05 مرداد 1392
به گزارش جماران، دکتر فضلالله صلواتی در روزنامه شرق نوشت:آیتالله کاشانی در اوایل تیر 31 که قرار بود آقای دکتر مصدق از دیوان لاهه به کشور بازگردند، اعلامیهای صادر کردند و مردم را به استقبال از ایشان دعوت کردند. پس از برگزاری نماز عیدفطر در آن سال از حضور مردم در نماز و در استقبال از جناب نخستوزیر تشکر به عمل آوردند، عید و انقلاب و دولت و مبارزه با استعمار انگلیس و ملیشدن صنعت نفت را با هم توام کرده و به این وسیله همه اقشار را به میدان فراخواندند. در خطبههای نماز عید فطر هم که در روز سوم تیر انجام شد از تلاشهای دکتر مصدق سپاسگزاری کرده و از مردم و شنوندگان خواستند که برای سلامتی آقای دکترمصدق و موفقیت ملت ایران دعا کنند. تلاشهای آیتالله کاشانی در حمایت از دکتر مصدق و نهضت ملی و ملیشدن صنعت نفت قابل تحسین بود. در آن زمان به معنای واقعی دین و سیاست هماهنگ با هم حرکت میکردند و همین امر باعث پیروزی ملت ایران بر انگلیس و آمریکا شده بود و حقوق ملت از دست ستمکاران و ابرقدرتها گرفته میشد.
دیوان لاهه پس از تشکیل جلساتی در روز 21 تیر 31 عدمصلاحیت خود را نسبت به شکایت انگلستان اعلام کرد که برای مردم ایران پیروزی درخشانی بود. همه مردم به شادمانی پرداختند. بر محبوبیت دکتر مصدق افزوده شد. آیتالله کاشانی به دلیل موفقیت ایران در این دادگاه اعلام جشن و شکرگزاری کرد. دکتر مصدق در تیرماه 31 از شاه درخواست کرد که وزیر جنگ را مثل دیگر وزیران، خودش انتخاب کند. تا اتفاقاتی همانند 23تیر پیش نیاید. شاه زیر بار نمیرفت و برخلاف قانون میخواست وزیر جنگ را خود انتخاب کند. بنابراین مصدق در روز 25 تیر سال 31 از نخستوزیری استعفا داد. شاه هم بلافاصله آن را پذیرفت. زیرا شاه و درباریان و انگلستان منتظر چنین فرصتی بودند که دکتر مصدق خودش استعفا دهد و از نخستوزیری کنارهگیری کند، تا دیگر بهانه به دست مردم و روحانیون مخصوصا آیتالله کاشانی نیفتد که دوباره تظاهرات و اعتصابها پیش آید و مجبور شوند تانک و توپها را به خیابانها بکشانند. این موقعیت مناسبی بود که پیشآمد کرده بود. شاه به اشاره سیاستمداران انگلیس یکی از مهرههای شناختهشده و آزمایش داده و کارکشته را کاندیدای نخستوزیری کرد و اطمینان داشت که احمد قوامالسلطنه میتواند غایله مصدق را تمام کند. روز 29تیر همه احزاب، حتی حزب توده که تا آن زمان علیه مصدق بودند، اعلامیههایی صادر کردند و روی 1- سقوط قوام 2- تامین آزادیهای دموکراتیک 3- اخراج کارشناسان آمریکایی و انگلیسی تکیه داشتند و همه برای تعطیلی و راهپیمایی روز 30تیر دعوت به عمل میآوردند.
کارگران کارخانههای تهران و اصفهان جلسات و اعلامیههایی در تایید «جمعیت مبارزه با استعمار» منتشر کردند. من خودم در اصفهان به همراه عموی خود که کارگر کارخانه زایندهرود اصفهان بود در برخی از این نشستها شرکت کردم.
در تهران نیز در همه خیابانها مخصوصا سپه، ناصرخسرو و اطراف بازار مملو از جمعیت شد و مردم شعار میدادند که نشریات و جراید آن روز، مخصوصا «باختر امروز»، «اطلاعات» و «کیهان» بهطور مفصل گزارش کردهاند. زخمیها و شهدای 30تیر را در تهران تا 800نفر نوشتهاند. قوامالسلطنه ساعت هفتبعدازظهر روز 30تیر مجبور به استعفا و از تهران بیرون برده شد. دکتر مصدق مجددا مقام نخستوزیری را عهدهدار شد. روز 31تیر با آنکه افرادی شهید یا زخمی شده بودند مردم به شادی و پایکوبی پرداختند. پلیسها و نظامیها مخفی بودند و به مقرها و پادگانهایشان برگشتند. و این نتیجه اتحاد و هماهنگی مردم بود که استعمار و وابستگان و مزدورانش را منکوب کردند. ولی انگلیسیها دستبردار نبودند. بین ملیون و مذهبیها اختلاف انداختند. کودتای 28مرداد32 را بر ملت ایران تحمیل کردند، مصدق را به زندان انداختند، آیتالله کاشانی را منزوی کردند و حتی اجازه ندادند که نام مصدق با آن همه خدمات و فداکاریها بر کوچه یا خیابانی و یا موسسهای گذاشته شود.
برای بزرگداشت شهدای 30تیر در همهجای ایران مجالسی برگزار شد و در تهران روز دوممرداد در مسجد ارگ از سوی بازاریان و هیاتهای مذهبی و در روزهای دیگر و در جاهای دیگر مراسمی برگزار میشد که آیتالله کاشانی در برخی از آنها شرکت میکرد و پیوسته مردم را به آرامش و سازندگی و همکاری با دولت دکتر مصدق فرامیخواند.
تا 28مرداد سال 32 سرنوشتها و تحولاتی دیگر پیش آمد که احتیاج به بررسی دیگری دارد. امید که ملت ایران همواره موفق و پیروز باشند و بتوانند جامعه خود را از هرگونه بلیهای دور نگاه دارند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران
تعداد بازدید: 760