14 اردیبهشت 1392
استاد مطهری را باید از جمله پیشتازان مبارزه با صهیونیسم در ایران دانست. سخنرانیهای آتشین استاد علیه صهیونیسم جهانی و فراخوانی مسلمانان برای یاری رساندن به مردم ستمدیده فلسطین فریادی بود كه اكنون پژواك آن همه سرزمینهای اسلامی را فرا گرفته است. در عاشورای ۱۳۴۸، آشكارا فریاد برآورد: «… والله و بالله قسم میخورم كه پیغمبر اكرم در قبر مقدسش امروز از دست یهود میلرزد …
مقدمه
از همان اوان كودكی عشق به دانستن در جانش ریشه داشت. همین عشق به دانستن بود كه او را به مكتبخانه عشق فرستاد و در راه فراگیری مكتب از هیچ تلاشی فروگذاری نكرد. با عشقی فراوان، درس و بحث و ستیز با كج اندیشان و اندیشههای التقاطی دشمنان اسلام را پی گرفت. با نوشتن مقالهها، كتابهای بسیار و سخنرانیهای فراوان نیز به پاسداری از اندیشه اصیل اسلامی، پیكار فرهنگی با دشمنان انقلاب و گسترش دین خدا پرداخت. در پایان نیز در همین سنگر به دست منافقان كوردل شهید شد و با جهش از گذرگاه شهادت، زندگی جاوید یافت.
زادنامه و آموختهها:
شهید مرتضی مطهری فیلسوف، فقیه، استاد دانشگاه، خطیب و اسلام شناس توانا در ۱۲ بهمن ۱۲۹۸هخ (یا بر اساس شناسنامه ایشان در ۱۲مرداد ۱۲۹۹) در فریمان واقع در ۷۵ كیلومتری شهر مشهد در خانوادهای روحانی چشم به جهان گشود. در كودكی برای فراگیری دروس ابتدایی به مكتب خانه رفت. در دوازده سالگی به حوزه علمیه مشهد وارد گردید و به تحصیل مقدمات علوم اسلامی همت گماشت. در ۱۳۱۶ با وجود ستیزهجویی سختی كه رضا شاه پهلوی با روحانیان و حوزههای علمیه در پیش گرفته بود، برای تكمیل تحصیلات دینی خود راهی حوزه علمیه قم شد. در دوره اقامت پانزده ساله خود در قم، فقه و اصول را نزد آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی بروجردی، فلسفه ملاصدرا، عرفان، اخلاق و تكمیل مباحث فقهی را نزد امام خمینی(ره)، به مدت ۱۲ سال، فراگرفت. (ستوده، ص۲۲) استاد خود در این زمینه در سرگذشت نامهای مینویسد: «بخش مهمی از شخصیت فكری و روحی من در آن درس و سپس در درسهای دیگری كه در طی دوازده سال از آن استاد الهی فراگرفتم، انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و میدانم. به راستی او [امام خمینی]، روح قدسی الهی بود.» (قنبری، ص ۲۳) در محضر علامه سید محمد حسین طباطبایی، فلسفة ابوعلی سینا را آموخت. در مباحثه كتاب ارزشمند علامه طباطبایی به نام «اصول فلسفه و روش رئالیسم» شركت میكرد و بر همین كتاب حاشیههای روشنی بخشی نوشت كه متن و حاشیه آن بارها با هم به چاپ رسیده است. وی مدتی نیز پای درس و بحث حاج میرزا علی آقا شیرازی در اخلاق و عرفان نشست. آیتالله سید محمدحجت كوهكمری تبریزی در اصول و آیتالله سید محمد محقق داماد در فقه از دیگر استادان شهید مطهری بودند. در مدت اقامت خود در قم افزون بر تحصیل علوم حوزوی، در امور اجتماعی و سیاسی نیز مشاركت داشت و از جمله با گروه فداییان اسلام در ارتباط بود. حجتالاسلام علی دوانی می گوید: «استاد شهید مطهری با فداییان [اسلام] و افكارشان هماهنگ بود. بارها از شهید [سید مجتبی] نواب [صفوی] میشنیدیم كه با احترام از آقای مطهری یاد میكرد.» (سیری در زندگی استاد، ص ۴۷)، آیتالله ابراهیم امینی نیز میگویند: «آقای مطهری جزو فداییان اسلام نبود، اما به فداییان اسلام خوش بین بود. ارتباط تنگاتنگی نداشت، ولی از ایشان دفاع می كرد.» (روزنامه، ص ۹) شهید مطهری با آیتالله سید مصطفی كاشانی هم دیدارهایی داشتهاند. (استاد شهید، ص ۲۱). استاد در ۱۳۳۱ به دلیل تنگدستی و شاید برخی علتهای دیگر، از قم به تهران مهاجرت میكند(همان، ص ۲۳) و با راهنمایی حسینعلی راشد در مدرسه علمیه مروی و سپس مدرسه سپهسالار (مدرسه شهید مطهری امروزی) به تدریس میپردازد. استاد مطهری در ۱۳۳۴ نخستین جلسه تفسیر قرآن را در انجمن اسلامی دانشجویان برپا میكند و در همان سال، به عنوان مدرس در دانشكده الهیات و معارف اسلامی(معقول و منقول) دانشگاه تهران با حقوق ماهانه ۳۰۰ تومان مشغول به كار گردید، ولی سرانجام با وجود برخی كارشكنیها در ۱۳۴۷ به مقام دانشیاری و چند سال بعد به جایگاه استاد تمامی دانشگاه نایل میشود. تدریس استاد در مدرسه علمیه مروی تهران هم تا سه سال پیش از شهادت وی ادامه مییابد. شهید مطهری پس از هجرت به تهران، نوشتن مقدمه و حاشیهنویسی بر كتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» علامه طباطبایی را همچنان دنبال میكند. در ۱۳۳۹ جلد اول كتاب «داستان راستان» استاد كه روشنگر سیره و روش پیشوایان دین است، از زیر چاپ خارج میشود. اندكی بعد این كتاب برنده جایزه یونسكو میگردد. در ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۱ به كوشش استاد و همراهی حجت الاسلام دكتر محمد ابراهیم آیتی و افراد دیگر، محفلی در تهران به نام انجمن ماهانه دینی برپا میشود و در آن دانشمندان اسلامشناس، سی سخنرانی پژوهشی- تبلیغی ارایه مینمایند كه بعدها با نام «گفتار ماه» انتشار مییابد.
تلاشهای انقلابی:
با شكلگیری جنبش امام خمینی(ره) در آغاز دهه ۱۳۴۰، شهید مطهری نیز بار دیگر كوششهای سیاسی خود را گسترش داد. بیشترین تلاش استاد در خیزش ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بود؛ بهگونهای كه پس از سخنرانی استاد در نیمه شب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی كشور بازداشت میشود. شهید مطهری پس از آزاد شدن از زندان به همراه چند تن از شخصیت های روحانی دیگر و با اجازه امام خمینی مسوولیت راهبری و تغذیه فكری هیأتهای مؤتلفه اسلامی را در تهران، بر عهده میگیرد. كتاب «انسان و سرنوشت» استاد، یادگار درسهای وی در نشستهای آموزشی هیأتهای مؤتلفه است (یادنامه استاد، ص ۸). كتاب یاد شده به تشریح دلایل عقبماندگی مسلمانان میپردازد. با سركوب هیأتهای مؤتلفه اسلامی پس از ترور حسنعلی منصور به دست شاخه نظامی موتلفه اسلامی، استاد بهگونه شگفتآوری از دستگیری و اعدام در امان میماند و پس از آن بیشتر به تولید فكری و آمادهسازی زمینههای انقلاب اسلامی در ایران میپردازد. در ۱۳۴۵ نوشتههایی در مجله «زن روز» آن زمان بر ضد حقوق زن در اسلام منتشر گردید كه احساسات مذهبی مردم مسلمان را نشانه گرفته بود. استاد شهید بیدرنگ در تلاش برای پاسخگویی برآمد و در همان مجله نوشتههایی را به نگارش درآورد كه بعدها بهصورت كتاب «نظام حقوق زن در اسلام» درآمد.(زندگینامه، ص ۳۰)
وی در ۱۳۴۶ به همراه محمد همایون، حجتالاسلام سید علی شاهچراغی، ناصر میناچی، حسینیه ارشاد را در خیابان دكتر علی شریعتی تهران پایهگذاری كردند كه پایگاهی برای آشنا كردن مردم به ویژه نسل جوان با اسلام راستین به شمار میرفت. اندیشمندانی؛ همچون شهید آیتالله دكتر محمد حسینی بهشتی، شهید حجت الاسلام دكتر محمد جواد باهنر، آیتاله سید علی خامنه ای، دكتر علی شریعتی و خود استاد، كارهای حسینیه را با سخنرانی، تدریس و تالیف پشتیبانی میكردند.(اسناد، ص ۳۰) با بروز اختلافاتی كه میان استاد و ناصر میناچی دربارة چگونگی مدیریت حسینیه ارشاد پدید آمد، استاد از هیأت مدیره حسینیه كناره گرفت.(شفیعی دارابی، ص ۷۲)، اندكی بعد ساواك هم آنجا را تعطیل كرد و استاد را به همراه محمد همایون در ۲۶ آبان ۱۳۵۱ دستگیر نمود، ولی چون استاد پیشتر از عضویت در هیأت مدیره حسینیه ارشاد كنارهگیری كرده بود، ساواك ناگزیر وی را آزاد میكند. باری، هسته اصلی برخی از كتابهای استاد شهید؛ مانند عدلالهی، خدمات متقابل اسلام و ایران، جاذبه و دافعه علی(ع) و بخشهای عمدهای از كتاب های حماسه حسینی و گفتارهای معنوی، متن سخنرانیهای استاد در این بنیاد فرهنگی و تبلیغی به شمار می آمد. كتاب مسأله حجاب نیز كه تأثیر شگرفی در پیش و پس از انقلاب در جامعه اسلامی ایران بر جای گذارده و این تأثیرگذاریها در دیگر كشورهای اسلامی هم گسترش یافته است، مجموعه سخنرانیهای استاد در انجمن اسلامی پزشكان در سال ۱۳۴۸ میباشد.
استاد مطهری را باید از جمله پیشتازان مبارزه با صهیونیسم در ایران دانست. سخنرانیهای آتشین استاد علیه صهیونیسم جهانی و فراخوانی مسلمانان برای یاری رساندن به مردم ستمدیده فلسطین فریادی بود كه اكنون پژواك آن همه سرزمینهای اسلامی را فرا گرفته است. در عاشورای ۱۳۴۸، آشكارا فریاد برآورد: «… والله و بالله قسم میخورم كه پیغمبر اكرم در قبر مقدسش امروز از دست یهود میلرزد … اگر حسین بن علی زنده بود، میگفت اگر میخواهی برای من عزاداری كنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید رهایی فلسطین باشد. شمر امروز، موشه دایان است، شمر هزار و سیصد سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تكان میخورد». استاد همچنین با گشودن حسابی بانكی از مردم خواست كه وجوه اعانه خود را برای كمك به مردم فلسطین در این حساب بریزند كه آن تلاشها سرانجام منجر به بازداشت چندباره استاد میشود.(سیری در زندگینامه استاد، ص ۸۴)
استاد پس از كنارگیری از حسینیه ارشاد، تلاش فرهنگی و تبلیغی خود را در مسجد الجواد، مسجد جاوید و مسجد ارك تهران ادامه داد.(یادنامه استاد، ص۱۱) كتاب انسان كامل كه پس از شهادت استاد منتشر شد، محصول سخنرانیهای ایشان در مسجد جاوید تهران است كه در آن زمان امامت جماعت و اداره آن برعهده شهید دكتر محمد مفتح بود.(سیری در زندگینامه استاد، ص ۳۳). سرانجام در ۱۳۵۴ استاد شهید ممنوعالمنبر شد. در سالهایی كه به دستور محمد رضا شاه پهلوی، امام خمینی (ره) را از ایران تبعید كرده بودند، استاد مطهری ارتباط خود را با امام حفظ كرده بود و در آن سالها نماینده تفكر ایشان در ایران به شمار میرفت. در ۱۳۵۵ با همكاری تنی چند از دوستان روحانی خود «جامعه روحانیت مبارز تهران» را پایهگذاری كرد كه اندك اندك در شهرهای دیگر نیز هستههای همتای آن پدید آمد. استاد با دانشی كه از مبانی مكتب اسلام، فقه، فلسفه، تاریخ، تفسیر، علوم اجتماعی و مكتب های غربی و شرقی داشت، به خوبی توانسته بود كاستیهای مكتبهای مادی شرقی و غربی را كالبدشكافی كند، در برابر هرگونه مكتبسازی التقاطی و كج اندیشی بایستد و در ضمن، نیازهای نسل جوان پیش از انقلاب را در همه زمینههای مكتبی و انقلابی پاسخ گوید. وی در زمره روحانیان مجتهد، اسلام شناس و آگاه به زمانه خود بود كه با دانشجو و دانشگاه پیوند تنگاتنگی داشت. بدین ترتیب نسل پرتلاش و جوان پیش از انقلاب، در روشنایی اندیشه تابناك كسانی؛ مانند شهید مطهری آماده انقلابی بزرگ میشد تا بتواند دستگاه پوسیده ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را در ایران، واژگون و آمریكا، شوروی و صهیونیسم جهانی را از كشور بیرون كند. مهمتر آنكه حكومتی اسلامی بر پایه عدالت و سعادت در دنیا و آخرت، حكومت مستضعفان و پابرهنگان یا حكومت صالحان را بر مبنای اصل ولایت فقیه، پایهریزی كند و الگویی برای همه سرزمینهای اسلامی و مستضعفان و ستمدیدگان جهان گردد.
شهید مطهری و انقلاب اسلامی:
با چیره شدن فضای انقلابی در سالهای ۱۳۵۶و ۱۳۵۷ در ایران و آمادگی بیشتر مردم مسلمان ایران برای رویایی با استبداد شاهنشاهی و استعمار بیگانگان، تلاشهای انقلابی استاد نیز دوچندان شد. پس از استقرار امام خمینی در نوفل لوشاتوی فرانسه، آن شهید به پاریس سفر كرد و با امام دیدار نمود. در همین سفر بود كه استاد شهید از سوی امام(ره)، مسوول تشكیل شورای انقلاب اسلامی گردید و به جز چند تن كه عضویت آنها را در همان جا امام تایید كرده بودند، دیگر اعضاء را استاد پس از برگشت به تهران، پیشنهاد دادند كه از سوی امام هم پذیرفته شدند. زمانی كه دولت شاپور بختیار به دستور مستشاران آمریكایی از ورود امام به كشور جلوگیری كرده بود، استاد مطهری پیشتاز روحانیانی بود كه سرانجام، در مسجد دانشگاه تهران به بست نشستند. هنگامی كه هواپیمای حامل امام خمینی(ره) نیز در ۱۲ بهمن۱۳۵۷ در فرودگاه تهران به زمین نشست، امام پیش از پیاده شدن از هواپیما، استاد مطهری را به درون هواپیما فراخواندند و پس از آگاهی از اوضاع و برنامهها، از هواپیما پیاده شدند. امام در روزهای نخست ورود به ایران در مدرسه رفاه واقع در خیابان ایران سكونت داشتند، ولی چون این مدرسه پایگاه هواداران «سازمان مجاهدین خلق ایران» یا همان منافقین بود و افرادی با گرایش به سازمان یاد شده در مدرسه مشغول به كار بودند، استاد مطهری پیشنهاد كردند كه امام به مدرسه علوی كه در همان نزدیكیها قرار داشت، منتقل شوند كه این كار نیز انجام شد. به هر حال، انقلاب اسلامی در روز ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ پیروز شد. نخستین جمله گوینده رادیو این بود كه «این صدای انقلاب ایران» است. استاد برآشفت و یادآور شد كه باید بگویند: «انقلاب اسلامی.» حرف دل امام امت نیز جز این نبود. استاد شهید در پایهریزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز نقش بنیادی داشت، و وجود چنین نهادی را به ویژه با توجه به شكلگیری گروهكهای مسلح ضد انقلاب پس از پیروزی انقلاب، ضروری و فوری میدانستند. (زندگینامه، ص ۴۲). استاد همچنین در شورای انقلاب اسلامی پس از پیروزی انقلاب نقشآفرین بود.
نوشته ها و نگاشته ها:
از استاد شهید نوشتههای ارزنده بسیاری به یادگار مانده است كه اگر همه كتابهای وی كنار هم چیده شود، شاید پهنای آن به بیش از یك متر برسد. خود استاد در كتاب عدل الهی درباره انگیزهاش در نوشتن این كتابها و دستهبندی آنها چنین میگوید: «این بنده از حدود سال ۱۳۳۰ كه قلم بدست گرفته، مقاله یا كتاب نوشتهام، تنها چیزی كه در همة نوشتههایم آن را هدف قرار دادهام، حل مشكلات و پاسخگویی به پرسشهایی است كه در زمینه مسایل اسلامی عصر ما مطرح است. نوشتههای این بنده برخی فلسفی، برخی اجتماعی، برخی اخلاقی، برخی فقهی، و برخی تاریخی است. با اینكه موضوعات این نوشتهها با یكدیگر مغایر است، هدف كلی از همه اینها یك چیز بوده و بس». امام خمینی (ره) درباره كتابهای استاد شهید كه از ژرفنگری و نوآوریهای فراوانی برخوردار است، میفرمایند: «آثار قلم و زبان او بی استثناء آموزنده و روانبخش است.» در جای دیگری میگویند: «… من به دانشجویان و طبقه روشنفكران متعهد توصیه میكنم كه كتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسههای غیر اسلامی فراموش شود».
برخی از كتابهای استاد و تاریخ انتشار آنها به این شرح هستند:
۱- شرح اصول فلسفه و روش رئالیسم (۵جلد)، ۲- داستان راستان (۲جلد)، ۳- بیستگفتار (۱۳۴۳)، ۴- انسان و سرنوشت(۱۳۴۵)، ۵- خورشید دین هرگز غروب نمیكند(۱۳۴۵)، ۶- امدادهای غیبی(۱۳۴۶)، ۷- مسأله حجاب(۱۳۴۷)، ۸- ختم نبوت(۱۳۴۷)، ۹- پیامبر امی(۱۳۴۸)، ۱۰- ولاءها و ولایتها(۱۳۴۸)، ۱۱- اخلاق جنسی(۱۳۴۹)، ۱۲- ویرایش كتاب تحصیل بهمنیار(۱۳۴۹)، ۱۳- خدمات متقابل ایران و اسلام(۱۳۴۹)، ۱۴- جاذبه و دافعه(۱۳۴۹)، ۱۵- علل گرایش به مادیگری(۱۳۵۰)، ۱۶- عدل الهی(۱۳۵۲)، ۱۷- نظام حقوق زنان(۱۳۵۳)، ۱۸- سیری در نهجالبلاغه(۱۳۵۳)، ۱۹- قیام و انقلاب مهدی عج(۱۳۵۴)، ۲۰- شهید(۱۳۵۴)، ۲۱- ده گفتار(۱۳۵۶)، ۲۲- ماتریالیسم در ایران(۱۳۵۷)، ۲۳- نهضتهای اسلامی(۱۳۵۷)، ۲۴- جهانبینی توحیدی(۱۳۵۷)، ۲۵- انسان در قرآن(۱۳۵۸)، ۲۶- آشنایی با علوم اسلامی(۱۳۵۸)، ۲۷ – پیرامون انقلاب اسلامی(۱۳۵۸)، ۲۸- مسأله نفاق(۱۳۵۸)، ۲۹- شرح منظومه(۱۳۶۰)، ۳۰- ربا، بانك و بیمه(۱۳۶۴).
شهادت:
استاد مطهری روز سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ به همراه گروهی از دولتمردان در نشستی در منزل دكتر یدالله سحابی واقع در خیابان فخرآباد تهران، شركت داشتند. پس از پایان نشست، در تاریكی و به هنگام خروج وی از محل نشست در ساعت ده و بیست دقیقه شب، هدف گلوله یكی از افراد گروهك فرقان قرار گرفتند كه پس از انتقال به بیمارستان طرفه تهران به شهادت رسیدند. پیكر پاك آن شهید در قم در آرامگاه حضرت معصومه (س) به خاك سپرده شد.(شفیعی دارابی، ص ۹۷).
شهید مطهری از دیدگاه بزرگان:
امام خمینی(ره)، پس از شهادت و به مناسبت سالگرد شهادت استاد پیامی كتبی ارایه كردند. در بخشی از این پیام میفرمایند: «تسلیت در شهادت شخصیتی كه عمر شریف و ارزنده خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف كرد و با كجرویها و انحرافات مبارزه سرسختانه كرد، تسلیت مردی كه در اسلامشناسی و فنون مختلفه اسلام و قرآن كریم كم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست دادم و در سوگ او نشستم كه از شخصیتهایی بود كه حاصل عمرم محسوب میشد … .»(سیری در آثار استاد شهید، ص ۳)
آیتالله سید علی خامنهای، رهبر فرزانه انقلاب، دربارة استاد شهید میفرمایند:
«آقای مطهری در پیروزی این انقلاب، بلكه در به وجود آوردن این انقلاب هم نقش بسیار مؤثر داشتند، اما در مورد حراست از مرزهای ایدئولوژیك و خط نه شرقی، نه غربی و به خصوص التقاطزدایی از اندیشه اسلامی، آقای مطهری یك فرد بینظیر بود، یعنی هیچ كسی دیگر را من سراغ ندارم … .»(شفیعی دارابی، ص ۱۷۹)
آیتالله دكتر سید محمد حسینی بهشتی میگوید: «از نظر خط فكری در زمینه ایدئولوژی، ایشان سخت با خطوط التقاطی و انحرافی مخالفت داشتند و در برابر آنها حساسیت داشتند؛ بهطوری كه با احزاب و گروهكهایی كه تفكر التقاطی داشتند سخت درگیر میشدند.»(شغیعی دارابی/ ص ۱۲۰)
منابع:
۱/سیری در آثار استاد شهید مرتضی مطهری/ بنیاد فرهنگی امام رضا(ع)/ ۱۳۶۲/
۲/ستوده، امیر رضا و سید ناصری، حمید رضا/ پاره ای از خورشید(گفته ها و ناگفته ها از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری، تهران: موسسه نشر و تحقیقات ذكر/ ۱۳۷۸/
۳/یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری/ سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی/ ۱۳۶۳/
۴/سیری در زندگینامه استاد مطهری/ انتشارات صدرا/ بهمن ۱۳۸۷/
۵/قنبری، امید/ زندگینامه/ تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی/ ۱۳۷۹/
۶/نامه ها و ناگفتهها/ چاپ سوم/ تهران: انتشارات صدرا/ ۱۳۸۷/
۷/شفیعی دارابی/ سیدحسین/ قم: مهر/ مهر۱۳۶۰/
۸/استاد شهید به روایت اسناد ساواك/ تهران: انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامی/ ۱۳۸۳/
۹/روزنامه جمهوری اسلامی/۱۲/۲/۱۳۹۰/
منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تعداد بازدید: 843