24 فروردین 1392
حمید ملازاده محمدی
خاطرهنویسی شیوه نگارشی جدیدی در ادبیات به شمار نمیرود. میتوان خاطرهنویسی را شامل نگارش سفرنامهها، خودزندگینامهها، یادداشتهای روزانه و مرتب یا گاه نگاریهای پراکنده دانست. بر این اساس نمونههای بسیار موفق خاطره نویسی در ادبیات فارسی وجود دارد که علاوه بر بیان تجربیات فردی، انبوهی از اطلاعات زمانی، مکانی و فرهنگی در اختیار خواننده قرار میدهد.
خاطرات وجهی دوگانه دارند، از سویی بیان تجربه زیسته فرد یا گروهی از افراد هستند و از سویی دیگر اشتراکاتی با تجربه تمام انسانها دست کم هم نسلان نویسنده دارند. به عنوان مثال آنجا که شهریار خاطرات دوران کودکی خود را در قالب منظومه «سلام بر حیدربابا» میسراید انبوهی از انسانها را نیز درگیر میکند. انسانهایی که حتی در زمانی دیگر سابقه زندگی در روستایی دیگر داشتهاند با وی احساس یگانگی میکنند. ضمن اینکه این اشعار صرفاً بار ادبی و احساسی ندارد بلکه اطلاعات بسیار مفیدی از زمان و مکان و فرهنگ در اختیار محققان حوزههای مختلف و به ویژه انسان شناسان قرار میدهد و پرداختن به همین یک نمونه می تواند موضوع بحثی جداگانه باشد.
اما امروزه خاطره نویسی بیش از آنکه یک ژانر ادبی باشد یک روش است. به نظر دکتر نعمت الله فاضلی، رشد پدیدارشناسی در دهه هفتاد میلادی بر اهمیت خاطرهها به عنوان منابع دست اول اطلاعات افزود. پدیدارشناسی رهیافتی پژوهشی است که مبنای خود را بر تفسیر، تأویل و ادراک درونی انسان از تجربههای زیسته قرار میدهد. بنابراین خاطرهها می توانند به مدد زبان مناسب ترین شکل گردآوری اطلاعات باشند. (فاضلی: 167)
کتاب سیری در کوچههای خاطرات، مجموعه خاطرات شادروان حمید ملازاده (1310-1388) است که به کوشش فرزندش سعید ملازاده گردآوری و تدوین شده است. حمید ملازاده را بنیانگذار روزنامه نگاری نوین در آذربایجان می دانند. او مؤسس انتشارات ارک در تبریز است. در این کتاب وقایع سال های 1320 تا 1357 در آذربایجان و به ویژه شهر تبریز، از دید یک روزنامه نگار آشنا با آذربایجان و دارای سابقه فرهنگی و فعالیت سیاسی روایت می شود. ملازاده در طول قریب به نیم قرن روزنامه نگاری و فعالیت فرهنگی همواره نگاهی تیزبین به وقایع سیاسی منطقه آذربایجان داشته و کتاب سیری در کوچههای خاطرات مجموعهای از اطلاعات دست اول و بخشی از تاریخ فرهنگی این منطقه است.
فاصله تاریخی 1320 تا 1357 دورهای پرآشوب و پرحادثه در تاریخ آذربایجان است. اگرچه در این کتاب غلبه با خاطرات سیاسی و شرح وقایع تاریخی مانند اشغال تبریز توسط ارتش سرخ شوروی در جنگ جهانی دوم، استقرار حکومت دموکراتها در آذربایجان، مقدمات انقلاب اسلامی و نقش احزاب و گروه های مختلف و ...است، می توان از خلال خاطرات یاد شده، سرنخهایی از وضع زندگی عمومی مردم تبریز در این سال ها، حوادث غیرمترقبه، وضعیت فرهنگی تبریز و به ویژه مطبوعات، ساختار شهر، شخصیتهای مطرح و چهرههای هنری و فرهنگی شهر و سازو کارهای مؤسسههای مردمی به دست آورد.
حمید ملازاده در مقدمهای که بر مجموعه خاطرات خود به سال 1371 نوشته خود را نه مورخ و نه محقق میداند بلکه اثر خود را نقل دیدهها و شنیدههایش به همراه اسناد وقایع سیاسی دوران پرماجرای تبریز معرفی میکند و به همین دلیل است که کتاب حاضر از خیل کتابهای تاریخی جدا میشود. وی علاوه بر بیان دقیق ماجراها، بی آنکه قصد تحمیل نظری بر خواننده داشته باشد، تفسیر خود را نیز ارائه میکند. وقایع مهم تاریخی زمانی که تنها از دریچه نگاه تاریخ نگاران دیده شود بس دور و غیر واقعی مینماید حال آنکه خاطرات نقل شده از افرادی که به طور مستقیم تحت تأثیر این وقایع بودهاند به درک و برداشت ملموستر یاری میرساند.
درباره این کتاب میتوان به سیاسی بودن بیش از حد آن اشاره کرد. نویسنده همواره بر وقایع سیاسی ایران و به ویژه آذربایجان تأکید داشته است. البته با توجه به شرایط زمانی و نیز سابقه مطبوعاتی و سیاسی نویسنده، چنین تأکیدی بر رویدادهای سیاسی قابل درک است. از سوی دیگر گاه متن کتاب آنجا که از نقطه نظرات شخصی نویسنده خالی میشود و صرفاً حالت روایت یا ذکر اسامی پیدا می کند، خسته کننده و بی روح میشود که البته برای علاقه مندان و محققان حوزههای مختلف قطعاً ذکر اسامی از قبیل شهرداران تبریز یا استانداران، نام روزنامهها و معرفی بزرگان فرهنگ و سیاست آذربایجان مفید خواهد بود.
کودتای 28 مرداد یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران است که آثاری پایدار از خود برجای گذاشته است. در بخشی از کتاب، نویسنده به ذکر خاطرات آن روزها میپردازد: «روز 25مرداد 1332 که شاه از ایران رفت، برای مردم تبریز این سؤال مطرح بود که آیا کمونیستها بر کشور مسلط شدهاند؟ ... تبریزیها اگر چه در حاکمیت جبهه ملی در کنارمصدق بودند اما نگرانی خودشان را از دستیابی کمونیستها به قدرت پنهان نمی کردند... بعد از ظهر روز 28 مرداد 1332 وقتی رادیو تهران خبر کودتا را پخش کرد چماقداران تبریز به خیابانها ریختند و اولین واکنش خصمانه آنها آتش زدن کیوسک مطبوعاتی من بود... تبریزیها تا ساعت 2 بعد از ظهر که خبر سقوط دولت مصدق از رادیو پخش شد از جریانات مملکتی بی اطلاع بودند. هنگامی که رادیو در ساعت پخش خبر موسیقی پخش کرد مردم کم و بیش دریافتند که در تهران اتفاقی افتاده است. تصمیم گرفتم دکه را ترک کنم و به سوی بازار راه افتادم. زیرا بازار تقریباً محل امنی بود و اوباش به آسانی قادر نبودند نظم آنجا را به هم بزنند. بازاریان هوادار جبهه ملی به محض اطلاع از سقوط دولت مصدق مغازههای خودشان را بستند و به خانههایشان رفتند. از بازار کفاشان و حرمخانه خودم را به چایکنار رساندم و از کناره میدان چایی به سوی دروازه تهران پا به فرار گذاشتم... از یک بی راهه به سوی مارالان پیچیدم. وقتی به چهارسوق مارالان رسیدم اوباش محله پشت سرم راه افتادند فریاد می زدند بگیرید، نگذارید فرار کند. عرق ریزان خودم را به منزل رساندم... لوطیهای جوانمرد محله سر رسیدند و اوباش پا به فرار گذاشتند... شایع کرده بودند که نیروهای چپ در انتظار دستور هستند که ضد کودتا راه بیندازند. گفتند گروهی از افسران تودهای ساکن تبریز پس از کودتا طرح ضدکودتا را بررسی کرده بودند ولی طرح اجرا نشد. سرانجام با سپری شدن یک هفته از کودتا وعده مقابله مسلحانه نیز منتفی گردید. احساس کردم تنها راه رهایی از زندان خانگی خروج از تبریز و رفتن به تهران است... دوستان پیغام دادند که کمتر در خیابان سپه رفت و آمد نمایم. خیابان سپه پاتوق آذربایجانیها بود و پلیس فراریان از شهرستانها را شکار میکرد و تبریزیها را در حول و حوش خیابان سپه به دام می انداخت... پانزده روز از کودتا میگذشت. یک روز عصر در میدان توپخانه پاسبانی از پشت سر با اسم صدایم کرد دستم را گرفت و به کلانتری 12 که در آن حوالی بود برد...» ( ملازاده: 114)
منابع
فاضلی، نعمت الله (1384)، خاطره نویسی به مثابه دانش و روش، کتاب ماه هنر، خرداد و تیر
ملازاده، حمید (1391)، سیری در کوچه های خاطرات؛ تبریز از شهریور 1320 تا انقلاب اسلامی، تنظیم و گردآوری سعید ملازاده، تبریز، انتشارات ارک (این کتاب در سال 1391 به چاپ دوم رسیده است.)
نویسنده: رویا آسیایی
منبع: سایت «انسان شناسی و فرهنگ»
تعداد بازدید: 1453