01 اسفند 1391
معناي لغوي «حجاب» يعني پوشش. اما اصطلاحاً به پوشاك خاصي گفته ميشود كه بخشهايي از بدن را بپوشاند تا مانع از ديدن آن شود. معناي دوم اگر چه به ويژه در مورد زنان محسوس است، ولي در مورد مردان نيز كاربرد دارد.
اما نوع حجاب در اديان و فرهنگها با يكديگر فرق ميكند. در تاريخ آمده است كه در حكومتهاي قديم بيزانس روم و شاهنشاهي ايران، حجاب براي زنان به معناي پوشاندن بدن و موي سر مرسوم بوده است. در واقع، اصطلاح «آفتاب مهتاب نديده» صفت زنان دربار شاهان ساساني بوده است كه حتي هنگامي كه از خانه بيرون ميآمدند، غريبهها آنها را نميديدند. زنان عادي نيز سر خود را با نوعي روسري مليلهدوزي شده ميپوشاندند. حتي مردان نيز سر خود را ميپوشاندند، چنان كه بيكلاهي مردان ايراني قديم، عيب بود. اصطلاحات «سر كسي بيكلاه ماندن» يا «سر كسي كلاه گذاشتن» از همين رسم گرفته شده است. واژهي «پرده» يا «پردگ» به زبان فارسي ميانه (پهلوي) به معناي حجاب و پرده بوده است. اين واژه به زبان اردو، هندي و نيز انگليسي با تلفظ «پوردَه» وارد شده است، و به رسم هندوها و مسلمانان در جدا كردن يا پنهان كردن زنان از غريبهها گفته ميشود. در تمام دينهاي الهي مانند زرتشتي، يهوديت، مسيحيت و اسلام، حجاب هم براي مردان و هم براي زنان توصيه شده است. در برخي فرهنگهاي ديگر نيز نوعي حجاب براي پوشاندن بدن، به ويژه براي زنان رواج داشته و دارد. براي مثال، زنان هندو و سيك داراي حجاب هستند. بيحجابي زنان و مردان را بيشتر در ميان برخي قبايل افريقايي و آسياي جنوب شرقي مشاهده ميكنيم.
زمان ظهور اسلام در شبه جزيره عربستان ظاهراً حجاب به معنايي كه در ديگر فرهنگها وجود داشت، مرسوم نبود. از اين رو، در آيه 30 از سوره نور آمده است كه در زبان عربي «جلباب» را پوشاكي دانستهاند شبيه پيراهن يا ردايي گشاد كه جلو آن دكمهاي ندارد.
ايرانيان نيز كه از ابتدا قايل به حجاب بودند، با توجه به رسوم هر منطقه، حجاب خود را حفظ ميكردند. اما در طي تاريخ تغييراتي در اين نوع پوشش به وجود آمد كه از آن جمله ميتوان به باب شدن «چادر و چاقچور»، «چادر نماز» و «چادر مشكي» و نيز «مانتو و روسري» اشاره كرد.
اما همين حجاب گاه به عنوان ابزار مبارزه هم تبديل شده است. اين مسئله در زمان استعمار فرانسه در الجزاير مشاهده ميشد؛ چنان كه زنان مسلمان الجزايري براي مقابله با فرانسويها حجاب خود را حفظ ميكردند. در ايران نيز به ويژه پس از آنكه رضاشاه در 17 دي 1314 حجاب را غير قانوني اعلام كرد، داشتن حجاب به نوعي مبارزه با بيمذهبي و استبداد تبديل شد. از آن تاريخ به بعد حجاب زنان را كه در كوچه و خيابان حاضر ميشدند از هم ميدريدند. اين روند ادامه داشت تا اينكه سرانجام پس از تبعيد رضاشاه توسط انگليسيها در 6 شهريور 1320 و روي كار آمدن محمدرضا، زنان پس از شش سال توانستند آزادانه حجاب خود را حفظ كنند، اما مبارزه با حجاب صورت پنهان و فرهنگي به خود گرفت و باز هم زنان با حجاب حق نداشتند در ادارههاي دولتي مشغول به كار شوند و يا وارد دانشگاهها گردند. هر سال نيز با حضور زنان درباري و به ويژه اشرف پهلوي بر سر مزار رضاشاه، مراسم بزرگداشت «كشف حجاب» جشن گرفته ميشد. از اين رو، زنان مبارزي كه در تظاهرات شركت ميكردند يا چادر و روسري به سر ميكردند؛ حتي زناني كه هميشه باحجاب نبودند نيز در اين هنگام روسري بر سر ميكردند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، در اسفند 1358، امام خميني طي پيامي از زنان خواستند تا حجاب را رعايت كنند. در پي اين فرمان، گروهي از زنان سلطنتطلب، طرفداران برخي از گروههاي چپگرا و برخي ديگر به عنوان اعتراض تظاهرات كردند. درگيريهايي نيز بين مخالفان و موافقان حجاب در گرفت. تا اينكه امام در فرمان ديگري مانع از آزار و برخورد خشونتآميز با زناني شدند كه كمتر حجاب را رعايت ميكردند. اما مبارزه با حجاب به عنوان مانعي در برابر هرزگي، مُدگرايي، تجملپرستي و سلطه اقتصادي شركتهاي استثمارگر هنوز ادامه دارد. اين تهاجم به شكلي پنهان و به ويژه از طريق آثار فرهنگي مانند ستارههاي سينما و آوازخوانان و مدلهاي لباس دنبال ميشود. با اين حال، به نظر ميرسد هنوز نيز در كشورهاي شرقي داشتن حجاب براي زنان شرقي و به ويژه مسلمان نوعي مبارزه با استعمار و امپرياليسم اقتصادي و تجملپرستي و هرزگي است.
منبع: دايرة المعارف انقلاب اسلامي، سوره مهر، دفتر ادبيات انقلاب اسلامي، ج 2، ص 77 و 78.
منبع بازنشر: سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
تعداد بازدید: 818