انقلاب اسلامی :: سوال و خبر، جواب و خاطراتی از یک دهه

سوال و خبر، جواب و خاطراتی از یک دهه

20 خرداد 1392


اکرم دشتبان: انتشار کتاب «برای تاریخ می‌گویم» بهانه‌ای شد تا به سراغ نویسنده کتاب، سعید علامیان بروم و با وی درباره این کتاب و راوی آن گفت‌وگو کنم. راوی، شخصی است که نسل سوم انقلاب بیشتر او را به واسطه تصویری که بارها در دهه فجر به عنوان راننده ماشین بلیزری که امام خمینی (ره)را از فرودگاه مهرآباد به بهشت زهرا (س) آورد، ‌دیده‌اند و می‌شناسند. فردی که نقش مهمی در دوران هشت سال دفاع‌مقدس داشت و به گفته نویسنده اثر، آچار فرانسه رویارویی با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود. ملاقات با آقای علامیان – نویسنده‌ای که زمانی در مقام خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی ثبت رخدادهای انقلاب و دفاع‌مقدس را بر عهداه داشته - در موسسه شهید حسن باقری صورت گرفت، مکانی که دلیل نگارش خاطرات محسن رفیق‌دوست شد. «برای تاریخ می‌گویم: خاطرات محسن رفیق‌دوست (۱۳۶۸ - ۱۳۵۷)» به عنوان سی‌وسومین کتاب خاطرات تولید شده در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی توسط سعید علامیان نوشته و تدوین و از سوی انتشارات سوره مهر در قطع رقعی و 469 صفحه، با شمارگان 2500 نسخه و بهای 19 هزار و 900 تومان منتشر شده است.



ـ آقای علامیان چه اتفاقی باعث شد به سراغ ثبت و ضبط خاطرات محسن رفیق دوست بروید؟


ـ ساختمانی که الان در آن هستیم، موسسه نشر آثار شهید حسن باقری است. من از سال 1386 درگیر کتاب روایت زندگی شهید حسن باقری بودم و هنوز هم هستم. جلد اول روایت زندگی شهید باقری سال گذشته منتشر شد و جلد دوم در مرحله چاپ است و اکنون برای جلد سوم کار می‌کنم. در موسسه شهید باقری با اسناد فراوانی روبه‌رو بودم. زیرا نوشتن، یکی از هنر‌های شهید حسن باقری بود. او در پر مشغله‌ترین زمان عملیات‌ها یا زمانی که حتی سوار ماشین بود هم از فرصت‌ها برای نوشتن استفاده می‌کرد. یکی از نکاتی که شهید باقری در یادداشت‌های خود خیلی به آن تکیه و یاد کرده است موضوع تدارکات دفاع مقدس و صحبت از محسن رفیق‌دوست است. در بخش‌های بسیاری از این یادداشت‌ها آمده است ما از حاج محسن فلان چیز را خواستیم و رفیق‌دوست به ما کمک کرد. در این خاطرات می‌گوید که من از حاج محسن مثلا فلان موتور و قطب‌نما را می‌خواهم و او برایش فراهم می‌کرد. رفیق‌دوست آدم مشهوری است و همین شهرت به تنهایی برای ثبت خاطرات او کافی است. ولی نگارش کتاب یادداشت‌های حسن باقری بهانه‌ای شد تا به سراغ رفیق‌دوست بروم زیرا او ناگفته‌های بسیاری از تدارکات جنگ داشت.


ـ شما معتقدید آقای رفیق ‌دوست آدم‌ مشهوری است و همین مساله برای ثبت خاطرات او کافی است، اما چرا بهانه ثبت خاطرات او را تدارکات جنگ قرار دادید؟

ـ چون بحث تدارکات جنگ ناگفته و محرمانه است. در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ما هیچ اطلاعاتی از بودجه دفاعی کشور نداشتیم و نمی‌دانستیم مهمات چگونه خریداری می‌شوند و به کشور می‌آیند. بعد از گذشت ربع قرن از جنگ به این نتیجه رسیدم که مسائلی در موضوع تدارکات جنگ هست که می‌توان امروز درباره آن‌ها حرف زد. با این نگاه به سراغ سردار فتح‌الله جعفری رفتم و با او حرف زدم. در واقع مستندات موجود از تدارکات و لجستیک مرا به انجام این مصاحبه ترغیب کرد چون حس می‌کردم آقای رفیق‌دوست اطلاعات بکری درباره تدارکات جنگ داشته باشد.



ـ آقای رفیق‌دوست از ثبت خاطرات استقبال کرد؟


ـ برای آقای رفیق‌دوست استدلال آوردم که گفت‌وگوهای پراکنده به صورت مقطعی می‌تواند زوایایی را روشن کند اما فراموش می‌شود. بنابراین بهتر است شما به سمت کتاب شدن خاطرات خود بروید. وی از این موضوع استقبال کرد و نقل خاطرات را در قالب کتاب پذیرفت، زیرا کتاب ماندگار و مورد توجه مورخان خواهد بود. البته درست است که روزنامه‌ها سند دست اول است اما محقق و مخاطب عام از آنچه در کتاب گردهم می‌آید بیشتر استقبال می‌کند.


ـ شما موضوع کتاب را تدارکات جنگ انتخاب کردید، چطور شد که به سراغ ثبت خاطرات آقای رفیق‌دوست از روز‌های آغازین پیروزی انقلاب رفتید؟


ـ اولین جلسه معارفه توسط سردار فتح‌الله جعفری با محسن رفیق‌دوست گذاشته شد. در آغازموضوعی که برای کتاب در نظر گرفته بودم شامل خاطرات وی از بازگشت امام خمینی (ره) به ایران در 12 بهمن سال 1357 تا سال 1368 بود. زیرا پیش از این مرکز اسناد انقلاب اسلامی خاطرات قبل انقلاب رفیق‌دوست را منتشر کرده بود و به همین دلیل لزومی ندیدم که کتاب را از بدو تولد او شروع کنم. تصمیم داشتم برای نوشتن کتاب از نقش ایشان در انقلاب شروع کنم، از زمانی که از زندان بیرون آمد و فعالیت‌های او برای استقبال از امام(ره) را شرح دهم تا زمانی که وی از وزارت سپاه کنار رفت و جنگ تمام شد. تصمیم گرفته بودم روال مصاحبه را با توالی زمان پیش ببرم و سوال‌ها را مطرح کنم و سپس با حذف سوال‌ها کتابی با خاطرات ممتد از رفیق‌دوست بنویسم. اما در همان جلسه اول مصاحبه دیدم خاطرات رفیق‌دوست فراتر از جنگ است و این اثر، کتابی درباره تدارکات دفاع مقدس نیست، فراتر از جنگ و تاریخ یک دهه انقلاب است. پس از آن، نظرم به این سو رفت.


ـ درباره این رویکرد بیشتر توضیح دهید.


ـ در این روایت با یک پدیده کمیاب و نادر از راویان روبه‌رو شدم و رفیق‌دوست کسی نبود که بشود به روش معمول خاطره‌نگاری، خاطرات ممتد او را بر سیاق من راوی نوشت. زیرا ذهنی لبریز از اطلاعات خرد و کلان داشت و پراکنده صحبت می‌کرد و تنها راه رسیدن به خاطرات مرور حوادث بر اساس توالی زمان بود و لازم دیدم به وقایع تاریخی رجوع کنم. دیدم از سوال‌های کلی چیزی بیرون نمی‌آید، ترجیح دادم به سراغ سوال‌های جزیی و مصداقی بروم. از او فرصتی خواستم. آقای رفیق‌دوست به من گفت: خسته شدید، گفتم: نه می‌خواهم مطالعه کنم.


ـ برای طراحی سوال‌های بیشتر به سراغ چه منابعی رفتید؟

ـ محور طرح سوال‌ها مربوط به سپاه پاسداران بود، اما سابقه کاری آقای رفیق‌دوست در مسایل سیاسی و اقتصادی باعث شد تا برای طرح سوال همه صفحات روز‌نامه‌ها را ورق بزنم و هر جا نقشی از آقای رفیق‌دوست دیدم یا مساله‌ای که به او مربوط بود سوال طرح کنم. منبع دیگر کتاب‌های خاطرات آیت ‌الله هاشمی رفسنجانی است. در یادداشت‌های روزانه ایشان به خصوص از نیمه دوم سال 1361 که مقارن با تاسیس وزارت سپاه است از رفیق‌دوست بسیار یاد شده بود.


ـ البته در کتاب «برای تاریخ می‌گویم» از اسناد مربوط به شهید حسن باقری هم سوال طرح شده است.

ـ در این کتاب تنها از دو سند مربوط به ایشان استفاده شد که یکی درخواست حسن باقری از محسن رفیق‌دوست برای خرید موتور پرشی و قطب نما بود. دیگر منابع بر اساس اطلاعات درج شده درروزنامه‌های اطلاعات، جمهوری اسلامی و خاطرات آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بود. جمع آوری این اطلاعات یک ماه طول کشید و برای دو جلسه تقریبا 35 سوال طرح کردم.


ـ چرا فقط این منابع را برای طرح سوال‌ها انتخاب کردید؟ آقای رفیق‌دوست در این کتاب از آدم‌های بسیاری که اکنون پست‌های مهم دارند و در گذشته هم وظابف حساسی بر عهده داشتند حرف می‌زند، چرا به سراغ خاطرات این افراد نرفتید؟ به حتم در خاطرات آن‌ها ردپایی از محسن رفیق‌دوست وجود داشت.

ـ آنچه در بخش مکتوبات از این افراد وجود دارد بیشتر به خاطرات و حوادث قبل از انقلاب برمی‌گردد. من در این کتاب خاطرات بعد از انقلاب رفیق‌دوست را دنبال کردم. خاطرات آقای محسن رضایی می‌توانست در این زمینه مکمل باشد اما خاطرات وی ثبت و چاپ نشده است. آقای هدایت‌الله بهبودی [مدیر دفتر ادبیات انقلاب اسلامی که کتاب «برای تاریخ می‌گویم» زیر نظر این دفتر چاپ شد] هم گفتند که این کتاب اولین گام در بخش خاطرات بعد انقلاب است.



ـ رفیق‌دوست در خاطرات خود به برگزاری جلساتی با آقای جواد منصوری اشاره دارد، چرا به سراغ او نرفتید؟

ـ نقش جواد منصوری بیشتر به قبل از انقلاب باز می‌گردد و مدتی هم در سپاه پاسداران بوده است. من برای طراحی سوال‌ها بیشتر به وقایع تکیه کردم و پرسش‌ها را بر اساس رخدادها و حافظه خودم و شایعاتی که شنیده بودم طراحی کردم، مانند آن‌که قرار بوده از سلاح شیمیایی در سطح وسیعی علیه ایران استفاده کنند یا آقای رفیق‌دوست واکنش شدیدی نسبت به یک سفیر خارجی داشته است.


ـ برگردیم به زمانی که در گفت‌وگو با آقای رفیق‌دوست با پراکندگی خاطرات مواجه شدید و برای طراحی سوال وقت خواستید، وقتی سوال‌ها را طراحی کردید و به سراغ محسن رفیق‌دوست رفتید نظر او چه بود و ثبت خاطرات چگونه دنبال شد؟


ـ پس از یک ماه با سوال‌هایی که به ترتیب زمان فهرست شده بود و تقریبا درباره همه مسایلی بود که حدس می‌زدم منجر به دریافت خاطره یا اطلاعاتی از آقای رفیق‌دوست می‌شود به سراغ وی رفتم. وقتی سوال‌ها را دید خیلی قانع شد و ‌گفت من اینجوری می‌خواستم و بعد من هر سوال‌ را مطرح می‌کردم و وقتی توضیحات او تمام می‌شد می‌گفت خوب الان باید درباره چی حرف بزنم. البته می‌گفت: من هر چه را که بدانم برای تاریخ می‌گویم، اگر هم اطلاع نداشته باشم، می‌گویم نمی‌دانم، اگر هم بدانم و گفتنی نباشد،‌ می‌گویم نمی‌توانم بگویم.


ـ به نظر می‌رسد موضوعاتی که شما برای طرح سوال به آنها تکیه کردید مباحث کتاب را دچار پراکندگی کرده است. آیا امکان جدا کردن موضوعات و تدوین اثر بر اساس آنها وجود نداشت؟

ـ این کتاب بر اساس اصالت سوال طراحی شده است و سوال یعنی حفظ زمان. ممکن است بتوان برای هر موضوع مطرح شده در اثر یک کتاب نوشت مانند تاریخ شفاهی چگونگی تشکیل سپاه، تشکیل کابینه دولت و چالش‌های کابینه در دو دهه. در واقع موضوعات مطرح در این کتاب می‌تواند خود آغازی برای انجام پروژه‌ای تاریخی باشد.


ـ شما با به کارگیری روش پرسش‌ و پاسخ در کتاب به دنبال چه بودید؟

ـ در پرسش و پاسخ هیچ نشانه و تعمدی از دخالت و نظر نویسنده وجود ندارد و کسی نمی‌تواند بگوید که مولف از تخیل بهره گرفته است. زیرا پرسش و پاسخ‌ها عین واقعیت است. طرح پرسش و پاسخ پرداخت خاصی است و ضمن این‌ که متن را خواندی می‌کند از پراکندگی متن می‌کاهد و زاویه دید را حذف می‌کند. به همین دلیل مخاطب احساس نمی‌کند نویسنده در متن آن‌ دخیل است. در برخی کتاب‌های موجود در این زمینه، در قالب خاطره یا رمان بودن آنها تردید وجود دارد و این گمان را ایجاد می‌کند که متن توسط مولف تغییر پیدا کرده است. ولی درباره این کتاب، هنوز کسی نگفته که مولف متنی را به آن اضافه کرده است، زیرا نمی‌توان حتی به سوال‌ها چیزی را اضافه کرد. چون مشخص است که سوال‌ها بر اساس خبر است که استناد مطالب را بالا برده است. من هدفم در آغاز نگارش آن بود که سوال‌ها را حذف کنم اما دیدم با سوال‌های کتاب اطلاعات بیشتری به مخاطب منتقل می‌شود و از سوی دیگر پراکندگی مباحث، مخاطب را اذیت می‌کرد و نمی‌شد آنها را ممتد آورد.


ـ آیا قالب پرسش و پاسخ در گویا‌سازی خاطرات هم نقش داشت؟

ـ برای مورخان و پژوهشگران وقایع ثبت شده در مطبوعات سند دست اول است و کسی هم منکر آن نیست. خاطراتی که توسط دیگران روایت می‌شود اعتبار سندی کمتری دارد. مطبوعات عین خبر را می‌گوید و خبری خام را که تبیین نشده است و می‌تواند توسط راوی تبیین شود. در تدوین طرح کتاب به سراغ پرسش و پاسخ رفتم زیرا خود پرسش اطلاعاتی را به خواننده منتقل می‌کند. در واقع دو مساله در طرح پرسش‌ها لحاظ شد، مورد اول کمک به حافظه راوی و دیگری سپردن اطلاعات به حافظه مخاطب بود. مخاطبی که آن دوران را شاهد بوده یا کسانی مثل شما که آن دوران را درک نکرده‌اند با خواندن سوال‌ها اطلاعاتی از تاریخ به دست می‌آورند. اگر سوال‌ها را حذف می‌کردم، برای نگارش پانوشت‌ها متحمل زحمت بسیاری می‌شدم تا هدف خود و خاطرات را به مخاطب منتقل کنم. اما همان سوال که بخشی از مطبوعات است و گاه بخشی از سوال که در پانوشت‌ها شرح داده شده، باعث گویا‌سازی متن می‌شود.


ـ رفیق‌دوست در پاسخ برخی پرسش‌های مطرح شده در کتاب می‌گوید، این چیزی که شما می‌گویید اشتباه است یا من آن را برای اولین بار از زبان شما می‌شنوم، این سوال‌ها منبع اسنادی داشت؟

ـ طرح برخی سوال‌ها بر اساس شایعات و حافظه مطبوعاتی‌ام و مسایلی که در تحریریه‌های آن دوران درباره آنها صحبت می‌شد، بود. هیچ یک از این پرسش‌های طرح شده از روزنامه‌ها نبود، به جز یک مورد که در کتاب خاطرات آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی آمده بود. از آقای رفیق‌دوست پرسیدم چرا در نامه‌ای مربوط به هفت نفر، اسم شش نفر آمده است و او گفت نه هفت نفر بود. نفر هفتم مرتضی نبوی است و این به نفع کتاب آقای هاشمی شد و آن را اصلاح کرد.


ـ در کتاب «برای تاریخ می‌گویم» آمده که وقتی هویدا [یکی از نخست‌وزیران حکومت پهلوی] در زندان قصر بوده، آقای رفیق‌دوست به دیدار او رفته است. هویدا به او می‌گوید: «من خیلی حرف دارم اگر می‌خواهید اعدامم کنید، دیرتر اعدام کنید تا حرف‌هایم را بگویم یا بنویسم...» آقای رفیق‌دوست نگفته که هویدا می‌خواسته درباره چه چیزی حرف بزند؟

ـ آقای رفیق‌دوست حرف بیشتری در این باره نگفت. هویدا مسایل شخصی را مطرح می‌کند مانند آن که گفته، خانه‌ای در برج آ اس پ یوسف‌آباد هست که من پولش را ندادم و مال من نیست، اسم کسی را آورد و گفت خانه مال آن‌شخص است، به او بدهید. یا اولین حرفی که به آقای رفیق‌دوست زد و گفت: «وقتی انقلاب شد فکر نمی‌کردم شما دوام بیاورید اما الان که می‌بينم این زندان توسط چند بازاری با نظم اداره می‌شود، مملک را هم می‌توانید اداره کنید.»


ـ چرا این کتاب برای چاپ به دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری سپرده شد، در حالی که ثبت این خاطرات از موسسه شهید حسن باقری کلید خورد؟

ـ ما می‌خواستیم کتابی درباره لجستیک جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بنویسیم. اما وقتی کار شروع شد گفتم این کار دیگر تنها تاریخ لجستیک جنگ نیست و تاریخ انقلاب است، چاپ کتاب را به هدایت‌الله بهبودی، مدیر دفتر ادبیات انقلاب اسلامی پیشنهاد دادم و پذیرفته شد.


ـ دلیل خاصی داشت که این کتاب در ‌آغاز به کسی تقدیم نشده است؟

ـ کتاب‌های درباره شهید حسن باقری را هم که نوشته‌ام، متن تقدیمی ندارد. در کتاب «برای تاریخ می‌گویم» هم شاید دلیلش آن باشد که فکر کردم من در بخشی از این کتاب سهم دارم و نمی‌توانم آن را به کسی تقدیم کنم چون آقای رفیق‌دوست هم در تدوین کتاب سهم داشت. در واقع نخواستم وارد این عرصه شوم و با آقای رفیق‌دوست هم در این باره صحبت نکردم. چون کتاب متعلق به من روای نبود، گفتم شاید این جزء حقوق راوی باشد که باید با رضایت او انجام شود، البته اصراری هم برای این موضوع نداشتم و آن را پی‌گیری نکردم.


ـ این کتاب حاصل چند ساعت مصاحبه است؟ آیا آنچه در این کتاب آمده تمام گفته‌های آقای رفیق‌دوست است یا مواردی بوده که در کتاب گنجانده نشده است؟

ـ کتاب حاصل 50 ساعت مصاحبه است و تمامی متن مصاحبه در این کتاب آورده شد. مگر برخی موارد خاص که آقای رفیق‌دوست می‌گفت بهتر است این‌ها در متن نیاید ولی این حذفیات ضربه‌ای به کار نمی‌زد. مثلا اسم یکسری افراد برداشته شد. در دو مورد موضوع را آوردیم ولی اسم افراد را نقل نکردیم. مانند توصیه‌ای که راوی به یکی از مسوولان داشته است. برای او نامه‌ای نوشته و گفته مواظب باشد که سرنوشت او مانند بنی‌صدر نشود.


ـ به نظر می‌رسد که مخاطب با خواندن کتاب با یک‌سونگری مواجه می‌شود، به نحوی که آقای رفیق‌دوست را قهرمان یکه‌تاز انقلاب و هشت سال دفاع‌مقدس می‌بیند. فکر نمی‌کنید در نگارش اثر دچار این بزرگ‌نمایی در حق راوی شده‌اید؟


ـ آقای رفیق‌‌دوست لقب عمله انقلاب را به خودش نسبت می‌دهد و بعدمی‌گوید کسی نمی‌تواند مرا از این سمت عزل کند. او فردی اجرایی و به تعبیری آدم آچار فرانسه‌ [توانا در بسیاری از زمینه‌ها] بود و این‌که می‌گویید بزرگنمایی شده، به نظرم این‌طور نیست. رفیق‌دوست چیزی خلاف واقع نگفته است و اگر گفته شده بود خیلی‌ها به آن تکذیبیه می‌زدند. او آدم‌های مختلفی را در کنار خود داشت و توانسته بود افراد بسیاری را جذب کند. رفیق‌دوست ادعا ندارد که تمام کار‌ها را خودش به تنهایی انجام داده است.


ـ چرا آقای رفیق‌دوست در کتاب می‌گوید من سردار سپاه هستم اما روی هوا و از هیچ جا بازنشستگی نمی‌گیرم؟ الان مشغول چه کاری است؟

ـ سردار سپاه هست اما حکم کارگزینی ندارد و از سپاه حقوق نمی‌گیرد. اکنون هم مشغول کار در امور خیریه بنیاد تعاون است. پول خیریه توسط بازاریان تامین می‌شود. خانواده آقای رفیق‌دوست بنکدار پیاز بودند و کمتر کسی از اعضای خانواده او وارد این جریان‌های سیاسی شدند. او از اعضای هیات موتلفه است. اعضای این هیات باور مشترکی به خدا و اهل بیت (ع) دارند و بر اساس دین و مرجعیت شیعه کنار هم جمع می‌شوند و پول می‌گذارند و در راه خیر خرج می‌کنند. وی آدم فعالی است و می‌گوید ما سرباز ولایت فقیه هستیم. یکی از اطرافیان آقای رفیق‌دوست، دکتر احمدپور است. او تحصیلات دانشگاهی دارد اما روش رفیق‌دوست را تمجید می‌کند و می‌گوید او شخصیتی است که تمام گرایش‌ها را در کنار هم جمع می‌کند. او آدم فراگیری است و بسیار کتاب می‌خواند و کاردان سیاسی است. به همین دلیل بسیاری از مخاطبان کتاب «برای تاریخ می‌گویم» گفتند وقتی کتاب را خواندیم احساس بد سیاسی نداشتیم، زیرا راوی فراتر از اقشار خاص سیاسی سخن گفته است. او بنیان خودکفایی بسیاری از اقدامات نظامی را به واسطه قدرت جذبی که داشت در کشور فراهم آورد، از روابط عمومی بالایی برخوردار بوده و هست و هنر ویژه او قدرت جذب افراد با گرایش‌ها و سلایق مختلف بوده است.


ـ یکی از نکات بارز در تامین هزینه‌های پشتیبانی از انقلاب، به ارتباط رفیق‌دوست با بازاریان تهران باز می‌گردد. بهتر نبود در روایت خاطرات به نحوه ارتباط آقای رفیق‌دوست با آن‌ها اشاره می‌شد؟

ـ ارتباط رفیق‌دوست با بازاریان به قبل از انقلاب بر می‌گردد. اما این کتاب به حوادث بعد از انقلاب می‌پردازد و نمی‌خواستم به آن اشاره کنم. البته در پاره‌ای موارد به ارتباط بازاریان پرداخته شده است. مانند فردی بازاری که خانه‌اش را می‌فروشد و پولش را به امام خمینی(ره) ارجاع می‌د‌هد. در کتاب بیشتر از این نمی‌توانستم برای چگونگی پول پشتیبانی بازاریان درنگ کنم. اما آقای رفیق‌دوست در خاطرات خود دارد از نحوه تامین هزینه‌های جنگ حرف می‌زند. موضوع من پرداخت به پشتیبانی بازاریان و تامین هزینه‌های جنگ نبود، موضوع کتاب من خاطرات آقای رفیق‌دوست بود.


ـ اما اشاره به این گذشته ضروری به نظر می‌رسید، زیرا ممکن است مخاطب، کتابی که از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی با موضوع خاطرات قبل انقلاب رفیق‌دوست منتشر شده را نخوانده باشد. بنابراین اگر در لابه‌لای خاطرات آقای رفیق‌دوست به آن پرداخته می‌شد مخاطب با نگاهی نسبتا روشن به گذشته، فعالیت‌های راوی را در دوران هشت سال دفاع‌مقدس می‌دید؟

ـ البته در پاورقی کتاب خیلی موجز و مختصر سوابق آقای رفیق‌دوست را آوردم و در مقدمه کتاب هم به صورت کوتاه به آن اشاره کردم. باید به این مساله توجه داشت که تدوین کتاب کاری هنرمدانه است. وقتی یک نقاشی را نگاه می‌کنید ترکیب رنگ‌‌ها با هم هارمونی دارد. کتاب هم برای خود قواره‌ای دارد و باید تعادل در آن ‌حفظ شود. پانوشت‌های متن خیلی کوتاه و موجز در حد خواننده کتاب است. زیرا می‌خواستم خوانش اثر روان باشد. من اگر می‌خواستم درباره نقش بازاریان در نهضت امام(ره) بنویسم، خودش به تنهایی کتاب مستقلی بود و با این حساب باید چقدر مطالب کتاب را ادامه می‌دادم؟ با این نوع روایت خواننده از موضوع اصلی خارج می‌شد. این کتاب تابلویی است که من آن را نقاشی کردم. البته این ادعا را هم ندارم که این کتاب کل تاریخ است، این کتاب قطعه‌ای از تابلوی بزرگ تاریخ انقلاب است.


ـ به نظر شما کتاب «برای تاریخ می‌گویم» در گروه آثار تاریخ شفاهی می‌گنجد؟

ـ این نوع کتاب‌ها در حوزه تاریخ شفاهی، تولید روایت شفاهی برای تاریخ است. این کتاب روایتی را برای کل تاریخ بازگو می‌کند. در واقع معتقدم کتاب‌های تاریخ‌شفاهی، روایت شفاهی افرادند نه تاریخ شفاهی. در کتاب من افراد در رویدادها و وقایع دیده می‌شوند نه آنکه به واسطه افراد به سراغ وقایع بروم. کتاب من بر اساس وقایع پیش می‌رود و در آن راوی از نقش خود می‌گوید.


ـ به یقین تاریخ انقلاب و دفاع‌مقدس راویان دیگری هم داشته، چرا در این کتاب کمتر از انطباق خاطرات بهره گرفتید؟

ـ کتاب «برای تاریخ می‌گویم» اثر پژوهشی تاریخی نیست. زیرا اگر می‌خواستم از دیگر راویان در کتاب صحبت کنم خواننده از اصل ماجرای کتاب دور می‌ماند. نگارش کتاب از دیدگاه چند راوی برای پژوهشگران مناسب است. اما مخاطب من در این کتاب عامه افراد جامعه‌اند. البته مطالب این کتاب برای محققان هم قابل توجه است.


ـ چرا مخاطب کتاب را عامه افراد در نظر گرفتید؟

ـ برای آن‌که تعدادشان بیشتر است. می‌خواستم پیام کتاب به آدم‌های بیشتری برسد، ضمن این‌که برای محققان هم قطعا مورد استناد خواهد بود. اگر آقای رفیق‌دوست خاطرات خود را بازگو نمی‌کرد، اطلاعاتی از گذشته برای مورخ آينده باقی نمی‌ماند. او با گفتن این خاطرات، ناگفته‌ها را گفت کرده است . این اثر می‌تواند برای محققان سند تاریخی هم باشد.


ـ آیا با واکنش افرادی که آقای رفیق‌دوست در این کتاب از‌ آنها صحبت کرده، مواجه شدید؟ این بازخورد را چگونه دیدید؟

ـ کتاب در آخرین روزهای سال 1391 و در آستانه نوروز 1392 چاپ شد و دو نکته در بازخورد آن حائز اهمیت بود. افراد خاص و از جمله کسانی که در وقایع تاریخی انقلاب حضور داشته‌اند، بعد از خواندن کتاب با من صحبت کردند و آن را جذاب دیده بودند. گفتند که کتاب را تا آخر خوانده‌اند. این اتفاق برایم حائز اهمیت است. دوم آن‌که کسی مطالب آن را تکذیب نکرده است. تمام کسانی که در این کتاب از آن‌ها نام برده می‌شود کتاب را خوانده‌اند. چند نفر آنها تماس گرفتند. می‌گفتند مسایلی را که راوی در آن دوران با ما مطرح کرده، برای شما هم گفته و چرا آنها را در کتاب بیان کرده است؟ از این که چرا گفته شده دلخور بودند، کسی از نادرستی نکته‌ای در کتاب حرف نمی‌زد و مسایل مطرح شده را تایید می‌کردند. بیشتر آن‌ها کتاب را پر کشش خواندند و می‌گفتند می‌خواستیم ببینیم بعدش چه می‌شود. این اتفاق برای کتاب‌های تاریخی که به نوعی ثقیل‌اند اتفاق خوبی است. این کتاب هر چند وقت یک‌بار خبر روز می‌شود و در روز‌نامه‌ها و سایت‌ها مطالبی برگرفته از کتاب درج می‌شود. این نشان می‌دهد که بازخورد کتاب در جامعه خوب است به نوعی وقایع را از این کتاب نقل می‌کنند. در محافل نقل خاطرات هم به آن توجه شده است. وقتی آقای رفیق‌دوست را در بیست‌وششمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران دیدم، گفت: آقای علی لاریجانی این کتاب را خواندند و گفتند با این که خودم در جریان حوادث بودم مطالب کتاب برایم تازگی داشت؛ یا دیگر کسانی که نظرهای مشابهی داشتند.


ـ کتاب «برای تاریخ می‌گویم» جلد دومی هم دارد؟

ـ جلد دوم را برای دهه دوم انقلاب در نظر گرفتیم. ادعایی نداریم این جلد برای آنچه آقای رفیق‌دوست از آن حرف می‌زند کافی است بلکه زمینه‌ای برای ایجاد علاقه و پژوهش در میان دیگر مولفان و محققان است. عامه مردم شرح مسایل را به صورت مختصر و مفید دوست دارند، این محققان هستند که می‌خواهند بیشتر از جزییات بدانند. آنچه در این کتاب گنجانده شده است برای آحاد افراد جامعه کفایت می‌کند. در مخاطب‌شناسی اصل اول آن است که تا حد ممکن در بیان مطالب ایجاز داشته باشیم. جلد دوم هم درباره حوادث دهه دوم انقلاب (1368 تا 1378) است و اکنون در مرحله مطالعه و تحقیق کار هستم.


ـ آیا خاطرات دهه اول انقلاب توانست جایگاهی برای وقایع این دهه (سال‌های 1357 تا 1368) پدید آورد؟

ـ جایگاه کتاب همان چیزی است که آقای بهبودی، مدیر دفتر ادبیات انقلاب اسلامی گفت؛ این کتاب قدم اول است و می‌‌تواند توسط دیگر محققان به سوال‌هایی که شما فکر می‌کنید در این کتاب جایشان خالی است پاسخ دهد. آقای رفیق‌دوست در جریان انقلاب و دفاع‌مقدس تنها نبوده او عمود یک خیمه بوده که آدم‌های زیادی در آن فعالیت می‌کردند. جایگاه این کتاب در حوادث دهه اول انقلاب حکم آجر اول را دارد، حال باید دیگران بنشینند و سخن بگویند و اگر فکر می‌کنند مسایلی هست که رفیق‌دوست درباره آنها نگفته، آن‌ها بگویند. زیرا روایتگر تاریخ تنها یک فرد نیست و باید مجموعه‌ای از افراد درباره آن صحبت کنند.


ـ کدام فرازهای کتاب از نظر شما جذاب‌تر بود؟ برداشت و تحلیل‌ خود را از این فرازها بگوید؟

ـ نمی‌توانم بگویم کدام یک جذاب‌تر بود چون تمام مباحثی که از آنها گفته شد برایم جذاب بود، اما در تحلیل‌های خود به شفافیت بیان راوی در گفتن از وقایع رسیدم. زیرا بسیاری از خاطره‌گویان با نگاه امروز گذشته را روایت می‌کنند، یعنی زمانی که پخته‌تر شده‌اند و دید وسیع‌تری نسبت به وقایع گذشته پیدا کرده‌اند، شرح حوادث را با تکیه بر تجربه امروز روایت می‌کنند، این اتفاق به کار ضربه می‌زند. البته قصد توهین ندارم، شما رزمنده‌ای را تصور کنید که در دوران هشت سال دفاع‌مقدس مسوولیت پیک و رساندن خبر به فرماندهان را داشته است و امروز در بیان خاطرات، درباره یک عملیات اظهار نظر می‌کند، اما آقای رفیق‌دوست در بیان خاطرات این دیدگاه را ندارد و تحلیل‌ها را بر اساس شرایط زمانی وقایع ارایه می‌دهد.


ـ شما چگونه به این دریافت رسیدید؟

ـ با پاسخ به سوالات؛ زیرا آقای رفیق‌دوست سوالاتی که مربوط به گذشته بود را با قید آن موقع جواب می‌داد و سوال‌های امروز را براساس شرایط زمان پاسخ می‌داد.


ـ چرا کتاب فاقد فهرست اعلام است و فصل بندی ندارد؟

ـ احساس کردم با مطرح شدن سوال‌‌ها دیگر نیازی به فصل‌بندی نیست. چون خود سوال‌ها حوادث را تقطیع می‌کند. نبود فهرست اعلام یکی از مشکلات کتاب است و آقای بهبودی گفتند که در حال تهیه این فهرست هستند تا در چاپ‌های بعدی به آن اضافه شود.


ـ رابطه عکس‌ها و متن خاطرات چگونه است؟

ـ در پایین هر عکس شماره صفحه کتاب آمده است و مخاطب می‌تواند بر اساس آن به سراغ موضوع در متن کتاب برود. البته باید کتاب را از مقدمه خواند و پیش رفت تا بتوان درباره محتوای آن قضاوت کرد.


ـ چرا عنوان کتاب را «برای تاریخ می‌گویم» انتخاب کردید؟

ـ «برای تاریخ می‌گویم» عنوان کاملی برای این کتاب بود و آن هم برگرفته از کلام آقای رفیق‌دوست بود؛ همان لحظه که گفت من دارم از تاریخ برای شما خاطره می‌گویم، اسم را انتخاب کردم.



 
تعداد بازدید: 1242


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: