انقلاب اسلامی :: چند قطره خون برای آزادی: خاطرات سید اسدالله رسا

چند قطره خون برای آزادی: خاطرات سید اسدالله رسا

08 تیر 1392


خاطرات «سید اسد‌الله رسا» مدیر مسوول روزنامه قانون را دکتر مظفر نامدار طی پژوهشی در کتاب «چند قطره خون برای آزادی» گرد آورده است.

نامدار در پیشگفتار، شیوه نگارش اسد‌الله رسا را در نگارش خاطرات اسلوب منحصر به‌فردی می‌داند و از روش‌های تاریخی، حماسی مبتنی بر ادبیات مبارزان، سیاسی، داستانی، حماسی، آرمانی و روان‌شناسانه متکی بر تحلیل عمیق، به عنوان برجسته‌ترین ویژگی‌های این خاطره‌ها یاد می‌کند و این نکته را یادآور می‌شود که در ادبیات تاریخ‌نگاری معاصر به ندرت با متونی سر و کار داریم که جمیع این اسلوب‌ها را در خود جمع کرده باشند.

این پژوهشگر در مقدمه کتاب از اسنادی که به قلم سید اسد‌الله رسا درباره نهضت آیت‌الله شهید حاج آقا نور‌الله اصفهانی در اختیارش قرار گرفته بود، به عنوان مبنای پژوهش خود و روشن شدن بخش مهمی از تاریخ سرزمینمان یاد می‌کند.
نویسنده در ابتدا، با بهره‌گیری از برخی از یادداشت‌های «رسا» در روزنامه قانون می‌کوشد تا شناختی از افکار و اندیشه‌های او را به مخاطب ارایه دهد و در ادامه به شرح خلاصه‌ای از فعالیت‌های حرفه‌ای این روزنامه‌نگار در کنار روزنامه‌نگارانی چون میرزاده عشقی، ضیاء‌الواعظین، فرخی یزدی، کمره‌ای و ملک‌الشعرای بهار می‌پردازد.

رسا متولد 1280 ش بود و تحصیلاتش را در زمینه فقه و حقوق به انجام رساند. وی در 20 سالگی (سال 1300ش) امتیاز روزنامه قانون را گرفت. تا سال 1309 ش بارها از انتشار این روزنامه به دلیل مطالب انتقادی و سیاسی جلوگیری شد و این روزنامه تا سال 1329 ش امکان انتشار نیافت.

این روزنامه‌نگار که در این سال‌ها به شهر‌های مختلف ایران تبعید می‌شد، در اصفهان به شیوه دیگری به مبارزات خود ادامه داد و تا حدودی از انجام کار‌های فرهنگی بازماند. وی در سال 1329 ش با انتشار مجدد روزنامه قانون موافقت کرد و دوباره وارد جریان مبارزه به شیوه گذشته شد اما در نتییجه کودتای 28 مرداد سال 1332 ش باز هم به حبس محکوم شد و در نهایت به دلیل زندانی شدن در زندان‌های رژیم پهلوی به قانقاریا مبتلا شد و جان سپرد.

رسا در سال‌های پایانی عمرش می‌کوشد تا خاطراتش را به رشته تحریر درآورد. این دست‌نوشته‌ها از سوی پسرخوانده مرحوم رسا در اختیار تدوین‌گر کتاب قرار گرفت. خاطرات رسا از این جنبه که سه دوره حساس تاریخ ایران را در بر دارد، از ارزش تاریخی برخوردار است.

خاطرات مربوط به اوضاع سیاسی، اجتماعی، فکری و فرهنگی ایران از کودتای سیاه تا سقوط رضاخان در شهریور 1320 ش منسجم بیان شده است. در این بخش اطلاعات ریز و دقیقی درباره مبارزات راوی و شهید مدرس، گروه‌های مبارز اقلیت مجلس، آزادی‌خواهان ضد دیکتاتوری و تلاش‌‌های ملت ایران در برابر استبداد و استعمار آورده شده‌اند.

بخش غیر منسجم خاطرات مرحوم رسا شامل مقالات، یادداشت‌های پراکنده چاپ شده و پاره‌ای از دست‌نوشته‌های این روزنامه‌نگار در زمان ملی شدن صنعت نفت را در بر گرفته‌ و «سحرآمیز بودن» لقبی است که مولف به قلم مرحوم رسا داده است.

«چند قطره خون برای آزادی» در پنج بخش «از کودتای سیاه تا سقوط دیکتاتوری رضا شاه»، «از سقوط دیکتاتوری تا مبارزات ملی شدن صنعت نفت»، «دیروز چه می‌گفتم»، «نوشته‌ها و یادداشت‌های پراکنده و نامه‌ها» و «برگزیده‌ای از سروده‌های رسا» مخاطب را با این قلم آشنا می‌کند.

«خاطرات پنجاه ساله» عنوان آغازین فصل نخست کتاب است. رسا در این بخش ابتدا خود را مدیر روزنامه قانون معرفی می‌کند و سپس به شرح مختصر شجره‌نامه خانوادگی خود می‌پردازد. جالب آن‌که رسا واکنش‌های متاثر از فعالیت‌های سیاسی‌اش در جامعه آن روزگار را هم در امتداد معرفی خود آورده است.

خاطرات رسا در کتاب «چند قطره خون برای آزادی» تنها شرح پیشامد‌های تاریخی نیست. بلکه آوردن خاطرات رویداد‌های تاریخی با نقد و تحلیل خاص یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای همراه شده است.

به نظر می‌رسد نگارنده (نامدار) کوشیده تا متن خاطرات را همانگونه که رسا تقریر کرده بیاورد. این موضوع در شیوه نگارش کتاب که مبتنی بر رسم‌الخط قدیم ایران است، مشهود است.

تبعید به کاشان، پانزدهمین سال شهادت مدرس، بوسه بر مزار ناصر‌الدین‌شاه و ملاقات سردار سپه با سید اسد‌الله رسا مدیر روزنامه قانون، از جمله بخش‌های فصل نخست کتابند.

بخش دوم کتاب با عنوان «از سقوط دیکتاتوری تا مبارزات ملی شدن صنعت نفت» مجموعه مقالات رسا در روزنامه قانون را در این زمینه در بر دارد. مقالات این بخش با نگاه تحلیلی و با زبانی آتشین نوشته شده است.

همچنین نامدار به عنوان گردآورنده و تدوینگر این اسناد که دغدغه معرفی واضح شیوه مبارزه رسا را دارد، آن‌جا که قادر به خوانش نوشته‌های او نشده، جای آن را سه نقطه گذاشته یا به جای آن کلمه «ناخوانا» را نوشته است.

«کاری نکنید که سرتاسر ایران کفن سرخ بپوشد»، «این محال است که دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی از بین بروند» از جمله مقالاتی است که در این بخش آمده است.

«چند قطره‌خون» در سومین فصل به مقالاتی از روزنامه قانون با عنوان «دیروز چه می‌گفتیم» پرداخته است. این بخش به مقالات سال‌های 1329 تا 1330 ش روزنامه قانون پرداخته است که بیشتر حکومت و سیاسیون را مورد خطاب قرار می‌دهد.
نامدار در لابه لای صفحه‌های کتاب، برگه‌هایی از خاطرات رسا را به دست‌خط خود او به صورت اسکن شده و متن حروف‌چینی‌ شده همان متن را در کنار آن ارایه کرده است. اسناد ارایه شده در میان صفحه‌های کتاب شامل کاریکاتور‌ها، بریده‌های جراید و عکس‌ها هم می‌شود.

«نوشته‌ها و یادداشت‌های پراکنده و نامه‌ها» در فصل چهارم کتاب گرد آمده‌اند. این یادداشت‌ها نظر‌های رسا را درباره اشخاص، اتفاقات و رویداد‌های روزمره نیز شامل می‌شوند که گاه به طور خلاصه نوشته شده‌اند. همچنین آیت‌العظمی مرعشی نجفی، سید محمد شکوه و دکتر محمد مصدق از جمله افرادی‌اند که نامه‌هایی از ایشان به اسد‌الله رسا در بخش چهارم کتاب آمده است.

نامدار به عنوان پژوهشگر، واپسین بخش کتاب را به «برگزیده‌‌ای از سروده‌های رسا» اختصاص داده که در آن از اسد‌الله رسا شعر‌هایی در قالب‌های مثنوی، غزل، رباعی، مدایح و مراثی خواندنی شده‌اند.

بیشتر این اشعار مانند «حوصله»، سروده‌ای راجع به قتل شیخ محمد خیابانی و سروده‌ای در مخالفت با امیر لشکر بر مضامین آزادی‌خواهانه، رثای آزادی‌خواهان یا موضوع‌های انتقادی متمرکز شده‌اند، برخی دیگر مانند شعر انتحار، وحشتنامه و بحر خون به شرح احوالات نویسنده اشاره دارند و تعدادی دیگر هم چون شب یلدا و جمعه ممتاز درباره مناسبت یا محفل خاصی سروده شده‌اند.

همچنین شعر‌هایی مذهبی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و طنز هم در قالب رباعی در پایان فصل آمده‌اند. پژوهشگر کتاب «چند قطره‌خون برای آزادی» نام‌نامه اشخاص را پایان بخش کتاب قرار داده است.

در صفحه 171 کتاب در مقاله‌ای با عنوان «دنیا، قضاوت کن، انگلیسی‌ها از جان ما چه می‌خواهند؟» که در 27 بهمن‌ماه سال 1329 در روزنامه قانون منتشر شده، می‌خوانیم: «من وقتی، دوش به دوش آزادیخواهان، با قراردا مشهور وثوق‌الدوله مبارزه می‌کردم و به زندان می‌رفتم و وقتی با کودتای 1299 که آن نیز بئس‌البدل دوره قرارداد وثوقی بود مخالفت می‌کردم و هنگامی که با تغییر رژیم و استقرار جمهوری قلابی، که آن صفحه شوم را نیز باید به آن دو صفحه دیگر سنجاق کرد، با کمال شدت جنگ می‌کردم و زمانی که با قرارداد یک طرفه، یعنی همه چیز دادن و هیچ چیز نگرفتن، فروغی مخاصمه داشتم و به یزد و کرمان تبعید می‌شدم و اخیرا که برای نجات نفت ایران از یک وضعیت عجیب و خطرناک با همه افسردگیها و خستگیها تلاش و در این جهاد مقدس مشارکت می‌کردم برای این است که می‌دانم اگر ملت ایران در برابر عملیات مظلوم‌کشانه انگلیسیها لباس خونین مقاومت و پایداری در بر نکند و مانند یک سرباز از جان گذشته و آماده برای فداکاری از حقوق خود دفاع ننماید، ممکن نیست یک سر سوزن در اراده ظالمانه معلمین استعمار دنیا تردید و تغییر حاصل شده و [آنها] برای یک ثانیه از مقاصد شوم خود نسبت به ملت ضعیف دست بردارند!»

«چند قطره خون برای آزادی» در 479 صفحه، شمارگان یک‌هزار و 500 نسخه، قطع وزیری و به بهای 10 هزار تومان از سوی موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران منتشر شده است.


شیما دنیادار رستمی

*******************************

طرح جلد



*******************************

شناسنامه کتاب

چند قطره خون برای آزادی(خاطرات سید اسدالله رسا روزنامه‌نگار مبارز و آزادیخواه دوران دیکتاتور پهلوی)
پژوهش، گردآوری و مقدمه: دکتر مظفر نامداری
ناشر: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
چاپ اول: 1391
شمارگان: 1500
قیمت: 100000
شابک: 7-29-2834-964-978


*******************************

فهرست مطالب



پیشگفتار 11
مقدمه 15

فصل اول: ایل قشقایی 12
طوایف و تیره‌ها 13
تشکیلات صولت‌الدوله در چاه کاظم 16
سازمان اداری ایلخانی 27
یورد ایلخاین 29
شعرای قشقایی 36
کوچ 41
چهل پنج زمستان در چاه کاظم 42
آغاز کوچ بزرگ به سمتِ‌ ییلاق 43
مراسم عید نوروز در دشت اعلاء 43
بابانجم 47
خان خویس 48
منزل هفتخوان و تنگ تور 49
قُزلی چَم 50
تنگ بُراق 50
نُخودان 54
کوچ به گرمسیر 55
کوچ از تنگ تور به هفت‌خوان 57
استراحت اسب‌ها 73
بلوکات،‌ مراتع و احشام 74
مراتع و احشام ایل قشقایی 81
ویژگی‌های اخلاقی قشقایی‌ها 86

فصل دوم: جنگ و جدل 89
جنگ خان خویس 90
جنگ بین‌الملل اول 94
ماجرای خان زنیان 95
تاکتیک پدرم 101
عقب‌نشینی به فیروزآباد 102
محمدعلی خان کشکولی 105
ادامه جنگ 106
قضیه محمدخان کشکولی 107
وقایع هنگام و بیماری وبا 108
کوچ از هنگام 108
آمدن اردوی سردار احتشام 110
تیر خوردن محمدخان کشکولی 113
کوچ به بُنبید 115
تهیه قشون برای تصرف فیروزآباد 116
وضعیت اردوی سردار احتشام 117
حرکت صولت‌الدوله به سمت فیروزآباد 117
جنگ دوم فیروزآباد 120
شیوع آنفلوانزا 121
اردوی دشتی 122
سود و زیانِ قشون‌کشی به فیروزآباد 122
تلفات قشون انگلیس در فیروزآباد در اثر آنفلوانزا 125
بازگشت پدرم به ایل 125
بیماری من 125
کوچ به کوخَک قَلمدان 126
حرکت سردار احتشام به سوی بلوک خنج و باغان 127
حرکت صولت‌الدوله از دارالمیزان به زَنگویه 127
جنگ خَلَند 128
نامه‌انگلیسی‌ها برای پدرم 130
مذاکرات انگلیسی‌ها 131
حرکت از مشک‌آویز 133
حرکت از جوانبو 134
دشت اعلاء 134
ورود به کارزین 135
حرکت صولت‌الدوله به طرف شیراز 135
شیراز 136
اقامت من در شیراز 137
ورود به اتومبیل به شیراز 138
نصیرالملک 140
بازگشت من به ایل در بهار سال نو 140
مراجعت ناصرخان به شیراز 141
حرکت ایل به طرف چاه کاظم 142
حکم ایلخانی‌گری ناصرخان از طرف دکتر مصدق 143
حبس و مجازات عباسعلی خان کشکولی 144
عزیمت به سمیرم پس از چند سال 146
کودتای سیدضیاء‌ و رضاخان 146
امتناع از شناسایی رسمی سیدضیاء 147
سیاست‌های ایل 148
تلگراف پدرم به رئیس دیویزیون سلطنتی 148
سرتیپ فضل‌الله خان زاهدی در فارس 149
حوادث ایل قشقایی همزمان با کودتا 149
عزیمت علی خان سالار به میان کشکولی‌ها 150
حمله زیادخان دره شوری به کشکولی‌ها 151
قشون‌کشی پدرم به کشکولی‌ها 151
کلانتری اسنفدیار و غلامحسین خان کشکولی 152
رفتن علی خان به منزل احمد خان کشکولی 153
تماس خوانین بختیاری با پدرم 154
سفر دوم معین دفتر به بختیاری 155
دره شوری‌ها و ایل بختیاری 156
تماس شیخ خزعل با پدرم 156
عزیمت حسین خان و مسیح خان به خاک بختیاری 157
بازگشت حسین خان و مسیح خان به سمیرم 158
حمله گراز 159
مداوای دکتر محمودخان قشقایی 160
کشته شدن بیگم جان بی‌بی‌خاله من 160
عروسی ناصرخان 161
آمدن سرهنگ کوپال و سرهنگ [ساعدالدوله خلعتبری] 161

فصل سوم: دوره پهلوی 169
پذیرایی از احمدشاه در کنار دریاچه پریشان [1301 ش] 169
آمدن رضاخان به اردو 170
ملاقات پدرم با احمدشاه 172
عزیت صولت‌الدوله به تهران 174
خلع سلاح 176
ملاقات با یاور محمودخان در فراشبند 179
حبس پدرم در شیراز 181
فشار نظامیان و یاغی شدن عده‌ای از کلانتران 182
حمله مهدی سرخی به سلطان عباس خان 183
عزیمت من با ناظم‌الملک و کاظم خان 184
تهران 187
سفر مازندران 189
کالج آمرکایی 191
قلعه حسن‌خان 195
سال تحصیلی جدید 196
آمدن ناصرخان به تهران 199
شکار در مبارکه ورامین 201
سال 1307 202
آمدن محمدحسین خان به تهران 203
شورش 203
ماجرای کای لهراسب 204
جنگ ممسنی (دو دره انجیره) 205
انقلاب قشقایی 207
تجمع رؤسای ایلات در فراشبند 208
تعهدات رؤسا 208
احضار من به دربار 211
ورود به اردوی قشقایی 214
مذاکرات با سران قشقایی 214
عملیات برای به دست آوردن اسلحه 217
تصمیم نهایی سران قشقایی 219
حمله به فرودگاه شیراز 221
حمله حسنقلی بیگ به باباکوهی 223
اخبار خوب از بویراحمد 224
تنگ قوره دان 224
سواران یهودی 225
الحاق جهانگیرخان کشکولی به اردوی ما 225
اخبار اردوی علی خان سالار در اطراف شیراز 226
آمدن اردوی بویراحمد 226
اخبار بختیاری 227
شورا با بویراحمدی‌ها 227
آزادی پدرم از زندان 229
آخرین ایلخانی 231
عزیمت به دُزکرد 234
تابستان 1308 235
از دزکرد به سمیرم 235
مهمانیِ ایل دره‌شوری 236
عزیمت کای لهراسب 237
حرکت ایل به گرمسیر 237
مهمانی احمدخان شش بلوکی 240
باغ ایلخانی و ملاقات با سرلشکر شیبانی 241
خلع سلاح فوج رضاپور در فراشبند 241
فوت عطاخان صولت‌السلطنه 242
قشون‌کشی سرلشکر شیبانی به بویراحمد 243
جنگ‌های سنگ تنگ و تنگ تامرادی 244
آمدن بختیاری‌ها 247
ملاقات پدرم با سردار اسعد 248
حرکت من به کاکان و اردکان 249
سرانجام اوضاع بویراحمد 250
پاییز تهران 251
سفارت شوروی 252

فصل چهارم: اروپا 263
انگلستان 267
ورود به بورنموث 267
اواخر پاییز 1931 268
آکسفورد یا کمبریج 269
فوت پدرم 270
شهر آکسفورد 271
نیوکالج 272
امتحان دخولیه برزنس کالج 272
دوست امان‌الله میرزا جهانبانی 274
ثبت‌نام 276
بیماری برادرم 276
زندگی من در انگلیس 277
تُندباد جنگ 278
همکاری روسیه و آلمان 280
پاریس تحت اشغال 282
شاپور بختیار 284
اتفاق دیگر در پاریس 285
پس از پایان جنگ فرانسه 289
کشته شدن هایدریش حاکم چکسلواکی 290
حسن قریشی 291
اثر فتوحات آلمان بر ایران 291
کافه رستوران بریستول 292
رادیو برلین 292
دیگر مخالفان 294
تبعید شاه بهرام شاهرخ 295
سفارت ایران و محصلین برلین 296
حمله آلمان به روسیه و جنگ ژاپن با آمریکا 296
وضعیت ما در هنگام بمباران برلین 297
قضیه تجارت قالی 298
شکار در آلمان 299
آشنا در نیروی هوایی 304
اعزام چترباز به ایران 306
بازداشت توسط اس.اس 309
در باشگاه افسران اس.اس 312
ترک مخاصمه 313
رستوران عبدالله در اسلامبول 314
اقامت در ترکیه 315
دیدار با هیأت دولت ترکیه 317
نصیحت سراج اوغلو 320
نامه مادرم در اسلامبول 322
حرکت از ترکیه به ایران 324
زندان انگلیسی‌ها در قاهره 326

فصل پنجم: ایران 337
دیدار با ژنرال فریزر 337
دیدار خسرو خان 340
ورود به فیروزآباد 344
دیدار با کلانتران و کدخدایان 348
آنچه بر ایل گذشت (از زبان ناصرخان و خسروخان) 352
دیدار سرهنگ حیدری با ناصرخان 360
آمدن الیاس خان کشکولی 363
خلع سلاح گردان سوار در تنگاب فیروزآباد 367
حرکت ایل به ییلاق (فروردین 1321) 368
بستن راه قشلاق 368
حرکت ناصر خان به کارزین و خسروخان به سمیرم 379
نامه قوام‌الملک 380
استقبال زیاد خان و سایر رؤسای دره‌شوری 381
تکلیف ستون خلع سلاح شده 383
نظر زیاد خان دره‌شوری 383
آتش زدن تانک و کامیون‌ها 384
شورای فرماندهان 384
ماجرای کشته شدن سرهنگ شقاقی 386
ورود به سمیرم 387
پس از خاتمه جنگ 388
تفصیل آلمان‌ها 389
بهار 1333 390
حرکت به طرف دزکرد 392
کُمَّه و مُورَک 393
چالقفا 395
سرکشی به ایل دره‌شوری 395
قضایای بویراحمد 396
استقبال بویراحمدی‌ها 398
حرکت به طرف یاسوج 399
یاسوج 400
مشورت با رؤسا 400
کای نصیر تامرادی 401
تجمع سران بویراحمدی در یاسوج 402
مشورت با کلانتران و کدخدایان قشقایی و بویراحمد 404
اعزام حمزه خان کشکولی به گرمسیر بویراحمد 405
حرکت من از بویراحمد 408
حرکت از منطقه روشار 409
حرکت از خُلّار 410
حرکت از بیضا و شکار قره پیری 413
حرکت به حسین‌آباد 413
شکار گراز در کارزین 417

فصل ششم: سال نهضت 427
بهار 1324 428
شکار تنگ آنجیره 430
تنگ بُراق 430
بایرام بیگی خسروشیرین و کوه قره‌داغ 431
کوچ از سه چاه به چشمه خمینی 433
مسافرت تهران 434
زمینه‌سازی‌ها 435
شکار آهو 435
آمدن خسروخان از تهران 436
دیدار با بزرگان و معتمدین شهرضا 437
آمدن مرتضی قلی خان صمصام بختیاری با قوام‌الملک 437
حرکت از کُرّویه برای وردشت 439
خانه ما درنخودان 439
کوچ بزرگ برای قشلاق 440
شکار آهو در کوشک زر و علی‌آباد و آب باریک 443
کوچ به طرف آسپاس 445
میهمانی لطفعلی خان و عزت‌الله خان 446
کوچ برای امامزاده اسماعیل 447
رفتن ناصرخان به شیراز 449
کوچ از قره پیری 450
ملوسگان 451
مراجعت برادران به شیراز 452
حرکت به طرف گرمسیر 452
پاییز در تخته و قرق چاه‌مارو 453
غوغای توده‌ای‌ها در شیراز 453
شکار هَرم و کاریان 454
حرکت برای شکار آهو 455
ازدواج من در بهار 1325 458
علت رفتن به تهران 459
ایران چه می‌شود؟ 460
بختیاری 463
دیدار خوانین بختیاری 464
رفتن فتح‌الله خان حیات داوودی به بوشهر 465
زد و خوردها 466
تلگرافات ما به انگلیس و آمریکا 468
جنگ در آب باریک 469
شرح سقوط تیپ کازرون 472
خاتمه نهضت جنوب 474

فصل هفتم: پایان کار 483
امتناع از وکالت 483
دوران تبعید 486
آمریکا 487
ایرانی‌های آمریکا 487
حوادث واشنگتن 490
مراجعت به اروپا 492
اقامت در سویس 493
مسافرت به آمریکا 494
مدرسه عشایری اصل چهارشنبه 497
نتیجه سفر من به آمریکا 500
سیاست 500
پیدا شدن آقا علم در ژنو 501
دیدار با علم 502
مدرسه بچه‌ها 502
مشورت با خانم 503
آخرین یادداشت‌ها 504
قشقایی 504

فصل هشتم: اسناد و گزارش‌های ضمیمه 513
نمایه اشخاص 555
نمایه اماکن 573
نمایه ایلات، طوایف، تیره‌ها، احزاب، فرق 589



 
تعداد بازدید: 1312


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: