21 اسفند 1391
«برای تاریخ میگویم: خاطرات محسن رفیقدوست (۱۳۶۸ - ۱۳۵۷)» به عنوان سیوسومین کتاب خاطرات تولید شده در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی توسط سعید علامیان نوشته و تدوین و از سوی انتشارات سوره مهر در قطع رقعی و 469 صفحه، با شمارگان 2500 نسخه و بهای 19 هزار و 900 تومان منتشر شده است.
سعید علامیان در مقدمه این کتاب نوشته است: «اولین ملاقات ما با حاج محسن رفیقدوست، در یک روز زمستانی از سال 1388 انجام شد. فتحالله جعفری، اسباب این وصل را فراهم کرد و در این معارفه حضور داشت. آن دو، خاطراتی را از دوران جنگ تازه کردند. جعفری که سالهاست به جمعآوری اسناد دوران جنگ مشغول است، از اسناد بیشماری گفت که بر نقش رفیقدوست در تدارکات و لجستیک جنگ دلالت میکند. او پس از این مقدمه، سکان کلام را به من سپرد.
صحبت دربارة اهمیت خاطرات شفاهی و رسالت تاریخسازان برای انتقال محفوظاتشان به آیندگان، میتوانست شروع خوبی برای تحریک و تحریص طرف مقابل باشد. نمیدانم از شنیدن این صحبتها بود یا اشتیاقی که چشمهایم آن را برملا میکرد، که رفیقدوست متقاعد شد در این کار جدیام. پاسخش مثبت بود. اولین قرار گذاشته شد و رفتم. این جلسه، روز 16 دی ماه 1388 در دفتر کار او، در مؤسسة بنیاد تعاون نور برگزار شد. حدود دو ساعت صحبت کردیم و همین مقدار کافی بود که طراحی ذهنی مرا برای تألیف کتاب خاطرات او به هم بریزد. دریافتم که باید طرحی دیگر دراندازم و حاج محسن رفیقدوست کسی نیست که بشود از او به روش معمول خاطرهنگاری – خاطرات ممتد بر سیاق من راوی – کتابی بیرون داد؛ ذهنی لبریز از اطلاعات خرد و کلان که تنها با مرور در حوادث تاریخ میتوان به آن دست یافت. دریافت این اطلاعات مستلزم آن بود که در حد وسع خودم به وقایع تاریخی رجوع کنم. از او مهلتی خواستم و مدتی در آرشیو مطبوعات درنگ کردم، تا بتوانم سؤالات دستهبندی شده و مشخصی را فراهم کنم.
مقطع مورد نظر ما شامل خاطرات ایشان از بازگشت امام خمینی به ایران در 12 بهمن 1357 تا سال 1368 بود. در این مسیر، با دشواری و ویژگیای روبهرو بودم؛ دشواری این بود که زندگی حرفهای من در سابقة کار مطبوعاتی از حوزة سیاست فاصله داشته است. حاج محسن ضمن اینکه یک نظامی و سردار سپاه است، مرد سیاست نیز هست و علاوه بر این دو، در اقتصاد هم حرف برای گفتن دارد. این ویژگی مرا وادار میکرد که دامنة جستوجویم را در همة روزها و همة صفحات مطبوعات بگسترانم.
منبع دیگری که برای طرح سؤال به کارم آمد، خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی بود. در یادداشتهای روزانة ایشان، به خصوص از نیمة دوم سال 1361 که مقارن است با تأسیس وزارت سپاه، از رفیقدوست بسیار یاد شده و نشان میدهد که او در متن مسائل و حوادثی که آقای رفسنجانی به ثبت آنها اهتمام ورزیده، حضور یا نقش مؤثر داشته است.
یک ماه گذشت و نشست دوم فرا رسید. حالا من با دستی پر از سؤال روبهروی رفیقدوست نشسته بودم. سؤالهایی که به ترتیب زمان فهرست شده و تقریباً دربارة همة مسائلی بود که حدس میزدم منجر به دریافت خاطره یا اطلاعاتی از ایشان شود. پاسخهای «خبر ندارم» یا «نمیدانم»، بر نادرستی بعضی از این حدسها صحه گذاشت و بخشی از سؤالات را از گردونه خارج کرد؛ اما آنچه برای من در جایگاه مصاحبهکننده مهم بود و برای خوانندة این کتاب هم با اهمیت خواهد بود، این است که حاج محسن در همان ابتدا تکلیف بین «نمیدانم» با «نمیخواهم بگویم» را روشن کرد و گفت: «من هر چه را که بدانم برای تاریخ میگویم. اگر هم اطلاع نداشته باشم، میگویم نمیدانم. اگر هم بدانم و گفتنی نباشد، میگویم نمیتوانم بگویم.»
جلسات ما در سالهای 1389 و 1390 ادامه یافت و من در این فاصلهها همچنان سر در آرشیو برای تهیه سؤال داشتم. ویژگی کلام و لحن حاج محسن برای کسانی که با او همصحبت شدهاند، فراموش نشدنی است. حیفم آمد که این ویژگی را از خوانندة عزیز این کتاب دریغ کنم. بنابراین، کوشیدم تا آنجا که ممکن است خواننده را پای این گفتوگو بنشانم؛ تا با خواندن کلام رفیقدوست، لحن اورا نیز بشنود.
در مجموع 21 جلسه، بیش از 45 ساعت مصاحبه انجام گرفت. تدوین کتاب به روش پرسش و پاسخ بوده و سؤالها عیناً آورده شده است. بعضی از پرسشها حاوی مطالبی است که برای کمک به حافظة راوی از مطبوعات یا کتابها استخراج شده و در این موارد، بخشی از سؤالها را به پانوشتها منتقل کردهام. روند کلی کتاب بر این منوال است که سیر خاطرات و حوادث بر مدار توالی زمان پیش میرود. البته این قاعده استثناهایی هم دارد و در چند سؤال، دامنة پاسخ راوی به زمانهای قبل یا بعد کشیده میشود. اسامی، وقایع و اصطلاحات مرتبط با روایات، در حد خوانندة این کتاب در پانوشتها گویاسازی شده و توضیحات راوی و بخشهایی از حواشی روایات نیز با ذکر راوی مشخص گردیده است.»
تعداد بازدید: 991