انقلاب اسلامی :: نگاهی اجمالی به ادبیات انقلاب اسلامی

نگاهی اجمالی به ادبیات انقلاب اسلامی

07 اردیبهشت 1392


فاطمه مدرسی



ادبیات، نمود اندیشه ها و احساسات و عواطف شاعر از رویدادها و حوادثی است كه در دنیای پیرامون وی رخ می دهد و خود آن را تجربه و احساس می كند و به مدد ذوق هنری در قالب الفاظ رنگین و كلمات آهنگین به تصویرمی كشد تا خوانندۀ شعرش را، در فضای فكری و عاطفی خود قراردهد. بی گمان هرگاه ارزشهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی درجامعه ای تغییر یابد و دگرگون گردد؛ در نوع نگرش و عواطف شاعر نیز تغییر و تحولی پدید می آید. این امر مسیر تخیل و زبان و عاطفۀ شاعروی را درعرصۀ شعر و ادب نیز درگرگون می سازد. زیرا، دید و بینش شاعر از رویدادها و جریان حاكم بر فضای جامعه در مضامین و درون مایه های شعری كه پیوندی ناگسستنی با روحیات و خلقیات شاعردارد، بسیار تاثیرگذاراست.

تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی كه از اوان انقلاب اسلامی در ایران روی داد؛ نه تنها سیمای سیاسی و ساختارهای اجتماعی را به كلی دگرگون ساخت، بلكه در زمینه شعر، ادب و هنر نیز تغییراتی فراوان ایجاد نمود، به آیینی كه هم شكل و قالب و هم ویژگیهایی زبانی و محتوا و پیام اشعار را درگرگون ساخت. اندیشه ها و مضامین و تصویرهای تازه ای در ادبیات این دوره پدید آمد كه بیشتر ازتحولات سیاسی و اجتماعی الهام یافته بود.

كمتر سروده ای را در دوران انقلاب اسلامی می توان یافت كه به طور مستقیم یا غیرمستقیم، رگه ها و نشانه هایی از رخ دادها و وقایع زمان و عواطف ناشی از آن را دربرنداشته باشد. بویژه اشعار گویندگانی كه خود در حوادث اجتماعی و حركتهای سیاسی حضوری فعال داشتند. این گویندگان از آن دسته سرایندگانی نبودند كه تنها از دریچۀ اندیشه و نظرخود به حوادث بیرونی و تغییرات اجتماعی بنگرند تا در تصویر آنها جهتی همسو با زمینه های غالب اندیشه ها و حال و هوای درونی خود اتخاذ نمایند، بلكه این عوامل بیرونی بود كه احساسات و ادراكات مناسب و هماهنگ با خود را درذهن و اندیشۀ آنها برمی انگیخت.

افزون بر مسایل و حوادث دوران انقلاب، موضوع و مقولۀ جنگی با ابعاد و گستردگی فراوانش چشم انداز جدیدی درشعر و ادب بازنمود و تصویرهای تازه ای را درشعر پدید آورد كه از احساسات و عواطف دینی و وطن پرستی و رویارویی عواطف شاعر با عوامل پیرامون و تجربۀ مستقیم شاعران از مسایل و وقایع و جریانهای ایام جنگ مایه می گرفت.


می توان اذعان داشت كه گویندگان ایران از 1357 به بعد دو دسته شدند:

1) برخی از گویندگان با سابقه از كارماندند و به دورۀ فترت بازنشستند و برخی همچنان چهرۀ فعال و كوشای خود را نشان دادند. از ایشان گروهی چون احمد شاملو، مهدی اخوان ثالث، فریدون مشیری، فرخی تمیمی، منصور اوجی، شفیعی كدكنی، سادات اشكوری، محمدعلی سپانلو، احمدرضا احمدی هر یك به شیوۀ خاص خود پای فشردند. برخی همچون مفتون امینی، منوچهرآتشی، رضا براهنی، محمدحقوقی، جواد مجابی، موسوی گرمارودی، علی باباچاهی، ضیاء موحد و محمد مختاری، هر یك به نوعی موفق یا ناموفق از نظر زبان و بیان وزن و آهنگ و ساخت و پرداخت به تجربه های تازه دست زدند(حقوقی، 1377،45). برخی از ایشان اگر چه از نزدیك با مبارزۀ عملی درگیرد نبودند، اما متناسب با روحیه و ذوق آنها شور و هیجان انقلاب و رخدادهای جنگ تحمیلی در اشعارشان بازتابیده است. برای نمونه تاثیرات اخوان ثالث از رویدادهای ایران را می توان در شعر سنتی "ای كهن بوم و بر" وی مشاهده نمود.

2) شاعران جوان و جوانتر كه باز از دو گروه بیرون نبودند. گروهی كه پیش از انقلاب و گروهی دیگر بیرون نبودند. گروهی كه پیش از انقلاب و گروهی دیگر كه پس از وقوع پیوستن انقلاب اسلامی شعر آغاز كردند. اینان نیز در دو مسیر جداگانه حركت نمودند. در یك مسیرشاعرانی قرارداشتند كه تنها به زندگی و بیان عواطف شخصی خود توجه داشتند."در سوی دیگر شاعرانی را می توان دید كه پروردۀ انقلاب بودند و شعرآنها از احساسات و عواطف دینی و وطن پرستی آنان مایه می گرفت كه از این گروه، می توان بهمن صالحی، یوسفعلی میرشكاك، قیصر امین پور، نصرالله مردانی، سلمان هراتی و حسن حسینی را نام برد"(حقوقی، 1377:45). شعر این شاعران در قالب و شكلهای مختلف رنگ و بوی حماسی داشت، برای نمونه شعری از حسن حسینی ذكر می شود:
دلا دیدی آن عاشقان را؟
جهانی رهایی در آوازشان بود
و دربند حتی
قفس شرمگین از شكوفایی شوق پروازشان بود
پیام آورانی كه در قتلگاه ترنم
سرودن، علی رغم زنجیر
اعجازشان بود
به سرسبزی نخل ایثار
به این آیه های تناور
دل گرنه ای سنگ
ایمان بیاور
(نقل از اكبری، 1377:51)

شعراین دوره بویژه، در سالهای آغازین، شعر شعارگونه، پرتپش و عریان بود كه تنها می خواست فریادهای شورانگیزمردم را گزارش كند، اما هر چه زمان می گذشت و هیجانهای جامعه فرونشست؛ شعر نیز آرام تر می شد، در خود بیشتر فرو می رفت و شكل هنری به خود می گرفت(حسن لی، 1383:64).

به طور كلی شعر دوران انقلاب و روزگار جنگ تحمیلی از نظر نمود عرفانی و ارزشهای متعالی و عواطف انسان دوستانه، یكی از دوره های پر بارشعر پارسی است. باید اذعان داشت كه در حوزۀ ادبیات عرفانی در این دوره، واقع گرایی و آرمان گرایی با هم توام گشته است. به این معنی كه اقبال شاعردر این قلمرو ازبرون گرایی به درون گرایی است. او در بازشناسی نفس خود مرزهای آفاقی را در مورد می نوردد و در بحر بی كران و مواج نفسی غوطه ور می شود و آنگاه می سراید:
موجیم و وصل ما از خود بریدن است ساحل بهانه ای، رفتن رسیدن است
تا شعله درسریم، پروانه اخـــگریم شمعیم و اشك ما، در خون تپیدن است
پرمی كشیم و بال، بر پردۀ خیـــال اعجاز ذوق ما، در پركشـــیدن است
ما هیچ نیستیم، جزسایه ای زخویش آیـــین آینـــه، خود را ندیـــدن است
گفتی، مرا بخوان، خوانـــدیم و خامشی پاسخ من تو را تنها، شنیدن است
بی درد و بی غم است، چیدن رسیده را خامیم و در ما از كال چیدن است
(امین پور،1382:131)

نگاه شاعران این دوره نسبت به زن، جای تامل و تعمق است. سرایندگان پیشین جز شماری اندك، به رغم نظریۀ والا و احترام آمیزی كه اسلام نسبت به زن داشته، به او به چشم خردی و خواری می نگریستند. این نكته ای است كه دلیل آن را باید در تاریخ مذكر ایران مورد كندكاو قرارداد."فرهنگ و ادب ایران، نه همیشه مذكر، لااقل دردوران های خاصی نیز، خنثی بوده است. چنان كه زنان در شاهنامه در مقایسه با مردان شاهنامه در درجه ی سوم اهمیت قراردارند. جز درد لیلی و مجنون، خسرو شیرین، هفت پیكر و ویس و رامین، تصویری از زن به معنی عمومی كلمه درجاهای دیگرنمی كنیم. این چهار اثر تنها آثاری هستند كه زن بویژه دنیای فردی او را به شكل رمانتیكی البته سخت احساساتی- بویژه در آثار نظامی- نشان داده اند. در مثنوی مولوی هم تصویری جامع از زنان نمی بینید. در این اثر زندگی زنان نشان داده نشده، بلكه آنها وسیله ای شده اند، تا حالات فلسفی و روانی مشترك بین مرد و زن یا مسایل متافیزیكی مربوط به عواطف انسان به طور كلی تجسم پیدا كند(براهنی، رضا، 1341: 187) برای نمونه به نظر تحقیرآمیز دو تن ازشاعران برجسته ایران نسبت به زن اشاره می شود: خاقانی می گوید:
سنگ باران لعنت باد بر زن نیك، تا به بد چه رسد
از یكی زن رسد هزار بلا پس ببین تا زده و صد چه رسد
(خاقانی،1341:876)

همه عیبند زنان و آن همه را نیك مردان به هنر برگیرند
صید مرد است زن، اما زنان مرد را صید نگون سرگیرند
(خاقانی،1341:878)

فردوسی شاعرگرانمایه هم نظری مشابه نظرخاقانی، دارد:
زن و اژدها هردو در خاك به جهان پاك از این هردو نا پاك به
كرا از پـــس پرده دختـــر بود اگـــر تـــاج دارد بـــد اخـــتر بود
(شاهنامه 1348، 488)

نظری به مضامین و درون مایه های غزلیات پارسی از آغاز تا دوران معاصر، روشن می سازد كه زن در ادوار شعر پارسی بیشتر در مقام معشوق و خنیانگر و ساقی شاعر و ممدوحانش ظاهرشده و از توانمندی های مادی و معنوی او سخن به میان نیامده است. درشعر دوران معاصر، زن با همۀ قابلیتها و ظرفیتهای وجودی خود در قالب خواهر، مادر، همسر، یك انسان مبارز و اندیشمند در صحنه های مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حضور می یابد. این زن همچنان كه در صحنۀ عشق و مهر اساطیری است، در میدان رزم نیزاسطوره ای است. از این رو سلمان هراتی از مادرانی سخن می گوید كه دریا می زایند و كودكان طوفانی می آفرینند.
خدایا اسم این گلها چیست؟
اینجا مادران از كویر می آیند
اما دریا می زایند
كودكانی طوفانی می آفرینند
دختران بهارمی بافند
پسران برای توسعۀ صبح خورشید می افشانند
(هراتی، 1368:49)

غلامحسین عمرانی نیز از صبر و سكوت اهورایی زن چنین حكایت می كند:
بانوی رود
بانوی باغ
بانوی بر جهای اساطیری
وقتی از كرانۀ دریا
برمی آیی
خاموشی تو را
بر ساحل شكیب آواز می دهم
بانوی چشمه سار درخشان
(عمرانی،1371:77)

یكی ازمشخصات شعر جدید پارسی، توجه به مسایل سیاسی و دردهای اجتماعی است، "در ادبیات قدیم ما هم توجه به اوضاع و احوال اجتماعی و سیاسی دیده می شود، اما هرگز صراحت و شمول و گستردگی ادبیات جدید را ندارد."(شمیسا، 1374:169)

توجه شاعران به ملت های مبارز و انقلابی و ابراز همدردی با آنها در شعر این دوران قابل تامل است. طاهرۀ صفارزاده گوید:
برادران ما در سینا می میرند
قبری برای آنان نیست
باغستانهای دره نیل را اجاره داده اند
در لهستان حق وتو به اشراف تعلق دارد
درتایوان آدم را مثل سیب زمینی كنار هر خوراك می نشانند.
(صفارزاده،1365:27)

گفتنی است كه شرایط ویژۀ انقلاب و جنگ، واژه ها و تغییرات تازه ای را وارد شعركرد. از جمله عناصر طبیعی چون، لاله، گل، پرنده و نوركه همه مایه های لفظی جهت انگیزش عاطفی و تصویرسازی شاعرانه درعرفان هستند در دنیای احساسی شاعر، با آب و گل روحانی شست و شو داده می شوند و بعد معنوی می یابند. اضافه بر این واژه هایی ازجنس آتش و خون و شهادت در شعر شاعران این دوره كاربردی فراوان یافت می شود:" آثارسیمین بهبهانی از این امر مستثنا نیست. برای نمونه در مجموعۀ" خطی ز سرعت و از آتش" 32 بار واژۀ خون و 20 بار واژه آتش و ... به كاررفته است."(حسن لی 1382:43) این واژه ها و مفاهیم دوران جنگ در زبانی پر از احساس و عاری از تكلف محمد كاظم كاظمی، رنگ و بویی تازه می یابد.
و آتش چنان سوخت بال و پرت را
كه حتی ندیدیم خاكسرت را
به دنبال دفترچۀ خاطراتت
دلم گشت هر گوشۀ سنگرت را
و پیدا نكردم در آن كنج غربت
بجز آخرین صفحۀ دفترت را
(كاظمی،1375:46)

شعر شاعران پارسی گوی ایران بعد ازسال1357 بمانند دوران مشروطیت در دو مسیر جدا به راه افتاد: شعرسنت گرا و شعرنو گرا.

شعرسنت گرا با مضامین و درون مایه های اجتماعی، دینی، مدح، نعت ائمه، شهادت و وطن پرستی در قالب قصیده، غزل، قطعه و مثنوی و رباعی مورد توجه شاعران مختلف قرارگرفت. نمونه ای از آن اشعار، غزل زیر است كه توسط سیمین بهبهانی سروده شده است و در آن احساسات و اندیشه های امروزی و توصیفات و تعبیرات بكر تجلی یافته است:
دوباره می سازمت وطن! اگرچه با خشت و جان خویش
ستون به سقف تو می زنم، اگر چه با استخوان خویش
اگرصد ساله مرده ام، به گور خود خواهم ایستاد
كه بردرم قلب اهرمن ز نعرۀ آن چنان خویش
كسی كه عظم رمیم را دوباره انشا كند به لطف
چو كوه می بخشدم شكوه شكوه به عرصۀ امتحان خویش
اگرچه پیرم، ولی هنوز مجال تعلیم اگر بود
جوانی آغازمی كنم كنار نوباوگان خویش
حدیث حب الوطن زشوق بدان روشن ساز می كنم
كه جان شود هر كلام دل، چو برگشایم دهان خویش
(نقل از:حقوقی،1377:526)

سرایندگانی چون قیصرامین پور، غلامرضا رحمدل، حسن حسینی، بهمن صادقی، میرشكاك، سلمان هراتی، برخی ازمضامین عاطفی، سیاسی و اجتماعی خود را در چهار قالب مسمط، چارپاره، شعرنیمایی، شعربی وزن(= سپید) سرودند. برای نمونه شعر"اتفاق" امین پور ذكرمی شود:
اتفاق
افتاد
آن سان كه برگ
آن اتفاق زرد می افتد
افتاد
آن سان كه مرگ
آن اتفاق سرد
می افتد
اما
اوسبز بود و گرم كه
افتاد
(امین پور، 1363:22)

درخور تامل است كه در این دوران در نثر خاصه در داستان نویسی نیز دگرگونی و تحولات بسیاری پدید آمد. بیشتر آثار این دوره، متاثر از مسایل اجتماعی، سیاسی، به ویژه جنگ است. به طوری كه میدان گسترده ای پیش روی داستان نویس قرار می دهد كه می تواند از رهگذر آن در ثبت هنرمندانۀ وقایع، تصویرگر دلاوری ها، حماسه ها، پیكار، پیروزی ها، شكست های آن باشد. همان طور كه اشارات رفت درعرصۀ ادبیاتی داستانی، بیشتر متاثر از جنگ و رخ دادهای آن هستند، اما دربین نویسندگان این كتابها رمانهای باغ بلور نوشتۀ محسن مخملباف و زمین سوخته نوشتۀ احمد محمود از نمونه های شاخص رمانهای بینابینی و بری از هر جهت گیری ویژه ای و زمستان 62 و ثریا در اغما نوشتۀ اسماعیل فصیح و آداب زیارت نوشتۀ تقی مدرسی و بحث ملخ نوشتۀ جواد مجاب از نمونه های شاخص رمان منفی گراست.(مرادی،1377:261)

سخن اخر آن كه می توان آثار ادبی مربوط به جنگ تحمیلی را این گونه تقسیم بندی كرد ادبیات مقاومت، ادبیات جبهه، ادبیات دوران اشارت و بازداشتگاه، ادبیات پشت جبهه.

نوعی دیگر از ادبیات منثور، خاطره نگاری از جنگ است به نحوی كه رویدادهای مناطق جنگ و ایام اسارت در قالب خاطره بازتاب یافته است.



كتابنامه
1. اكبری،منوچهر. نقد وتحلیل شعردفاع مقدس، ناشروزارت فرهنگ وارشاد اسلامی،1377.
2. امین پور، قیصر.تنفس صبح، انتشارات حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، بهمن 1363.
3. براهنی، رضا. تاریخ مذكر، تهران، انتشارات مروارید، چاپ ششم1382.
4. حسن لی، كاووس. گونه های نوآوری درشعرمعاصرایران، نشرثالث، 1383.
5. حقوقی؛ محمد. ادبیات امروزی، ج2، تهران، قطره،1377.
6. خاقانی، افضل الدین بدیل بن علی نجار. تصحیح ضیاءالدین سجادی، تهران، زوار، 1348.
7. دبیرساقی،محمد. كشف الابیات شاهنامه، تهران: انتشارات انجمن آثارملی1348.
8. شمیسا، سیروس. نگاهی به فروغ فرخزاد، مروارید، 1374.
9. صفارزاده، طاهر. سد وبازوان، نویدشیراز، 1365.
10. عمرانی، غلامحسین. دلتنگیهای غروب، تهران، 1371.
11. فصلنامۀ فرهنگی، هنری، سیاسی، اجتماعی حضور، پاییز1377، شمارۀ 25.
12. كاظمی، محمدكاظم. پیاده آمده بودم، حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، 1375.
13. كاكایی، عبدالجبار. سالهای تا كنون، تهران، محراب اندیشه، چاپ اول1372.
14. هراتی، سلمان. دری به خانۀ خورشید، حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1368.




منبع : كتابنامه پایداری – مجموعه مقالات اولین كنگره ادبیات پایداری – كرمان - 1384
منبع بازنشر سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی



 
تعداد بازدید: 1056


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: