انقلاب اسلامی :: معرفی ده اثر در پایان پنجمین جشنواره داستان انقلاب

معرفی ده اثر در پایان پنجمین جشنواره داستان انقلاب

21 بهمن 1391

پنجمين جشنواره داستان انقلاب با معرفی ده اثر در چهار بخش، داستان كوتاه نوجوان، رمان نوجوان، داستان بزرگسال و رمان بزرگسال به پایان رسید.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، آیين اختتاميه پنجمين جشنواره داستان انقلاب، عصر چهارشنبه 18 بهمن ماه 91 با حضور علي اسماعيلي،‌ سرپرست معاونت امور فرهنگي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، محسن مومني شريف، رييس حوزه هنري، امير حسين فردي، مدير مركز آفرينش‌هاي ادبی و دبیر جشنواره برگزار شد.

امير حسين فردي، دبير علمي پنجمين جشنواره داستان انقلاب به نويسندگان حاضر در مراسم توصیه کرد فارغ از شتاب‌زدگي دست به تاليف كتاب بزنند و سوژه‌هاي خوب را از ميان نبرند.


فردی افزود: بهتر است مولفان جوان در زمان نوشتن داستان اين پيش فرض را داشته باشند که داستان خلق شده آخرين اثر آن‌هاست و به دليل مشكلات مالي از نوشتن دست نكشند.

پنجمين جشنواره داستان انقلاب با معرفی ده اثر در چهار بخش، داستان كوتاه نوجوان، رمان نوجوان، داستان بزرگسال و رمان بزرگسال به پایان رسید.

در بخش داستان کوتاه نوجوان لوح تقدیر و جایزه نقدی به مبلغ یک میلیون تومان به اثر تقدیری با نام «همه با هم» نوشته مهین سمواتی،‌ دیپلم افتخار و جایزه نقدی به مبلغ 2 میلیون تومان به اثر برتر با نام «بیا از حمید حرفی نزنیم» نوشته مرضیه فعله‌گری،‌ دیپلم افتخار و جایزه نقدی به مبلغ 3 میلیون تومان به اثر برگزیده با نام «آزادی» نوشته رفیع افتخار اهدا شد.

در بخش رمان نوجوان دیپلم افتخار و جایزه نقدی به مبلغ 10 میلیون تومان به اثر برگزیده با نام «موهای تو خانه ماهی‌هاست» نوشته محمدرضا شرفی‌خبوشان اهدا شد.

در بخش داستان بزرگسال لوح تقدیر و جایزه نقدی به مبلغ یک میلیون تومان به اثر تقدیری با نام «آخرین دردها» نوشته ابوالفضل بصیری، دیپلم افتخار و جایزه نقدی به مبلغ 2 میلیون تومان به اثر برتر با نام «علیا حضرت» نوشته ناهید قادری حاجی‌آبادی و دیپلم افتخار و جایزه نقدی به مبلغ 3 میلیون تومان به اثر برگزیده با نام «عشق روزهای آپولو» نوشته مهدی نورمحمدزاده اهدا شد.

در بخش رمان بزرگسال لوح تقدیر و جایزه نقدی به مبلغ 5 میلیون تومان به اثر تقدیری با نام «سیاه، سفید، خاکستری» نوشته یوسف قُجُوق، دیپلم افتخار و جایزه نقدی به مبلغ 7 میلیون تومان به اثر برتر با «نام بود و نابود» نوشته سید هاشم حسینی و دیپلم افتخار و جایزه نقدی به مبلغ 10 میلیون تومان به اثر برگزیده با نام «هزار و یک جشن» نوشته محمد محمودی نورآبادی اهدا شد.

داستان‌های کوتاه بزرگسال این نویسندگان از جمله آثار بودند که در مراحل نهایی پنجمین جشنواره داستان انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفتند:
مریم سادات ذكریایی با اثر «سرم گیج می‌رود» از استان مازندران
كوثر شریعتی‌مهر با اثر «خشاب خالی» از استان قم
عطیه شریعتی‌مهر با اثر «نامه‌ها» از استان قم
سیدشهاب‌الدین موسوی‌زاده با اثر «پدران – پسران» از استان گیلان
مهدی زارع با آثار «خلسه با طعم باروت»، «یوسف گم گشته» و «عصرهای بی‌هویت» از استان فارس
لیلا قیاسوند با اثر «وقتی همه چیز تمام شد» و «جای درختان افرا» از استان همدان
مریم طالبی با اثر «استان چهاردهم» از استان مركزی
سیداحمد مرقق با «اثر هر كسی یك فیل دارد» و «آخرین دردها» از استان قم
الناز معتمدی با اثر «پشت سرت را نگاه نكن» از استان تهران
سیدحسن حسین ارسنجانی با اثر «زغال سرخ» از استان فارس
سیدهاشم حسینی با اثر «بود و نابود»
حمزه ولی‌پور‌ با اثر «رویای ما» از استان البرز
نیلوفر مالك با اثر «فراموشی» از استان تهران
ناهید قادری حاجی‌آبادی با اثر «علیاحضرت» از استان كرمانشاه
ملیحه دودانگی با اثر «آخرین پنجشنبه» از استان گلستان
مهدی نورمحمدزاده با اثر «عشق روزهای آپولو» از استان آذربایجان شرقی
علی مرادی با اثر «اعلامیه» از استان اردبیل
سیدوحید حسینی با اثر «آقا «پ» با تك جمله، آقا این رادیوتو ساكت می‌كنی، لطفاً» از استان قزوین
فاطمه منتظری با اثر «حالم واقعاً خوب است» از استان قزوین
سیدمهرداد موسویان با آثار «وسایل اضافی» و «وقتی كه اشتباهی تیمسار شدم» از استان همدان
زهرا صالحی‌نیا با اثر «روزی كه آمدی» از استان تهران
ویدا رهبر با اثر «حكومت نظامی» از استان البرز
مصطفی میرزایی پنهانی با اثر «طیب» از استان همدان
مریم بذرافشان با اثر «گوزن‌ها هرشب می‌میرند» از استان البرز
سعیده محرمی با اثر «بوی خون می‌آید» از استان البرز
رضا بیات با اثر «كت و شلوار سرمه‌ای» از استان تهران
تیمور آقامحمدی با اثر «در فكر تو بودم» از استان همدان
علیرضا عیوضی با اثر «هویت» از استان تهران
سیده عذرا موسوی با اثر «مردی روی بالكن شیرینی‌پزی» از استان قم
مونا اسكندری با اثر «آه قمری‌ها» از استان همدان

همچنین خلاصه داستان برخی از آثار داوری شده در پنجمین جشنواره داستان انقلاب اسلامی به این شرح است:
كلت 45/ حسام الدین مطهری: درباره خانواده‌ای است كه به تبع شرایط زمانی دهه‌های 1350 و 1360 درگیر اتفاقات سیاسی شده است و تا حدودی با محوریت اعمال غیر انسانی گروهك مجاهدین خلق در آن دو دهه پیش می‌رود.
طیب/ مصطفی میرزایی پیهانی: یك كار تماماً دیالوگ محور و مستند از زندگی یكی از انقلابیون شهر ملایر است كه در زمان اتفاقات خودجوش مردم ایران در لباسی شاید غلط‌انداز، خدمات شایانی به انقلابیون می‌كند. در واقع داستان مردی به ظاهر لات‌منش است كه از زبان چند راوی متفاوت شخصیتش به چالش كشیده می‌شود و در نهایت مخاطب با چهره‌ای نو از این فرد روبرو می شود.
فرح تو اون كادیلاك/ صنم فاضل: داستان دختری است كه همواره دوست دارد وقتی بزرگ شد ملكه شود و از این نظر فرح پهلوی و رفتار، نوع لباس پوشیدن و ... او برایش جذابیت دارد. این دختر می‌شنود كه فرح قصد دارد به شهر آنها بیاید و به همین دلیل از خانواده درخواست می‌كند او را به دیدن فرح ببرند اما خانواده‌اش به دلیل عقاید مذهبی و انقلابی با او مخالفت می‌كنند و همین باعث می‌شود كه داستان وارد فضاهای ویژه‌ای شود.
شاه وارونه/ اعظم سبحانیان: داستان دو برادر نوجوان را روایت می‌كند كه در دو مقطع به جریان مبارزات مردمی برای پیروزی انقلاب می پیوندند. در فاصله پیوستن برادر كوچك‌تر به مبارزه اتفاقات مهمی در خانواده‌اش رخ می‌دهد، از جمله این كه برادر بزرگ‌تر كه پیشتر انقلابی شده دستگیر می‌شود و پدرش كه عامل دستگیری پسرش بوده دچار بیماری روانی می‌شود و ... .
جای درختان افرا/ لیلا قیاسوند: راوی دختریست كه داستان از زبان او نقل می شود و مخاطبش درخت افرایی است كه در گوشه حیاط به یاد مصطفی، پسر انقلابی كاشته است و آن پسر توسط پدر دختر به مامورین لو داده شده. دختر عاشق پسر سرایدار (مصطفی) است و مصطفی به دلیل هدف بزرگی كه دارد (فعالیت‌های انقلابی) به احساسات دختر بی‌توجه است.
وقتی همه چیز تمام شد/ لیلا قیاسوند: چند روز است یوسف را به دلیل فعالیت‌های انقلابی دستگیر كرده‌اند. مادرش به امامزاده آمده و شك دارد كه همسرش او را لو داده است.
كت و شلوار سرمه‌ای/ رضا بیات: این داستان درباره حال و هوای یك خانواده معمولی و ساده در اوایل انقلاب یعنی پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. اصل این داستان برگرفته از یك رویداد واقعی است.
این و آن/ مریم سادات ذكریایی: مردی در شب عروسی‌اش، كت و شلوار دامادی را از اتوشویی می‌گیرد و به طرف خانه می‌رود كه بین راه به گروهی از سربازان برمی‌خورد. با این كه آدم منفعل و بی خیالی است اما و ... .
یك اتاق ساده/ مریم سادات ذكریایی: مردی كه از عوامل رژیم پهلوی است پسر نوجوانش را در توالت خانه حبس كرده تا نتواند در مراسم تشییع جنازه معلم مدرسه‌شان شركت كند، اما پسر بچه برای رفتن به این مراسم دست به كارهایی می‌زند كه ماجراهای داستان را به پیش می‌برد.
روزی كه سوسك‌ها اسباب كشی می‌كنند/ نرگس میرفیضی: این داستان در سه اپیزود و توسط سه راوی روایت می‌شود. هر یك از راویان این داستان نمادی از سه طیف مختلف هستند كه نسبت‌شان با انقلاب با هم تفاوت دارد. راوی نخست كه پسر بزرگ خانواده و سریاز ارتش است سعی می‌كند خود را از جریان انقلاب اسلامی دور كرده و در این میان بی طرف باشد. راوی دوم پسر كوچك‌تر خانواده است كه به امام خمینی(ره) علاقه‌مند و همراه با جریان مبارزات انقلاب اسلامی است. راوی سوم هم پدر خانواده كه فردی فلج و ناتوان است و قادر به تكلم و حركت نیست و حسرت می‌خورد كه نمی‌تواند با مبارزان انقلابی همراه باشد.
خداحافظ برادر/ احسان غدیری: حوادث مقطع زمانی 19 دی ماه سال 1356 ( قیام مردم قم) تا پیروزی انقلاب اسلامی را روایت می‌كند و درباره پزشك جوانی است كه علی رغم میل باطنی خود در یك فضای دانشگاهی ناخواسته وارد فضای انقلاب می‌شود و بیشتر داستان حول محور دوست و هم محلی وی كه خلبان ارتش است می‌گردد.
هویت/ علیرضا عیوضى: دزدى روشنفكر، كیف یك فعال انقلابى و نویسنده را مى‌زند. محتویات كیف را بررسى می‌كند و متوجه مى‌شود كه ارزش مالى ندارد. ذهن او درگیر یادداشت‌هاى سیاسى و داستان‌هاى نویسنده مى‌شود. در پارك خلوتى مى‌نشیند و سرگرم خواندن آنها می‌شود. از طرفى پلیس و ساواك در پى دستگیرى انقلابیون، وارد پارك می‌شوند و دزد را نیز به همراه آنها دستگیر می‌كنند.
خشاب خالی/ كوثر شریعتی‌مهر: روایت زندگی یك روحانی كه در دوران پیروزی انقلاب اسلامی در مرزهای ایران به عنوان یك سرباز در حال خدمت بوده و گرفتار سرگروهبانی نالایق و مشروب‌خوار می‌شود، است. داستان «خشاب خالی» بر اساس خاطرات و زندگینامه سید جعفر سعیدیان است.
نبردآشین/ مصطفی خرامان: به مبارزات یك روستایی با ارباب، بر سر آب در روستایی از توابع استان لرستان با نام آشین می پردازد. در این رمان ارباب به خاطر نفوذی كه درپاسگاه روستا داشته، تلاش می‌كند كه روستایی را بازداشت كند و در همین راستا فرزندان این خانواده روستایی به همراه دایی خود وارد ماجرا می شوند و به نوعی مبارزه‌ای بین خانواده روستایی و پاسگاه شكل می‌گیرد. در این داستان، نوجوانان مبارزاتشان واقعی بوده و با كمترین امكانات می‌خواسته‌اند با نیروهای ژاندارمری به مبارزه بپردازند در صورتی كه نیروهای ژاندارمری مبارزات آنها را یك بازی كودكانه قلمداد می‌كرده‌اند و زمانی كه نیروهای پاسگاه این بازی را می بازند آن موقع است كه متوجه می شوند كه نوجوانان با آنان مبارزه می‌كرده‌اند.
جرقه/ مریم رضاتاجی: اوضاع زندگی پسرك و خانواده‌ای را روایت می‌كند كه به خاطر مشكلات مالی به همراه 2 دوست دیگرش كار می‌كنند و در جریان داستان پدرش به خاطره جرقه‌ای كه در انبار ایجاد و باعث سوختن بخشی از انبار می‌شود به ناحق از محل كار خود اخراج می گردد. این پسران ابتدا تصمیم می‌گیرند اعتراض خود را با سوزاندن مجسمه رضا خان نشان دهند اما تاثیر نمی‌گذارد و تصمیم می گیرند با جرقه دیگری محل كار پدر را به كلی به آتش بكشانند.
یك توپ چلوار، دو بیل و یك كلنگ/ مریم رضاتاجی: داستان از زبان كودكی روایت می‌شود كه پدر و مادرش برای به خاك سپاری اجساد شهدای انقلاب با چلوار و بیل و كلنگ به بهشت زهرا می‌روند و در حین تشییع متوجه می شوند كه بدن دایی این كودك كه چندی پیش به سربازی رفته در دستان خواهرش(مادر كودك) در حال تشییع است.
پنهان شده/ مریم فریدی: درباره پسر بچه‌ای روستایی است كه با آمدن جن به ده آنها اتفاقاتی را می‌بیند كه كسی حرف‌هایش را باور نمی‌كند.
بوی خون می آید/ سعیده محرمی: برادر شخصیت اصلی داستان از اعضای ساواك است و در نوجوانی هم مرد همسایه شان را (پدر دختری كه شخصیت اصلی دل‌بسته او بوده و به صدای شعر خواندنش در حیاط گوش می‌داده است ) به ساواك لو می‌دهد.
پشت سرت را نگاه نكن/ الناز معتمدی: یك بخش كوچك از هزاران مشكلی كه ساواك برای زندانیان زن ایجاد كرده است را روایت می‌كند. این داستان مربوط به خانم ناظم دبیرستان دخترانه‌ای است كه به خاطر نوع خاص راه رفتنش و حمله‌های عصبی گاه به گاهش مسخره می‌شود. او تصمیم می‌گیرد بچه‌های مدرسه را یك روز برای بازدید به موزه عبرت ببرد. در همین حین خاطرات گذشته و روزهای انقلاب و طریقه دستگیر‌ی‌اش توسط ساواك و شكنجه‌هایی كه در برابر چشم پدرش شده است به ذهنش می‌رسد و ... .



 
تعداد بازدید: 1025


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: