکه تاکنون دانسته شده ، سه عکس توسط دو عکاس از این فرد برداشته شده است. اولین بار بهروز شهیدی عکاس گمنام ایرانی، این عکس را گرفت و در سال 1358 ش در کتاب «روزهای خون روزهای آتش» به چاپ رساند و بار دیگر، عکاس و خبرنگاری امریکایی به نام دیوید بارنت دو عکس (یکی از روبرو و دیگری از پشت سر) از او برداشت و در سال 2009 م در کتابش با عنوان «44 روز، ایران و تغییر شکل جهان» به نمایش گذاشت.
همانطور که در عکس مشخص است، افراد بسیاری متوجه او و عکسهای آویخته به لباسش شدند و از این طریق در جریان ماوقع وضعیت تقابل مسلحانه حکومت قرار گرفتند. از اینرو به خوبی میتوان به اهمیت کار فرد مورد نظر در عکس، قدرت عکاسی در انتشار اخبار و تبیین اوضاع و احوال زمانه، اگاهی بخشی به مشاهدهگر امروز در باب چند و چون قضایا در اربعین 1357 و سرانجام اهمیت و اعتبار آن به عنوان سندی مصور و مستند در تحلیلها و پژوهشهای تاریخی، خاصه انقلابپژوهی، پی برد.
درباره راهپیمایی مورد نظر باید گفت که از چند روز قبل، گروههای مختلف سیاسی و مذهبی به خصوص روحانیت، مردم را به انجام آن در روز موعود فراخوانده بودند و مسیر حرکت گروهها را از میدان شهناز (امام حسین (ع) امروزه) تا میدان شهیاد (آزادی امروزه) معین نموده بودند. در آن روز از ساعت 6 صبح در حالی که هوا تاریک و ابری و سرد و گاهگاهی بارانی بود، راهپیمایی آغاز و تا ساعت 15 تداوم یافت. در ساعت 30/13 دقیقه قطعنامه پایانی در میدان آزادی قرائت شد در حالی که جمعیت در صفوف به هم فشرده تا چهاراه کالج امتداد داشت.
علاوه بر گروههای سیاسی مختلف،گروههای تشکیل یافته ازمحلات، اصناف و مشاغل، ورزشکاران، هنرمندان، کارمندان وزارتخانههای امور خارجه، آب و برق، دادگستری، کار، سازمان رادیو تلویزیون، هواپیمایی ملی و دانشجویان دانشکدههای مختلف، بارزترین تشکلهای حاضر در راهپیمایی بودند. زنان نیز جمعیت کثیری را به خود اختصاص داده بودند که اکثراً چادر به سر و اندکی هم با روسری یا بیحجاب بودند. مسیحیان، ارامنه، کلیمیان و زرتشتیها نیز حضور فعال داشتند. علاوه بر پلاکاردها و پارچههای گروههای مختلف و شعارنوشتههای معمول، تصاویر شهدا و قهرمانان ملی و مذهبی همچون امام خمینی، دکتر مصدق، دکتر شریعتی، تختی، شهید نجاتاللهی و ... در میان جمعیت خودنمایی میکرد.
جوانان انتظامات را بر عهده داشتند و بلندگوهای نصب شده در طول مسیر یا سیار نصب شده بر مینیبوسها، پخشکننده صدای گروه اصلی مستقر در میدان آزادی بودند که رعایت نظم و حفظ اتحاد و عدم درگیری را توصیه میکردند. حلوا، خرما، بیسکوئیت، نان، میوه، ساندویچ و ... از جمله مواد غذایی و خوراکی بود که از جانب مردم توزیع میشد. تعدادی مینیبوس مخصوص هم وظیفه توزیع خوراکی میان تظاهرکنندگان را به عهده داشتند. صرفنظر از درگیریهای مختصر میان گروههای مختلف در طول مسیر، حکومت هر 15 تا 30 دقیقه هلی کوپتری را بر فراز مردم به پرواز درمیآورد تا از اوضاع مطلع باشد، البته مردم هم در واکنش شعار مرگ بر شاه سر میدادند.
جعفر گلشن روغنی
تعداد بازدید: 1354