05 مرداد 1392
جلال فرهمند
من هر چه فکر میکنم برتراند راسل چه نسبتی با اردشیر زاهدی میتوانست داشته باشد متحیر میمانم. شاید در سال 1966یعنی 4 سال قبل از مرگ، راسل از مشهورترین و معروفترین فیلسوفان تاریخ قرن بیستم باشد. وی از آغاز قرن که به جمع صلحطلبان و مخالفان جنگ جهانی اول در انگلیس پیوست علاوه بر اشتهار به نبوغ ادبی و ریاضی به سیاستمداری صلحطلب معروف شد. البته سیاستمداری که هیچگاه سمت سیاسی نداشت ولی فعالیتهایش در مخالفت با هیتلر و استالین و جنگهای امریکا در ویتنام او را از هر سیاستمدار معروفی، معروفتر کرد. جایزه ادبی نوبل هم شاید دلیلی دیگر بود که در پیش خاص وعام نامش بیشتر آورده شود. تأسیس بنیاد صلح برتراند راسل هم موید این نظر است.
حال چنین فردی چه نسبتی با زاهدی داشت که نامهای نسبتاً گرم و صمیمی به وی مینویسد ؟ شاید از همان بازارگرمیهای زاهدی است که با اخلاق و روحیه خاصش در جذب افراد مختلف میتوانست جلوه کند.
شاید این هم از آن نوع خطاهای بشری است که خود راسل از آن با تعبیر «خطای ابلهانه» یاد میکند آنجا که مینویسد:
برای پرهیز از انواع عقاید احمقانه ای که نوع بشر مستعد آن است، نیازی به نبوغ فوق بشری نیست. چند قاعده ساده شما را اگر نه از همه خطاها، دست کم از خطاهای ابلهانه باز میدارد.
اگر موضوع چیزی است که با مشاهده روشن میشود، مشاهده را شخصاً انجام دهید. ارسطو میتوانست از این باور اشتباه که خانمها دندانهای کمتری از آقایان دارند با یک روش ساده پرهیز کند: از خانمش بخواهد که دهانش را باز کند تا دندانهایش را بشمارد. او این کار را نکرد چون فکر میکرد میداند. تصور کردن این که چیزی را میدانید در حالی که در حقیقت آن را نمیدانید، خطای مهلکی است که همه ما مستعد آن هستیم. من باور دارم که خارپشتها سوسکهای سیاه را میخورند، چون به من این طور گفتهاند؛ اما اگر قرار باشد کتابی درباره عادات خارپشتها بنویسم، تا زمانی که نبینم یک خارپشت از این غذای اشتها کورکن لذت میبرد، مرتکب چنین اظهار نظری نمیشوم. در هرحال، ارسطو کمتر از من محتاط بود. نویسندگان باستان و قرون وسطا اطلاعات جامعی درباره تکشاخها و سمندرها داشتند. با وجود آن که هیچکدامشان حتی یک مورد از آنها را هم ندیده بودند، یک نفر هم احساس نکرد لازم است از ادعاهای جزمی درباره آنها دست بردارد.
و صرفاً عدم اجرای همین قاعده بود که راسل نابغه ما با معاشرتی کوتاه که با آقای بوتو نخستوزیر پاکستان داشت، شیفته دوست ندیده وی یعنی زاهدی میشود و از اینکه بوتو اردشیر را فردی روشنفکر که بینشی اصیل و مترقیانه برای ایران داشت ذکر میکند خرسند میشود. در اینجا بد نیست ذکر شود که راسل خود از مبارزانی بود که بر ضد امپریالیسم جهانی ــ که در رأس آن امریکا و انگلیس قرار داشتند ــ مبارزه میکرد و در این راه از هر گونه کمک فکری و حمایت از کوشندگان این راه دریغ نداشت. چنانکه در جنگ جهانی اول بر ضد کشورش که عامل اصلی جنگ میدانست به سخنرانی میپرداخت و تاوان آن هم که زندان و اخراج از تدریس در دانشگاه بود پرداخت.
اردشیر زاهدی و شکار ببر هندی
اردشیر زاهدی در دیداری با ریچارد نیکسون رئیسجمهور امریکا
برتراند راسل
با این حال وی چگونه بدون تحقیق و بررسی به دفاع از رژیمی که در سطح جهانی، یکی از حامیان اصلی سیاستهای امریکا و به اصطلاح آن روز «بزرگ امپریالیسم جهان» است میپردازد جای تعجب دارد.
باید به این نکته اشاره کرد که ایران آن روز با توجه به تبلیغات رسانهای و ایجاد فضای مناسب پس از اصلاحات ارضی وجهه خوبی در سطح جهانی برای خود ایجاد کرده بود و ممکن است بسیاری از روشنفکران خارجی ایران ندیده آن روز، فقط با دیدن برخی گزارشها به این نتیجه رسیده باشند. به قول خود راسل اگر مثل ارسطو به دانستههایش اکتفا نمیکرد و به شمارش دندانهای همسرش میپرداخت و فقط به دادههای بوتو و گزارشهای مطبوعاتی دلخوش نمیکرد خیلی بهتر بود. سفری از لندن به تهران با هواپیما شاید چند ساعتی زمان نمیبرد. واین سفر شاید چشمان وی را بیشتر باز میکرد.
البته زاهدی هم وقت را غنیمت شمرد و ضمن تعریف و تمجید از اعلیحضرت همایونی، راسل را به نهاری ایرانی دعوت کرد. هرچند نمیدانم وی این دعوت را پذیرفت یا خیر ولی اردشیر در چرب کردن سبیل بسیاری از سیاستمداران خارجی با قیمه و قورمه ایرانی تخصصی فراوان داشت.
این نامه و جوابیه اردشیر زاهدی را با هم مرور میکنیم. در پایان لازم است از دوست عزیزم جناب آقای عوادزاده که زحمت ترجمه این اسناد را بر عهده داشتند تشکر کنم.
بنیاد صلح برتراندراسل 17اوت 1966
محرمانه
جناب آقای اردشیر زاهدی
سفارت ایران- لندن
جناب زاهدی عزیز،
به دقت گامهای مثبتی را که دولت شما در جهت بهبود روابط با اروپای باختری و توسعه مبتنی بر اتکا به نفس بوده ملاحظه کردم. توسعه اقتصادی انجام پذیر نیست مگر از طریق قطع وابستگی به کمکهای امریکا و بالطبع دور شدن از چنین وابستگی سیاستی عاقلانه است.
آقای بوتو که مدت مدیدی است با او در ارتباطم و افکارش مورد احترام من است، از شما بسیار خوب صحبت کرده است. ایشان شما را فردی روشنفکر میداند که بینشی اصیل و مترقیانه برای کشورتان دارید. بسیار خوشحال میشوم تا در فرصتی شما را در ولز ملاقات کنم. مسیر توسعه جدید در سیاست خارجی ایران بیشک مرهون تلاشهای جوانان پویایی چون شماست که به نیازهای کشورشان آگاهند و اراده خللناپذیری دارند. اعتماد آقای بوتو به شما به منزله اعتماد فراوان من به شماست. صداقت و حمایت راسخ شما از مواضع اصلی در سیاست مستقل ایران تحسین برانگیزاست. تحولات اخیر در سیاست خارجی کشورتان همراه با اصلاحات ارضی و شور و نشاط در شرایط اقتصادی موجب پایداری و پیشرفت فراوان شده که مورد استقبال قرار گرفته است.
من از طرحهای شما برای بهبودی روابط با چین و اتحاد جماهیر شوروی و نیز از تمایل دولتتان برای اصلاحات ارضی و ایجاد پویایی جدیدی که جنابعالی در امور از طریق نمایندگی ایران در بریتانیا انجام دادهاید، تحت تاثیر قرار گرفتم. برای گفت وگو درباره بسیاری موضوعات مهم دیگر منتظر دیدار شما هستم.
ارادتمند
برتراند راسل
26 اوت 1966
از نامه پر محبت مورخ 17اوت شما که همین امروز به دستم رسید متشکرم. در واقع خرسندم از اینکه جنابعالی تحولات و رخدادهای چند سال اخیر کشورم را که تحت رهبری پادشاه محبوب، اعلیحضرت همایونی شاهنشاه ایران رقم خورده دنبال میکنید.
همانگونه که مطلعید از زمانی که اعلیحضرت در جوانی پادشاه ایران شدند، پیوسته هدف جدی ایشان ارتقای شرایط زندگی مردم کشور بوده است. انقلاب سفیدی که اعلیحضرت در ایران بنا نهادند، به نسلهای آینده این فرصت را میدهد تا قضاوت درخوری نسبت به چنین حکمران بزرگی که در واقع رهبری الهام گرفته و برجسته همچون کورش کبیر، داشته باشند.
دوست مشترکمان، آقای بوتو به من گفت که شما را ملاقات کرده و بسیار از شما برای من تعریف کرده است. من از ملاقات شما بسیار خوشحال خواهم شد. البته امروز برای مدت کوتاهی لندن را ترک میکنم. شاید در راه بازگشت یا وقتی که برای نوبت بعد لندن آمدید، مایه خوشحالی من خواهد شد اگر بتوانید به سفارت تشریف بیاورید و در کنار هم نهاری ایرانی میل بفرمایید.
فرصت را غنیمت شمرده مراتب تشکر خودم را بابت ملاحظات بسیار رئوفانه شما ابراز دارم. من به عنوان یک فرد ایرانی همواره میکوشم، تا رهنمودها و تلاشهای اعلیحضرت را به نحو احسن دنبال کنم. همراه با نامه یک جلد کتاب نوشته اعلیحضرت همایونی، با عنوان مأموریت برای وطنم همچنین جزواتی درباره ایران حضورتان ارسال میکنم. امیدوارم مورد علاقه شما قرار گیرد.
اردشیر زاهدی
سفیر
منبع: مجله الکترونیکی بهارستان
تعداد بازدید: 830