انقلاب اسلامی :: روایتی از قیام 15 خرداد در «گواهی آزادی»

روایتی از قیام 15 خرداد در «گواهی آزادی»

05 مرداد 1392

نوید روهنده، نویسنده کتاب «گواهی آزادی» گفت: هدف من از نوشتن این کتاب، بیان واقعی و بدون حاشیه واقعه 15 خرداد بود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، نوید روهنده، نویسنده کتاب «گواهی آزادی» در گفت‌وگو با سایت انتشارات نظری، درباره انگیزه و چگونگی تصمیم به نوشتن کتاب درباره قیام 15 خرداد 1342 ورامین گفت: اوایل اردیبهشت 1391 بود که اداره‌ فرهنگ و ارشاد اسلامی ورامین از نویسندگان شهر دعوت کرد در جلسه‌ای که در همان اداره برگزار می‌شد ‌شرکت کنند؛ من نیز حاضر شدم. در آن جلسه اعلام کردند که قرار است همایشی در سطح ملی راجع به قیام 15 خرداد در ورامین برگزار شود و از همه نویسندگان و شاعران و پژوهشگران خواستند که در هر زمینه‌ای که توانایی دارند در این حوزه قدم بردارند. من نیز به نوبه خود راجع به این پیشنهاد فکر کردم. کارهای زیادی درباره قیام 15 خرداد ورامین انجام شده بود که اکثر آنها به صورت مصاحبه و گزارش بود. اما من دوست داشتم کاری را انجام دهم که گونه‌ای نوآوری داشته باشد و خودم را محدود به چند مصاحبه و گزارش تکراری نکرده باشم. به این نتیجه رسیدم که تنها کاری که می‌تواند در این زمینه موفق باشد یک «روایت داستانی» است.


وی افزود: این کتاب به صورت داستانی روایت شده، اما نه روایتی که منحصر به فرد و یا گروه خاصی باشد. در این کتاب شخصیت‌های متعددی وجود دارند که هر کدامشان نماینده یک گروه از قیام کنندگان هستند، از کشاورز و بازاری گرفته تا روحانی و معلم. سعی کردم روایت داستان تا جای ممکن کاملا روان و ساده باشد به همان سادگیِ مردمی که آغازگر قیام و البته دوره جدیدی در عصر خود بودند. داستان هیچ گونه پیچیدگی خاص و مبهمی ندارد تا بتواند با همه رده‌های سنی ارتباط برقرار کند. هدف من بیان واقعی و بدون حاشیه واقعه 15 خرداد بود به صورتی که خوانندگان در مدت زمان کوتاهی کتاب را بخوانند. چون داستان شخصیت‌های متعددی هم داشت تصمیم گرفتم برای هر شخصیت یا رخداد یک فصل در نظر بگیرم تا اگر خواننده در یک زمان مشخص نتوانست همه کتاب را بخواند، به کل داستان لطمه‌ای وارد نشود و ادامه را پی گیری نماید. همه هدف من در این کتاب آن بود که فقط به متن واقعه پرداخته شود. فکر می‌کنم اگر به اتفاقات جانبی که ممکن است برای عده‌ای مهم و برای عده‌ای دیگر بی‌اهمیت جلوه می‌کرد می‌پرداختم خودم را درگیر حواشی می‌کردم و از اصل قضیه دور می‌شدم. در این صورت به هدف خودم که ارایه‌ واقعی و دست نخورده‌ این واقعه بود نمی‌رسیدم. در مورد شخصیت‌های داستان هم که فکر می‌کنم لازم به اثبات بنده نیست، اکثر افرادی که نامشان در کتاب آمده است زنده هستند از جمله حاج حسن اردستانی، حاج تقی علایی و حسن تاجیک.

نوید روهنده، نویسنده کتاب «گواهی آزادی» توضیح داد: داستان از بازار پیشوا شروع می‌شود جایی که حاج حسن اردستانی جعفری وارد بازار سنتی پیشوا می‌شود و مغازه‌اش را باز می‌کند. بازار پیشوا جایی است که نطفه‌ قیام بسته شد. غلامعلی رحیمی را به عنوان پیر غلامی که بستر را محیا کرد و حاج تقی اعلایی را با آن نوحه‌های جوشنده و خروشنده‌اش نشان دادم، قیام را به صحن امامزاده جعفر(ع) پیشوا کشاندم. از سلیم به عنوان دروگر فقیر لرستانی که در فصل درو در صحن امامزاده جعفر(ع) می‌خوابید یاد کردم و به نقش پر رنگ دو روحانی یعنی شیخ ابوالقاسم محی‌الدین و شیخ فتح‌الهر صانعی اذعان کردم. هفت فصل اول داستان در پیشوا می‌گذرد، بعد به ورامین آمدم و شکل‌گیری اولین حرکت‌ها را تصویر کردم. از حاج علی اکبری و غلامحسین معصوم‌شاهی و سید آقا احمدی نوشتم؛ به یاد و به پاس زحمات تمام دروگرانی که نقش‌شان در این قیام غیر قابل انکار است دو فصل را راجع به دروگران نوشتم. حرکت قیام را ادامه دادم، از رحمت بلال فروش و سید قهوه‌چی گفتم تا به باقرآباد رسیدم، آنجا جایی بود که سرهنگ بهزادی و سرگرد کاویانی منتظر مردم بودند و برای تارومار کردنشان آماده می‌‌شدند. آغاز درگیری را تصویر کردم و شهادت عزت‌اله رجبی و سید مرتضی طباطبایی را نشان دادم و در آخر از قول حاج کاظم ذینی که در آن هنگام نوجوان سیزده ساله‌ای در مسکرآباد تهران بود سرانجام واقعه و وضعیت اجساد شهدا را بیان کردم.

وی افزود: کتاب در دو فصل نوشته شده که اسم فصل اول «آخرین احرام» و اسم فصل دوم «گواهی آزادی» است. فصل اول داستان کاملا به وقایع قبل از حادثه‌ 15 خرداد می‌پردازد اما فصل دوم وقایع بعد از آن را بازگو می‌کند، در این فصل داستان دقیقا از جایی شروع می‌شود که روز 15 خرداد به اتمام رسیده، ماه در آسمان می‌درخشد و حسن تاجیک از میان خوشه‌های گندم، خمیده کمر در حال بازگشت به ورامین است. فضای داستان و شرایط حسن تاجیک را به عنوان معلم دبستان آب باریک آماده کردم و بعد واقعه‌ دستگیری او را در روز 18 خرداد شرح دادم و وضعیتش را بعد از زندانی شدن در کمیته‌ مشترک ضد خرابکاری گفتم و بازجویی‌هایش توسط سرهنگ نورایی و سرهنگ شاه‌حیدری. هنگام نوشتن این فصول باید بستری را برای روایت داستانی آماده می‌کردم که صدها عامل برای شکل‌گرفتن و موفقیتش دخیل بود، از پیشنهاد سرهنگ شاه‌حیدری برای گرفتن گواهی‌نامه از مدرسه، نوشتن نامه‌ حسن در کاغذ سیگار و دادن آن به مادرش، دادن نامه توسط مادر حسن به آقای مهمان‌نواز، مدیر وقت مدرسه، تردیدی که او از عواقب این کار داشت، مشورت با مادرش، نادیده گرفتن صدور گواهی نامه توسط رئیس وقت اداره‌ فرهنگ و در نهایت آزادی او همه و همه عواملی بود که علاوه بر روایت صرف داستانی بستر بسیار مناسبی برای مردم‌شناسی، جامعه‌شناسی و یا حتی روانشناسی دارد. روایت تمام این ماجراها 16 فصل را به خود اختصاص می‌دهد. فصل هفدهم یک‌باره از سال 42 جدا می‌شود و سالها بعد زمانی که سالروز واقعه‌ 15 خرداد است و حسن به یاد آن روزها افتاده روایت می‌شود. حسن روز 15 خرداد برای تشکر به دیدار مدیر مدرسه یعنی آقای مهمان‌نواز می‌رود و با ایشان ملاقات می‌کند. هنگام ملاقات حسن با آقای مدیر گرهی در داستان ایجاد می‌شود و آن گره در واقع سؤالی است که مدیر مدرسه از حسن می‌پرسد و بعد از آن دوباره داستان در یک بازگشت زمانی به سال 42 برمی‌گردد و خاطراتی از روزهای کمیته‌ مشترک ضد خرابکاری را روایت می‌کند.

«گواهی آزادی» توسط انتشارات نظری چاپ و راهی بازار کتاب شده است.



 
تعداد بازدید: 1059


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: