18 بهمن 1391
برخي از مقامات رژيم پهلوي مدعي هستند كه قرهباغي مرتكب خيانت نسبت به سلطنت گرديده و زمينه فروپاشي ارتش و در نتيجه سلطنت پهلوي را فراهم ساخته است. از اين رو در اين مقال كوتاه تلاش شده است نقش وي در تحكيم پايههاي سلطنت پهلوي و سركوب انقلابيون روشن شود.
به گزارش مشرق، با اعلام بي طرفي ارتش در 22 بهمن 1357 روند پيروزي انقلاب اسلامي سرعت يافت. اين مسأله بحثهاي زيادي را در محافل سياسي به دنبال داشت. برخي از مقامات رژيم پهلوي مدعي هستند كه قرهباغي مرتكب خيانت نسبت به سلطنت گرديده و زمينه فروپاشي ارتش و در نتيجه سلطنت پهلوي را فراهم ساخته است. از اين رو در اين مقال كوتاه تلاش شده است ضمن بازسازي تاريخي دوران زندگي نظامي سياسي ارتشبد قرهباغي، با توجه به اسناد منتشر نشده، نقش وي در تحكيم پايههاي سلطنت پهلوي و سركوب انقلابيون روشن شود. در نهايت دلايل زمينه فروپاشي ارتش و در نتيجه اعلام بي طرفي ارتش مشخص گردد:
*دوره كودكي
عباس كريم قرهباغي، فرزند كريم، در روز دهم آبان ماه 1297 ش (1) در كوچه قرهباغي هاي تبريز متولد شد. وي پس از پايان تحصيلات ابتدايي براي گذراندن دوره متوسطه وارد دبيرستان رشديه تبريز شد اما درسال 1313 دبيرستان مزبور را رها كرده وارد دبيرستان نظام تبريز شد و سال 1315 فارغ التحصيل شد. (2)
*از دانشكده افسري تا فرماندهي ژاندارمري
قرهباغي در مهر ماه 1315 وارد دانشكده افسري شد.(3) ورود او به دانشكده افسري مصادف با دوره وليعهد محمدرضا پهلوي بود. وي كه به اتفاق حسين فردوست، علي قوام و فتحالله مين باشيان در دسته وليعهد بود به سمت منشي مخصوص وليعهد انتخاب شد. (4) خدمت نظامي قرهباغي از مهرماه 1317 با درجه ستوان دومي در هنگ پياده پهلوي لشكر يكم آغاز شد. وي تا شهريور 1320 عهدهدار فرماندهي گروهان مسلسل ضد هوايي در اين هنگ بود. (5) در سال 1321 به منظور تشكيل سازمان گارد سلطنتي به يگان مزبور منتقل شد. وي در حين خدمت در گارد سلطنتي دوره حقوق دانشگاه تهران را طي كرد و در خرداد ماه 1324 به اخذ درجه ليسانس نايل گرديد. در سال 1328 فرماندهي مأمورين انتظامات جهت تشكيل مجلس مؤسسان در كاخ دادگستري به قرهباغي واگذار گرديد. (6) در سال 1329 كه حسين فردوست از سوي شاه مأموريت يافت گارد جاويدان را براي محافظت از كاخهاي سلطنتي تشكيل دهد قرهباغي به معاونت وي برگزيده شد. قرهباغي تلاش زيادي براي تشكيل و سپس انتخاب افراد گارد جاويدان انجام داد. بدين ترتيب مدتي نيز فرماندهي گارد جاويدان به وي واگذار گرديد. (7) مدتي بعد قرهباغي براي طي دوره عالي رسته پياده، عازم كشور فرانسه گرديد و همزمان در دانشگاه پاريس دوره دكتراي حقوق را در سال 1333 به پايان رسانيد. او پس از مراجعت به ايران در دايره عمليات ركن سوم ستاد ارتش به خدمت مشغول شد. (8) قرهباغي در 1334 مجددا عازم فرانسه گرديد تا در دانشگاه جنگ فرانسه دوره عالي را طي كند. از اينرو در سال 1335 دوره نهم ستاد دانشگاه جنگ، در 1339 دوره عالي نيروهاي مشترك و در 1340 ديپلم عالي دانشگاه جنگ فرانسه را به پايان رسانيد. (9) وي در اول مهرماه 1340 به درجه سرتيپي ارتقاء يافت و در دوازدهم اسفند ماه 1341 به سمت فرماندهي دانشگاه نظامي منصوب شد. (10) وي همزمان اداره دانشكدههاي نظامي رستههاي مختلف ارتش را هم به عهده داشت. (11) او با حفظ سمت در سال 1342 فرماندهي درجهداران دوره سپاه دانش، فرماندهي خط سير مسافرت پادشاه دانمارك به ايران و فرماندهي خط سير مسافرت رييس جمهور هند به ايران را به عهده داشت. (12) قرهباغي در سال 1342 به رياست دادگاه تجديد نظر ويژه دادرسي ارتش منصور گرديد. دادگاه مزبور جهت تجديد نظر پرونده آيتالله طالقاني، مهندس بازرگان، دكتر سحابي و عدهاي از افراد منصوب به نهضت آزادي تشكيل شده بود (13) و پس از 15 جلسه رسيدگي به پرونده مزبور رأي دادگاه بدوي تأييد و محاكمه شوندگان به حبس هاي طولاني محكوم گرديدند. (14) قرهباغي در مرداد 1343 به فرماندهي لشكر پياده گرگان و در شهريور ماه 1346 به فرماندهي لشكر يك گارد منصوب گردد و در مهر ماه 1347 به رياست ستاد نيروي زميني منصوب شد. (15) او در بيستم اسفند ماه همان سال به درجه سپهبدي ارتقاء يافت. (16) قرهباغي از مهر ماه 1347 تا ارديبهشت 1351 رياست ستاد نيروي زميني و از ارديبهشت 1351 تا مرداد 1352 جانشيني فرمانده نيروي زميني را عهدهدار گرديد؛ اما به دليل ايجاد اختلاف بين او و اويسي فرمانده نيروي زميني، با تلاش اويسي از سمت خود عزل و به فرماندهي سپاه غرب در كرمانشاه منصوب شد. مدتي بعد با تحريكات اويسي وي از سمت خود بر كنار و منتظر خدمت گرديد، اما با دخالت فردوست توانست از اين مهلكه رهايي يابد. (17)
*فرماندهي ژاندارمري قرهباغي
در دوازدهم ارديبهشت ماه 1353 به سمت فرماندهي ژاندارمري كشور منصوب شد.(18) وي با توجه به ديدارهاي متعددي كه با شاه انجام ميداد بيش از پيش به وي نزديك ميشد. (19) در جريان برگزاري بازي هاي آسيايي 1353 تهران، وي نقش عمدهاي در تأمين امنيت بازي ها ايفا كرد و با استخدام تعدادي از افراد آموزش ديده نيروي پايداري، آنان را به حفاظت از نقاط حساس واداشت. (20) فعاليتهاي وي در اين مدت موجب گرديد كه وي مورد تفقد شاه پس از خاتمه بازي ها قرار گيرد(21) و در اول شهريور ماه 1354 به درجه ارتشبدي ارتقاء يابد. (22) قرهباغي در مدت تصدي فرماندهي ژاندارمري (از سيزدهم ارديبهشت 1353 تا چهاردهم شهريور 1357) تلاش زيادي براي استخدام و آموزش افراد براي تشكيل نيروي پايداري مقاومت انجام داد؛ بدين ترتيب عده زيادي از جمله اميرعباس هويدا نخست وزير، وزراء و ... به عضويت افتخاري اين نيرو در آمدند. (23) از جمله ديگر اقدامات وي در اين مدت تشكيل دورههاي آموزشي مقدماتي و عالي رسته پياده ژاندارمري و فرماندهي و ستاد بود كه به فرمان شاه در مهر ماه 1354 آغاز گرديد. بدين ترتيب اقدامات مزبور موجب جلب نظر شاه گرديد تا وي را به نشان هاي درجه يك عدالت در بيست و يكم مهرماه 1355 و درجه اول همايون در چهارم آبان ماه 1355 مفتخر سازد. (24)
**اقدامات قرهباغي در جريان انقلاب:
*تشكيل نيروي پايداري مقاومت
با شدت گرفتن مبارزات مردم در سال 1356 عليه رژيم پهلوي، قرهباغي در سمت فرماندهي ژاندارمري جهت سركوب و كنترل اغتشاشات دست به اقداماتي زد. نخست با تهيه و اجراي طرح تأمين شهرهايي كه در آن اعتراضات عليه رژيم بارزتر بود به سركوب مخالفين پرداخت و دستورالعمل هاي متعددي بدين منظور به يگان هاي مختلف ابلاغ كرد. (25) همچنين با فعال ساختن نيروي پايداري مقاومت، آنان را به ياري يگانهاي ژاندارمري اعزام داشت. (26) به دنبال دستورات مزبور فرماندهان نواحي مختلف ژاندارمري كشور براي عملي شدن آن دست به كار شده و با فراخواندن و آموزش نيروهاي پايداري عمليات و سركوب و دستگيري مخالفان شدت گرفت. (27)
*پشتيباني يگان هاي ژاندارمري از شهرباني ها
يكي از طرحهاي مقابله با انقلابيون اعزام يگان هاي ژاندارمري به منظور حمايت از شهرباني ها بود. نيروهاي شهرباني كه توان مقابله با نيروهاي مخالفين را نداشتند از ژاندارمري درخواست نيروي پشيباني كرده بودند؛ لذا طي فرماني شاه، از قرهباغي خواست تا يگان هاي پشتيباني را در اختيار شهرباني ها قرار دهد. از اينرو از تاريخ 25/1/57 تا 23/2/57 نواحي ژاندارمري، 5 گروهان و 24 دسته ضربت و 7 نفربر زرهي به شهرباني هاي اصفهان، يزد، بافق، اردكان، تبريز، كاشان، خمين، قم، كرج، اهواز، بهبهان، شيراز، كازرون، فسا، داراب، جهرم، لار، فيروزآباد، شاهآباد غرب، كرمان، مشهد، بابل، بابلسر و خرمآباد اعزام شدند. (28) وي در 27/2/57 طي دستورالعملي به فرماندهي نواحي 15 گانه و هنگ مستقل بوشهر نحوه برخورد با دستگير شدگان به اتهام جرائم ضد امنيتي و خرابكاري را ابلاغ داشت. در اين دستورالعمل تخريب و ايجاد آتش سوزي اماكن، مؤسسات دولتي و منازل مقامات، فعاليتهاي كمونيستي، اقدامات تروريستي، شعارهاي ضد مقام سلطنت، ايجاد تزلزل در روحيه پرسنل نيروهاي مسلح، فعاليتهاي تجزيه طلبانه، فعاليت هاي روحانيون مخالف رژيم، از جمله موارد فعاليت هاي ضد امنيتي و خرابكاري محسوب ميشدند.(29) قرهباغي با شدت بخشيدن به عمليات مقابله با مخالفان دستور داد كميسيوني براي بررسي لوازم و ابزار كنترل اغتشاشات تشكيل شود. اين كميسيون كه در 21/2/57 تشكيل گرديد مقرر كرد كه براي مقابله با مخالفان و كنترل اغتشاشات تعداد زيادي جليقه ضد گلوله، كلاه خود محافظ، نارنجك اشك آور، دستگاههاي پخش گاز اشك آور، تفنگ شكاري، باتوم، سپر و محافظ گاز تهيه گردد. (30) همچنين در ادامه پشتيباني يگان هاي ژاندارمري از شهرباني ها به منظور پيشگيري از اغتشاش احتمالي در شهر نهاوند دسته سازماني ضربت همدان به اين شهر اعزام شد و دو دسته از پرسنل ژاندارمري هنگ شيراز را براي كنترل دانشجويان دانشگاه شيراز در اختيار شهرباني شيراز قرار داد. يگان هاي ديگري نيز در اختيار شهرباني هاي مشهد، خمين و تايباد كه اغلب مجهز به نفربرهاي زرهي بودند قرار گرفتند.(31) با فرارسيدن 15 خرداد سال 1357، رژيم شاه براي مقابله با اقدامات انقلابيون در سالگرد قيام 15 خرداد 1342 اقداماتي براي ممانعت از تظاهرات و ساير فعاليتهاي آنان بعمل آوردند. از اينرو قرهباغي به منظور مقابله با هر گونه رويداد در حوزه استحفاظي ژاندارمري و پشتيباني شهرباني فرمان آماده باش به فرماندهان نواحي اعلام كرد. همچنين با ارسال يك بخشنامه سري تحت عنوان "دستورالعمل 15 خرداد 2357" به تمامي نيروهاي تحت امر فرماندهي ژاندارمري كشور دستور داد تا آن را به اجرا درآورند. در اين دستورالعمل ذكر شده بود عدهاي از دانشجويان و طلاب قصد دارند به تدريج از شهرستان هاي مختلف به قم حركت كرده و ضمن تظاهرات در قم به سمت تهران آمده و در تهران و برخي از شهرستان ها دست به اغتشاشات بزنند؛ لذا به ژاندارمري مأموريت داده شد كه در حوزه استحفاظي خود پيش بينيهاي لازم انجام و در روز 15 خرداد از هر گونه تظاهرات جلوگيري و در صورت مشاهده در نطفه خفه كنند و پشتيبانيهاي لازم از شهرباني به عمل آيد. همچنين براي جلوگيري از توسعه دامنه اغتشاش يگان ها را در حالت آماده باش در آورند تا در صورت لزوم در اختيار شهربانيها قرار گيرد. از نفربرهاي زرهي در صورت نياز استفاده شود. علاوه بر اين از پرسنل نيروي پايداري براي نفوذ در اجتماعات مساجد و غيره حداكثر استفاده به عمل كرد و پرسنل ژاندارمري به تفنگ ژ-3 يا ام - يك، تيربار يوزي و اسلحه كمري مسلح شوند. لذا با ارسال يك حلقه فيلم آموزشي كنترل اغتشاشات از سوي قرهباغي به كليه فرماندهان نواحي ژاندارمري از آنان خواسته شد تا قبل از 15 خرداد براي كليه پرسنل يگان هاي شركت كننده در مأموريت نمايش داده شود. وي طي دستورالعمل ديگري ابلاغ داشت در صورتي كه اخلالگران قصد خلع سلاح افراد يا حمله با نارنجك و ساير جنگ افزارها به طرف پرسنل به سوي آنان تيراندازي شود. البته تيراندازي به سوي هدف معين بايد انجام ميشد و تيراندازي هوايي به كلي ممنوع بود. همچنين به دستور قرهباغي دوازده دستگاه نفربر از لشكر گارد در اختيار كنترل عملياتي ناحيه قرار داده شد تا به سرعت به اتفاق يك گروهان كنترل اغتشاشات به قم اعزام شود و در روزهاي سيزدهم و چهاردهم خرداد با ستون هاي موتوري به صورت منظم در خيابان هاي قم با چراغ هاي روشن مانور بدهند. (33) علي رغم اقدامات مزبور، انقلابيون دست از مبارزه برنداشتند؛ از اينرو ضمن مجهز كردن بيشتر افراد به تجهيزات ضد شورش يگان هاي ضربت و نفربرهاي زرهي در 18 محل ديگر در كنترل عملياتي شهرباني ها قرار گرفتند.(24) با فرارسيدن ماه مبارك رمضان و پيش بيني رژيم شاه از افزايش فعاليت هاي انقلابيون از فرصت مزبور، براي مقابله با آنان و كنترل اوضاع بنا به دستور ارتشبد قرهباغي با برداشت از يگان هاي آموزشي با 6 دستگاه نفربرهاي زرهي در ده محل طبق تقاضاي شهرباني هاي مشهد، قم، خمين، كاشان، رفسنجان، بهبهان، كازرون، شيراز، استهبان و جهرم پشتيباني نمودند. (35) همچنين بنا به دستور وي در 16/5/57 براي مقابله و خنثي نمودن فعاليتهاي روحانيون درايام ماه مبارك رمضان به نواحي ژاندارمري دستور داد ضمن جمعآوري اطلاعات و جلوگيري از هر گونه غافلگيري نيروهاي كنترل اغتشاشات به شهرباني ها اعزام گردد. علي رغم حمايت همه جانبه يگانهاي ژاندارمري از شهرباني ها آنان قادر به كنترل شهرهاي مزبور نبودند از اينرو بنا به درخواست ارتشبد قرهباغي نيروهاي پشتيباني از طريق نيروي زميني در اختيار شهرباني ها از جمله اصفهان، قم و اراك كه دايره اغتشاش در اين شهرها بيشتر بود گذاشتهاند. (36)
*عمليات طرح فرهاد
يكي از طرحهاي عملياتي كه در زمان تصدي ارتشبد قرهباغي در ژاندارمري كشور صورت گرفت طرح فرهاد يا سركوب دانشجويان در كوهستان هاي شمال تهران بود. اين طرح به منظور مقابله با گروهي از دانشجويان كه در روزهاي تعطيل به ارتفاعات شمال تهران ميرفتند و در اين مكان ها به خواندن سرودهاي انقلابي و تمرين ورزشهاي رزمي ميپرداختند بود؛ به فرمان شاه نيروهاي ژاندارمري مأمور شناسايي و سركوب آنان شدند. از اينرو از ارديبهشت ماه 1357 تا آذر 1357 عمليات طرح فرهاد بوسيله نيروهاي ژاندارمري، افراد ورزيده تيپ نيروهاي هوابرد و افراد منتخب و ورزيده يگان تكاور گارد تحت نظر ژاندارمري با دو فروند هليكوپتر شنوك جهت شناسايي و دستگيري دانشجويان انجام شد.(37) در 24/3/1357 شاه طي فرماني از ارتشبد قرهباغي خواست تا جهت جستجو و شناسايي محلهايي احتمالي انبار اسلحه و مهمات در ارتفاعات اقدام نمايد. از اينرو از تاريخ 26/3/57 تا 3/4/57 مأمورين ژاندارمري با همكاري گارد شاهنشاهي و نيروي مخصوص و افراد سازمان اطلاعات و امنيت كشور در سه منطقه عمل نمودند علي رغم برخورد به گروههاي مختلف جوانان عمليات مشكوكي از آنان مشاهده نكردند. تنها گروههايي كه مبادرت به سرودخواني و فرستادن صلوات ميكردند و به محض مشاهده هليكوپتر پراكنده ميشوند.(38) پس از ارائه گزارش مزبور، شاه به قرهباغي دستور ميدهد: "اين مراقبت ها بطور نامنظم انجام شود." از اينرو از اين پس عمليات مزبور بطور نامنظم در روزهاي غير تعطيل و گاهي هم تعطيل انجام ميگرفت.(39) در يكي از عمليات هاي گشت زني در جمعه 10/6/57 در مسير دركه از ارتفاعات پلنگ چال مأموران در بين راه به تعدادي اعلاميه كه يكي به عنوان كميته يزد و ديگري به عنوان امام خميني برخورد ميكنند كه آنها را ضبط ميكنند همچنين در پلنگ چال در مسير راه تعدادي شعارهاي ضد رژيم بر روي سنگ ها نوشته شده بود كه بوسيله مأمورين محو ميگردد. در هنگام مراجعت از ارتفاعات در محدوده هفت حوض هفت نفر به نامهاي جواد كرباسچي، حسين كرباسچي، سيدمحمد ميرتوبه، قمي منفرد، سيدمحمدرضا ميرشفيعيان، محسن جوكار و محمد حداد كه مشغول اداي شعار "درود بر خميني" با صداي بلند بودند برخورد ميكنند كه نامبردگان دستگير و تحويل پاسگاه مركزي اوين ميشوند. (40)
*شوراي عالي نظامي
با افزايش ناآرامي در شهرهاي مختلف كشور، تظاهرات مردم اغلب به شكل خونيني خاتمه مييافت. در اصفهان كه اعتراضات گسترش يافته بود رژيم براي كنترل آن متوسل به حكومت نظامي شد. رژيم شاه كه در مهار جنبش انقلابي ناتوان بود به دنبال راه چارهاي براي فايق آمدن بر اين بحران ميگشت؛ لذا بنا به دستور شاه كارگزاران رژيم و فرماندهان عالي رتبه امنيتي و نظامي كشور جلساتي را در تاريخ 24/5 و 30/5/1357 تشكيل دادند. در اين جلسات كه ارتشبد قرهباغي به عنوان فرمانده ژاندارمري حضور داشت تصميم گرفته شد تا يك كميته عمليات رواني و تبليغات به منظور تجريه و تحليل و تشريح اهداف مخالفان براي مردم تشكيل شود، تا آنان از طريق رسانههاي گروهي عليه مخالفان اقدام نمايند. براي عملياتي كردن اين تصميم ارتشبد قرهباغي موظف شد يكصد نفر از مأموران ژاندارمري را در اختيار كميته مزبور قرار دهد. (41)
*قره باغي در كابينه شريف امامي
در اوايل شهريور ماه 1357 كابينه شريف امامي با شعار آشتي ملي جانشين جمشيد آموزگار شد. در اين كابينه قرهباغي به سمت وزارت كشور منصوب شد. با توجه به سياست جديد دولت مبني بر كنار گذاشتن عناصر فاسد از مسئوليتها، رژيم قصد داشت هر چه سريعتر تمام استانداران را عزل و افراد جديدي به اين سمتها منصوب كند از اينرو در اولين اقدام سيدحسن سراج حجازي را به عنوان استاندار خراسان و نايبالتوليه آستان قدس رضوي و نيز سپهبد احمدعلي محققي را به عنوان فرمانده ژاندارمري به شاه معرفي كرد. (42) وي در تاريخ 8/6/57 در نخستين گفتگوي مطبوعاتي خود با رسانههاي گروهي، خطوط اصلي برنامه كاري خود را در وزارت كشور ترسيم كرد. او ايجاد نظم را اولين مرحله از برنامه دولت جديد خواند. (43) با وجود اينكه مهمترين وظايف وزارت كشور كه سازمان هايي چون ژاندارمري و شهرباني را تحت امر خود داشت، برقراري امنيت و آسايش عمومي در سطح كشور بود، ليكن با اعلان حكومت نظامي از همان روزهاي نخست تشكيل دولت شريف امامي به عهده وزارت جنگ و فرمانداران نظامي محول گرديد. (44) يكي از وقايع مهم اين دوران واقعه 17 شهريور بود علي رغم اينكه دولت شريف امامي برگزاري هر گونه اجتماعي را ممنوع كرده بود در 16 شهريور بزرگترين صحنه اجتماع انقلابي مردم در ميدان شهياد (آزادي) به نمايش درآمد. شعارهايي كه در اين روز سرداده شد مستقيما شاه را هدف حملات خود قرار داد از اينرو به دستور شاه جلسه اضطراري شوراي امنيت ملي تشكيل شد تا راه كار اساسي براي مقابله با انقلابيون اتخاذ شود. اين جلسه كه به رياست شريف امامي و با حضور اعضاي كميسيون امنيت ملي از جمله ارتشبد قرهباغي تشكيل شد از ساعت 5 بعدازظهر 16/6/57 تا پاسي از شب ادامه يافت در نتيجه مقرر گرديد از صبح 17 شهريور در تهران و 11 شهر ديگر حكومت نظامي اعلام شود. (45) بلافاصله پس از اتمام جلسه شوراي امنيت ملي در تهران و يازده شهر ديگر از جمله قم، تبريز، اصفهان، مشهد، شيراز، جهرم، كازرون، قزوين، كرج، اهواز و آبادان مقررات حكومت نظامي را اجرا گذاشتند و ارتشبد غلامعلي اويسي به فرمانداري نظامي تهران منصوب شد. صبح روز جمعه 17 شهريور هزاران تن از مردم تهران جهت يك راهپيمايي بزرگ به خيابان ها ريختند. به خاطر اينكه دير وقت شب روز گذشته حكومت نظامي اعلان شده بود اطلاعي از ماجرا نداشتند بيشترين تجمع در ميدان ژاله (شهداي فعلي) بود كه حدود بيست هزار تن در اين ميدان تجمع كرده بودند. از آنجايي كه نظاميان و كماندوها با وسايل مدرن ضد شورش نتوانستند جمعيت را متفرق كنند در نتيجه بنا به دستور مقامات بالا، راهپيمايان به رگبار گلوله بسته شده عده زيادي به شهادت رسيدند. آمار دقيق جان باختگان اين فاجعه به درستي مشخص نيست، اگر چه رژيم شاه آمار كشته شدگان را 87 نفر و مجروحان 205 تن زخمي اعلام داشت اما هواداران انقلاب گشته شدگان را بيش از شش هزار تن ذكر ميكنند. اين روز به جمعه سياه و ميدان مزبور به ميدان شهداء شهرت يافت. (46) ارتشبد قرهباغي عامل كشتار 17 شهريور را ارتشبد اويسي فرماندار نظامي وقت ميداند؛ (47) با اين وجود پس از اين وجود پس از اين واقعه علي رغم اينكه برخي از مقامات خواهان لغو حكومت نظامي بودند اما قرهباغي و برخي ديگر صراحتا مخالفت كردند و اظهار داشتند "و صورت جلسه امضا شد و شاه هم بنا به رأي اكثريت اعضاي شوراي امنيت ملي با ادامه حكومت نظامي موافقت كرد." (48) با تشديد اعتصابات و تظاهرات در شهرستان ها ارتشبد قرهباغي در مقام وزارت كشور به استانداران دستور داد سريعا در شوراي تأمين استان را تشكيل دهند. (49) وي تأكيد كرد در شهرهايي كه حكومت نظامي اعلان نشده در صورت ايجاد تظاهرات با حركت دستهجات اصول و مقررات كنترل اغتشاشات مطابق آئين نامه به موقع اجرا گذاشته شود و براي جلوگيري از خرابكاري تظاهركنندگان از آب پاشي و گاز اشك آور استفاده شود. وي ضمن دستور به منع تيراندازي يادآوري كرد در حالت اضطراري "پاي خرابكاران" را مورد هدف قرار دهند. (49) گويا در اين زمان ارتشبد قرهباغي قصد داشته است با مسلح كردن برخي از عشاير كه نسبت به شاه علاقهمند بودند به مقابله با انقلابيون بپردازد، اما اين امر به دليل مخالفت برخي از مقامات نظامي منتفي گرديد. (50)
*قرهباغي در دولت نظامي ازهاري
پس از واقعه 13 آبان 57 و كشتار دانشآموزان و دانشجويان مقابل دانشگاه تهران كابينه شريف امامي سقوط كرد و ارتشبد ازهاري مأمور تشكيل كابينه شد. ازهاري كه اغلب اعضاي كابينه خود را از بين فرماندهان ارشد نظامي برگزيد قرهباغي نيز به سمت وزير كشور و مدتي نيز سرپرست وزارت اقتصاد و دارايي معرفي كرد. (51) قرهباغي نيز غالب استانداران را از ميان فرماندهان نظامي برگزيد. (52) با توجه به فرارسيدن ماه محرم، دولت ازهاري با اين مسئله روبرو بود كه آيا به دستههاي مذهبي اجازه راهپيمايي داده شود يا خير؟ اين مسئله در جلسه شوراي امنيت ملي برگزار شد در اين جلسه قرهباغي به دليل اينكه هدف دولت نظامي را مقابله با تظاهرات و برقراري آرامش ميدانست با اجازه براي راهپيماييهاي تاسوعا و عاشورا مخالف بود.(53) ليكن علي رغم مخالفت عدهاي ديگر مجوز راهپيمايي براي روزهاي مزبور صادر شد.
*رياست ستاد بزرگ ارتشتاران
پس از سقوط كابينه ازهاري، همزمان با روي كار آمدن كابينه بختيار ارتشبد قرهباغي به سمت رياست ستاد بزرگ ارتشتاران از سوي شاه برگزيده شد، ارتشبد قرهباغي در جلسه معارفه 16/10/57 كه در ستاد بزرگ ارتشتاران تشكيل شد، وي خط مشيهاي كلي خود در جهت توسعه و بهبود وظايف و مأموريتهاي محوله به ستاد بزرگ ارتشتاران، ادارات و سازمانهاي تابعه آن را تعيين كرد. همچنين پرسنل را به حفظ روحيه و انضباط در شرايط مختلف تأكيد كرد. (54) وي پس از بررسي و مشورت با فرماندهان نيروهاي مسلح شورايي به نام كميته بحران به منظور ايجاد هماهنگي بين نيروها تشكيل داد، كه كليه مسائل مربوط با ارتش، اغتشاشات، اعتصابات و معضلات اجتماعي و عمومي كشور در آن مطرح ميشد. در اين كميته كه فرماندهان ارشد نظامي حضور داشتند به رياست ارتشبد قرهباغي در هفته سه جلسه تشكيل ميشد و در صورت نياز و مواقع اضطراي جلسات ويژه نيز تشكيل ميشد . (55) از ديگر اقدامات قرهباغي پس از شروع به كار در ستاد، شركت فرماندهان نيروهاي سه گانه در شوراي امنيت ملي بود، زيرا در دولت هاي پيشين آنان در اين شورا حضور نداشتند. هدف از اين اقدام در جريان قرار گرفتن فرماندهان مزبور از مسائل كشور بود. (56) در اين شورا كه به رياست بختيار و هر روز تشكيل ميشد مسائل مهم اطلاعاتي، امنيتي و انتظامي مورد بحث قرار ميگرفت كه بخش قابل توجهاي از آن صرف طرح نقشه براي جلوگيري از ورود امام خميني شد. (57) قرهباغي براي مقابله با انقلابيون در 26/10/57 طي فرماني به نيروي زميني دستور داد وضعيت آمادگي و رزم براي برقراري امنيت داخلي به موضع اجرا گذاشته شود و به لشكرهاي مستقر در مناطق حساس نيز دستور اجراي وضعيت بحراني ( قرمز 9 را صادر كرد. (58) وي همچنين دستور داد براي هماهنگيهاي لازم و هدايت عمليات يك پست فرماندهي متشكل از عوامل ژاندارمري، شهرباني و ساواك منطقه، مستقر و مشغول به كار شود. او افزود هر گونه اغتشاش و تظاهرات را سركوب نمايند و در صورت نياز از دانشجويان دورههاي مختلف ستاد استفاده شود.(59) يكي از مسائل مهم دوران خدمت قرهباغي در اين زمان جريان مأموريت ژنرال روبرت . ا . داچ هايزر و رابطه قرهباغي با او بود. هايزر معاون فرماندهي نيروهاي آمريكايي مستقر در اروپا بود كه در اوايل ژانويه 1979 اواسط دي ماه 1357 به صورت مخفيانه به ايران آمد. وي مأموريت داشت ضمن مطمئن ساختن سران ارتش به حمايت آمريكا، با آماده كردن آنان به كودتاي به موقع، از هر گونه اقدام نظامي زودرس كه موجبات گسيختگي ارتش شود جلوگيري نمايد. اما گفته ميشود هدف اصلي مأموريت هايزر اين بود كه با بررسي اوضاع ايران، در صورت تشخيص نامساعد بودن اوضاع پايگاههاي جاسوسي در مرز شوروي و دستگاههاي حساس آن و ساير سلاح هاي پيشرفته را برچيند و سپس قراردادهاي خريد اسلحه آمريكا با ايران را با مذاكره با دولت بختيار فسخ نمايد. (60) هايزر پس از ورود به ايران با ارتشبد قرهباغي و ساير سران نظامي ملاقات و گفتگو كرد. پس از ديدار اوليه به طور مرتب و روزانه با حضور قره باغي و سران ديگر نظامي در دفتر رياست ستاد ارتش جلساتي تشكيل ميداد. غالب مباحث در ارتباط با اوضاع و احوال كشور و چگونگي حل بحران و نحوه عملكرد ارتش بود. (61) در مدت اقامت هايزر در تهران قرهباغي با وي روابط نزديكي برقرار كرد؛ به طوري كه هايزر و سوليوان سفير وقت آمريكا در تهران در عضويت قرهباغي در شوراي سلطنت نقش مهمي را ايفا كردند. (62) علاوه بر اين هنگامي كه شاه قصد ترك كشور را داشت، هايزر تلاش كرد قرهباغي را به عنوان يك رهبر نظامي به سايرين بقبولاند.(63) بدين سان هايزر هر روز در دفتر ستاد بزرگ ارتشتاران حضور مييافت و طرحها و نقشههاي وي به بحث گذاشته ميشد و سپس به اجرا در آمد، تا اينكه دو روز پس از ورود امام خميني به ايران تهران را ترك كرد.
*عضويت شوراي سلطنت
قرهباغي پس از بدست آوردن مسند رياست ستاد بزرگ ارتشتاران، در 23/10/57 به عضويت شوراي سلطنت برگزيده شد. او از تاريخ انتصاب به رياست ستاد تا روز خروج شاه از ايران 14 تا 26 دي ماه 57 تقريبا هر روز يا حتي بعضي از روزها دو بار براي ملاقات با شاه به كاخ نياوران ميرفت. قرهباغي در هر فرصت تلاش ميكرد شاه را از تصميم خود به خروج از ايران منصرف سازد. (64) در هنگام خروج شاه از ايران بنا به اصرار قرهباغي پيامي از سوي شاه به پرسنل نيروهاي مسلح صادر شد كه در آن ضمن بيان علت مسافرت، از پرسنل نيروهاي مسلح خواسته شده بود تا در مدت مسافرت وي ضمن رعايت انضباط از فرماندهان خود اطاعت كامل نمايند. اين فرمان در آخرين لحظات خروج شاه در 26 دي ماه 57 در فرودگاه مهرآباد به امضا شاه رسيد. (65) در هنگام بدرقه شاه و خروج در فرودگاه مهرآباد، قرهباغي و شاهپور بختيار نخست وزير وارد هواپيما شدند. شاه در پاسخ قرهباغي در مورد وضعيت ارتش در آينده گفت "ارتش و نيروهاي انتظامي در اختيار شماست. هر طور منطق شما حكم ميكند عمل كنيد، ولو اشتباه باشد، عدم رضايتي در من ايجاد نخواهد شد به شما حق ميدهم، چون وضع مشكل است." (66)
*قره باغي و دولت بختيار
قره باغي پس از خروج شاه در يك اقدام بي سابقه تا آن روز يك مقام نظامي بيانيه سياسي صادر نميكرد، وي پس از هماهنگي با بختيار (67) طي مصاحبهاي، ضمن تكذيب شايعه كودتاي ارتش عليه دولت بختيار، برابر قوانين و آئين نامههاي موجود ارتش هر گونه تمرد و عمل خودسرانه به شدت سركوب خواهد شد. و اعلام داشت كه ارتش از دولت قانوني حمايت خواهد كرد. (68) علاوه بر اين بنا به پيشنهاد بختيار در اعلام پشتيباني از دولت، قرهباغي در 2/11/57 طي مصاحبهاي اعلام كرد ارتش با تمام قدرت از دولت قانوني حمايت ميكند و مجددا تأكيد كرد كه هيچ گونه برنامهاي در ارتش براي كودتا وجود ندارد. (69) اما وي به منظور شدت عمل بخشيدن به سركوب انقلابيون در 6/11/57 با ارسال دستورالعملي به كليه فرمانداري هاي نظامي دستور داد از هر گونه تظاهرات بدون كسب مجوز ممانعت كنند و به منظور اجراي صحيح قانون حكومت نظامي، كليه مفاد قانون مزبور را از طريق رسانهها يا آگهيهاي چاپي به اطلاع مردم برسانند. (70) او در روز 6 بهمن 57 از فرمانداريهاي نظامي خواست تا با قاطعيت از هر گونه تجمعات و حركت دستهها جلوگيري شود و هر گونه حمله انقلابيون به نقاط حساس شهر را به سرعت سركوب نمايند. (71) پس از ورود امام خميني به ايران و اعلام ايشان مبني بر تشكيل دولت جديد اين موضوع در جلسه كميته بحران مطرح شد. لذا قرهباغي و ساير فرماندهان سرسختانه از دولت بختيار حمايت كردند. (72)
*اعلام بي طرفي
ارتش قرهباغي پس از ورود امام خميني بارها حمايت خود از دولت بختيار را اعلام ميكرد طي بيانيههاي مختلف خطاب به فرماندهان دستورات لازم براي سركوب انقلابيون را صادر ميكرد. (73) حتي در 21/11/57 در آخرين اطلاعيهاي در سمت رياست ستاد ارتش ابلاغ كرد عنوان داشت: "در تأسيسات دولتي، كلانتري ها، پاسگاه ها و تأسيسات نظامي بايد بطور قاطع در مقابل تك خرابكاران پدافند، حفاظت شده و متجاوزان شديدا سركوب گردند. ضمنا مقررات فرمانداري نظامي را بطور كامل در منطقه استحفاظي آن فرمانداري به موقع اجرا گذارند. (74) اما پس از اعلام همبستگي همافران نيروي هوايي با امام خميني و تسليم اغلب شهرها و عدم كارآيي حكومت نظامي، سران ارتش از ادامه مقاومت مأيوس شدند. از اينرو شوراي عالي نيروهاي مسلح در صبح روز 22 بهمن 58 در اتاق شوراي ستاد بزرگ ارتشتاران تشكيل شد. (75) در اين جلسه پس از ارائه گزارش فرماندهان از وضعيت نيروهاي خود و اظهار و نظر چند تن ديگر در نهايت مسئله بي طرفي ارتش به اتفاق آرا تصويب گرديد. در بيانيهاي كه براي نخستين بار كلمه "شاهنشاهي" از ارتش حذف شده بود، خاطرنشان گرديد كه از خواست ملت ايران با تمام قدرت پشتيباني ميكند. متن اعلاميه ساعت 2 بعدازظهر از راديو ايران پخش شد كه طي آن از كليه يگان هاي نظامي خواسته شده بود تا به پادگانهاي خود بازگردند . (77) قرهباغي در خاطرات خود اعلام بي طرفي ارتش را يك نتيجه گيري منطقي و مناسب ترين راه حل براي اجراي دستورات شاه و حفظ تماميت وحدت ارتش و جلوگيري ميداند.(78) ليكن وي از سوي بختيار و شاه متهم به خيانت در فروپاشي ارتش گرديد.(79) هايزر نيز او را متهم به خيانت عليه همكارانش ميكند و مينويسد كه وي به دادگاه هايي كه همكارانش را محاكمه و محكوم ميكرد كمك ميكرده است. (80)
*دوران اختفا در ايران
قرهباغي در روز 23 بهمن 1357 هنگام اطلاع از تحت تعقيب قرار گرفتن وي از سوي كميته انقلاب اسلامي در منزل يكي از دوستان خود به نام مستعار اردشير مخفي گرديد. وي در مدت چهارده ماه اختفا در تهران به طور مرتب محل اقامت خود را عوض ميكرد. در اين مدت به جز همسر وي در پاريس تنها چند نفر از محل اسكان او اطلاع داشتند. (81) سرانجام قرهباغي با همكاري چند تن از دوستانش توانست شناسنامهاي به نام "احمد كوپاهي، صادره در سال 1320 و متولد تبريز" جعل كرده رواديد سفر به خارج از كشور دريافت كند. سپس با تغيير قيافه از طريق فرودگاه مهرآباد عازم پاريس شد. (82) قرهباغي پس از خروج از ايران بعد از مدتي سكوت در 12 خرداد 1359 طي بيانيهاي اعلام كرد كه "در سقوط شاه و تغيير رژيم هيچگونه نقشي نداشته است" (83) با وجود اينكه اغلب مهرههاي رژيم پهلوي پس از خروج از ايران اقدام به فعاليت سياسي عليه جمهوري اسلامي ميكردند، قرهباغي تا مدتها ساكت بود و خود را از جريانات سياسي دور نگه ميداشت. تا اينكه در 12/7/61 وي طي ملاقاتي با رضا پهلوي در مراكش اعلام كرد كه حاضر است "با هر گروه سياسي" با هر ايدئولوژي كه داشته باشند ملاقات و گفتگو نمايند تا بر سر تعيين يك پلاتفرم تازه سياسي به توافق برسند." (84) او در سال 1363 با نگارش مجموعه خاطرات خود در دوران انقلاب (مرداد - بهمن 57) به دفاع از عملكرد خويش در اين دوران پرداخت. كتاب مزبور تحت عنوان "اعترافات ژنرال" در ايران منتشر شد. از آن گذشته چند هفته قبل از فوت خود هنگامي كه در بيمارستاني در پاريس به علت ابتلا به بيماري سرطان بستري بود طي نوشتههايي كه براي بخش خاطرات و تاريخ يكي از روزنامههاي فارسي زبان چاپ لندن فرستاد ماجراي اختفاي چهارده ماهه خود در تهران و چگونگي فرارش را از كشور براي اولين بار بازگو كرد. كتاب مزبور در سال 1380 به نام ماجراي فرار قرهباغي در ايران منتشر شد. سرانجام قرهباغي در مهرماه 1379 در بيمارستاني در پاريس درگذشت. (85) *محاكمه غيابي قرهباغي در دادگاه انقلاب پس از خروج قرهباغي در ايران و آغاز برخي از فعاليتها عليه جمهوري اسلامي در دادگاه انقلاب اسلامي كيفر خواستي عليه وي تنظيم گرديده كه وي به صورت غيابي به اتهامات، وابستگي به دربار شاه و اقدام در جهت تثبيت پايههاي رژيم، وابستگي و روابط با آمريكا، مقابله با اسلام، آمريت و مشاركت مؤثر در سركوب و كشتار وسيع مردم از ابتداي اوج گيري انقلاب اسلامي و همدستي با مخالفان جمهوري اسلامي محاكمه گرديد و در 14/9/61 شعبه دهم دادگاه انقلاب اسلامي ضمن مبرز دانستن مجرميت وي كليه اموال منقول و غير منقول وي و بستگان درجه اول مصادره اعلام شد.
*نتيجه
با توجه به نزديكي قرهباغي به شاه از دوران دانشكده افسري، وي توانست به تدريج به درجات بالاي نظامي و مشاغل حساس دست پيدا كند و از اين طريق ثروت فراواني بدست آورد. در جريان رويدادهاي انقلاب اسلامي وي مجدانه به سركوب انقلابيون پرداخت كه اين اقدامات را از طريق فعال ساختن نيروي پايداري و اعزام يگان هاي پشتيباني ژاندارمري به شهرباني ها انجام ميداد. بدين ترتيب اقدامات وي در منصب فرماندهي ژاندارمري و اثبات وفاداري خويش به شاه منجر به ارتقاء او به مقام وزارت كشور در كابينههاي شريف امامي و ازهاري شد. در نهايت قرهباغي در واپسين روزهاي رژيم شاه با قرار گرفتن در سمت رياست ستاد بزرگ ارتشتاران سپس عضويت در شوراي سلطنت مزد وفاداري خود به شاه را دريافت كرد. وي در سمت رياست ستاد بزرگ ارتشتاران تلاش زيادي براي تثبيت پايههاي سلطنت از خود به خرج داد اما زماني كه مقاومت را بي فايده ديد به ناچار براي نجات خويش با اعلام بي طرفي ارتش، در شوراي فرماندهان ارشد نظامي در 22 بهمن 57 موافقت كرد. علي رغم اينكه وي از سوي سلطنت طلبان و شاهپور بختيار متهم به خيانت و عامل فروپاشي دولت بختيار شد ليكن با بررسي اسناد موجود در آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي و اقدامات قرهباغي براي سركوب انقلابيون تا آخرين لحظات عمر رژيم پهلوي خلاف اين فرضيه ثابت ميشود.
*پي نوشت ها:
1. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، كد 5159. 2. عباس قرهباغي : اعترافات ژنرال ، خاطرات ارتشبد عباس قرهباغي ( مرداد - بهمن 58) تهران ، نشر ني ، 1364 ، ص 2-1 . 3. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پيشين . 4. حسن فردوست . ظهور و سقوط سلطنت پهلوي ، ج 1 ، تهران ، انتشارات اطلاعات ، ج سوم ، 1370 ، ص 648 . 5. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پيشين . 6. همان . 7. فردوست ، پيشين ، ص 136-135. 8. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پيشين . 9. همان . 10. همان . 11. قرهباغي ، پيشين ، ص 4 . 12. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پيشين . 13. اسناد انقلاب اسلامي ، جلد دوم ، تهران ، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي ، 1374 ، ص 121. 14. غلامرضا نجاتي ، تاريخ بيست و پنج ساله ايران ، جلد اول ، تهران ، رسا ، 1373 ، ص 332 . 15. قرهباغي ، پيشين ، ص 5 . 16. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پيشين . 17. فردوست ، پيشين ، ص 491-490. 18. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پيشين . 19. فردوست ، پيشين ، ص 491. 20. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، كد 5158. 21. همان ، كد 5160. 22. همان ، كد 5159. 23. همان ، كد 5158. 24. همان ، كد 5159. 25. همان ، كد 5158. 26. همان . 27. همان . 28. همان . 29. همان . 30. همان . 31. همان . 32. همان . 33. همان . 34. همان . 35. همان ، كد 5159. 36. همان كد 5158. 37. همان كد 5160. 38. همان كد 5159. 39. همان ، كد 5158. 40. همان ، كد 5196. 41. مركز اسناد انقلاب اسلامي ، ما گرفتار يك جنگ واقعي رواني شدهايم ، تهران ، انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي ، 1376 ، ص ، 50-17 و دفتر ادبيات انقلاب اسلامي ، روزشمار انقلاب اسلامي ، جلد چهارم ، تهران حوزه هنري ، 1378 ، ص 305-300. 42. آيندگان ، 8/6/57 ، شماره 3205 ، ص 18 و 1. 43. همان ، ص 22. 44. قرهباغي ، پيشين ، ص 26. 45. مركز اسناد انقلاب اسلامي ، تصميم شوم ، جمعه خونين ، تهران ، مركز اسناد انقلاب اسلامي ، 1376 ، ص 91-15. 46. همان . 47. راديو بي بي سي ، تحرير تارخ شفاهي انقلاب اسلامي ، به كوشش ع . باقي ، تهران ، نشر تفكر ، 1373 ، ص 289-287. 48. فردوست ، پيشين ، ص 582-581. 49. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، كد 5196. 50. فردوست ، پيشين ، ص 587-586. 51. دفتر ادبيات انقلاب اسلامي ، روزشمار انقلاب اسلامي ، جلد هفتم ، تهران ، حوزه هنري ، 1379 ، ص 377 . 52. مهر ايران ، 22/8/57 ، ش 4631، ص 1. 53. قرهباغي ، پيشين ، ص 70. 54. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، كد 5158. 55. قره باغي ، پيشين ، ص 127 . 56. همان ، ص 128. 57. فردوست ، پيشين ، ص 608-607. 58. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، كد 5196. 59. همان . 60. اطلاعات ، 17/10/57 ، ش 15754. 61. هايزر ، مأموريت مخفي هايزر در تهران : خاطرات ژنرال هايزر ، ترجمه محمدحسين عادلي ، تهران ، انتشارات رسا ، 1365 . ص 114. 62. همان . ص 136. 63. همان ، ص 168. 64. قره باغي ، پيشين ، ص 152. 65. همان ، ص 166-165. 66. فردوست ، پيشين ، ص 602-601. 67. هايزر ، پيشين ، ص 201. 68. اطلاعات ، 25/10/57 ، ش15760 . ص 2. 69. اطلاعات ، 2/11/57 ، ش 15766 ، ص 2. 70. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، كد 5158. 71. همان . 72. هايزر ، پيشين ، ص 423. 73. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، كد 5158. 74. همان . 75. فردوست ، پيشين ، ص 625. 76. قرهباغي ، پيشين ، ص 356-349. 77. اطلاعات ، 23/11/57 ، ش 15783 ، ص 4. 78. قرهباغي ، پيشين ، ص 364-363. 79. فردوست ، پيشين ، ص 678. 80. هايزر ، پيشين ، ص 455. 81. عباس قرهباغي ، ماجراي فرار ارتشبد قرهباغي ، تهران ، نشر آبي ، ج دوم ، 1380 ، ص 28-27. 82. همان ، ص 129-117. 83. ايران پست لندن ، 17 مرداد 1359. 84. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، كد 5196. 85. ماجراي فرار ارتشبد قرهباغي ، ص 2 . *منصور نصيري طيبي
منبع: سایت مشرق
تعداد بازدید: 827