انقلاب اسلامی :: مروارید و شکم گرسنه

مروارید و شکم گرسنه

01 اردیبهشت 1392

مینو صمیمی از زنان پرنفوذ دربار شاه که سمت منشی امور بین المللی فرح پهلوی را بر عهده داشت در کتاب خاطرات خود پس از اشاره به سفرهای پرهزینه و سالانه محمدرضا پهلوی و همسرش به سوئیس مي‌نوسید:
هر سال که مي‌گذشت ناخرسندی مردم سوئیس از سفرهای شاه به کشورشان بیشتر نمودار مي‌شد.

گرچه روزنامه‌های چاپ ایران به خاطر سانسور بسیار شدید هیچ مطلبی راجع به ولخرجیهای شاه و دربار منتشر نمي‌کردند، لیکن روزنامه‌های سوئیس همواره مقالات مشروح انتقادی راجع به اعمال افراطی و اسراف کاریهای خانوادة پهلوی به چاپ مي‌رساندند. و به خصوص اوج این مقالات در زمانی بود که شاه در اکتبر 1971 جشنهای ویژة سالگرد 2500 سال شاهنشاهی ایران را در تخت جمشید برگزار کرد.

به دستور شاه در این جشنها 62 چادر در یک محوطة لم یزرع برافراشته شد و درون هر کدام را نیز با پرده‌های مخمل بنفش، چلچراغهای برنز مطلا، و میز سنگ مرمر صورتی، تزیین کردند تا مورد استفادة مدعوین قرار گیرد. برای تأسیسات مورد نظر جشنهای 2500 سال شاهنشاهی از یک سال قبل کاروان کامیونها وسایل مورد نیاز را به محل برگزاری آن حمل کردند. و چون همة سران کشورها به جشن دعوت شده بودند، برای پذیرایی از آنها: 165 سرآشپز و پیشخدمت و گارسن را مستقیماً از رستوران «ماکسیم» پاریس با هواپیما به ایران آوردند، و 2500 بطری شراب درجة یک نيز به فرانسه سفارش دادند که قیمت هر بطر آن سر به یکصد دلار مي‌زد.

سوئیس در پاسخ به دعوت شاه از سران کشورها برای شرکت در جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی، فقط به اعزام یک عضو بازنشستة شورای حکومت فدرال اکتفا کرد. ولی همین اقدام دولت سوئیس نیز بحثهای بسیار تندی را در پارلمان برانگیخت.
نمایندگان پارلمان سوئیس که اصولاً با اعزام هر نوع نماینده‌اي به جشنهای تخت جمشید مخالف بودند، از دولت مي‌پرسیدند: چرا سوئیس بايد نماينده‌اي براي شركت در يك نمايش مسخره بفرستد؟ و يا اگر سوئيس در جشن شاه شرکت نکند، چه چیزی از دست مي‌دهد؟... آنها بخصوص تأکید مي‌کردند: وقتی مردم ایران از فقر رنج مي‌بردند، نماینده سوئیس نباید در جشنی حضور یابد که خوراک شاه و میهمانان ثروتمندش را خاویار تشکیل مي‌دهد.

رئیس پارلمان، سوئیس نیز ضمن بحث، در جواب نماینده دولتش که ایران را کشوری ثروتمند توصیف مي‌کرد، مثالی آورد که هنوز در خاطرم مانده است. او گفت: «یک عرب بدوی در صحرائی بی آب و علف در جستجوی تکه نانی بود تا سد جوع کند. موقعی که دیگر کاملاً ناامید شده بود، یک مرتبه چشمش به کیسه‌اي در زیر یک بوته خار افتاد و مشتاقانه دوید و آنرا برداشت و گشود. ولی چون در کیسه چیزی جز چند رشته مروارید قیمتی نیافت، همه را به دور افکند. چرا که مروارید قیمتی در صحرا هرگز نمي‌توانست درد شکم گرسنه‌اش را تسکین دهد».



منبع:مینو صمیمی، پشت پرده دربار، انتشارات اطلاعات، 1370، ص 115 و 116.
منبع بازنشر: سایت دوران



 
تعداد بازدید: 765


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: