انقلاب اسلامی :: نقاشی: «صبح 15 خرداد»

نقاشی: «صبح 15 خرداد»

13 خرداد 1392

نقاشی: صبح 15 خرداد
اثر: مصطفی گودرزی


مصطفی گودرزی سال 1339 در بروجرد متولد شد. وی تحصیلات خود را در مقطع لیسانس در رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران، فوق لیسانس و دکترای خود را در رشته هنرهای تجسمی در دانشگاه رن فرانسه و دکترای تاریخ هنر را در دانشگاه پاریس در سوربن فرانسه ادامه داد. تاکنون در بیش از 90 نمایشگاه جمعی در داخل و خارج از کشور شرکت کرده و 10 نمایشگاه انفرادی نیز برگزار کرده است. او از این جشنواره‌ها و نمایشگاه‌های ملی و بین‌المللی مفتخر به دریافت چندین جایزه شده است. از جمله سوابق او می‌توان به عضو هيأت علمي دانشگاه تهران، عضو پيوسته فرهنگستان هنر جمهوري اسلامي ايران، مدير مركز هنرهاي تجسمي حوزه‌هنري از سال 1375 الي خرداد 1383، سردبير فصلنامه و ماهنامة «هنرهاي تجسمي» از سال 1377 الي 1382، رئيس گروه هنرهاي تجسمي فرهنگستان هنر، عضو هيأت مؤسس و هيأت امناء «انجمن هنرهاي تجسمي» ايران، عضو هيأت مؤسس و رئيس هيأت مديره مؤسسة بين‌المللي هنرهاي تجسمي دنياي معاصر، عضو شوراي سياستگذاري و هيأت انتخاب و داوران چند نمايشگاه و همايش از جمله: چهارمين نمايشگاه دوسالانه نقاشي معاصر ايران، نمايشگاه بين‌المللي طراحي معاصر تهران، دبير چند نمايشگاه از جمله: انقلاب اسلامي در نقاشي معاصر ايران، تصويري از آسمان و ...، اهتمام در انتشار چند كتاب و مجموعه از جمله: ده سال با نقاشان انقلاب اسلامي اشاره کرد.



دکتر مرتضي گودرزی، محقق و پژوهشگر هنر و رئيس مركز هنرهای تجسمي حوزه هنری:


اثر «صبح 15 خرداد»، به فاصله حدود 8 سال (از 1357 تا 1365) بعد از انقلاب کار شده. در واقع اثر به بازخوانی تاریخ 15 خرداد اشاره می‌کند که چگونه این اتفاق تاریخی و این نهضتی که حضرت امام شروع کرد، به جریان انقلاب و پیروزی آن وصل شد. در واقع آن پیش‌بینی‌ای که حضرت امام در لابلای سخنرانی‌های خودشان در آن تاریخ می‌کرد؛ که فرزندان من و فرزندان انقلاب در گهواره‌ها و در دامان مادران آنها هستند و خیلی‌ها شاید متوجه عمق این مطلب نبودند، به منصة ظهور رسیدن این بیان را هنرمند در این اثر عرضه کرده است.

دو سه متغیر مهم در این اثر وجود دارد که می‌تواند دو روایت را همزمان پیش روی ما بگذارد؛ یکی روایت تاریخی است که اتفاق 15 خرداد را با تصویری که زن پرسناژ و شخصیت اصلی اثر در دست گرفته، یعنی تصویر حضرت امام که مربوط به دوران مبارزه سال‌های 40 و 41 ایشان هست را نشان می‌دهد و نکته دیگر بحث زنان است که به عنوان مادران همین فرزندانی که بعدها در جریان انقلاب، به عنوان نیروهای انقلابی مطرح شدند را دارد و بچه‌ای که کودکی است و با پیشانی‌بندی که بر پیشانی دارد، نشان می‌دهد که این واقعه تاریخی، یک واقعة کاملاً رئالیستی محضی است که از یک طرف اتفاق افتاده، از طرف دیگر به لحاظ نمادپردازی، مسائل دیگری در درون این اثر است.

اولاً در اینجا ما حضور زنان را نسبت به شخصیت‌های دیگر یا جنس‌های دیگر مثل مردان، برجسته‌تر می‌بینیم و این تأکید خود حضرت امام است، اتصال مادران به بنیادهای فکری و اعتقادی ما در باورهای دینی ما است که نشان می‌دهد مادران چه نقش مهمی در ترویج و گسترش فرهنگ دینی دارند و از آن طرف انتقال اینها به فرزندان خودشان.

دو شخصیت در این اثر خیلی برجسته است، یکی مادری که تصویر حضرت امام را در دست گرفته و دیگری فرزند کوچک او که دست مادرش را گرفته و روی به مخاطب دارد. نگاه به مخاطب، ضمناً پرسش از آینده هم هست، یعنی این چنین نیست که این بچه نگاهش شبیه فردی باشد که به دوربین نگاه می‌کند. نگاه به مخاطبی است که هر روز و هر آن برای تداوم انقلاب به او نگاه می‌کند و این اثر را یک جریان می‌داند، نه ثبت یک واقعة تاریخی. و باز به لحاظ نمادپردازی، پیشانی‌بند سبزی که بر روی پیشانی این بچه است، اولاً اتصال او با مکتب اهل بیت را نشان می‌دهد و از آن طرف ادامة جریان را در ماجرای دفاع مقدس هشت سالة ما که باز نشان‌دهندة حضور شایستة همین بچه‌ها در آنجاست.

پرچمی که پشت سر این مادران است و ما عمدتاً در عزاداری‌های مذهبی استفاده می‌کنیم و این بار به رنگ سبز، اتصالی میان آن پرچم و پیشانی‌بند این بچه را برقرار کرده که باز پیوند اعتقادی شیعی او را نشان می‌دهد که به لحاظ نمادپردازی‌های هنری دینی ما، دارای پیام‌های زیادی است. حتی لباس سفید تن بچه، حاکی از پاکی و بی‌گناهی اوست که این هم باز یک نماد دیگریست که از آن استفاده شده.

مجموعاً نگاه به لحاظ ترکیب‌بندی اثر، یک نگاه کلاسیک است و هنرمند سعی کرده با متغیرهای کلاسیک که حتی در آموزه‌های هنری غربی هم هست، کار خود را جلو ببرد. صورت‌ها و عناصر در نقاط طلایی یک سوم‌ها، از طول یک سوم‌ها، از عرض کار شده‌اند و برجسته سازی خاصی به لحاظ نوع پرداخت رنگ و شفافیت و گرمی رنگ در چهره و بخشی از تن بچه و صورت مادر و تصویری که ما از دست او می‌توانیم ببینیم، نشان داده است.

سنگینی و ثقل اثر به سمت پایین است که باز ترکیب‌بندی کلاسیک را نشان می‌دهد و توجه به طراحی آماده سازی شدة اثر که با قلم فلزی به حسب ظاهر، یا مداد کار شده، نشان می‌دهد که هنرمند مطالعات خود را با دقت تمام و با همان سبک و سیاق هنرمندان کلاسیک، ابتدا انجام داده و بعد روی تابلو ایجاد کرده. پلن‌بندی‌ها هم همین طور، باز نشان از این مکتب هنرمند دارد که سعی کرده در این مسیر کار خود را به شایستگی انجام دهد.



علی پتگر، نقاش و مدرس نقاشی:


تابلوی «صبح 15 خرداد» را از لحاظ ترکیب‌بندی، قطری می‌گویند، یعنی این تابلو مستطیل شکل است و اگر از زاویة بالا و پایین یک خط به صورت مورب بکشیم، دو مثلث قائم‌الزاویه به دست می‌آید که رأس آنها روی هم منطبق می‌شود و این دو از لحاظ توازن، توازن خیلی مستحکمی دارند و این یک نوع از انواع کمپوزیسیون‌هایی است که از نظر زیبایی‌شناسی در نقاشی مطرح است. به طور کلی کمپوزیسیون یعنی ترکیبی که اگر ما یک محور نامریی در مرکز تابلو را در نظر بگیریم، باید طرفین، یعنی سمت چپ و راست، نسبت به محور مرکزی دارای توازن باشد. گاهی این توازن به صورت توازن قرینه‌ای، گاهی نامتقارن و گاهی شکل‌های اسپرال یا حلزونی شکل دارد، گاهی هم قطری است. این کار، نوعی از کمپوزیسیون است که به کمپوزیسیون قطری معروف و مشهور است.

اینجا نقاش برای اینکه به خصوص روی این قطر تأکید کند، سه اِلِمان را قرار داده؛ یک بچه، یک زن و تصویر حضرت امام (ره)، و نور اصلی تابلو را روی آنها متمرکز کرده که چشم همین حرکت قطری را انجام دهد و این به کار استحکام بخشیده. اگر این نورها نبود، مرکزیت کار از بین می‌رفت.

اما در مورد ترکیب‌بندی رنگ‌ها؛ رنگ‌آمیزی تابلو به طور کلی اتمسفر یک فضای غم‌آلود را در یک هوای ابری نشان می‌دهد. اینجا ابر نسبتاً غلیظی است و نور مختصری که افتاده، یک نوری است که به طور موضعی از خورشید افتاده، ولی منظور نقاش از این فضا و سایه‌ای که ایجاد کرده، نشان دادن غم است، با توجه به اینکه لباس‌ها عمدتاً تیره و سیاه است که این غم را تشدید می‌کند. البته از رنگ سبز استفاده شده، رنگ سبز نماد شیعه است و از لحاظ سمبلیک متوجه می‌شویم که نقاش اشاره‌ای به معنویت موضوع هم دارد. از آن جهت که سوژة تظاهرات را در این تابلو مطرح کرده، این تظاهرات یک تظاهرات مذهبی شیعه در یک فضای غم‌آلود است.

محتوای این تابلو 15 خرداد است، اما در حقیقت محتوا با رنگ‌آمیزی تابلو یکپارچه شده، یعنی ما همان طور که تاریخ این سوژه را می‌دانیم و خواندیم که چه ماجرایی بوده و رژیم سابق دست به کشتار می‌زند و حضرت امام خمینی(ره) هم آن زمان عزای عمومی اعلام می‌کنند، ولی نقاش صرفاً به گزارش سطحی موضوع اکتفا نکرده، بلکه این گزارش را که جمعیتی جمع شدند و به شرایطی که آن زمان بر جامعه حاکم بود اعتراض می‌کنند، به وسیلة رنگ‌آمیزی و فضای تیره و رنگ‌های کدر و غم‌آلود، تشدید کرده است. به بیان دیگر نقاش صرفاً یک گزارش‌گونه مثل یک خبرنگار را منعکس نکرده، بلکه با ترفندهایی که از طریق رنگ‌آمیزی و ایجاد یک اتمسفر سمبلیک با آنها آشنا بوده، معنای خود تابلو که مربوط به واقعة 15 خرداد 1342 و یک واقعة تاریخی است را تشدید کرده است.

ظاهراً این اثر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران کار شده، ولی نقاش در حقیقت یک خاطره‌ای داشته است. البته بعید می‌دانم سن نقاش آنقدر بوده باشد که در آن زمان جزء تظاهرکننده‌هایی باشد که بزرگسال هستند و به پیروی و حمایت از حضرت امام آمدند. احتمالاً آن زمان سن این هنرمند کم بوده، اما بر اساس خاطرات و تخیل و تصوری که داشته، این تابلو را به وجود آورده است. ما در تاریخ آثاری داریم که یک هنرمندی تحت تأثیر آن حادثه قرار گرفته ولی مثلاً 12 سال بعد این تابلو را ساخته است. از ‌باب مثال در دورة بعد از باروک، یک نقاش متعلق به قرن هجده و مشهور اسپانیایی به نام فرانسیسکو گویا تحت تأثیر یک فاجعه‌ای قرار می‌گیرد که متجاوزینی در اسپانیا مردم عادی را قتل‌عام می‌کردند. این هنرمند بعد از قتل‌عام، شبانه به دیدن جسدها می‌رود و تحت تأثیر فاجعه و جنایتی که به وجود آمده قرار می‌گیرد و 12 سال بعد تابلوی فوق‌العاده تأثیرگذار و مهمی را می‌سازد که در حال حاضر در موزة لوور وجود دارد و من شنیدم که یک سالن بزرگ فقط به این یک تابلو اختصاص داده شده است.

در این تابلو، بچه‌ای در تصویر هست و دیدگاه این بچه که به دوردست نگاه می‌کند؛ این بحث‌ها به لایه‌های مختلفی که یک اثر از خود به جا می‌گذارد، برمی‌گردد. شاید منظور هنرمند این بوده که این نسل آینده‌ای است که نقطة شروع حماسة 15 خرداد را در حافظه‌اش دارد و بار مسئولیت این حماسه را در سنین جوانی که به 1357 می‌رسد، با خود حمل کرده و در آنجا شروع به انقلاب می‌کند. برای اینکه خود حضرت امام(ره) در یکی از بیاناتشان فرموده بودند کسانی که قرار است این نهضت را پیش ببرند، بعضی‌هایشان در قنداقه‌اند؛ یعنی هنوز بزرگ نشده‌اند و اینها در آینده این نهضت را پیش خواهند بود. این یک نمادی است از آینده که این کودک و کودکانی که در آن زمان کم سن و سال بودند و هنوز بالغ نشده بودند، سرمایه‌های آینده‌ای هستند که قرار است در بهمن سال 1357، آن انقلاب عظیم و خون‌بار را شکل دهند؛ و ما دیدیم که جوان‌ها ستون اصلی انقلاب در سال 1357 بودند و انقلاب هم پیروز شد.

البته راجع به تابلوهای هنری، به خصوص تابلوهایی که یک مقدار کیفیت نمادین دارد، بحث زیادی می‌شود کرد. چون هنرمند در کارهای نمادین یک ابهامات و تفکراتی را در کارش ایجاد می‌کند که به ما اجازه می‌دهد تعبیر و تفسیرهای زیادی از کار بکنیم. به طور اجمال، این اثری است که هم یک موضوع تاریخی را بیان می‌کند و هم در عین حال محتوای دینی و معنوی یک انقلاب را دارد.

مصاحبه‌گر: عبدالله مهری



 
تعداد بازدید: 2041


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: