انقلاب اسلامی :: استالین‌گرایی و حزب توده ایران

استالین‌گرایی و حزب توده ایران

15 اردیبهشت 1392


الهه کولایی، استاد علوم سیاسی و مطالعات منطقه‌ای دانشگاه تهران


تاریخ ایرانی: پس از مرگ لنین انتظار می‌رفت تروتسکی فرمانده ارتش سرخ و یار نزدیک لنین جانشین وی گردد. او از ۱۹۱۷م. (۱۹۲۶ هـ. ش.) دست راست لنین بشمار می‌رفت. استالین در آن هنگام فرد قابل توجهی نبود و بیشتر در حزب به کارهای تشکیلاتی می‌پرداخت. تروتسکی نیز هیچ‌گاه از جانب او خطری احساس نمی‌کرد، ولی پس از مرگ لنین، استالین بازی‌های سیاسی خود را آغاز کرد.

در حقیقت پیشرفت استالین از زمانی آغاز شد که زینوویف(۱) و کامنف(۲) (اعضای دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست) او را برای مقابله با تروتسکی به عنوان متحد خود برگزیدند. به بیان بوریس باژانوف(۳) منشی استالین، آن‌ها هنوز پی نبرده بودند که «دستگاه اداری حزب» به طور طبیعی و خودبه‌خود راه احراز حاکمیت را در پیش گرفته است و استالین را در رأس این دستگاه نشاندند. کافی بود استالین بتواند مدتی در راس ماشین حزب قرار گیرد، تا به‌خودی خود در راس هرم قدرت و حکومت بنشیند.(۴)

استالین از مقام دبیرکلی حزب به عنوان «اهرم قدرت» بهره جست، او قدرت را از کنگره به کمیته مرکزی و بعد دفتر سیاسی و سپس به خود انتقال داد. حزب در دوران استالین از هیات یک سازمان کوچک و متمرکز متشکل از انقلابیون حرفه‌ای به صورت سازمان وسیع و بزرگی درآمد، که در سراسر شوروی گسترش یافته بود. استالین از طریق شعبه‌های دبیرخانه که سرپرستان آن را دبیرکل انتخاب می‌کرد، هنگام برگزاری انتخابات کنگره نفوذ قاطع خویش را اعمال می‌کرد. به این‌گونه در ترکیب اعضای کمیته مرکزی حزب که از سوی کنگره انتخاب می‌شدند، به طور غیرمستقیم دخالت می‌کرد. او قدرت حزب کمونیست را در شخص خویش متمرکز ساخت. استالین در پست دبیرکل حزب کمونیست که در واقع جنبه تشکیلاتی داشت، به صورت تنها رهبر و مفسر ایدئولوژی حزب کمونیست شوروی درآمد، که پیوسته حتی در مباحث ایدئولوژیک نیز «کلام آخر» را می‌گفت.

لنین پیش از مرگ خود با در نظر گرفتن خصوصیات اخلاقی استالین، پیشنهاد کرده بود فرد دیگری به جای او به سمت دبیرکلی حزب برگزیده شود، لکن بیماری طولانی او و حمایت زینوویف و کامنف از استالین سبب شد تا پیگیری این امر مسکوت بماند. در وصیت‌نامه لنین نیز این امر مورد اشاره قرار گرفته بود، لکن پشتیبانی زینوویف و کامنف که هر دو در سال‌های بعد مشمول تصفیه‌های مرگبار استالین گردیدند، منجر به عدم برکناری استالین شد.(۵)

برخی از نویسندگان را عقیده بر آن است که استالین مانند هیتلر یک نظام توتالیتر واقعی در روسیه شوروی به وجود آورد(۶)، که بر اساس:

۱. اصالت رهبر؛
۲. انقیاد نظام قضایی؛
۳. ممیزی قلمرو زندگی خصوصی؛
۴. مشروعیت رژیم بر اساس دستگاه حاکم، ایدئولوژی و حزب قرار گرفته بود.(۷)


استالین‌گرایی از طریق کمینترن به احزاب کمونیست وابسته به آن نیز راه یافت و سبب پرستش رهبران این احزاب و زیر پا نهادن اصول دمکراسی در این احزاب شد. مسکو مرکز کمینترن بود و اعضای کمیته مرکزی بسیاری از احزاب کمونیست در آنجا زندگی می‌کردند. مبارزان کمونیست نیز از کشورهای دیگر برای بررسی راه‌های مبارزه با امپریالیسم و ایادی داخلی آن در کشورهای خود به مسکو می‌‌رفتند، به طوری که مسکو به «ستاد کمونیسم جهانی» مبدل شده بود. این گروه نیز از مصیبت تصفیه‌ها و ترورهای استالینی مصون نماندند، عده زیادی از ایشان در جریان تصفیه‌های استالین به قتل رسیدند. به تعبیر نویسندگان بسیاری دامنۀ تصفیه‌های خونین استالین به اروپای شرقی نیز کشیده شد. رهبرانی که در مقابل استالین تمایل به حفظ استقلال عمل از خود نشان می‌دادند، مشمول تصفیه‌های پی در پی شدند. زندانی شدن گومولکا در لهستان، اعدام اسلانسکی دبیرکل حزب کمونیست چکسلواکی و کلمنیتس وزیر خارجه این کشور، اعدام کوستف نخست‌وزیر بلغارستان و اعدام وزیر خارجه مجارستان و...(۸) نیز در چارچوب همین سیاست صورت گرفت. رهبران احزاب کمونیست اروپای شرقی به طور اخص، و کلیه احزاب کمونیست وابسته به مسکو به طور اعم، می‌کوشیدند هر یک به تاسی از استالین،‌‌ همان خط‌مشی و روش او را در پیش گیرند و خود به استالین دیگری تبدیل شوند. ویژگی‌های عمده استالین‌گرایی در ارتباط با این بحث، عبارت بوده‌اند از:

۱. برقراری نظام سلسله مراتبی در حزب کمونیست؛
۲. تقدیس دولت سوسیالیستی به عنوان مهم‌ترین عامل برپایی جامعۀ سوسیالیستی در شوروی و گسترش انقلاب در جهان؛
۳. موظف ساختن کمونیست‌ها به حمایت از دولت شوروی، به عنوان «آغاز و مقدمه انقلاب جهانی.»


استالین با تقسیم جهان به دو اردوگاه بزرگ متخاصم سوسیالیسم و سرمایه‌داری، احزاب کمونیست جهان را به دفاع از شوروی به عنوان دژ مستحکم سوسیالیسم موظف ساخت. مارشال و روشیلف در جشن استقلال رومانی در ۱۹۲۸/ م. (۱۳۰۷ هـ. ش.) این تز را چنین فرموله کرد: «اتحاد جماهیر شوروی جنبش و دفاع انقلاب جهانی است. کسی که خیال می‌کند این نهضت را مستقل از اتحاد جماهیر شوروی و یا بر ضد او دفاع کند ضد انقلاب است و به اردوگاه دشمنان ما در می‌غلطد.»(۹)

به این‌گونه جهان‌گرایی کارگری در قاموس استالین به حمایت و دفاع از منافع شوروی مبدل شد که مقدمات نظری آن مورد توجه قرار گرفت. و در کلام آخر، استالین جهان‌گرایی کارگری را چنین تعریف می‌کرد: «جهان‌گرای کسی است که حاضر است بدون تردید، بدون چرا، بدون تردید و بدون قید و شرط از اتحاد شوروی سوسیالیستی دفاع نماید. زیرا اتحاد شوروی پایگاه جنبش انقلابی جهانی است و دفاع و به جلو راندن این جنبش انقلابی بدون دفاع از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی غیرممکن است؛ زیرا هر کس خیال می‌کند از جنبش انقلابی جهان بدون اتحاد جماهیر شوروی بر علیه آن دفاع کند، او علیه انقلاب اقدام می‌کند، حتما به اردوی دشمنان انقلاب می‌غلطد.»(۱۰)

در پایان این بحث توجه به این نکته ضروری است که هر چند عده‌ای استالین‌گرایی را انحراف آشکار از مارکسیسم ـ لنینیسم می‌دانند، بسیاری از نویسندگان نیز آن را محصول طبیعی مارکسیسم ـ لنینیسم می‌خوانند.(۱۱) این عده بر این باور هستند که خود ایدئولوژی مارکسیسم ـ لنینیسم مجوزی برای وقوع استالین‌گرایی گردیده است. نویسندگان تاریخ حزب کمونیست اتحاد شوروی، استالین را «فردی صادق و وفادار به لنین و لنینیسم» می‌نامند.(۱۲)

***

تاثیر استالین‌گرایی بر تشکیل حزب تودۀ ایران

حزب توده در شرایطی تشکیل گردید که نیروهای مسلح شوروی و متحدان غربی آن ایران را عرصۀ فعالیت‌های خود قرار داده بودند و دیکتاتوری رضاشاه را ساقط کرده بودند. حزب توده نیز از آغاز فعالیتش مبارزه با فاشیسم را مورد توجه قرار داد و در چارچوب اتحاد شوروی و غرب از حمله جدی به انگلستان نیز خودداری کرد. حزب در راه دوستی با انگلستان تا بدانجا پیش رفت که در نشریه خود نوشت: «ملت ایران به دوستی و حسن‌نظر انگلستان که صد درصد به نفع کشور ماست دلبستگی شدید دارد...» (۱۳)

موسسان این حزب که از آغاز با اتکا بر نظریه‌های مارکسیستی آن را پایه‌ریزی کرده بودند، در اوج حاکمیت نیروهای شرق و غرب بر ایران، جهت مخدوش نکردن رابطه متفقین در برابر آلمان نازی از تبلیغات کمونیستی خودداری کردند، و به جای نهادن نام کمونیست بر حزب خود، با صلاحدید شوروی نام «حزب توده» بر خود نهادند.(۱۴)

سران حزب از اعتراف به ماهیت کمونیستی آن به شدت پرهیز کردند. عبدالصمد کامبخش یکی از اعضای کمیته مرکزی حزب که به توصیه شوروی به حزب راه یافته بود، در مصاحبه با خبرنگاران انگلیسی که از او پرسیده بودند: آیا کمونیست هست؟ اعلام کرده بود «در ایران حزب کمونیستی وجود ندارد، که من عضو آن باشم» و خود را طرفدار مشروطیت واقعی اعلام کرده بود.(۱۵)

هیات اجرایی موقت حزب توده پس از ماجرای آذربایجان، حزب را چنین تعریف کرده بود: «حزب توده ایران، حزب ضد فاشیست، حزب دمکراتیک و دشمن ارتجاع، حزب طرفدار کارگران و دهقانان، طرفدار دوستی با شوروی و کلیه کشورهای ضد امپریالیست و دمکراتیک جهان و مخالف با امپریالیسم و دست‌پروردگان آن در ایران است.» و از معرفی خود به عنوان یک حزب مارکسیست ـ لنینیست و متعلق به طبقه کارگر، آنچنان که بعد‌ها بیان کردند، خودداری کرد.(۱۶)

اعضای کمیته مرکزی حزب تودۀ ایران در کنگرۀ بیستم حزب کمونیست شوروی از راست به چپ عبدالصمد کامبخش، ایرج اسکندری، رضا رادمنش، فریدون کشاورز، رضا روستا

نظریه‌پردازان حزب توده جهان را همانند استالین، به دو اردوگاه دمکراتیک و ضد امپریالیست، امپریالیست و ضد دمکراتیک تقسیم می‌کردند. شوروی، مدار و محور اردوگاه نخست تلقی می‌شد.(۱۷) احسان طبری در کتاب «الفبای مبارزه» که در دوران حیات استالین نوشته شده بود، نوشت: «از آنجا که شوروی نخستین و نیرومند‌ترین کشور سوسیالیستی و پایگاه استوار سوسیالیسم است، لذا دوستی با اتحاد شوروی و حزب کمونیست اتحاد شوروی که لنین آن را بنیاد نهاده یعنی «سویتیزم»(۱۸) به نظر حزب، یکی از بخش‌های مهم انترناسیونالیسم پرولتری است.»(۱۹) به نظر وی کم بها دادن به دوستی به شوروی برای یک ایرانی «خطای محض» است. لکن در عمل حزب توده از‌‌ همان آغاز شوروی‌گرایی را جانشین انترناسیونالیسم کارگری کرد. این امکان نیز وجود دارد که حزب توده برای بهره‌برداری از حمایت شوروی، این همسایه قدرتمند شمالی چنین سیاستی را در پیش گرفته بود.

حزب توده بر اساس آموزش‌های استالین که حمایت از انقلاب جهانی بدون حمایت از شوروی را در جبهه ضد انقلاب قرار گرفتن می‌دانست، در ضمیمه مردم صریحا نوشت: «حزب، امروز نیز مانند هر وقت دیگری عقیده دارد ملاک انقلابی بودن هر حزب و هر گروه و فردی، دوستی و احترام وی به کشورهای سوسیالیستی و در درجه اول به کشور اتحاد جماهیر شوروی است، که لنین بزرگ‌ بانی و بنیانگذار آن است.» (۲۰)

حزب توده بر این اساس به شدت اعتقاد داشت که هیچ حرکت ضد امپریالیستی، بدون بهره‌گیری از کمک‌های اردوگاه شرق، و بدون اتکا بر آن‌ها نمی‌تواند به پیروزی واقعی دست یابد. از آنجا که استراتژی حزب حرکت و پیشروی به سوی انقلاب جهانی بود، لذا پیروزی تدریجی اتحاد شوروی بر ممالک امپریالیستی و گسترش نفوذ آن را گام‌هایی در راه رسیدن به این هدف می‌دانست که البته این طرز تفکر خاص حزب توده ایران نبود. احزاب کمونیست جهان (غیر از حزب کمونیست یوگسلاوی) در دوران استالین بر چنین باوری بودند. لذا این احزاب تاکتیک‌های خود را بر اساس سیاست‌های جاری شوروی تغییر می‌دادند. پس از انشعاب در حزب توده این توسل و تمسک سران حزب به شوروی علنی و جدی‌تر شد.

همان‌طور که استالین وظیفه فوری احزاب کمونیست کشورهای مختلف جهان را نه برپایی انقلاب، که در درجه اول حفظ اتحاد شوروی سوسیالیستی در مقابل امپریالیسم می‌دانست،(۲۱) حزب توده نیز سیاست خود را بر اساس «دفاع بی‌قید و شرط از سیاست‌های شوروی» گذاشت؛‌‌ همان معیاری که انترناسیونالیسم استالینی را مشخص می‌کند. بهترین نمونه‌های دفاع بی‌قید و شرط حزب توده را از شوروی، می‌توان چنین برشمرد:

۱. دفاع بی‌تردید و قاطع از کلیۀ سیاست‌ها و فعالیت‌های شوروی در صحنه بین‌المللی مانند: تشکیل کمینفرم، مخالفت با طرح مارشال و محاصره برلن، جنگ کره، تشکیل پیمان ورشو...

۲. حمله به تیتو پس از اخراج از کمینفرم و اعتراض آن به سیاست‌های استالین.

۳. حمایت از درخواست شوروی در مورد تقاضای امتیاز نفت شمال.

۴. کارشکنی در جنبش ملی شدن نفت (رهبری حزب به علت سازش موقت شوروی و انگلیس و ترس از ملی شدن نفت در سراسر کشور و در نتیجه کوتاه شدن دست شوروی از نفت شمال، که شوروی خواهان امتیاز آن بود، به مخالفت پرداخت).

به این ترتیب «جریانات بین‌المللی» و حضور ارتش سرخ در ایران سبب تسریع و تسهیل در رشد حزب توده شد و نقش عامل خارجی در تمام دوران فعالیت آن بر سیاست‌های حزب توده سایه افکنده بود. عده‌ای از مسئولین و رهبری حزب بر این باور بودند که «اگر وضع حزب نیز کاملا رضایت‌بخش نباشد، جریانات بین‌المللی که دنیا را به طرف ترقی و تعالی می‌کشاند، آن را از بحران‌ها خلاص خواهد کرد و به مقصود خود خواهد رسانید.» (۲۲)


ب. تاثیر استالین‌گرایی بر تشکیلات حزب توده ایران

تاثیر استالین‌گرایی بر حزب سبب شد تا رهبران آن بر ساخت حزب و کلیه فعالیت‌های آن حاکمیت پیدا کنند و اصول دمکراسی را زیر پا نهند. حزب توده از آغاز تشکیل مرکزیت دمکراتیک را حاکم بر تشکیلات خود اعلام کرد.(۲۳) این اصل دستاویزی برای اعمال دیکتاتوری رهبران حزب بر آن شد. این امر مورد اعتراض عده‌ای از اعضا واقع گردید. اراده و نظریات توده‌های حزبی مورد غفلت قرار گرفت و حتی تشکیل کنگره‌های حزبی نیز منوط به موافقت و نظر مثبت مقامات شوروی شده بود.(۲۴)

علی‌رغم ادعای رهبران حزب در مورد رعایت ضوابط دمکراتیک و توجه به آرای کلیه اعضای حزب، اعضای آن از نقشه‌ها و تصمیمات رهبران بی‌اطلاع بودند. آپریم که از منتقدان جدی حزب توده و مشی آن بود موجودیت آن را به عنوان یک «حزب» مارکسیستی قبول نداشت، حزب توده را «جبهه‌ای» می‌دانست که از افراد گوناگون برخاسته و از طبقات اجتماع تشکیل شده است.

(مرکزیت دمکراتیک) حاکم بر حزب توده در واقع حاکمیت گروه‌بازی و فرقه‌بازی بر تشکیلات حزب توده بود. اعلامیه مجمع عمومی ششم کمیته مرکزی حزب نیز این را مورد اشاره قرار داده بود.(۲۵)

رهبری حزب در رساله «حزب ما و جنبش انقلابی سال‌های اخیر» از «حاکمیت بوروکراتیسم» بر حزب و از بی‌توجهی به نظریات کادرهای پایین و بی‌توجهی به ابتکار افراد کمیته‌ها انتقاد می‌کند. در این جزوه استحکام «رفیق‌بازی» در حزب مورد انتقاد قرار می‌گیرد، یعنی تلویحا اعتراف می‌کنند که قبلا هم در حزب «رفیق‌بازی» وجود داشته است. فقدان دمکراسی در حزب نیز از جمله مواردی است که در مجمع عمومی چهارم کمیته مرکزی حزب مورد توجه قرار گرفت. (۲۶)

همانگونه که در دوران حاکمیت مطلقه استالین بر شوروی، کنگره‌های حزب کمونیست شوروی مرتب برگزار نمی‌شد (میان تشکیل کنگره ۱۸ تا ۱۹ حزب کمونیست شوروی ۱۳ سال فاصله افتاد)، کنگره‌های حزب توده نیز که بر طبق اساسنامه آن می‌بایست هر سال یک‌بار تشکیل شود، با حاکمیت رهبری بر سازمان حزب و اختلافات درونی آنان (که نیاز به جمع کردن آراء و نظریات توده‌های حزبی را از میان برد) به طور منظم تشکیل نشد. در تمام دوران فعالیت علنی حزب از سال ۱۳۲۰ تا سال ۱۳۲۷ هـ. ش. و نیز سال ۱۳۲۹ تا سال ۱۳۳۲ هـ. ش. تنها دو کنگره در سال‌های ۱۳۲۳ و ۱۳۲۷ هـ. ش. تشکیل شد. بر مبنای سیاست‌های استالینی، احتیاجی به اتخاذ تصمیمات جمعی نبود.(۲۷) این سیاست همواره در حزب توده مورد اجرا قرار می‌گرفت.

به این ترتیب مرکزیت دمکراتیک حاکم بر حزب توده آنچنان که مورد انتظار نیز بود، در واقع به حاکمیت رهبران بدون توجه به آراء اعضای پائین رتبه حزبی منجر شد. همان‌گونه که در شوروی رخ داد و استالین مظهر برجسته آن شد.



* برگرفته از کتابی به همین نام از نگارنده



پاورقی:

۱- Zinouiev
۲- Kamenev
۳- Boris Bazhanov
۴- بوریس باژانوف، پیشین، ص۲۴۴.
۵- کروپسکایا همسر لنین وصیت‌نامه او را به کمیته مرکزی حزب تسلیم کرد. استالین نیز ابتدا از دبیرکلی استعفا نمود، زینوویف و کامنف و عده زیادی از اعضای کمیته مرکزی حزب به استالین فشار آوردند که استعفایش را پس بگیرد، او نیز ظاهرا با اکراه چنین کرد.
۶- بورخارین و تروتسکی ماهیت فاشیسم و استالین‌گرایی را یکسان می‌دانستند. به ترتیب: میخائیل کورباکوف: تاریخ گویای دوران انقلاب اکتبر شوروی، ترجمه: فتح‌الله دیده‌بان، (تهران: فروردین، ۱۳۵۶/۲۵۶۳)، ص۲۲۲. و لئون تروتسکی: انقلابی که به آن خیانت شد، ترجمه: حسن صبا و مجید نامور، (تهران: بی‌ ن، ۱۳۵۹)، ص۳۳۳.
۷- توتالیتاریسم: (سلطه‌گرایی)، (بی ‌م: انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی، بی‌ ت)، ص۱۸.
۸- روی مدودف: در دادگاه تاریخ، ترجمه: منوچهر هزارخانی (تهران: خوارزمی، ۱۲۶) ص ۳۱۴ـ۳۱۳.
۹- خلیل ملکی، پیشین، ص۳۸۴.
۱۰- استالین، مجموعه آثار، ج ۱، ص۵۰۱، چاپ روسی، به نقل از: تیمور بختیار، سیر کمونیسم در ایران، (تهران: فرمانداری نظامی تهران، ۱۳۶۰)، ص۱۳۳.
۱۱- آرتو کسلر، به نقل از: نجف دریابندری، نقد آگاه، شماره ۳، ص۲۳۳.
۱۲- تاریخ حزب کمونیست اتحاد شوروی، ترجمه: علی گلاویز و دیگران، (تهران: انتشارات حزب توده ایران، بی‌ ت) ص۴۴۰.
۱۳- نامه رهبر، شماره ۴۱۲، ۳ آبان ۱۳۲۳، ص. ۲.
۱۴- طبری، پیشین، ص۴۳.
۱۵- دنیای امروز به جای رهبر، ۲ آذر ۱۳۲۴ به نقل از: اسناد تاریخی، ج ۲، پیشین، ص ۱۶۸.
۱۶- حزب توده ایران، نشریه تحلیلی از اوضاع حزب، ص ۷ به نقل از: اسناد تاریخی، ج۲، ص۱۷۰.
۱۷- Sovietism
۱۸- احسان طبری، چند مساله اجتماعی (بی‌ م: سیامک، بی ‌ت)، ص۵۸.
۱۹- احسان طبری، الفبای مبارزه، ص۴۹.
۲۰- ضمیمه مردم، فروردین ۱۳۴۶، به نقل از: اسناد تاریخ... ج۱، پیشین، ص ۳۹۸.
۲۱- برای اطلاع بیشتر ر.ک. نگارنده: ریشه‌های اقتصادی فروپاشی شوروی، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۷۸.
۲۲- آپریم، جزوه «چه باید کرد»؟ به نقل از: اسناد تاریخی، ج ۱، پیشین، ص ۲۷۸.
۲۳- نظامنامه مصوب کنگره اول ۱۳۲۳، به نقل از: اسناد و دیدگاه‌ها، ص۷۰.
۲۴- خامه‌ای، پنجاه نفر و سه نفر، (خاطرات ج۱)، ص۴۶.
۲۵- اسناد تاریخی، ج۲، پیشین، ص۷۳ـ۳۷۲
۲۶- «قطعنامه پلنوم چهارم»، به نقل از اسناد تاریخی، ج ۱، پیشین، ص۳۷۲.
۲۷- طبری، پیشین، ص۱۵۵.




منبع: سایت تاریخ ایرانی



 
تعداد بازدید: 952


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: