انقلاب اسلامی :: آخرین نخست‌وزیر و کوتاه‌ترین عمر برای آخرین دولت

آخرین نخست‌وزیر و کوتاه‌ترین عمر برای آخرین دولت

28 بهمن 1391

کبری خرم


شاپور بختیار نامی آشنا برای آنانی است که ماههای آخر عمر رژیم پهلوی و آستانه پیروزی انقلاب اسلامی را درک کرده‌اند. آنان خوب به یاد دارند که در آن ماهها و روزها انقلاب با قدرت تمام به پیش می‌رفت و همه موانع را از سر راه کنار می‌زد. در آن شرایط که همه یکصدا به شاه و حکومتش «نه» می‌گفتند، شاپور بختیار به کمک شاه شتافت و با اشتیاق، پذیرای پست نخست‌وزیری شد؛ پست و مقامی که دیگر تقریباً هیچ خریداری نداشت. بختیار با این اقدام عجیب خویش نشان داد که سخت دل‌بسته قدرت است، اگرچه این قدرت فقط روی کاغذ و یا رو در روی اکثریت قریب به اتفاق مردم باشد.

او بدون تردید خود نیز می‌دانست که مرد آن میدان نبود و کاری از او ساخته نیست، اما با این همه «دَم»‌را غنیمت شمرد و نام خود را در شمار نخست‌وزیران ایران ثبت کرد. عمر کابینة بختیار از 37 روز متجاوز نگردید و در مقایسه با دوران نخست‌وزیری‌ها در ایران پیش از پیروزی انقلاب و نخست‌وزیری حسین علاء[سیاستمدار ایرانی که دو دوره نخست‌وزیر بود و فاصلة نخست‌وزیری او در دورة اول از 21/12/1329 تا 6/2/1330، 46 روز طول کشید] می‌توان دولت بختیار را کوتاه‌ترین دوره یکی از دولت‌های ایران در دوران پهلوی به حساب آورد.



ورودی با مداخله خارجی‌ها
شاپور بختیار فرزند سالار فاتح بختیار در سال 1294 هـ.ش در چهار محال بختیاری متولد شد. پس از تحصیلات ابتدایی و قسمتی از متوسطه در اصفهان، به لبنان رفت و در مدرسة فرانسوی‌ها در بیروت دیپلم گرفت. بختیار 18 ساله بود که پدرش در زندان قصر، به اتفاق عده‌ای از سران عشایر فارس و بختیاری اعدام شد. بختیار برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در رشته‌های حقوق بین‌الملل و علوم سیاسی به اخذ درجه دکتری نایل آمد. در زمان جنگ جهانی دوم به لژیون خارجی فرانسه پیوست و قریب یک سال و نیم با درجة افسری در ارتش فرانسه خدمت کرد. در سال 1326 هـ.ش به ایران بازگشت و به استخدام وزارتخانة جدیدالتأسیس کار در آمد و در این وزارتخانه تا درجه مدیرکلی ارتقاء یافت.

در جریان ملی شدن صنعت نفت،‌ مدیرکل اداره کار خوزستان بود و به واسطه خدمات خود در این سمت، به تهران احضار و به مقام معاونت وزارت کار منصوب شد. شاپور بختیار، پس از سقوط حکومت مصدق، به فعالیت خود در جبهه ملی ادامه داد و در جریان این فعالیتها چند بار دستگیر و زندانی شد. در جریان انقلاب نام او با ارسال نامة سرگشاده‌ای به شاه بر سر زبانها افتاد و سرانجام بعد از سقوط دولت ازهاری، در شرایطی که انقلاب به روزهای اوج و پیروزی خود نزدیک شده و کمتر کسی مسئولیت نخست‌وزیری را به عهده می‌گرفت، پیشنهاد شاه را برای احراز این مقام پذیرفت.
روز 8 دی 1357 (29 دسامبر 1978) محمدرضا پهلوی، شاپور بختیار را برای مذاکره دربارة تشکیل دولت، به کاخ نیاوران فراخواند. شاه قصد داشت نخست‌وزیری تعیین کند و مسئولیت اداره مملکت را به گردن او بیندازد و خود، هرچه زودتر از کشور خارج شود. محمدرضا شاه چگونگی دیدار با بختیار و انتصاب او را به نخست‌وزیری بدین‌شرح روایت کرده است: «پس از مذاکرات نافرجام من با سنجابی، سپهبد مقدم (رئیس ساواک) سئوال کرد اگر ممکن است با شاپور بختیار دیداری داشته باشم. بختیار، یکی از اعضای جبهه ملی بود که در زمان مصدق عضو دست دوم کابینه مصدق بود. من با پیشنهاد مقدم موافقت کردم. لذا، مقدم یک شب او را به نیاوران آورد. مذاکرات ما طولانی بود. بختیار با صراحت و قاطعیت وفاداری خود را به قانون اساسی و سلطنت ابراز نمود. وی اصرار داشت که قانون اساسی اجرا شود و یک شورای نیابت سلطنت پیش از سفر من به خارج به وجود آید و از مجلسین رأی اعتماد بگیرد [...] من با اکراه و تحت فشار خارجیها موافقت کردم که او را به نخست‌وزیری منصوب کنم. من همیشه او را «آنگلوفیل» و عامل شرکت نفت می‌دانستم. بختیار پایگاه سیاسی عمیق نداشت.» جالب و شگفت‌انگیز است که شاه به صراحت به مداخله خارجیها، در عزل و نصب نخست‌وزیر اعتراف می‌کند.


آخرین شانس آمریکا
بختیار در روز 9 دی 1357 فرمان نخست‌وزیری خود را دریافت کرد. بختیار با 12 تن وزیر، کابینه خود را تشکیل داد. این کابینه شامل احمد میرفندرسکی، وزیر امور خارجه؛ ارتشبد فریدون جم، وزیر جنگ؛ یحیی صادق وزیری،‌ وزیر دادگستری؛ منوچهر کاظمی، وزیر کشاورزی؛ محمدامین ریاحی، وزیر علوم و آموزش عالی؛ دکتر منوچهر رزم‌آراء، وزیر بهداری؛ سیروس آموزگار، وزیر مشاور و سرپرست وزارت اطلاعات؛ ابراهیم پیراسته، وزیر دارائی؛ علی صمیمی، وزیر پست و تلگراف و تلفن؛ عباسقلی بختیار، وزیر صنایع و معادن؛ جواد خادم، وزیر آبادانی و مسکن؛ منوچهر آریانا، وزیر کار و امور اجتماعی؛ مشیری،‌ معاون نخست‌وزیر روز 13 دی از مجلس سنا و سپس از مجلس شورای ملی رأی گرفت. بختیار روز 16 دی ماه بدون رعایت تشریفات معمول دربار، دولت خود را به شاه معرفی کرد.

همزمان با تشکیل کابینه جدید تغییراتی در ارتش از سوی شاه انجام شد؛ در کادر فرماندهان لشکرها نیز تغییرات عمده‌ای صورت گرفت و فرمانداران نظامی تغییر کردند. کابینه بختیار عموماً کابینه‌ای بود، غیر وابسته به گروه‌ها و بیشترین جدال بر سر انتصاب عموزاده نخست‌وزیر در وزارت صنایع و معادن منصوب بود. در کابینه او هیچ سیاستمدار مخالفی وجود نداشت.

از اوائل دی ماه 1357 (اواخر دسامبر 1978) براساس اخباری که در داخل و خارج منتشر می‌شد، کم و بیش معلوم بود که روی کار آمدن بختیار و خروج شاه از ایران قطعی شده است و مقامات رسمی دولت آمریکا نیز پنهان نمی‌کردند که بختیار آخرین تلاش برای مهار کردن بحران و کنترل اوضاع ایران است. منابع موثق گفتند که سفیر آمریکا در ایران، ویلیام سولیوان به واشنگتن گزارش داده است که «بختیار آخرین شانس راه‌حل قانونی بحران کنونی ایران می‌باشد.»

انتصاب بختیار به نخست‌وزیری با واکنش فوری از سوی امام خمینی(ره) روبه‌رو شد. روز 17 دی ماه، امام طی سخنرانی در محوطه اقامتگاه ایشان در نوفل‌لوشاتو، خطاب به ایرانیانی که اجتماع کرده بودند، مواضع خود را درباره دولت بختیار با صراحت اعلام کردند و گفتند:‌ «الان، ما با این دولت مخالفیم، برای این که این دولت غیرقانونی است؛ چون شاه معرفی کرده است و غیر قانونی است و مجلس معرفی کرده و می‌کنند و هر دویشان غیرقانونی است. مجلس، مجلس ملت نیست. مجلس، مجلس شاه است یا مجلس آمریکاست، ما این دولت را دولت خائن می‌دانیم...».

آیت‌الله سیدمحمود طالقانی نیز در مصاحبه‌ای در 17 دی ماه، نخست‌وزیری ‌بختیار را بی‌نتیجه و موجب عصیان بیشتر مردم دانست و اعلام کرد:‌ «... بختیار بی‌خود معطل است. ما نفهمیدیم فرق بین بختیار، ازهاری و شریف امامی چه بوده؟ آنها هم از طرف شاه نصب شدند. بختیار هم از طرف شاه نصب شد. به آنها هم همین مجلس رأی داده، بختیار ممکن است مقاومت کند، ولی به نظر ما نتیجه ندارد. خونریزیها بیشتر می‌شود. عصیان مردم فقط زیادتر خواهد شد...»

در همین حال ‌مطبوعات که به عنوان اعتراض علیه دولت نظامی ازهاری اعتصاب کرده بودند، پس از 61 روز که اعتصاب آنها ادامه داشت، به انتشار روزنامه مبادرت نمودند. همچنین دستوری توسط امام خمینی(ره) مبنی بر نظارت در کار تولید نفت و بنزین و برای رفع نیازهای داخلی کشور صادر شد. گروهی عازم آبادان شدند و ضمن مذاکره با کارگران شرکت ملی نفت به توافق رسیدند و تولید نفت برای مصارف داخلی به 220 هزار بشکه رسید. از اتفاق‌های دیگر مطرح شدن مسایلی مانند انحلال ساواک، پایان بخشیدن به حکومت نظامی، آزادی زندانیان سیاسی و لغو قراردادهای خرید اسلحه از آمریکا و انگلیس بود.


تهدید‌های بی‌پشتوانه
در روز 23 دی ماه بختیار اعلام کرد که در غیاب شاه یک شورای سلطنت 9 نفری تشکیل خواهد داد. شورای سلطنت از «قره‌باغی» رئیس ستاد ارتش، «عبدالله انتظام» رئیس هیئت‌مدیره شرکت نفت و «جلال تهرانی» رئیس شورا و «علیقلی اردلان» وزیر دربار و چهار نماینده دیگر و نخست‌وزیر تشکیل یافت.

این در حالی بود که در روز 22 دی 1357 امام خمینی(ره) بر اساس حق شرعی و اعتماد مردم ایران به ایشان، با صدور پیامی اعلام کردند شورایی به نام شورای انقلاب تعیین می‌کنند و یک دولت موقت به ملت ایران معرفی خواهند کرد. در ادامه امام خمینی(ره) اعلام کردند که دولت شاپور بختیار که منصوب شاه مخلوع و مجلس غیرقانونی است،‌ هرگز مورد قبول مردم نخواهد بود و همکاری با این دولت غاصب به هر شکل و به هر نحوی شرعاً حرام و قانوناً جرم است. امام خمینی(ره) در ادامه همین پیام، برنامه‌های دولت موقت را تشکیل مجلس از منتخبین مردم به منظور تصویب قانون اساسی جدید جمهوری اسلامی، انتخابات براساس مصوبات مجلس و قانون اساسی جدید و انتقال قدرت به منتخبین جدید اعلام کردند.

چهار روز پس از این پیام امام خمینی(ره) در روز 26 دی 1357، کابینه بختیار از مجلس رأی اعتماد گرفت و همان روز شاه به اتفاق همسرش از ایران خارج شد. دو روز پس از خروج شاه از کشور سیدجلال‌الدین تهرانی، رئیس شورای سلطنت، به توصیه اعضای شورا و شاپور بختیار، برای ملاقات و مذاکره با امام خمینی(ره) راهی فرانسه شد ولی امام خمینی(ره) ملاقات با وی را منوط به استعفا از شورای سلطنت و اعلام غیرقانونی بودن آن کردند. تهرانی نیز این شرط را پذیرفت. به دنبال استعفای وی عده زیادی از نمایندگان مجلس نیز استعفا دادند.

به دعوت امام خمینی در روز 29 دی 1357 که مصادف با اربعین بود، یک راهپیمایی بزرگ در سراسر کشور برگزار شد که در تهران نزدیک به یک و نیم میلیون نفر شرکت کردند. بختیار که می‌دانست در این روز هر عکس‌العملی باعث سقوط دولتش می‌شود به نظامیان دستور داد فقط نظاره‌گر تظاهرات باشند.

در این روز مردم با تظاهرات میلیونی ضمن مخالفت با دولت بختیار و غیرقانونی دانستن آن خواهان تشکیل جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) شدند. فردای آن روز امام خمینی(ره) طی پیامی اعلام نمودند که به زودی به کشور بازمی‌گردند. در این میان بختیار با بستن فرودگاه مهرآباد تهران بر روی پروازهای خارجی در صدد برآمد تا از مراجعت امام به ایران جلوگیری کند. ولی این کار بر ناآرامی کشور افزود.

امام خمینی در روز 12 بهمن 1357 در میان استقبال عظیم مردم وارد تهران شدند و در اولین سخنرانی خود که در قطعه 17 بهشت زهرا (قطعه شهدای روز 17 شهریور 1357) ایراد کردند اعلام نمودند که به پشتوانه ملت توی دهان دولت بختیار می‌زنند و دولتی دیگر تعیین می‌کنند.
بختیار نیز در مصاحبه‌ای اعلام کرد: «وزرای طرفدار امام خمینی را در یک دولت ملی خواهم پذیرفت و نقش آیت‌الله را درباره حل و فصل مسائل اجتماعی و مذهبی می‌پذیرم، ولی در ایران فقط یک دولت وجود دارد و به آیت‌الله خمینی اجازه تشکیل دولت موقت نمی‌دهم.»

ولی این تهدیدها برای کسی که پشتوانه او میلیونها ایرانی بودند، راه به جایی نداشت و امام خمینی(ره) در 15 بهمن 1357 بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، با صدور فرمانی مهدی بازرگان را به عنوان نخست‌وزیر تعیین و معرفی کردند. پس از این فرمان مردم با تظاهرات گسترده در شهرهای مختلف حمایت خود را از نخست‌وزیر منتخب امام خمینی(ره) اعلام کردند و دولت بختیار را غیرقانونی خواندند. بازرگان نیز در دانشگاه تهران برنامه‌های دولت خود را اعلام کرد. در همین حال بختیار در مصاحبه‌ای اعلام کرد: «اگر آقای بازرگان می‌خواهد وزرایی در کابینه من داشته باشد حرفی ندارم ولی من استعفا نمی‌دهم...» اما او که خود را «مرغ توفان» می‌خواند قدرت ایستادگی در برابرامواج انقلاب را نداشت. روز 22 بهمن 1357 رژیم پهلوی دوم فرو پاشید.

آخرین نخست‌وزیر حکومت پهلوی مدتی مخفیانه در ایران بود و با گذرنامه جعلی و تغییر قیافه از کشور گریخت و به فرانسه رفت و با رسیدن به پاریس در مصاحبه‌ای، مخالفت خود را با جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد.



منابع:
ـ نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست وپنج ساله ایران (ازکودتا تا انقلاب)، جلد دوم،تهران، موسسه فرهنگی رسا، چاپ سوم، 1371، صفحات متعدد
ـ خاطرات شاپور بختیار، طرح تاریخ شفاهی ایران؛ مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد، ویراستار حبیب لاجوردی، تهران، نشر زیبا، 1380،صص 9 و 10.
ـ دایره‌المعارف انقلاب اسلامی ویژه نوجوانان وجوانان،جلد اول، به کوشش دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، شرکت انتشارات سوره مهر، چاپ اول، 1384،صص151 و 152
ـ دولتهای ایران از میرزا نصراله خان مشیرالدوله...، براساس دفتر ثبت کابینه‌های نخست‌وزیری،اداره کل آرشیو؛ اسناد و موزه، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، تابستان 1378، صص240 و 266
ـ سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران: www.iichs-org
ـ سایتwww.pajoohe.com



 
تعداد بازدید: 839


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: