09 اسفند 1391
بهروز شجاعی: «جامعه شناسی حقوقی»، «منطق حقوقی و انفورماتیک حقوقی»، «اسلام و بحران عصر ما»، «حقوق بین الملل عمومی» نام کتابهایی است که موسسه اطلاعات از دکتر حسن حبیبی منتشر کرده است.
آشنایی حجت الاسلام سید محمود دعایی با حبیبی اما به همین چند جلد کتاب خلاصه نمیشود بلکه به سالها پیش و به نجف اشرف باز میگردد، زمانی که امام راحل در تبعید بود و حسن حبیبی در پاریس. بعد از دوران مبارزه و پیروزی انقلاب، دعایی و حبیبی هر دو در مجلس اول شورای اسلامی همکار شدند و دوستی آنها مستحکمتر شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات در گفتگو با هفته نامه «آسمان» به بیان ناگفتههایی از رابطه حسن حبیبی با امام راحل و منش و روش او در زندگی شخصی و عرصه سیاسی پرداخت که مشروح آن در پی می آید:
آقای دعایی از چه زمانی با مرحوم حسن حبیبی آشنا شدید؟
مرحوم آقای دکتر حبیبی اصالتاً تهرانی بود و از یک خانواده متدین و فوق العاده مذهبی جنوب شهر تهران و به بسیاری از روحانیون معروف سابق شهر تهران منتسب بودند، مرحوم آقای مجتهدی یکی از روحانیون بسیار معتبر تهران بود که با آقای دکتر حبیبی هم پسر عمه و هم پسردایی بود، و این یکی از لطائف روزگار است که هم پسر عمه و هم پسر دایی دکتر حبیبی بودند. ایشان به دلیل همین انتسابشان با روحانیون بلندپایه توفیقات بهرهگیری از دانش دینی و حوزوی را در کنار دانش روز داشتند.در ادامه تحصیلات که آقای حبیبی به فرانسه رفت از پایهگذاران انجمنهای اسلامی دانشجویی در خارج از کشور بود و طبیعتا با این پیشنیه آگاهیهای علمی و حوزوی و ملی وقتی که نهضت امام شروع شد از هستههای اولیهای بود که در خارج از کشور از طریق انجمنهای اسلامی دانشجویی با نهضت امام و بعد از آن با حضرت امام در نجف ارتباط برقرار کردند و اولین آشنایی ذهنی من با ایشان از نجف بود.انجمنهای اسلامی دانشجویی در خارج از کشور و عمدتا در اروپا تصمیم گرفتند با امام ارتباط برقرار کنند و مکاتباتی داشتند که رابط این مکاتبات بنده بودم، بعد از آن در دو مرحله پیک فرستادند، در یک مرحله آقای قطب زاده به نجف آمد و بار دوم هم برای تحکیم رابطه آقای صادق طباطبایی آمد. آقای طباطبایی به دلیل انتسابی که به امام داشتند تاثیرات خیلی شگرف و ریشهای در ارتباط بین امام و اتحادیه انجمنهای اسلامی و روحانیون نجف داشتند. در اولین سفری که ایشان از آلمان به نجف آمد برای اینکه میزان کار تحقیقی و علمی اسلامی و مذهبی دوستانشان در اتحادیه را ارائه بدهد یک اثر علمی نفیسی را با خود آورده بود که آقای دکتر حبیبی آن را ترجمه کرده بود و آن کتابی بود در رابطه با مبانی فلسفه غرب که به گمانم نوشته هگل بود و متن خیلی پیچدهای داشت. آقای طباطبایی دو نسخه از آن اثر را آورده بود یکی را خدمت حضرت امام تقدیم کردند و یکی هم خدمت شهید سید محمدباقر صدر.
آنجا بود که ما این ذهنیت را پیدا کردیم که یکی از متفکرین و نظریهپردازانی که در جمع اتحادیه انجمنهای اسلامی هستند آقای دکتر حسن حبیبی نامی هستند که دکترای حقوق دارند و اطلاعات علمی و مذهبی بالایی دارند. البته دیگرانی هم اسم میبردند مثل بنیصدر که مقالات و نوشتههایی از او را هم میآوردند. بنیصدر برخلاف دکتر حبیبی خیلی ادعا داشت، در اولین ملاقاتی که بنی صدر با امام داشت بنده رابط بودم، بنیصدر در جریان فوت پدرش به نجف آمده بود و جنازه پدرش را برای دفن آورده بود، میخواست خدمت امام برسد که بنده وقت گرفتم و رفتیم. قبلا نوشتههایش را میفرستاد و من خدمت حضرت امام میبردم که یا مقالاتی بود که در «مکتب مبارز» ارگان اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان چاپ میشد یا جزواتی بود که خودش مستقلا چاپ میکرد و برای امام میفرستاد. در آن جلسه از امام نظر خواست و گفت شما آثار من را خواندید، نظر شما چیست؟ امام با کنایه و شوخی به ایشان گفتند نوشتههای شما مثل کفایه میماند، انسان دوبار باید بخواند یکبار باید بخواند که ببیند شما چه میگوئید و یکبار دیگرهم باید بخواند که ببیند شما درست میگوئید یا نه! شما چرا اینقدر پیچیده مینویسی و روان نمینویسی؟ در واقع تعریضی داشتند به شیوه نوشتن بنی صدر که بنیصدر هم گفت اگر ما در غرب ساده بنویسیم اهمیت نمیدهند و اگر مغلق مینویسم به این دلیل است تا نشان دهنده عمق علمی نوشتههای من باشد.
آقای نواب که آن هم از چهرههای برجسته اتحادیه بود، خود آقای طباطبایی، از آمریکا شهید چمران و دکتر یزدی هم آثارشان را خدمت امام راحل میفرستادند.
امام وقتی نوشتههای آقای حبیبی را خواندند نظری ندادند؟
امام احترام خاصی برای ایشان قائل بودند منتهی کمتر اظهارنظر میکردند حتی در برابر نزدیکترین دوست و یا خویشاوندان خود سعی میکردند اگر نظر انتقادی یا اصلاحی هست را یادآوری کنند وغیر از آن اظهارنظر ویژهای نمیکردند. به هر حال آشنایی ما با آقای حبیبی از اینجا شروع شد تا اینکه جریان هجرت امام پیش آمد ، خدا رحمت کند مرحوم حاج احمد آقا را، در فرودگاه بغداد به من گفت که ما تصمیم گرفتیم به پاریس برویم و یکی از تاکیداتش این بود که ما با شخصیتی به نام دکتر حبیبی صحبت کردیم که ایشان پای تلفن بنشیند و از پای تلفن تکان نخورد تا وقتی که ما در فرودگاه پاریس به زمین بنشینیم. پیدا بود که یک علقه و اطمینان و رابطه تعیین کنندهای با این بزرگوار داشتند که وقتی امام(ره) تصمیم به هجرت میگیرند اولین کسی را که به عنوان یک امین و شخصیتی که بشود از او کمک گرفت او بود. که امین این تصمیم و راز باشد و اگر هر اتفاقی بیفتد از همانجا مدیریت کند.
این اعتماد صرفا با همین مکاتبات ایجاد شد؟
مرحوم امام و حاج احمد آقا از طریق اظهارات دوستانی که رفت و آمد داشتند این اطمینان را حاصل کرده بودند و بخصوص آقای طباطبایی در این زمینه گزارشات و توضیحات خوبی درباره فعالیتهای آنها داده بود، البته خود آقای حبیبی هم ارتباط خوبی با امام از طریق مکاتباتی که داشت برقرار کرده بود و مشخص بود یک رابطه اساسی دارند. امام وارد پاریس شدند و جلسات تعیین کنندهای هم با دوستانی که آنجا بودند داشتند، یکی از آن افراد آقای دکتر حبیبی بود. البته دوستان اتحادیه انجمنهای اسلامی هم مورد مشورت امام قرار میگرفتند که به تدریج افراد دیگر هم اضافه شدند و از ایران هم مراجعاتی شد مرحوم آقای مطهری، مرحوم آقای بهشتی و مرحوم آقای منتظری رفتند و علما و شخصیتهای دیگری رفتند و غیر از متفکرین و شخصیتهای برجسته روحانی و غیر روحانی، یاران امام به ایشان پیوستند از جمله مرحوم مهدی عراقی.
این افراد آنجا یک سازمانی را تاسیس کردند به عنوان هستههای اولیه برنامهریزی برای فعالیتهای مبارزاتی حضرت امام و طراحی مسیر و راهی که در پیش است. یکی از اساسیترین مسائلی که درباره نهضت اسلامی و حرکت مبارزاتی حضرت امام به آن اهتمام داشتند تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بود و مسئولیت تدوین پیش نویس قانون را امام به آقای دکتر حبیبی محول کردند که این نشان دهنده عمق اعتماد امام به ایشان و ویژگی و شایستگی آقای دکتر حبیبی در همراهی و هم جهتی با نهضت حضرت امام بود.
امینترین فردی که شایستگی داشته باشد راز هجرت امام به پاریس در اختیار داشته باشد که آقای حبیبی است. بعد از آن آقای حبیبی میآیند و در شورای انقلاب عضو میشوند، باید توجه داشت که هر کسی را در این شورا نمیپذیرفتند اما یکی از افرادی که به عضویت این شورا در میآید آقای دکتر حبیبی است که نشان دهنده اهمیت نقش ایشان بود.
انقلاب پیروز میشود، قانون اساسی تدوین و تصویب و تائید میشود و آقای حبیبی در انتخابات مجلس، رای دوم مردم تهران را میآورد و در جریان انتخابات ریاست جمهوری هم کاندیدا میشود. البته این کاندیدا شدنش هم به پیشنهاد کسانی بوده که مایل بودند شخصیتهای بالایی که صلاحیت این امر را دارند انتخاب شوند من مطمئنم که خود آقای حبیبی به دلیل وارستگی و گریز از نام و مقام و موقعیتی که داشته خودش داوطلب نبوده بلکه بزرگانی به او پیشنهاد دادند و قطعا با امام مشورت کردند. در آن هیاهوی تبلیغاتی و جو حاکم بر مسائل سیاسی و اجتماعی آقای حبیبی رای نمیآورد و به قدری زیبا با رای نیاوردن خود برخورد میکند که مورد تحسین امام واقع شد. با او مصاحبه کردند که چرا رای نیاوردید؟ خیلی راحت آقای حبیبی گفتند مردم رای ندادند. خبرنگار پرسید نظرتان چیست؟ آقای حبیبی گفت من به نظر مردم احترام میگذارم.
عدهای از دوستان آقای حبیبی معتقدند که ایشان ذاتا خیلی دنبال فعالیت سیاسی علنی و اجرایی نبودند و به دنبال کار فکری و پژوهشی بودند.
بله اینطور بود.
یعنی مبارزات ایشان هیچ بروز و ظهوری نداشته؟
آقای حبیبی یک انسان وارسته، معتقد، متدین و گریزان از مقام و نام بود یک مقلد جدی و یک مومن واقعی به آرمان امام راحل بود و اگر تشخیص میداد امام نظریهای دارند آن نظریه را میپذیرفت و تا نهایت آن میرفت اما جنجال و هیاهو نمیکرد، داد نمیزد و خیلی آرام و راحت تکلیفش را انجام میداد و به نتیجهای که حاصل میشد خوشبین بود.
شما تلاش نکردید از ایشان در موسسه اطلاعات استفاده کنید؟
در پایان دوره اول مجلس شورای اسلامی ایشان کاندیدای دور دوم نشد به دلیل علاقهای که به کار تحقیقاتی و مطالعاتی داشت تشخیص داد که وجودش خارج از مجلس مفیدتر است البته در همان دوره چهارساله مجلس هم تجربیات خوبی داشت و فعالیتهای اجرایی هم داشت، در کابینه دولت موقت دو سمت داشت، ابتدا وزارت فرهنگ و بعد هم وزارت علوم را. من روزهای آخر مجلس اول به ایشان گفتم که از پس فردا که مجلس تعطیل میشود و مجلس دوم شروع میشود شما جایی ندارید که اگر کسی خواست به شما مراجعه کند بداند که کجا به شما مراجعه کند، مجلس که نیستید و هنوز هم که سمتی ندارید، اجازه بدهید در موسسه اطلاعات یک اتاقی برای شما در نظر گرفته شود و یک منشی هم در اختیار شما قرار داده شود که محل مطالعه و مراجعات مردم به شما آنجا باشد. البته اگر تمایلی هم داشتید ما آمادگی داریم که نشریه فرانسوی اطلاعات یا همان ژورنال دو تهران را مجددا با مدیرمسئولی شما منتشر کنیم. ایشان فکری کرد و از این پیشنهاد بدش نیامد البته پیشنهاد مجله را ابتدا خیلی جدی نگرفت چون نمیخواست وارد فعالیتهای روزنامهنگاری و سیاسی شود اما اینکه دفتری برای مطالعه داشته باشد را پذیرفت و بنا بود که ایشان بیاید. دفتر تقریبا آماده شده بود و ایشان هم یکی دو جلسه به موسسه اطلاعات آمدند که آقای موسوی اردبیلی ایشان را برای وزارت دادگستری برد. شنیدم این هم پیشنهادی بود که مرحوم امام به قوه قضائیه داده بودند که اگر شما الان وزیری در اختیار ندارید و بناست وزیری را انتخاب کنید آقای دکتر حبیبی این شایستگی را دارند. آقای اردبیلی هم وقتی این پیشنهاد را شنید خیلی خوشحال شد چون آقای حبیبی را به عنوان کسی که هم دانش حقوقی و هم جامعه شناسی و بین المللی دارد و مسلط بر زبان بود و تالیفاتی داشت میشناخت و سرانجام آقای حبیبی به عنوان وزیردادگستری معرفی میشود.
در جریان رأی اعتماد به ایشان، برخی نمایندگان مخالفت شدیدی با ایشان کردند!
بله، وقتی بنا شد که مجلس رای اعتماد بدهد در مجلس عدهای سوابق جبهه ملی و نهضت آزادی ایشان را مطرح کردند. ایشان در دفاع از خودش به قدری زیبا با دعای شعبانیه شروع کرد و سخنانش آنقدر در نمایندگان تاثیر گذاشت و آن ماهیت معنوی و عرفانی و بینیازی خودش از امور دنیوی را خیلی زیبا عرضه کرد و گفت من کسی نیستم که دنبال مقام و جاه باشم، تکلیفی هست و من به دنبال انجام وظیفه هستم و سرانجام بالاترین رای اعتماد را مجلس به ایشان داد. بعد از آن آقای هاشمی رفسنجانی در دولت سازندگی و بعد هم آقای خاتمی در دولت اصلاحات از ایشان استفاده کردند، آقای حبیبی کسی بود که پذیرش مسئولیت در برابر آقایان برای او ارزشی نداشت بلکه او بود که به دو کابینهای که او را انتخاب کرده بودند ارزش میداد.
ما این افتخار را داشتیم که برخی آثار تالیف و ترجمه ایشان را چاپ میکردیم و جالب است بدانید که پایهگذاری انتشارات اطلاعات با کتابی از دکتر حبیبی بود، یعنی اولین کتاب انتشارات اطلاعات به نام اسلام و بحران عصر ما نوشته روژه دوپاسکیه و با ترجمه و اضافات و اصلاحاتی از دکتر حسن حبیبی است.
چه سالی بود؟
فکر میکنم سال 1360
شما به آقای حبیبی پیشنهاد دادید که کتابشان را چاپ کنید؟
بله، ما پیشنهاد دادیم که اثری را بدهید، ایشان هم اثری نوشته بودند و دادند و ما هم با چاپ آن کتاب انتشاراتمان را آغاز کردیم که این اثر خیلی هم بابرکت بود و تا امروز موسسه نزدیک به هزار عنوان کتاب را چاپ کرده است. جالب است در همان دوران بیماری شدید ایشان که در بیمارستان قلب بستری بودند و دوران خیلی سختی بر ایشان میگذشت آقای حبیبی علاقمند بود که اثری را تالیف کند و در همان شرایط آن اثر را تالیف و تدوین کرد و ما هم آن را چاپ کردیم. یکی از مراجعات شیرین ما به ایشان در همان زمان بود که آن اثر را چاپ شده به دست آقای حبیبی دادیم، خیلی با شادی و شعف آن کتاب را گرفت. بعد از آن وضعیت ایشان رو به بهود رفت و به بنیاد ایرانشناسی رفت و در آنجا هم آثار خیلی خوبی را تدوین کرد.یک اثر بسیار ماندگاری درباره ایران را در آن بنیاد تدوین کردند با مقدمه بسیار محققانه و ماندگاری که آقای دکتر بر آن کتاب نوشت که من خاطرم هست این مقدمه خیلی مورد توجه مقام معظم رهبری واقع شد، کتاب ایران در واقع کتاب نفیسی است که در مناسبتهای مختلفی که ما بازدیدکنندگان یا مهمانان برجستهای و بلندپایهای از خارج از کشور داریم به آنها تقدیم میشود.
آقای حبیبی دیگر هیچ وقت به اطلاعات نیامدند که در اینجا مستقر شوند؟
ما برای آقای حبیبی در این ساختمان جدید اتاقی را در نظر گرفتیم و به ایشان گفتیم میخواهیم این افتخار را داشته باشیم که اگر شما فراغت داشتید و یا اگر مصلحت دانستید برای در اختیار داشتن یک گوشه دنجی برای مطالعه به اینجا بیایید، همانطور که برای آقای خاتمی هم یک اتاق در نظر گرفتیم. ایشان این اواخر و قبل از آنکه آقای احمدینژاد حکم اخیر را در سرپرستی بنیاد ایرانشناسی به ایشان بدهند تصمیم داشت که از آنجا بیرون بیاید، به من گفت اتاق را آماده کنید که من میخواهم به آنجا بیایم، ما هم داشتیم در برج اطلاعات در طبقه سوم یک اتاق آبرومند را برای ایشان آماده میکردیم که اگر تشریف میآوردند مایه افتخار ما بود منتهی دوستانشان در ایرانشناسی اصرار کردند و ایشان در آنجا ماندنی شد.
به مناسبتهای متعددی آقای دکتر حبیبی به موسسه اطلاعات تشریف آوردند که یا رونمایی از کتابهایشان بود یا افتتاح بعضی از مراکز جدیدی که در موسسه اطلاعات تاسیس شده بود و هر وقت که دکتر حبیبی به اطلاعات میآمدند ما واقعا جشن میگرفتیم و خوشحال بودیم از حضورشان.
برخورد آقای حبیبی در قبال منتقدانشان چگونه بود؟
ایشان سعه صدر فراوانی در نقدهایی که مطرح میشد داشتند و نمونهاش آن سازگاری و تحملی بود که نسبت به مرحوم کیومرث صابری در گل آقا داشتند. آقای حبیبی خیلی به مرحوم صابری علاقه داشت، صابری هم به زیبایی قدر ایشان را میدانست، هم به ایشان احترام میگذاشت و هم از وجود ایشان بهره میگرفت، با هم تفاهم کرده بودند که سوژههای نقد آقای دکتر حبیبی باشد و آقای حبیبی اصرار کرده بودند که بلندپایگان و مقامات را نقد کنید.
در کنار همه این ویژگیهای ، ویژگی بارز ایشان بی اعتنایی به امور مادی بود، ایشان تا پایان عمرش منزل شخصی نداشت، از امکانات دولتی به هیچ وجه استفاده نمیکرد و حتی کارمند دولت نشد و با همان حقوق بازنشستگی که از گذشته برای ایشان برقرار شده بود گذران زندگی میکردند. من البته در مقطعی شنیدم از زمره معدود کسانی که علیرغم پذیرش مسئولیتهای دولتی هیچ حقوقی نگرفتند و از امام شهریه میگرفتند آقای حبیبی بود و میدانم که ایشان از مادیات دنیا هیچ در اختیار نداشت.
از نظر منش سیاسی آقای حبیبی را میتوانیم میانهرو بدانیم؟ اصلاحطلب؟ یا اصولگرا؟ چون ایشان در تمامی دولتهای جمهوری اسلامی ایران به هر حال حضور داشتند!
ایشان فراتر از این مسائل بود یعنی عنصری بود که همه این جریانات سیاسی که نام بردید به ایشان احترام میگذاشتند و به وجود ایشان نیاز داشتند به طمأنینه و وقار ایشان نیاز داشتند. فقدانشان ضایعه بزرگی برای کشور بود که همه طیفها را متاثر کرد و داغدار کرد.
یکی از توصیههایشان این بود که بعد از رحلتشان هم باری بر دوش کسی نباشند اگر بناست جایی دفن بشوند در کنار مقبرههای معمولی در کنار مادرشان در بهشت زهرا دفن شوند، مجالس ترحیم متعددی برایشان گرفته نشود و به یک مجلس اکتفا شود شعر زیبایی برای سنگ قبر خودشان سروده بودند و سنگ قبری را با نظارت خودشان تدارک دیده بودند منتهی همسرشان به دلیل آگاهی که از علاقه ایشان به حضرت امام داشت، علاقمند بود که ایشان در کنار حضرت امام به خاک سپرده شوند که این پیشنهاد خدمت یادگار امام ارائه شد و ایشان هم با افتخار پذیرفت و مقدر این بود که این عبد صالح خدا و این انسان مورد اعتماد امام و این انسان شایسته و وارستهای که در راه امام قدم بر میداشت در 12 بهمن 57 همراه امام به ایران بیاید و در 12 بهمن 91 به امام ملحق شود و در جوار ایشان آرام گیرد.
منبع: سایت جماران
تعداد بازدید: 884