17 اردیبهشت 1392
بازخوانی نخستین مصاحبه بین المللی امام خمینی با لوسین ژرژ خبرنگار لوموند؛
به دنبال وقوع قیامهای بزرگ مردمی در قم و تبریز در اواخر سال 56 و گسترش آن به سایر شهرها و همراهی دانشگاهها و تثبیت رهبری حضرت امام از منظر رسانههای بینالمللی، لوسین ژرژ خبرنگار روزنامه لوموند اولین خبرنگاری بود موفق شد چهارم اردیبهشت سال 57 در نجف اشرف مصاحبهای را با امام خمینی(س) ترتیب دهد. این مصاحبه 6 می 1978 میلادی مطابق 16 اردیبهشت 57 در روزنامه لوموند به چاپ رسید.
اولین دیدار من و آیتالله
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، ژرژ دیدارش با امام خمینی را اینگونه توصیف میکند: «آیتالله خمینى با چهرهاى لاغر که محاسنى سفید آن را کشیده تر میکرد، با بیانى متهورانه و لحنى آرام، به مدت دو ساعت با ما سخن گفت. حتى وقتى به این مطلب و تکرار آن میپرداخت که ایران باید آزاد باشد و نیز هنگامى که به مرگ پسرش اشاره میکرد، نه آثار هیجان در صدایش دیده میشد و نه در خطوط چهرهاش حرکتى ملاحظه میگردید. وضع رفتار و قدرت تسلط و کفّ نفس او خردمندانه بود. آیتالله به جاى آنکه با فشار بر روى کلمات، ایمان و اعتقاد خود را به مخاطبش ابلاغ کند، با نگاه خود چنین میکرد، نگاهى که همواره نافذ بود؛ اما هنگامى که مطلب به جاى حساس و عمدهاى میرسید، تیز و غیر قابل تحمل میشد.»
در خصوص صنعتى کردن مملکت، کاملًا با این امر موافقیم ولى ما خواستار یک صنعت ملى و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزى در خدمت مردم قرار گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظیر صنعتى که فعلًا در ایران مستقر ساخته اند. سیاست شاه از لحاظ صنعتى و کشاورزى، مملکت ما را به نفع قدرت هاى استعمارى به صورت یک جامعه مصرفى درآورده است خبرنگار لوموند ادامه میدهد: «آیتالله، عزمى راسخ و کامل دارد و درصدد قبول هیچگونه مصالحهاى نیست. مصمم است که در مبارزه خود تا پایان پیش برود .... ما در حضور آیتالله در اتاقى 2× 3 متر و در خانهاى هستیم که در دورترین قسمت نجف واقع است. شهرى که از لحاظ وضع جغرافیایى یکى از بدترین مناطق کویرى عراق است. مرقد امام على(ع) نخستین امام و داماد پیغمبر در نجف است و در کربلا نیز مرقد امام حسین سومین امام و نواده پیغمبر قرار دارد. قبور این امامان در زیر گنبدى قرار دارد که از خارج طلا کارى است و لمعان آن بینهایت است، و از داخل نیز با هزاران آیینه درخشان آذین شده است. این دو امام و فرزندان امام حسین تا امام یازدهم، همگى توسط غاصبان اموى و عباسى به قتل رسیدهاند، معذلک این ثروتِ نمایان در متن فقرِ بینهایتِ محیط تعجب آور نیست. در واقع، این امر خود بیانى است از حالت انتقام مردمان شیعیاندیش از غاصبان حق امامانشان. اسلام شیعى، که پیروانش در سراسر جهان یک ششم مسلمانان را تشکیل میدهند، مدت ده قرن است که در انتظار امام دوازدهم هستند؛ امامى که حکومت حق را برقرار خواهد کرد و بر روى زمین عدالت را مستقر خواهد ساخت. آیا کسى که این توده شیعه را که هنوز ایمانى شدید و سوزان به حرکتشان در میآورد، تحت تسلط و کنترل خود دارد و بر ایران فرمانروایى میکند، همین پارساى کهنسال یعنى آیتالله خمینى است که داراى چنین قدرتى است؟
در پیچ یکى از کوچههاى تنگ نجف که خانههایش براى آنکه سپرى در مقابل تابش سوزان آفتاب باشد، سخت به هم فرو رفته است، مسکن محقر آیتالله خمینى قرار دارد. این خانه نظیر مسکن فقیرترین افراد نجف است. در سه اتاق این خانه، حداکثر دوازده تن از نزدیکان وى حضور داشتند. در این مسکن محقر، از قدرت رؤساى شورش و یا رؤساى جبهه مخالف که در تبعید به سر میبرند، هیچ نشان و علامتى دیده نمیشود و اگر آیتالله خمینى قدرت آن را دارد که ایران را به حرکت درآورد و قیام برانگیزد، این قدرت مسلماً ناشى از تسلط و اقتدار وى بر افکار مردم ایران است؛ اقتدارى که پس از تبعید وى از ایران به جاى آنکه کم شود، ده برابر شده است.
این اولین و آخرین دیدار من با آیتالله بود، که مردى متین و کم سخن است و تا به حال هیچ گاه خطاب به مطبوعات بین المللى مطلبى بیان نکرده است و بنابر این، مصاحبه حاضر با لوموند نخستین مصاحبه ایشان است.
گذشتهگرا یا انقلابی؟
اولین سوال لوسین ژرژ،خبرنگار روزنامه فرانسوى لوموند، در باره اتهام شاه به حضرت امام بود که در یک سخنرانی امام را متهم کرد که مخالف تمدن و گذشتهگرا است؛ که حضرت امام اینگونه پاسخ داد:« این خود شاه است که عین مخالفت با تمدن است و گذشتهگر است. مدت پانزده سال است که من در اعلامیهها و بیانیههایم خطاب به مردم ایران مُصراً خواستار رشد و توسعه اقتصادى و اجتماعى مملکتم بودهام. اما او سیاست امپریالیستها را اجرا میکند و کوشش دارد که ایران را در وضع عقبماندگى و واپسگرایى نگاه دارد. رژیم شاه رژیمى دیکتاتورى است. در این رژیم، آزادیهاى فردى پایمال و انتخابات واقعى و مطبوعات و احزاب از میان برده شدهاند. نمایندگان را شاه با نقض قانون اساسى تحمیل میکند. انعقاد مجامع سیاسى- مذهبى ممنوع است. استقلال قضایى و آزادى فرهنگى به هیچ وجه وجود ندارد. شاه قواى سهگانه را غصب کرده است و یک حزب واحد ایجاد نموده است. از این بدتر، پیوستن به این حزب را اجبارى کرده است و از متخلفان انتقام میگیرد».
چرا من مخالفم؟!
حضرت امام در ادامه پاسخ متهورانه خود پای را از گفتار سیاسی فراتر گذاشته و به مباحث اقتصادی ، کشاورزی، صنعت، ثروت ملی در کشوراشاره میکند و میفرماید: «کشاورزى ما که تولیدش حتى تا 23 سال پیش اضافه بر احتیاجات داخلیمان بود و ما صادرکننده این مازاد بودیم، فعلًا از میان رفته است. مطابق ارقامى که نخست وزیر شاه در دو سال پیش به دست داده است، ایران 93 درصد از مواد غذایى مصرفى خود را وارد میکند. و این است نتیجه به اصطلاح اصلاحات ارضى شاه! دانشگاههاى ما نیمى از سال بسته است و طلاب و دانشجویان ما هر سال چندین بارمضروب و مجروح میگردند و به زندان افکنده میشوند. شاه اقتصاد ما را از میان برده و درآمد حاصل از نفت را که ثروت آینده مردم ماست تبذیر میکند و آن را براى خرید اسلحههایى به کار میبرد که جنبه تجملى و قیمتهاى سرسام آور دارد و این امر به استقلال ایران صدمه میزند. من مخالف او هستم؛ درست به دلیل آنکه سیاست وى که وابسته به قدرتهاى خارجى است، پیشرفت مردم را در معرض خطر قرار میدهد... کارگران، کشاورزان، دانشجویان، کسبه و زنان و مردان علیه قدرت ارتجاعى و گذشته گرایى وى مبارزه میکنند. به دلیل این واقعیتهاى غیر قابل بحث است که سعی میکند موضع مخالف ما را در قبال رژیمش وارونه جلوه دهد وما را مخالف تمدن و گذشتهگرا قلمداد کند. اگرما موفق به سرنگون کردن رژیم او شویم، او براى کارهایى که بر ضد پیشرفت و ترقى اقتصادى و فرهنگى مردم کرده است محاکمه خواهد شد؛ وآن روز تمامى عالم از جنایات وى آگاه خواهند گردید».
به دنبال پاسخ قانع کنندهام!
در ادامه، خبرنگار لوموند ضمن بیان انتقاد به امام میگوید شاه شما را مخالف با تمدن قلمداد میکند؛ شما نیز همین اتهام را به شاه برمیگردانید! این مطلب برای مخاطبان ما قانعکننده نیست! و از امام میخواهد موضع صریح خود را در باره سه موضوع اصلى ایران یعنی اصلاحات ارضى، صنعتى کردن مملکت، و موضوع زنان بیان کند؛ امام در پاسخ میفرماید:« هدف از اصلاحات ارضى شاه، خصوصاً این بود که بازارى براى کشورهاى خارجى، خصوصاً امریکا، ایجاد کند. اما اصلاحات ارضیاى که ما خواستارش هستیم، کشاورز را از محصول کارش بهرهمند خواهد ساخت و مالکانى را که بر خلاف قوانین اسلامى عمل کردهاند مجازات خواهد کرد».
سوال بعد لوسین ژرژ در باره موضوعی است که آن روزها بسیار مطرح بوده و آن این بود که آیا زمینهایى که مردم گرفتهاند، به مالکان قدیمیاش برگردانیده خواهد شد؟!
در خصوص زنان، اسلام هیچ گاه مخالف آزادى آنان نبوده است، بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شىء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وى باز داده است. زن مساوى مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهاى خود را انتخاب کند؛ اما رژیم شاه است که با غرق کردن آن ها در امور خلاف اخلاق، می کوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند. اسلام شدیداً معترض به این امر است. رژیمْ آزادى زن را البته نظیر آزادى مرد از میان برده و پایمال ساخته است. زنان مانند مردان زندان هاى ایران را پر کرده اند. در اینجاست که آزادى آنها در معرض تهدید و در خطر قرار گرفته است. حضرت امام در پاسخی هوشمندانه و منطبق با شرع میفرماید: « مسلماً نه، درست همین مالکان در طول سالها درآمدهایى را روى هم انباشته بودند، بیآنکه مقررات اسلام را در خصوص توزیع آنها اجرا نمایند. بدین ترتیب ثروتى را که حق جامعه بوده و باید به جامعه برسد در نزد خود نگه داشته و بر خلاف قوانین اسلامى عمل کردهاند و ثروتمند شدهاند. بنا بر این اگر ما به قدرت و حکومت برسیم، ثروتهایى که این مالکان به ناحق متصرف شدهاند، ضبط خواهیم کرد و بر اساس حق و انصاف، مجدداً میان محتاجان توزیع خواهیم کرد».
استراتژی یا تاکتیک ؟!
سوال بعد لوسین در باره صنعت کشور بود؛ تا شاید بتواند وانمود کند که یک روحانی با موضوعاتی مانند صنعتی کردن کشور بیگانه است. بدیهی است که مخالفت با موضوع صنعتی کردن کشور موجب میشد که با توجه به گسترش موج صنعتی شدن کشورهای اروپایی و میزان پیشرفت کشورهای مختلف در سایه صنعتی شدن این شائبه که این روحانی قصد دارد کشور را به قهقهرا ببرد وجود داشت. هر چند با نگاهی اجمالی به آرا و نظرات امام به راحتی میتوان دریافت که صنعتی شدن کشور، استراتژی مهم امام محسوب میشد و نه یک تاکتیک؛ لذا در پاسخ می فرماید: «در خصوص صنعتى کردن مملکت، کاملًا با این امر موافقیم ولى ما خواستار یک صنعت ملى و مستقل هستیم که در اقتصاد مملکت ادغام شده و همراه با کشاورزى در خدمت مردم قرار گیرد، نه یک صنعت وابسته به خارج بر اساس مونتاژ؛ نظیر صنعتى که فعلًا در ایران مستقر ساختهاند. سیاست شاه از لحاظ صنعتى و کشاورزى، مملکت ما را به نفع قدرتهاى استعمارى به صورت یک جامعه مصرفى درآورده است».
فروریختن باورهای سنتی در باره زنان
حضرت امام چه در طول مبارزه خود و چه در دوران حکمرانی خود بر انقلاب تمام باورهای سنتی و نادرست در باره زن را شکست و منزلت او را از مردان نیز بالاتر برد؛ چرا که در منظر امام بهترین مردان نیز در نهایت دست پرورده زنان پاکدامن هستند. بدیهی است که حاصل مبارزات امام برای آزادی حقیقی زنان این بود که توانست نیمی از نیروهای جامعه را که به ناحق در خانه نشانده به صحنه وارد کند و در آنان اعتماد به نفس ایجاد کند و از آنان مادران، خواهران، همسران و دختران شهید بسازد؛ این مفاهیم در نزد خبرنگاران ، بخصوص خبرنگاران مجلات غربی مفهومی نداشت و همواره دیدگاه امام در باره زن را نگاهی ارتجاعی تلقی کرده و سعی داشتند تامین سعادت زنان را در سایه آزادیهای از هم گسیخته رایج در غرب جلوه نمایند.
یکی از سوالات خبرنگار خبرنگار لوموند از امام در باره آزادی زنان با طرح این سوال بود که در نگاه شما زن چگونه باید باشد؟! حضرت امام در پاسخ او با جملاتی کوتاه و البته برخاسته از نص شرع میفرماید: «در خصوص زنان، اسلام هیچ گاه مخالف آزادى آنان نبوده است، بر عکس اسلام با مفهوم زن به عنوان شىء مخالفت کرده است و شرافت و حیثیت او را به وى باز داده است. زن مساوى مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهاى خود را انتخاب کند؛ اما رژیم شاه است که با غرق کردن آنها در امور خلاف اخلاق، میکوشد تا مانع آن شود که زنان آزاد باشند. اسلام شدیداً معترض به این امر است. رژیمْ آزادى زن را البته نظیر آزادى مرد از میان برده و پایمال ساخته است. زنان مانند مردان زندانهاى ایران را پر کردهاند. در اینجاست که آزادى آنها در معرض تهدید و در خطر قرار گرفته است. ما میخواهیم که زنان را از فساد، که آنان را تهدید میکند، آزاد سازیم».
جمع میان مردم و مارکسیست؟ هرگز!
لوسین ژرژ از امام میپرسد: آیا شما در مبارزه خود با دستجات چپ افراطى روابط سازمانى دارید؟! و سپس نظر امام را درباره لفظ «مارکسیسم اسلامى» که آن زمان رژیم به صورت گسترده استعمال میکرد پرسید؛ که امام در پاسخی روشن می فرماید: « اصطلاح مذکور از سوی رژیم مطرح شده و اطرافیانش از او تبعیت کردهاند. این مفهوم مفهومى نادرست و حاوى تناقض است و براى از اعتبار انداختن و از بین بردن مبارزه مردم مسلمان ما بر ضد رژیم شاه است. مفهوم اسلامى که بر اساس توحید و وحدانیت خداوند بنا شده است با ماتریالیسم در تضاد است. اصطلاح «مارکسیسم اسلامى» یک اصطلاح خلاف حقیقت است. به عبارت دیگر، شاه و دستگاه تبلیغاتیاش از اتحاد «ارتجاع سیاه» و «خرابکارى سرخ» نیز هدفى را که گفتیم تعقیب میکند؛ بدین معنا که وى میخواهد مردم مسلمان را وحشتزده سازد و بذر ابهام را در آنها بپراکند، ... و ... سعى دارد مبانى مبارزهاى ما را وارونه جلوه دهد».
مارکسیستها در بیان آزادند!
در ادامه ژرژ قانع میشود که روابط سازمانى، بین قیام امام با مارکسیستها امری توهمی بوده و دچار اشتباهی مبنایی شده و در منظومه فکری امام مواجهه با گروهها و احزاب جایگاهی ندارد؛ لذا با تغییر لحنی آشکار در نوع سوال خود میپرسد: آیا یک اتحاد تاکتیکى را با مارکسیستها براى سرنگون کردن شاه در نظر دارید؟ و روش و طرز رفتار شما با آنان پس از موفقیت اجتماعیتان چگونه خواهد بود؟ که با جواب قاطع و البته کامل امام مواجه میشود. امام در پاسخ به این سوال ژرژ میفرماید:« نه، ما حتى براى سرنگون کردن شاه با مارکسیستها همکارى نخواهیم کرد. من همواره به هواداران خود گفتهام که این کار را نکنند. ما با طرز تلقى آنان مخالفیم. ما میدانیم آنها از پشت به ما خنجر زدهاند و اگر روزى به قدرت برسند، رژیمى دیکتاتورى برقرار خواهند کرد و این مخالف روح اسلام است. اما در جامعهاى که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیستها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهاى مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژى آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامى از همان ابتدا مسئله کسانى مطرح شده است که وجود خدا را انکار میکردهاند. ما هیچ گاه آزادى آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاوردهایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و براى توطئه کردن آزاد نیست».
چرا مردم قیام کردند؟
او از امام میپرسد: فکر میکنید که علت شعلهور شدن قیامهاى ایران چیست؟ چرا این طغیانها در حال حاضر رخ داده است؟ که امام در پاسخ میفرماید:« ... بدبختیهایى که ملت ما دچارش شده است، مردمى که از آزادیشان، استقلالشان، پیشرفتشان و زندگى خوبشان محروم شدهاند، وعدههایى دروغى که در پانزده سال اخیر مغزشان را پر کرده است، روى هم رفته منشأ تظاهرات مذکور است. خرابى وضع اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و وسعت دامنه قهر و فشار، به درجه تحمل ناپذیرى رسیده است. آخرین قیامها مقدمه انفجار عظیمى است که نتایجش غیر قابل محاسبه است...».
هفت پرسش ژرژ در باره برنامه سیاسى آیتالله
اول: برنامه سیاسى شما چیست؟ چه نوع رژیمى را برقرار خواهید کرد؟
پاسخ امام:«کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامى است؛ ... که به احتیاجات اساسى مردم پاسخ دهد».
دوم: مقصودتان از حکومت اسلامى چیست؟ آنچه از این تعبیر، خود به خود، به ذهن میآید امپراتورى عثمانى و یا عربستان سعودى است؟!
پاسخ امام:« تنها مرجع استناد براى ما، زمان پیغمبر و زمان امام على است».
سوم: آیا بازگشت به قانون اساسى 1906 یک راه حل معتبر است؟
پاسخ امام:« قوانین اساسى و متمم آن به شرط آنکه مورد اصلاح قرار گیرد، میتواند مبناى دولت و حکومتى باشد که ما توصیه میکنیم؛ این حکومت در خدمت آرمان اسلامى قرار میگیرد».
چهارم: آیا این قانون اساسى، رژیم سلطنتى را حفظ خواهد کرد و یا حکومت جمهورى را در مد نظر دارید؟
پاسخ امام:«رژیمى که ما برقرار خواهیم کرد به هیچ وجه رژیم سلطنتى نخواهد بود. این مطلب خارج از موضوع است و مطرح نیست».
پنجم: به سلطنت رسیدن پسر شاه فعلى براى شما قابل قبول خواهد بود؟
پاسخ امام:«ما مخالف پدر شاه بودیم و مخالف شاه فعلى و مخالف همه سلسلهاش هستیم؛ زیرا مردم ایران آن را نمیخواهند».
ششم: آیا خود شما در نظر دارید که در رأس آن قرار گیرید؟
پاسخ امام:«شخصاً نه. نه سن من و نه موقعیت و نه مقام من، و نه میل و رغبت من متوجه چنین امرى نیست».
هفتم: آیا سیاست موافق رژیم در قبال اسرائیل یکى از دلایل مخالفت شما با اوست؟
پاسخ امام:« آرى؛ زیرا اسرائیل سرزمین یک قوم مسلمان را اشغال کرده و جنایات بیشمارى مرتکب شده است. عمل شاه در حفظ روابط سیاسى با اسرائیل و دادن کمک اقتصادى به وى، بر خلاف مصالح و منافع اسلام و مسلمانهاست».
علت مصاحبهام، استقلال روزنامه شماست!
عصر کنونی عصر ارتباطات نام گرفته و جوامع به لطف آن به هم نزدیک شدهاند. دامنه نفوذ رسانهها هیچ حد و مرزی نمیشناسد. در نظامهای سیاسی جدید رسانهها نقش پررنگ دارند و رهبران با در اختیار گرفتن قدرت رسانهای سعی میکنند بر خرد جمعی و فردی مسلط شوند. اما امام خمینی برای رساندن پیام و نظرات خود هیچگاه بر موج مطبوعات سوار نشده و از آنها برای اثبات دیدگاههای خود بهره نبردند.
در دوران مبارزه به گواه یاران امام، مراجعات رسانهها نیز کم نبود؛ مبنای فکری امام در انجام مصاحبه آزاد بودن آن مطبوعه بوده و عدم وابستگی آنان به استکبار بود. به همین دلیل تا قبل از این مصاحبه، شاهد گفتگویی جدی با هیچ روزنامهای از سوی امام نبودیم. لوسین ژرژ از امام میپرسد: شما همواره در مقابل درخواستهاى مطبوعات بینالمللى سکوت را حفظ کردهاید؛ چرا؟ امام در پاسخ، ضمن بیان علت، درس بزرگی به جامعه مطبوعات میدهد و میفرماید: «مطبوعات بینالمللى بیشتر به دبدبه و کبکبه و طمطراق و تشریفات رسمى توجه دارند: تخت جمشید، تاجگذارى شاه و ... یا در حد اعلا توجهشان معطوف به قیمت نفت است، نه به بدبختیهاى مردم ایران و یا فشارى که تحمل میکنند. ظاهراً شاه هر سال صد میلیون دلار براى تبلیغاتش در خارج پول خرج میکند. از این جهت من در طول پانزده سال گذشته - خصوصاً به من گفتهاند روزنامه شما مستقل است و به مسائل واقعى ایران از قبیل شکنجهها، کشتارها و بیعدالتیها میپردازد من امیدوارم که این مصاحبه به آشنا ساختن آرمان مردم من کمک کند- حرفهاى خود را خطاب به مردم ایران زدهام و همین کار را ادامه خواهم داد».
منبع: پایگاه اطلاعرسانی و خبری جماران
تعداد بازدید: 812