12 مرداد 1392
پس از رحلت آیت الله بروجردی شاه قصد داشت پایگاه مرجعیت را از قم به نجف منتقل کند و بدین وسیله مراجع و روحانیت ایران، تضعیف شده تا مانع و مزاحم برنامه های او نباشند.لذا پیام تسلیت آیت الله بروجردی را برای مراجع نجف فرستاد که روحانیون مبارز، آن را بی اعتنایی به مراجع قم و قدم اول در راه تضعیف روحانیت ایران تلقی کردند.امام نیز بر همین نظر بود و دو سال پس از رحلت آیت الله بروجردی در یکی از سخنرانیهای خود به این موضوع اشاره کرد.
اینها از زمان مرحوم آقای بروجردی این نقشه را داشتند منتها با بودن ایشان می دیدند که مفسده دارد اگر بخواهند کارهایی را انجام بدهند.بعد از اینکه ایشان تشریف بردند به جوار رحمت حق تعالی، از همان اول اینها شروع کردند.به اسم احترام از مرکزی، کوبیدن این مرکز را...نه از باب اینکه به نجف علاقه داشتند [بلکه] از باب اینکه قم را نمی خواستند.قم...نزدیک بود به اینها، مفاسد را زود ادراک می کرد و کارهای اینها زود در آن منتشر می شد.اینها قم را نمی خواستندمنتها نمی توانستند به صراحت لهجه بگویند قم نه، می گفتند نجف آره، مشهد آره. (2)
درست در حالی که امینی برای پیشبرد برنامه های مورد نظرش در صدد نزدیکی با مراجع و روحانیت برآمد، شاه توسط علم، در جهت تضعیف و تفرقه روحانیت تلاش می کرد.
امینی در چهلم رحلت آیت الله بروجردی به قم رفت (3) و با مراجع آن شهر دیدار و به طور خصوصی گفتگو کرد.ولی امام حاضر نشد با او ملاقات خصوصی کند; لذا یکی از طلاب جوان (آقای عقیقی بخشایشی) نیز در آن جلسه شرکت کرد و گفتگوهای امام و امینی را یادداشت نمود و در یکی از نشریات آن روز منتشر کرد.هدف امام از این کار ظاهرا آن بود تا مبادا امینی دست به اجرای برنامه های غیر اسلامی بزند و چنین وانمود کند با مراجع قم واز جمله ایشان به توافق رسیده است.
مطابق آن نوشته، پس از تعارفات معمول، امام تکالیف و مسئولیت افراد و مسئولان جامعه را در برابر خداوند متعال و همنوعان خود یادآور شد و خطاب به وی بیان داشت:
شما امروز که عهده دار ریاست دولت هستید و نخست وزیری کشور در اختیارتان است، مسئولیت سنگین و مهمتری دارید.باید طوری با مردم رفتار کنید و گامهای مفید و مؤثر به نفع اجتماع بردارید و آن چنان خدمت نشان دهید که در پیشگاه خداوند و وجدان مسؤل نباشید.
مملکت ایران نخست وزیران فراوان به خود دیده است: امیر کبیرها، قائم مقام ها و نخست وزیران دیگر.آنان که به این ملک و لت خدمت کرده اند و مسئولیت اجتماعی خود را صحیح تر انجام داده اند، ملت آگاه و هشیار ایران همیشه از امیر کبیر (قهرمان مبارزه با استعمار) ذکر خیری دارد ولی در مقابل، نخست وزیرانی هم بوده اند که همیشه مورد لعن و نفرت بوده و هستند.شما در امور دین با مردم آنچنان رفتار کنید تا ذکر خیری از شما و خاطره خوبی از دوران نخست وزیری شما در میان مردم بماند.سپس امام تذکراتی در زمینه خدمات فرهنگی روحانیت و توسعه و گسترش مسائل معنوی در سازمانهای آموزشی، تقویت مبانی خانوادگی و حل گرفتاریهای عمومی و اقتصادی به نخست وزیر داد.وی در ادامه می نویسد: «نکته ای که آن روز پیش از هر چیز توجه هیات دولت را جلب کرد شهامت و شجاعت اخلاقی حضرت آیت الله در بیان صریح، پیرامون وابستگی رضا شاه و نیروی سلطه گر ایران به عوامل بیگانه و خارجی بود.آن روز در قسمتی از این گفتگو نخست وزیر گفت: «روزی که تمدن غربی وارد کشور ما شد در تمام مملکت به جز روحانیون، افراد با سواد کمتر وجود داشتند.این همان گروه نخبه روحانیون بودند که می توانستند فرهنگ و مراکز آموزشی را قبضه کنند و از نفوذ مفاسد و زباله های تمدن غربی جلوگیری به عمل آورند ولی کوتاهی ورزیدند» . امام در کمال شهامت در پاسخ اظهار داشت:
درست است که پنجاه سال پیش اکثریت با سوادان کشور را روحانیت تشکیل می داد ولی خودتان بهتر می دانید که حکومت کشور در دست افرادی بود که دست نشانده و مزدور بیگانگان بودند و ما حکومت مستقل ملی نداشتیم.همین رضا شاه دست نشانده اجنبی بود.روحانیت چگونه می توانست با حکومتهای دست نشانده بیگانگان همکاری و همراهی کند؟ وقتی رضاخان خودش نماینده انگلیس ها و دست نشانده خارجیها بود، آیا شما می فرمایید که روحانیت با همکاری نمودن با این قبیل عوامل دست نشانده، صحه بر اعمال آنان می گذاشت و حکومتهای آنان را تایید یا تقویت می کرد؟ آن روز در مبارزه با این گونه دیکتاتوری های محلی و دخالت اجنبی ها، چاره ای جز انفصال از خدمات دولتی و گزینش گوشه نشینی و چاره ای جز تقویت پایگاههای ملی و مردمی نداشت.روحانیت می بایست پایه های نهضت های ملی را تقویت می کرد تا روزی بتواند با حکومت های غیر ملی و ضد ملی مبارزه و مقابله کند (4).
از سوی دیگر در همان زمان در قم شایع شد که رژیم قصد دارد با سوء استفاده از فقدان آیت الله بروجردی، در این شهر مذهبی و پایگاه روحانیت، سینما، مشروب فروشی و عشرتکده دایر کند.طلاب جوان و مبارز حوزه، طوماری تهیه کرده و در آن نسبت به این نقشه شوم هشدار دادند.مراجع وقت قم به نگرانی طلاب اهمیتی ندادند و تنها امام بود که بلافاصله رئیس شهربانی قم را احضار کرد و طومار را به او نشان داد و قاطعانه به وی اخطار نمود و طلاب جوان را تشویق کرد که همچنان هوشیارانه مواظب دسیسه های رژیم باشند.یک بار نیز وقتی یکی از وعاظ قم خودسرانه به دیدار شاه رفت و به نام روحانیون شهر، تولد فرزندش را به وی تبریک گفت، امام او را احضار نمود و مؤاخذه کرد (5).
ایشان از هرگونه حرکت واقدامی که سبب شهرت و در نتیجه مطرح شدن مرجعیت خویش شود پرهیز داشت; چنانکه حاضر نشد رساله خود را منتشر کند، اما همچنان مواظب حرکات و سخنان شاه و دولت بود تا در صورت بروز حرکتی خلاف اسلام، پاسخ مناسب را به آنان بدهد.
نخستین مرحله از طرح اصلاحات امریکایی، اصلاحات ارضی بود که با تبلیغات فراوان تصویب شد و به اجرا در آمد تا در صورت مخالفت احتمالی مراجع، آنها را مخالف اصلاحات ارضی و رعایا و طرفدار فئودالها و زمینداران معرفی کنند و بدین وسیله حیثیت اجتماعی شان را خدشه دار ساخته و وادار به سکوت نمایند تا بدون هیچ گونه مانعی برنامه های دیگر را اجرا کنند.
امام که حیله رژیم را دریافته بود و از طرفی هنوز ابعاد و نتایج عملی اصلاحات ارضی روشن نشده بود به انتظار برنامه های دیگر نشست، چون می دانست که این رشته سردراز دارد.وقتی که این توطئه با هوشیاری امام خنثی شد، علم (نخست وزیر وقت) نمایش دیگری به صحنه آورد و آن طرح «لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی » در هیات دولت و تصویب آن در 16 مهر ماه 1341 بود. هدف از این لایحه، ارزیابی هوشیاری سیاسی روحانیت و پیش بینی مخالفتهای احتمالیشان بود; اما برای انحراف ذهن آنان و استفاده تبلیغاتی برای رژیم، به زنان حق انتخاب کردن و انتخاب شدن نیز داده شده بود.به موجب این لایحه، واژه «اسلام » ، از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف شده بود.انتخاب شوندگان نیز به جای آنکه مراسم تحلیف را با «قرآن » به جا آورند، از این پس با «کتاب آسمانی » نیز می توانستند این کار را انجام دهند.
امام که توطئه دشمن را احساس می کرد و آن را مقدمه برنامه های ضد اسلامی رژیم شاه می دانست بلافاصله علمای طراز اول قم را دعوت به مشورت و تصمیم گیری نمود.امام در این جلسه، اهداف دولت را از این کار برشمرد و در پایان تصمیمات زیر گرفته شد:
1.طی تلگرامی به شاه، مخالفت مراجع و علما را با لایحه، اعلام داشته و لغو فوری آن درخواست شود.
2.علمای تهران و شهرستانها را از طریق نامه و پیغام در جریان امر قرار داده، از ایشان برای آگاه نمودن مردم و مقابله با دولت دعوت شود.
3.هفته ای یک بار - و در صورت لزوم بیشتر - جلسه مشورت میان علمای حوزه برقرار شود تا تصمیمات و مبارزه، با وحدت نظر و عمل توام گردد.ضمنا امام پیشنهاد کرد تلگرام هایی که به رژیم مخابره می شود تکثیر شده و در اختیار مردم قرار گیرد. (6)
ایشان در تلگرام خود به شاه نوشت:
...به طوری که در روزنامه ها منتشر است دولت در انجمنهای ایالتی و ولایتی [کلمه] «اسلام » را در رای دهندگان و منتخبین شرط نکرده و این امر موجب نگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین است.صلاح مملکت درحفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است.مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه های دولتی و حزبی حذف نمایند... (7)
شاه در تلگرامی که شش روز بعد به امام و سه تن دیگر از مراجع قم (آیت الله گلپایگانی آیت الله شریعتمداری و آیت الله مرعشی نجفی) مخابره کرد این تغییرات را غیر مهم دانست و آن را محول به دولت کرد.ضمنا به طور تلویحی تغییرات را نتیجه «وضعیت زمانه » شمرد.پس از احاله تلگرام از طرف شاه به علم هر یک از مراجع قم تلگرام به علم مخابره کردند.امام در تلگرام خود، تصویب لایحه را «مخالف شرع مقدس » و «مباین صریح قانون اساسی » دانست و ضمن توصیه به رعایت قوانین اسلام و قانون اساسی، تاکید نمود که «علمای ایران و اعتاب مقدسه و سایر مسلمین در امور مخالف با شرع، ساکت نخواهند ماند». (8)
به دنبال بی اعتنایی علم به تلگرام های مراجع و علمای قم و سایر شهرها، امام تلگرام اعتراض آمیزی به شاه فرستاد و در آن بی اعتنایی علم را به «قانون اساسی » و «قانون مجلس » و «نصیحت علما» خاطر نشان ساخت و یادآور شد که «آقای علم گمان کرده با تبدیل کردن قسم به قرآن مجید به کتاب آسمانی ممکن است قرآن کریم را از رسمیت انداخت! ...» و شاه را نسبت به «عناصری که با چاپلوسی و چاکری و خانه زادی می خواهند تمام کارهای خلاف دین وقانون را کرده » و به وی منتسب نمایند بر حذر داشت و در پایان درخواست نمود که «انتظار ملت مسلمان آنست که باامر اکید، آقای علم را ملزم فرمایید از قانون اسلام و قانون اساسی تبعیت کند و از جسارتی که به ساحت مقدس قرآن کریم نموده استغفار نماید (9).
در این ایام وعاظ تهران و شهرستانها موضوع انجمن های ایالتی و ولایتی و نظر مراجع و علما را در باره آن در منابر بیان می کردند که موجب آگاهی گروه های بیشتری از اقشار مردم و همدردی آنها با مراجع می گردید.در تهران خطیب شهیر آقای فلسفی، به تبیین نظرات مراجع می پرداخت و از سکوت و مسامحه دولت به شدت انتقاد می نمود.امام طی دو نامه به ایشان (مورخ 7 و 9 آبان)، ضمن تشکر از وی و دیگر وعاظ، آنان را به ادامه مبارزه تا پیروزی دعوت نمود (10)
پیش از 9 آبان، آیت الله سید احمد خوانساری اطلاعیه ای صادر کرد.متن اطلاعیه چنین بود:
«به مناسبت تصادف روز پنجشنبه سوم جمادی الثانیه با رحلت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا علیهما السلام، مجلس ذکری از ساعت 9 الی 11 صبح در مسجد سید عزیز الله منعقد می باشد.امید است برای عرض اخلاص به مقام مقدس پیغمبر اکرم (ص) به استماع موضوع مهم مذهبی که لازم است به اطلاع رسد، عموم طبقات، خاصه آقایان علمای اعلام دامت برکاتهم شرکت فرمایند» . (11)
سخنران آن مجلس آقای فلسفی و منظور از «موضوع مهم مذهبی » نیز نظرات جدید مراجع در باره موضوع لایحه مذکور بود.
امام به محض اطلاع از برگزاری مجلس دعا، در نامه ای که به آقای فلسفی نوشت مجلس دعا را برای چنان امر سیاسی، موهن و انتخاب مسجد را نیز برای نمایش تظاهر سیاسی، بسیار نامناسب دانست و بر آن فرصت از دست رفته شدیدا ابراز تاسف کرده و به ایشان رهنمودهایی داد تا در مجلس موعود بیان کند.در این نامه، امام ضمن تحلیل ابعاد گوناگون تظاهرات عظیم مردمی، پیروزی مردم و روحانیت را در مقابل رژیم شاه مسلم دانست.
متن این نامه تاریخی چنین است:
بسم الله الرحمن الرحیم.
به عرض عالی می رساند انشاء الله مزاج محترم خالی از نقاهت است.ضمنا اعلامیه آقای خوانساری را ملاحظه کردم و خالی از تعجب نبود.اصل اقدام ایشان بسیار به موقع و لازم است، لکن کیفیت آن خیلی نارسا و سست است.برای این مطلب دینی که اساس روحانیت و دیانت و ملیت در خطر است مجلس روضه درست کردن و در ضمن آن، اساس، دیانت را قرار دادن بسیار موهن است نسبت به مقصد.و از آن بدتر آنکه مسجد سید عزیز الله را که چهار هزار جمعیت مقدس بازاری در آن مجتمع می شود [انتخاب می کنند] .والبته می دانید دولت از دیانت نمی ترسد تا از بازاری متدین و دعای اینها یا نفرین آنها وحشت کند.دولت از مردم فعال و جوان و احزاب و دانشگاه ملاحظه می کند.
باید یک اجتماع دینی که آقای فلسفی سخنگوی دیانت اسلام صحبت می کند و آقای خوانساری از مراجع وقت می خواهد صحبت کند.در مسجد سید عزیز الله که حکم یا صندوقخانه را دارد - نباشد.من نمی دانم این چه افکاری است؟ باید این امر به توسط یک کرور اعلامیه به طهران و حومه تهران، حتی قزوین، قم و بلاد نزدیک و دور منتشر شود و گفته شود و نوشته شود که چون برای این اجتماع جایی در طهران نیست خارج تهران در بیابان می رویم.در این صورت از دو حال خارج نیست: یا آنکه با سرنیزه جلوگیری می کنند و آن خیلی بعید است.آن وقت تکلیف یک سره می شود و ما غالب می شویم و سقوط دولت حتمی است و یا [جلوگیری] نمی کنند [که در این صورت] تمام ناراضی ها به شما ملحق می شوند و غوغا می کنند و عظمت مطلب، آنها را از پا در می آورد و طرفین مطلب به نفع مسلمین است.
حالا این فرصت از دست رفت، لکن فرصت دیگری باقی است و آن این است که جنابعالی در ضمن صحبت تکیه کنید به این نکته که ما نمی خواهیم اجتماع بزرگ درست کنیم و الا در صورت لزوم در خارج طهران اجتماع می کنیم و مطالب مهمتر را به گوش ملت می رسانیم و در قم اجتماع ایران را تهیه می کنند و در صحرای قم به مردم ایران مطالبی که باید گفته شود شخصا بعضی از علما خواهند گفت.
سرکار می دانید در این حال که ما قرار گرفته ایم قضیه از آشتی و صلح گذشته و پای نابودی احکام اسلام و فتح در کار است هیهات منا الذله، نترسید، ملاحظه نکنید.آقای خوانساری را نمی گیرند شما را نمی گیرند.دنیا اقتضا ندارد.شما بهتر می دانید بنده از ناراحتی، دیگر نمی توانم عرض بکنم.و السلام علیکم و رحمه الله.روح الله الموسوی (12)
سکوت و بی اعتنایی علم نسبت به تلگرامهای مراجع قم، نجف و سایر شهرهای ایران سبب شد تا امام از مراجع و علمای قم جهت تشکیل جلسه ای اضطراری دعوت نماید.در آن جلسه امام پیشنهاد نمود تا اعضای آن جلسه طی قطعنامه ای برکناری علم را از شاه تقاضا نمایند.این پیشنهاد مورد موافقت قرار نگرفت (13) و لذا امام تلگرام کوبنده تری برای علم صادر نمود.در آغاز تلگرام آمده بود: «معلوم می شود شما بنا ندارید به نصیحت علمای اسلام که ناصح ملت و مشفق امتند توجه کنید و گمان کردید [که] ممکن است در مقابل قرآن کریم و قانون اساسی و احساسات عمومی قیام کرد».
امام همچنین تخلفات او را با لحن سرزنش آمیزی یادآور شد: «...اگر به خیال از رسمیت انداختن قرآن کریم (تنها کتاب بزرگ آسمانی چند صد میلیون مسلم جهان افتاده اید و کهنه پرستی را می خواهید تجدید کنید بسیار در اشتباهید» .و نیز همانند گذشته از او خواست تا به به «اطاعت خداوند متعال و قانون اساسی » گردن نهد و «از عواقب وخیمه تخلف از قرآن و احکام علمای ملت و زعمای مسلمین و تخلف از قانون » بترسد و بدون دلیل کشور را به خطر نیاندازد، «و الا علمای اسلام در باره شما از اظهار عقیده خودداری نخواهند کرد» (14) علم به جای عذرخواهی در یکی از سخنرانی های خود «هرگونه اخلال گری » را محکوم کرد و اقدامات اخیر علما و مراجع را تلویحا حرکتی ارتجاعی دانست و افزود: «چرخ زمان به عقب برنمی گردد و دولت از برنامه اصلاحی که در دست اجرا دارد عقب نشینی نمی کند».
به دنبال بی پروایی علم، اصناف تهران، نهضت آزادی و گروه کثیری از مردم حمایت خود را از خواستهای علمای قم اظهار داشتند. وعاظ نیز در منابر و محافل به انتقاد از دولت پرداختند.دولت نیز کوشید تا اعتراض و مخالفت علما را با این لایحه، مخالفت با اصلاحات ارضی وانمود کند تا استفاده شایان تبلیغاتی ببرد، اما از این تلاشها نتیجه ای نگرفت.
روز 20 آبان امام در دیدار با گروهی از اصناف قم، سکوت علم را محکوم و رژیم را به شدت تهدید نمود و فرمود:
اگر آنها خیال می کنند با امروز فردا کردن می توانند موضوع را مسکوت بگذارند اشتباه است.ابدا اینطور نیست...صحبت خطر برای اسلام است...علمای اسلام نمی توانند ساکت بمانند...علمای عراق، علمای مصر، علمای یمن و علمای سایر نقاط اسلامی هم در این موضوع با ما هستند.اگر روزی بنا شود که با کمک شما [مردم] بخواهیم عملا به دولت، [مخالفتمان] را نشان بدهیم جمعیت اینقدر نخواهد بود.آن روز جمعیتی جمع شود که اینجا جا نگیرند و باید در بیرون قم اجتماع کنند. (15)
سرانجام پس از شش هفته سکوت، علم در 22 آبان ماه 1341 تلگرامی به سه نفر از مراجع قم - به جز امام - مخابره کرد و در آن ظاهرا موافقت خود را با خواستهای آنان اعلام داشت.همزمان طی مصاحبه ای مطبوعاتی همین مطالب را نیز بیان کرد.وی تصور می کرد که با عدم ارسال تلگرام به امام، ایشان را کوچک کرده و از نظرها خواهد انداخت، اما همین بی اعتنایی سبب روی آوردن بیشتر مردم به ایشان گردید و آنها متوجه شدند که رژیم از چه کسی بیشتر هراس دارد.
برخی از علما، پاسخ علم را نشانه عذرخواهی وی دانستند و مسئله را مختومه تلقی کردند، ولی امام با هوشیاری خاص خود متوجه حیله دشمن گردید و اظهارداشت لایحه ای که به تصویب هیات دولت رسیده با تلگراف خصوصی از رسمیت و قانونیت نمی افتد بلکه باید توسط رئیس دولت و به طور رسمی در جراید اعلام شود.
در همان زمان اصناف تهران طی نامه ای نظر ایشان را راجع به مصاحبه علم جویا شدند و سؤال کردند که آیا پاسخ علم قانع کننده بوده یا خیر؟ امام در پاسخ به سؤال آنان طی اعلامیه ای نوشت:
به نظر اینجانب مصاحبه آقای نخست وزیر به هیچوجه ارزش قانونی نداشت و نظر اینجانب را تامین ننمود...زیرا چیزی که در هیات وزیران تصویب شد; به امضای نخست وزیر لغو نمی شود و به قوت خود باقی است...زیرا تا در هیات وزیران تجدید نظر به عمل نیاید و اصلاح نشود به قوت خود باقی است...
همچنین برای نخستین بار خطر سلطه صهیونیسم و عمال آنها (بهایی ها) را درسیاست و اقتصاد کشور یاد آور شدند.
اینجانب حسب وظیفه شرعی به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر می کنم.قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به [صورت] حزب بهایی ظاهر شده اند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تایید عمال خود قبضه می کنند و ملت مسلمان را از هستی در تمام شوون ساقط می نمایند...ملت مسلمان تا رفع این خطرها نشود سکوت نمی کند و اگر کسی سکوت کند در پیشگاه خداوند قاهر مسئول و در این عالم محکوم به زوال است. (16)
مسائل و مشکلاتی که امام بدانها اشاره نمود بسیار وسیعتر و کلی تر از موضوع لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی بود و نشان می داد که ایشان مردم را برای یک مبارزه طولانی و بزرگ با رژیم دست نشانده و حامیان آن (امریکا، انگلیس و اسرائیل) آماده می کند.
چند روز بعد (جمعه 2 آذر) گروهی از روحانیون، بازاریان، کارگران و دانشجویان به همراه جمعی از آذری های مقیم تهران به قم رفته و با مراجع قم دیدار نمودند و نظرات ایشان را جویا شدند.امام در این دیدار ضمن سخنانی بار دیگر سکوت دولت را محکوم نمود و مصوبات هیات دولت را در زمان تعطیلی مجلسین، باطل و همه مصوبات دولت و مجلس را - که مطابق اصل دوم متمم قانون اساسی - به تصویب علمای طراز اول نرسیده غیر قانونی شمرد.ضمنا با اشاره به مخالفت میرزای شیرازی و سایر علمای ایران و عراق با قرارداد رژی، پیروزی مردم و روحانیت را قریب الوقوع دانست. (17)
به منظور اعلام حمایت از اقدام مراجع قم و اعتراض به سماجت علم چهار نفر از علمای تهران (حضرت آیات: سید محمد بهبهانی، سید احمد خوانساری، شیخ محمد رضا تنکابنی و شیخ محمد تقی آملی) تصمیم گرفتند تا در 8 آذر ماه در مسجد سید عزیز الله اجتماع نموده و دست به دعا بردارند.چنین شایع بود که دولت قصد برهم زدن اجتماع و دستگیری علما را دارد.وقتی امام این شایعه را شنید تصمیم قاطع برای مبارزه قهر آمیز اتخاذ نمود که با رفع غائله به مرحله اجرا در نیامد. (18)
هنگامی که علم از تصمیم علمای تهران آگاه شد، مقاومت را بی فایده دانست و شب قبل از اجتماع، هیات دولت به ریاست وی تشکیل جلسه داد و رسما لغو لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی را اعلام کرد و همان شب موضوع را به اطلاع علمای مذکور رساند و در عوض، دستخط لغو مجلس دعا در مسجد سید عزیز الله را از آنان گرفت و به سرعت تکثیر نمود و ماموران شبانه بر درب مغازه های بازار و خیابانهای اطراف چسباندند.صبح روز پنجشنبه نیز دولت خبر لغو تصویب انجمن های ایالتی و ولایتی را طی تلگرامهای جداگانه به مراجع قم - به استثنای امام - اطلاع داد.برخی از علما بار دیگر مسئله را تمام شده دانسته ولی امام آن را کافی ندانسته و خواستار درج آن در روزنامه های کشور شدند.در روز 9 آذر ماه امام در جمع گروه زیادی از مردم تهران که به دیدارشان رفته بودند فرمود:
هرچند که مضمون تلگراف که [دولت] برای علمای قم فرستاد قانع کننده می باشد ولی تا در جراید رسمی کشور لغو تصویبنامه به طور صریح اعلام نگردد ما نمی توانیم به این تلگراف ترتیب اثر دهیم و هیات حاکمه بداند که اگر خبر لغو تصویبنامه را در جراید اعلام نکند ما این تلگراف را «کان لم یکن » فرض کرده به مبارزه ادامه خواهیم داد. (19)
روز 9 آذر آقای فلسفی طی سخنان شدید الحنی در مسجد اراک، به دولت تا روز بعد فرصت داد تا خبر لغو تصویب نامه را از طریق روزنامه ها و رادیو - تلویزیون اعلام نماید و در غیر آن صورت دولت را مسئول عواقب بعدی دانست.در پایان، تلگرام مراجع قم را نیز در همان باره از فراز منبر برای مردم خواند. (20)
بالاخره روز شنبه 10 آذر علم در مصاحبه ای لغو تصویبنامه را توسط هیات دولت اعلام داشت و آن را غیر قابل اجرا دانست و اعلامیه لغو آنرا تهیه نمود و پیش از چاپ درمطبوعات نزد امام و سایر مراجع قم فرستاد.امام پس از ملاحظه آنرا تایید کرد و تلفنی برای مراجع دیگر هم خواند و پس از تایید همگی، در مطبوعات چاپ شد. (21)
امام به مناسبت پایان غائله، اعلامیه تشکر آمیزی خطاب به مردم نوشت که در بخشی از آن آمده بود:
قیام عمومی دینی شما موجب عبرت برای اجانب گردید لیکن لازم است متذکر شوم که مسلمین باید بیش از پیش بیدار و هوشیار بوده مراقب اوضاع خود و مصالح اسلام باشند و صفوف خود را فشرده تر کنند که اگر خدای نخواسته دستهای ناپاکی به سوی مقدسات آنها دراز شود قطع کنند (22)
روز بعد امام به مناسبت شروع درسهای حوزه که به مدت دو ماه (به عنوان اعتراض به لایحه مزبور) تعطیل بود، در جمع گروه زیادی از علما و طلاب حوزه های علوم دینی سخنان مهم و مبسوطی پیرامون وقایع اخیر و نتایج حاصله از آن ایراد کرد.در این سخنرانی راجع به شیوه حکومت حضرت علی (ع) و روش و موضع دیگر معصومین (ع) در مقابل حکومتهای ستمگر و غاصب زمان و به نقش انقلابی روحانیون در برابر استعمار اشاره نمود و سپس ضمن شرح قیام اسلامی علما و مردم در ماجرای اخیر، آمادگی مردم را جهت اجرای احکام اسلامی و تبعیت از فرامین مراجع ابراز داشته و فرمود:
بیایند ببینند کاغذهایی که آمده و افرادی که آمدند با ما تماس گرفتند، چه نوشتند و چه گفتند؟ افرادی پیش ما آمدند و گفتند: «شما دستور بدهید، همان حیات روحی را تامین بدهید ببینید چه می شود» .
...از ری نوشتند پنج هزار نفر با کفن آماده ایم.از جاپلق نوشتند، صد هزار نفریم، مهیای دستور شماییم.از لرستان نوشتند طایفه هایی با کفن حاضریم.اگر کلمه ای صادر شده بود انفجار ظاهر می شد.این آتش را چه کسی خاموش کرد؟ چرا نمی خواهند درک کنند؟ چرا این پشتوانه را به هر نحوی می خواهند بشکنند؟ چرا با تمام قوا، این قوه بزرگ را که پشتیبان استقلال است می خواهند بشکنند؟ ...چرا از مرگ یک عالم، عالم متشنج می شود ولی از شکست دولت، مردم چراغانی می کنند؟
امام در ادامه سخنانش به وابستگی کشور در زمینه های علمی، فنی و اقتصادی به قدرت های استعمارگر اشاره کرده و مخالفت علما با دولت را نه به خاطر ضدیت با پیشرفت و اصلاحات واقعی، بلکه به دلیل وابستگی به بیگانگان و برنامه های فسادانگیز ضد اسلامی و ضد ملی دانست.
ترقی مملکت به دانشگاه است که آن را به این صورت درآورده اید.صد سال است به یک معنی دانشگاه داریم اما هنوز یک لوزتین سلطان را می خواهند عمل کنند باید از خارج طبیب بیاید! سد کرج را باید خارجیها درست کنند! ...اگر مهندس و طبیب دارید... پس چرا از خارج استخدام می کنید؟ ...اگر ندارید وا اسفا به این مملکت.صد سال است فرهنگ و دانشگاه دارد ولی دکتر ندارد، مهندس ندارد...علما با چه امر اقتصادی مخالفند؟ شما سد خواستید بسازید جلوتان را گرفتند؟ کارخانه خواستید وارد کنید نگذاشتند؟ ...علما با استقلال مخالف نیستند.مذهب علماء، استقلال است...بیست و چند سال است از این کشف حجاب مفتضح گذشته است، حساب کنید چه کرده اید؟ ...ترقی مملکت به هفده دی نیست...
مطلب مهم آنست که درست در زمانی که احزاب و جمعیت های سیاسی، حداکثر خواست های سیاسی شان اجرای قانون اساسی بود و رژیم نیز ظاهرا خود را ملتزم به قانون اساسی می دانست، امام نیز، رژیم را به رعایت واجرای قانون اساسی دعوت می کرد تا بدین وسیله تخطی آن را از موازینی که خود دعوی احترام و رعایتش را می کرد، برملا سازد.بنابر این نباید تصور کرد شعار و هدف امام، حفظ نظام مشروطه و اجرای قانون اساسی بود بلکه یک وجه از تاکید امام، به خاطر «اصل دوم » متمم قانون اساسی بود که نظارت پنج تن از مجتهدان آگاه بر مسائل روز را بر مصوبات مجلس لازم می شمرد.ایشان در این سخنرانی به همین مطلب اشاره نمود و منظور خود را به طور روشن بیان کرد تا افراد، احزاب و جمعیت های سیاسی ملی غیر اسلامی گمان نکنند که نقطه نظرات سیاسی امام، همان درخواست های قانونی آنهاست....ما از طریق «الزموهم بما الزموا علیه انفسهم » (23) با ایشان [ دولت] بحث می کنیم نه اینکه قانون اساسی از نظر ما تمام باشد.اگر علما از طریق قانون حرف می زنند برای اینست که اصل دوم متمم قانون اساسی، [تصویب] قانون خلاف قرآن را از قانونیت انداخته است و الا «ما لنا و القانون » ؟ (24) ماییم و قانون اسلام، علمای اسلامند و قرآن کریم، علمای اسلامند و احادیث نبوی، علمای اسلامند واحادیث ائمه اسلام (ع) .هرچه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با کمال تواضع به آن گردن می نهیم و هرچه مخالف دین و قرآن باشد و لو قانون اساسی باشد ما با آن مخالفیم...اینها دردهایی است، اینها نصیحت است، ولی چه سود؟ آنها که باید بشنوند نیستند و اگر کسی هم باشد آنچه را که قلب ما از آن درد دارد نخواهند رسانید.
مطلب قابل توجه آنست که امام پیروزی سیاسی را ملاک «موفقیت » مبارزه نمی دانست بلکه مبارزه را «تکلیف الهی » می پنداشت که پیروزی و یا شکست ظاهری، کمترین تردیدی در «حقانیت » و تداوم آن به وجود نمی آورد.در این سخنرانی نیز اشاره به همین مطلب دارند.
هرچه پیش بیاید [یا] به نفع شماست یا به ضرر شما.اگر به ضررتان تمام شد باید شکست روحی نخورید.شکست ظاهری مهم نیست، شکست مال کسی است که آمالش دنیا باشد! ...شکست مال کسانی است که معتمد به شیطانند و ذخایر دنیا قلبشان را فراگرفته است...اگر به نفع تمام شد دست و پای خود را گم نکنید، محکم باشید، نه در آن طرف فزع داشته باشید و نه در این طرف زیاده روی داشته باشید.
در پایان ضمن اعلام ختم غائله، به روحانیون توصیه کردند که «از این به بعد مشغول تحصیل باشیم که از همه عبادات بزرگتر است...باز اگر دیدیم شیطانی از خارج متوجه مملکت ما شد، ما همین هستیم و دولت همان و ملت همان » . (25)
پس از الغای تصویبنامه توسط دولت، آقای فلسفی، خطیب مشهور که در این مدت سخنگوی مراجع ایران و عراق بود سخنرانی های مهمی در تهران و قم درباره وحدت کلمه مردم و علما، و پیروزی به دست آمده در حرکت سیاسی اخیر ایراد کرد. همچنین در روز 18 آذر به دعوت مراجع و مدرسان حوزه علمیه قم به آن شهر رفت تا از نقطه نظرات مراجع تقلید قم نسبت به واکنش های احتمالی دولت آگاه شود.سپس در سخنرانی مهمی که همان شب در مسجد اعظم قم و با حضور مراجع و مدرسان حوزه علمیه آن شهر ایراد کرد شدیدا نسبت به واکنش ها و اقدامات احتمالی دولت هشدار داد. (26)
به دنبال شکست رژیم در جریان این غائله، دولت برای جبران شکست و نیز منفعل کردن روحانیت در صدد برآمد تا در سالگرد 17 دی همان سال توسط گروهی از زنان وابسته به رژیم، رژه خیابانی به راه اندازد.امام پس از اطلاع، به مقامات دولتی پیغام داد چنانچه دولت در روز 17 دی تظاهراتی بر پا کند، علمای ایران آن روز را به مناسبت فاجعه مسجد گوهرشاد عزای ملی و تعطیل عمومی اعلام نموده و از مردم سراسر کشور خواهند خواست تا در آن روز راه پیمایی کرده و نسبت به عاملین فاجعه خونین مسجد گوهرشاد ابراز تنفر و انزجار نمایند.این تهدید چنان مؤثر واقع شد که رژیم از تصمیم خود منصرف گردید (27)
این حرکت گسترده اسلامی و مخالف رژیم، با رهبری و تدبیر امام، پیروزی بزرگی برای مردم و روحانیت، و شکستی برای رژیم محسوب می شد.لذا رژیم شاه در صدد جبران شکست برآمد.سیر رویدادهای بعدی، درگیری و برخورد امام و شاه را اجتناب ناپذیر نمود.
پی نوشت ها:
1. مطالب این فصل برگرفته از این کتابهاست: علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج 3 و 4; سید حمید روحانی، بررسی تحلیلی نهضت امام خمینی، [بی جا، بی نا]، ج 1، 1356.سخنرانی ها، نامه ها و تلگرام های امام به کتاب صحیفه نور و نیز کتاب کوثر ارجاع داده شده است.منابع استفاده شده دیگر در پانویس آمده است.
2. صحیفه نور، ج 1 (با تجدید نظر و اضافات)، ص 66.
3. «مصاحبه با حجه الاسلام و المسلمین سید حسین بدلا» ، حوزه، شماره 44- 43، ص 102.
4. عقیقی بخشایشی، یکصد سال روحانیت مترقی، ج 2، دفتر نشر نوید اسلام، 1358، ص 77- 79.امینی در همین دیدار به موضع ضد استبدادی و ضد استعماری امام پی برد.لذا چند ماه بعد (آذر 40) که نخست وزیر اسرائیل به ایران آمد و در دیدار محرمانه با امینی خواستار گسترش روابط گسترده تر ایران و اسرائیل شد، امینی از بیم واکنش سخت امام ترجیح داد که روابط دو کشور محرمانه نگاه داشته شود.ر.ک.به: ص 158.
5. سید حمید روحانی، پیشین، ص 103- 105.
6. احتمال دارد که امام از این پیشنهاد اهداف زیر را در نظر داشته است:
الف.رژیم مانع از درج تلگرام های مراجع و علما در جراید رسمی و غیر رسمی کشور شده و در نتیجه مردم در جریان واقعی مخالفت آنان قرار نگیرند.
ب.موضوع را از صورت مذاکره محرمانه سیاسی خارج ساخته تا راه را برای مشوه نمودن و بهره برداری سوء سیاسی توسط رژیم مسدود کند.
ج.مردم در جریان برنامه های ضد اسلامی رژیم قرار گرفته تا در صورت مقاومت رژیم و بحرانی شدن اوضاع سیاسی، آگاهانه به دفاع از منویات اسلامی علما برخیزند.
چنانکه پس از این خواهد آمد تمام پیش بینی های امام درست بود.از جمله آنکه نه تنها هیچیک از نشریات رسمی کشور تلگرام ها و نامه های مراجع و علما را به شاه و نخست وزیر درج نکردند بلکه روزنامه دینی ندای حق و مجله ماهانه مکتب اسلام نیز از آغاز تا پایان نهضت علما که به مدت دو ماه به طول انجامید توقیف شدند.
7. صحیفه نور، ج 1، ص 37.
8. صحیفه نور، ج 1.ص 38 و 39.
9. همان، ص 35 و 36.این تلگرام، که پس از دو تلگرام به شاه و علم مخابره شد، به عنوان اولین تلگراف در این کتاب آمده که اشتباه است.
10. خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص 238- 240.
11. اسناد انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، 1374، ص 32.در این کتاب تاریخ این اعلامیه 10 آبان نوشته شده که اشتباه است.
12. خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص 239- 240 (سند شماره 12) .
13. پرونده امام، سند شماره 100- 6
14. همان، ص 43.
15. کوثر; مجموعه سخنرانی های حضرت امام خمینی (ص)، جلد اول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1371، ص 6.
16. صحیفه نور، ج 1، ص 40- 42.
17. پرونده امام، سند شماره 100- 19 و 100- 20
18. امام در یکی از سخنرانی های خود راجع به این موضوع فرمود: «تصمیم آخر را ضمن ابتهال به خداوند متعال گرفتم و به هیچ کس هم نگفتم.اگر خدای نکرده جسارتی به علمای تهران شده بود من یک تصمیم خطرناکی گرفته بودم » .صحیفه نور، ج 1، ص 45.
19. بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج 1، ص 190 (این سخنرانی در صحیفه نور نیامده است) .
20. خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص 245، 246.
21. خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ص 43.
22. صحیفه نور، ج 1، ص 50.
23. آنان را به آنچه که خود گردن نهاده اند ملزم کنید.
24. ما را چه به این قانون (اساسی) ؟
25. صحیفه نور، ج 1، ص 44- 49.
26. برای اطلاع بیشتر ر.ک.به: خاطرات و مبارزات حجه الاسلام فلسفی، ص 246 و 554- 560.
27. کوثر، جلد اول، ص 26 (پانویس)
منبع: پایگاه حوزه/زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره)، ج 1 محمد حسن رجبی
منبع بازنشر: نشریه الکترونیکی گذرستان
تعداد بازدید: 785