28 اسفند 1391
محمد رجائی نژاد
اگر هجرت را حرکت از مکانی به مکان دیگر با هدف و برنامه خاصی بدانیم، خواهیم دید اکثر پیامبران و رهبران الهی به آن عمل کردهاند. گاه خودخواسته و از روی اختیار و گاه از روی اجبار حکام و سلاطین جائر و ظالم زمان و گاهی هم از باب اضطرار دست به این کار زدهاند. البته در پس همه آنها دست و اراده الهی بوده است. با این دید، هجرت و دوری نوح نبی(ع) از دست مردم زمانه با ساخت و سوار شدن بر کشتی، هجرت حضرت ابراهیم(ع) از بابل به سوی شام و از آنجا به مکه، هجرت خاتم پیامبران از مکه به مدینه و... همه سرنوشت ساز و تاریخساز بوده و سر منشأ تحولات رو به کمال آتیه شدهاند. چنان که هجرت تعدادی از ائمه اطهار؛ نیز از همین سلک حرکتها به حساب میآیند؛ همچون هجرت امام علی(ع) از مدینه به سوی کوفه، هجرت امام حسین(ع) از مدینه به عراق، هجرت امام رضا(ع) از مدینه به سوی خراسان و... همچنین است هجرت و تبعید علما و مراجع دینی و مذهبی در طول تاریخ 1400 ساله پس از ظهور اسلام، به ویژه عالمان شیعی که گاه موجب شده باقیات صالحات با ارزش و ماندگاری از خود برجای بگذارند. مثل هجرت آیتالله شیخ عبدالکریم حائری از اراک به قم و تأسیس حوزه علمیه قم و یا هجرت آیتالله بروجردی از بروجرد به قم و ظهور یک مرجعیت واحد در جهان تشیع در شهر قم و...
امام خمینی نیز یکی از همین مراجع و عالمان دینی و از پیروان راستین رسولان و امامان معصوم است که پا جای پای آن بزرگان الهی گذاشته و سختی و تلخی هجرت و تبعیدهای متعدد را گاه به دلخواه و گاه به اجبار و گاه به اضطرار به جان خریده و از شهری به شهر دیگر و از کشوری به کشوری دیگر سفر و هجرت کرده تا بتواند خود و مردمان زمان خویش را به سر منزل مقصود رهنمون نماید که به امر و یاری خود با پیروزی انقلاب اسلامی این چنین نیز شد. هجرت های که هر کدام از آنها با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی، به نوعی نقش محوری در تحولات روحی و فکری وی داشته اند.
امام خمینی در طول حیات پربرکتشان پنج هجرت مهم داشته اند که از قرار زیر است:
1ـ هجرت از زادگاه خود خمین به شهرستان اراک
2ـ هجرت از اراک به قم
3ـ تبعید از قم به کشور ترکیه
4ـ تبعید از ترکیه به کشور عراق (نجف)
5ـ هجرت از عراق به کشور فرانسه (پاریس، نوفل لوشاتو)
در این میان سه هجرت اخیر از جهات مختلفی تأثیر بیشتری در شخصیت امام خمینی و در حرکت و قیام مردم علیه حکومت پهلوی داشته است. این هجرتها زمینه و بستری را برای امام مهیا ساخت تا از جهات مختلف علمی، سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی و عرفانی رشد یافته و با نظرات و دیدگاههای مختلف فکری و عملی آشنا شوند و این ره توشه ای باشد برای حرکتهای بعدی و آمادگی برای ارشاد و راهنمایی و رهبری مردم در مبارزه با ظلم و فساد حاکم بر جامعه. قطعاً اگر ایشان فقط در خمین یا اراک یا قم اقامت دائم مینمودند و مثل دیگر هم عصران خود به درس و بحث پرداخته و به مرجعیت عامه بسنده میکردند، شاید به تناسب وضعیت حاکم بر حوزههای علمیه آن زمان در هر دورهای به مراحل عالی رشد علمی هم میرسیدند اما بعید بود بتوانند رهبری امتی را به عهده گرفته و آنها را به سرمنزل مقصود برسانند.
از جهت دیگر حضور حضرت امام در محیطهای مختلف داخلی و خارجی این امکان را فراهم آورد که علاوه بر کسب تجربیات فکری و علمی و آشنایی با فرهنگها و پیشرفتهای همه جانبه دنیا، با توجه به وضعیت حاکم بر آن محیط ها، بتوانند اندیشه و افکار و اقدامات خود را ارائه داده و با تربیت شاگردان و یاران به طور مستقیم و غیر مستقیم با مردم و مسلمانان جهان، به ویژه ایران ارتباط بر قرار نمایند.
این هجرتها، امکان ارتباط و مبادله افکار با دیگر مسلمانان و عالمان و متفکران مسلمان و مبارزان و انقلابیون را مهیا ساخت. برای نمونه اگر نبود هجرت به فرانسه، امکان ارتباط با جهانیان کمتر پیش میآمد و زمینه فعالیت و حمایتهای بینالمللی این همه فراهم نمیشد.
الف ـ ترکیه (بورسا)
حضرت امام در تاریخ 13 آبان ماه 1343 ش، از ایران به ترکیه تبعید شد. در اصل به هجرت ناخواسته تن داد. در شهر بورسای ترکیه به مدت یازده ماه تحت نظر مأموران ساواک رژیم شاه و مأموران امنیتی ترکیه زندگی کرد. چند ماه اول به تنهایی سپس با تبعید فرزندش حاجآقا مصطفی، به همراه ایشان ضمن مطالعه و تألیف، به تحقیق و مطالعهی تاریخ و فرهنگ ترکیه و بازدید از آن پرداخت.
تلگراف اولین خبری است که ایشان پس از ورود به آنکارا از سلامتی خود به خانواده شان ارسال کردند. در آن خطاب به فرزندش حاج آقا مصطفی مینویسند: نور چشمی ... باسلامت وارد آنکارای ترکیه شدم. به هیچ وجه نگران نباشید. حالم خوب و راحت هستم. در نامههای بعدی ضمن اعلام خبر سلامتی، تذکراتی هم میدهند از جمله در نامهی 23 آبان1343 با ابلاغ سلامتی اظهار داشتند: «راضی نیستم کسی برای آزادی من نزد دستگاه جبار وساطت کند...ارزش رو زدن ندارد.» (نهضت روحانیون ایران، ج 5 و 6، ص 132 و 133)
سرهنگ افضلی رئیس امور اجتمائی ساواک که به عنوان مأمور همراه امام به ترکیه رفته و تا مدتی با آن حضرت بود. در گزارش خود آورده است: ساعت 8 صبح چهارشنبه 13 آبان به اتفاق شخص مورد نظر- امام خمینی- به طرف آنکارا پرواز کردیم، اولین صحبت ایشان خطاب به من در هواپیما این بود که «من برای دفاع از وطنم تبعید شدم.» ظهر پنج شنبه 14 آبان با مراقبت کامل بوسیلة دو نفر مأمور ترک به محل جدید طبقة 8 واقع در خیابان آتاتورک منتقل گردیده که نسبت به محل قبلی دارای حفاظت بیشتری است. شخص مورد نظر نسبت به روز اول بهتر است. برنامة روزانه اش بیشتر استراحت و تلاوت قرآن و ادای نماز و صرف غذا است و گاهگاهی هم کلمات ترکی را یادداشت می نماید ولی نباید وی را تنها گذاشت. به علت کنجکاوی جراید ترکیه چند روز دیگر به شهر بورسا منتقل می گردد. (امام خمینی در آیینه ی اسناد ساواک، ج 5، ص 23).
از نخستین آثار و نتایج تبعید امام به ترکیه، بینالمللی شدن قیام مردم ایران به رهبری ایشان بود. چراکه بعداز تبعید سیل تلگراف، نامه و طومارهای اعتراض آمیز به سفارت ترکیه و مقامات و سازمانهای بی طرف جهانی مرتب ادامه داشت. سرانجام همین شکوه نامههای پیاپی و دامنه دار، کمسیون حقوق بشر را بر آن داشت که نامهای به دبیرکل سازمان ملل بنویسد و از تبعید غیر قانونی حضرت امام و ادامه آن اظهار تأثر کند و از آن سازمان برای خاتمه دادن به تبعید او کمک بخواهد. ترجمه این نامه در روزنامه ایران آزاد شماره 31، سال سوم- اردیبهشت 1344 زیر عنوان «کمیسیون حقوق بشر سخن میگوید» آورده شده، چنین است: «...این تضییقات عبارت از تبعید آیتالله خمینی رهبر مذهب شیعه اسلامی که 95 درصد مردم ایران به آن معتقدند به ترکیه می باشد...این عمل نقض آشکار ماده 14 قانون اساسی ایران است... این عمل بدون انجام تشریفات قضایی و استناد به قانون انجام گرفت... تصمیمات مقتضی مطابق با مقررات سازمان ملل توسط دبیرخانه سازمان انجام گیرد.» (نهضت امام خمینی، دفتر اول، ص 1200 و 1201).
فرصتی که این هجرت ناخواسته برای امام پیش آورد، نوشتن کتاب تحریرالوسیله بود. این کتاب در دو جلد در 11 ماه حضور امام در ترکیه تألیف شد. علاوه بر کارهای علمی در مدت اقامت در ترکیه، از استانبول و از مسجد ایاصوفیا دیدن نمود و از آن مسجد بسیار تجلیل میکرد. ایشان در قونیه به مزار مولوی رفت و از بندر ازمیر که یکی از بنادر مهم ترکیه در کنار دریای مدیترانه است دیدن کرد. امام در بورسا به نماز جمعه [اهل سنت] هم میرفت، البته با لباس معمولی و پالتو و کلاه. مسجدی که امام به آنجا میرفت«یاشیل جامی»(مسجد سبز) نام داشت.(خاطرات آیتالله خلخالی، ج 1، ص 137) بالطبع این دیدارها و شناخت ترکیه از نزدیک و آشنایی با حکومت لائیک و ثمرات آن بر دین و فرهنگ مردم بر دیدگاهای امام تأثیر گذار بود.
ایشان چند روز پس از ورود به ترکیه از مساجد و مراکز تاریخی آنکارا و قسمتهای دیگر این شهر دیدن کردند. همچنین در اواخر تبعید، به هنگام بازدید از مناطق شهر ازمیر ترکیه با مقبره 40 تن از روحانیون مواجه می شوند و از چگونگی واقعه سؤال میکنند، همراه ترک، پاسخ می دهد اینها روحانیونی هستند که در مخالفت با سیاست های آتاتورک به دستور وی اعدام شدهاند. امام در سخنرانیهای بعدی خود به این موضوع نیز اشاره میکنند. (صحیفه امام، ج 3، ص 296) این نشانگر تأثیر عمیق این آشنایی و شناختهاست.
افضلی، مأمور ساواک همراه امام در چندین گزارش از ترکیه به پوشش اجباری امام در آنجا اشاره کرده میگوید: از ساعت 5 بعدازظهر شخص مزبور با لباس نو، پالتو و بدون کلاه بنا به میل شخصی به اتفاق اینجانب و دو نفر مأمور ابتدا جهت بازدید مزار آتاتورک سپس گردش در اطراف و دیدن شهر رفتیم. روحیه وی خوب و با نوشتن الفاظ لاتین خود را سرگرم مینماید. (امام خمینی در آیینهی اسناد ساواک، ج 5، ص 25).
ب ـ عراق (نجف)
پس از یازده ماه حضور اجباری امام در ترکیه، بنابر دلایلی رژیم شاه تصمیم میگیرد محل تبعید امام را تغییر دهد. در این مورد نخست از حضرت امام سؤال میشود که میخواهید به ایران بروید یا عراق؟ اما باز نمیگذارند خود امام تصمیم بگیرد، به ایشان اعلام کردند که باید به عراق بروید. (مجله ی ندا، ش 22، پای صحبتها و خاطرات یار آفتاب) باز هجرت ناخواسته تکرار میشود. این بار به سوی عراق، شهر تاریخی و مرکز حوزه علمیه کهن جهان تشیع، با طلابی از سراسر جهان و با فرهنگ و وضعیت سیاسی و اجتماعی و علمی خاص خود. و با حضور مراجع تقلید معظم و بزرگی همچون؛حضرات آیات حکیم، خوئی و... حضرت امام نزدیک به 14 سال در عراق حضور داشتند. در این مدت اقدامات و فعالیتهای زیادی توسط ایشان در زمینههای مختلف انجام گرفت که همه آنها در این نوشته قابل بررسی و توجه نیست، ولی بنابر تناسب موضوع به بعضی از آنها به طور خلاصه اشاره میشود.
حضرت امام از همان بدو ورود به نجف، با نخستین سخنرانی خود فعالیتهای سیاسی و روشنگرانه اش را خطاب به ملت ایران آغاز نمود. از طرفی با توجه به فضای باز سیاسی عراق نسبت به ترکیه و وجود حالت رقابتی بین رژیم عراق با رژیم شاه، و حضور حضرت امام در آنجا، مبارزین و انقلابیون ایران از نقاط مختلف به عراق عزیمت کردند. نجف کانونی برای مبارزات ضد رژیم گردید. یک سال پس از ورود حضرت امام به نجف اشرف و پرداخت غیر منظم شهریه به طلاب، از این تاریخ، شهریه ماهانه امام به صورت منظم درآمده و به طور مساوی و بدون تبعیض به همه طلاب اعم از ایرانی، عراقی، افغانی و غیره پرداخت میشود. (هفت هزار روز، ج اول، ص 275).
حضور امام در عراق این امکان را به ایشان داد، که ارتباط وسیعتر و راحتتری با دانشجویان به خصوص دانشجویان خارج از کشور بر قرار نماید. برقراری ارتباط با مبارزان مسلمان دیگر کشورها، از جمله فلسطینیان و حمایت از آنها از دیگر اقدامات امام بود که موجب مطرح شدن ایشان گردید. در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1347 ش، امام بلافاصله پیامی منتشر کرده و در آن کمک و معامله با اسرائیل را حرام و مخالف با اسلام دانستند. (صحیفه امام، ج 2، ص 199)در آن زمان این حمایت همه جانبه از طرف یک عالم و مرجع شیعی از مسلمانان اهل سنت بینظیر بود.
حضرت امام در مصاحبه 19/7/1347 ش با تایم پیرامون مسائل مختلف مربوط به فلسطین هم فرمود: «واجب است که قسمتی از وجوه شرعی مانند زکات و سهم امام به مقدار کافی به این مجاهدان راه خدا اختصاص یابد...». (همان) این مصاحبه توسط سازمان الفتح به چهار زبان عربی، ترکی، انگلیسی و فرانسه ترجمه شد و در سطحی وسیع منتشر گردید. این نخستین فتوای یک عالم شیعی بود که پرداخت زکات و دیگر صدقات را به مسلمان غیر شیعه تجویز نموده است. (همان، ص 194).
ج ـ فرانسه (پاریس)
هدف اصلی رژیم شاه از تبعید حضرت امام، دور نگهداشتن ایشان از مردم و تحت الشعاع قرار دادن ایشان در حوزه نجف اشرف بود. امّا اوجگیری نهضت و رهبری بلامنازع امام موجب شد تا رژیم شاه مجدداّ به فکر محدود کردن امام باشد. به همین دلیل با عادیسازی روابط خود با رژیم بعث عراق، رسماً درخواست کرد که دولت عراق فعالیتهای امام را محدود نماید. دولت عراق توسط نیروهای امنیتی خود منزل امام را محاصره و رفت و آمدها را محدود و کنترل کرد. در نهایت سیزده سال پس از ورود حضرت امام به عراق و اقامت در نجف اشرف، با فشار دولت بعثی عراق و محدود کردن فعالیتهای سیاسی، ایشان تصمیم گرفت عراق را ترک نماید. حضرت امام به همراه فرزندشان حاج سید احمد آقا خمینی و چند تن از نزدیکان و یاران خویش صبح روزپنج شنبه 13/ مهر 1357 از بصره به بغداد رفتند- روز قبل قصد ورود به کویت داشتند، اما به دلیل ممانعت دولت کویت به رغم داشتن ویزا، مجبور شدند برگردند. از این رو حضرت امام از بازگشت به نجف خودداری و شب را در بصره گذراندند- تا به پاریس بروند. عراقیها هم موافقت خود را اعلام کردند. ایشان قبل از عزیمت و ترک عراق، پیام مهمی خطاب به ملت ایران صادر کرده و اظهار داشتند: «حال که به ناچار باید جوار مولاامیرالمومنین(ع) را ترک نمایم و از ورود به کویت با داشتن اجازه ممانعت نمودند، به سوی فرانسه پرواز میکنم. پیش من مکان معینی مطرح نیست، عمل به تکلیف الهی مطرح است. (همان، ص 481).
سفیر انگلیس در تهران، در ملاقات با وزیر کشور وقت ایران گفت: وقتی آیتالله [امام] خمینی میخواست از عراق به کویت عزیمت کند، ما از دولت دوست کویت خواستیم که او را راه ندهند و ملاحظه کردید که چنین هم شد. (هفت هزار روز، ج دوم، ص 950).
تصمیم تاریخی خروج امام برای هر دو کشور ایران و عراق غیر مترقبه بود. مقصد بعدی امام هم برای آنها محرز نبود. به همین دلیل ساواک مرکز طی تلفنگرامی به ساواکهای خوزستان، کرمانشاهان، فارس و هرمزگان در نهم مهر 57 اعلام کرد: «خمینی روز گذشته تقاضای روادید خروج از کشور عراق نموده گرچه مقصد نهائی او روشن نشده، لیکن احتمال میرود به یکی از کشورهای کویت، سوریه یا ترکیه برود. یا شاید به طور ناگهانی به کشور وارد شود. از هم اکنون در مرزهای ورودی آمادگی لازم داشته باشند تا به محض ورود اعلام و یاد شده را به تهران اعزام دارند.» (امام در آیینهی اسناد ساواک، ج 16، ص 93 و 94) بولتن حاوی مذاکرات جلسه شورای امنیت ملی در خصوص خروج امام از عراق نیز جالب است. این مذاکرات مؤید آن است که تصمیم امام در خروج از عراق برای سران و مقامات رژیم غیر منتظره بود؛ از این رو خواهان آن بودند که دولت عراق از این امر برای مدتی جلوگیری کند و در صورت خروج امام ترجیح میدادند ایشان در ترکیه اقامت گزیند.
پس از مهاجرت تاریخی امام به سوی فرانسه، ساواک که از اقدامات ایشان مستأصل شده بود احتمال میداد ایشان با یک پرواز خارجی وارد ایران شود، لذا به ساواکیهای آبادان، بوشهر، بندر عباس و زاهدان دستور داده شد در صورت ورود امام، ایشان را با یک هواپیما یا هلیکوپتر نظامی به مرکز اعزام دارند. برای سر پوش گذاشتن بر این سردرگمی در نخستین اظهار نظر، دولت وقت، شریف امامی گفت: آیتالله [امام] خمینی با عزیمت به پاریس محدودتر خواهد شد. زیرا او به علت رفت و آمد زائران ایرانی به عراق میتوانست با مردم تماس حاصل نماید. لیکن با عزیمت به فرانسه این امکان وجود نخواهد داشت. (هفت هزار روز، ج دوم، ص 953) گذشت روزها نشان داد که این تحلیل آقایان غلط از در آمده و نتیجهی برعکس داد.
در بدو ورود به فرانسه، اولین مصاحبه امام خمینی با رادیو ـ تلویزیون اتریش درباره علل ترک عراق انجام گرفت. حضرت امام در این مصاحبه کوتاه به سئوالات خبرنگار، در خصوص علل ترک عراق و مهاجرت به فرانسه پاسخ دادند. ایشان همچنین نظر خود را درباره تحولات آینده ایران بیان فرمودند. (صحیفه امام، ج 4، ص 244). همچنین در اظهار نظر دیگری فرمودند که: «اگر فرانسه برای ایشان کمترین محدودیتی ایجاد کند، این کشور را نیز ترک خواهد کرد.» (هفت هزار روز، ج دوم، ص 952).
با مطالعه دقیق دوران چهارماهه حضور امام در فرانسه به نتایج بسیار مهمی میرسیم.
نتایجی و تأثیراتی این هجرت به همراه داشت، سرنوشت قیام مردم ایران را رقم زد و زمینه پیروزی را مهیا ساخت. از جمله:
1- انقلاب و حرکت و قیام مردم ایران به رهبری امام خمینی در جهان مطرح شد و جهانیان با اندیشه و افکار و اهداف قیام و رهبرش آشنا گشتند.
2- مصاحبهها، گفتگوها و بیانات امام و یاران امام و انقلابیون حاضر در آنجا با اندیشمندان و روزنامهنگاران خارجی باعث گردید که آنها نگاه مثبت و تازهای به نهضت و مردم ایران پیدا کنند.
3- ایجاد نگاه مثبت و جدید جهانی به اسلام و مسلمانان، به ویژه مذهب تشیع و نقش دین و مذهب در حرکتهای سیاسی و اجتماعی.
4- رسیدن سریع پیامها، اعلامیهها و سخنرانیهای امام به ایران.
5- محوریت پیدا کردن امام برای تمام گروهها و احزاب مذهبی و غیر مذهبی و ایجاد وحدت بین مخالفین رژیم شاه.
6- آشنایی بیشتر و آسان دانشجویان و روشنفکران داخلی و اروپایی و آمریکایی با امام.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران
تعداد بازدید: 836