انقلاب اسلامی :: دیکتاتوری پهلوی؛ مانع توسعه سیاسی‏

دیکتاتوری پهلوی؛ مانع توسعه سیاسی‏

12 مرداد 1392


گلناز مقدم‌فر


برخی پژوهشگران با اعتقاد به این‌که دوره پهلوی‌ها، دوره تکوین دولت مطلقه مدرن در ایران است، پیش‌آمد فضای باز سیاسی دوازده ساله اول حکومت محمدرضا شاه را استثنایی در تاریخ معاصر ایران می‌دانند؛ چرا که به‌نظر او ساخت دولت مطلقه همواره بر ساخت قدرت پراکنده تفوق یافته است. با فروپاشی نظام مطلقه رضاشاه کار تجدید و بازسازی دولت مطلقه از ‏‎1320‎‏ تا ‏‎1340‎‏ به‌طول انجامید. دربار سلطنتی در این مدت به‌تدریج رقبای سیاسی را از صحنه خارج کرد. دربار به‌منظور تقویت و تجدید ساخت قدرت مطلقه، نیازمند اخراج گروه‌های قدیمی از بلوک قدرت و ایجاد جایگاه اجتماعی جدید برای تحکیم قدرت بود‌. شاه موفق شد در سال ‏‎1340‎‏ نیروی سنتی را در هم شکند و زمینه پایگاه جدید قدرت را با تولید طبقات متوسط جدید به‌دست خود به وجود آورد. در نتیجه اقدامات دربار، نسل سیاستمداران اشرافی قدیم، به‌تدریج جای خود را به نسل جدیدی از روشنفکران و صاحبان حرف دادند که خود را وابسته به حکومت و دربار می‌دانستند و در گروهی به‌نام "کانون ترقی" گرد آمده بودند. دربار به‌عنوان مرکز اصلی قدرت سیاسی پدیدار شد. همه کاندیداهای دهه ‏‎40‎‏ و ‏‎50‎‏ از میان کانون ترقی یا کارگزاران اصلاحات ارضی انتخاب شدند. بدین‌سان عناصر اصلی ساخت دولت مطلقه، بار دیگر فراهم آمد. ابزارهای قدرت دولت مطلقه در این دوره عبارت بودند از: حزب دربار (حزب ایران نوین که دربار به‌منظور سلطه بر مجلس و حکومت و نیز سیاست‌ها و اصلاحات خود ایجاد کرده بود) ، ارتش (مهم‌ترین ابزار قدرت ساخت دولت مطلقه جدید، بی‌شک ارتش و پلیس سیاسی بود) ، درآمدهای نفتی (شرکت ملی نفت ایران به‌عنوان نهادی مجزا از دستگاه بورکراسی تحت کنترل دربار قرار داشت و رئیس آن به وسیله شاه تعیین می‌شد) و بورکراسی متمرکز (با گذار ساختار قدرت سیاسی در ایران از پاتریمونیالیسم به ساخت مطلقه تحولات متناسبی نیز در دستگاه دیوانی صورت گرفت. در این دستگاه مجلس از روند تصمیم‌گیری کنار می‌ماند و قوه مجریه زیرنظر شاه انجام وظیفه می‌کرد. خصوصا در دربار، سازمان بازرسی شاهنشاهی و کمیسیون شاهنشاهی دو سازمان اجرایی نیرومند و موثر این دوره بودند). در طی دوران ‏‎40‎‏ - ‏‎1320‎‏ دربار موفق شد در روند انباشت منابع قدرت، گروه‌های سیاسی ـ اجتماعی معارض را از سر راه بردارد و با اتکا بر ارتش، نهادهای سیاسی را منقاد کند و با تکیه بر منابع اقتصادی و مالی، ساخت قدرت مطلقه متمرکزی ایجاد نماید. اهداف توسعه اقتصادی در ایران زمینه افزایش تمرکز و کنترل منابع قدرت در دست حکومت را فراهم آورده و این نیز به نوبه خود مانع توسعه سیاسی به معنی افزایش رقابت و مشارکت در سیاست شد‌.

نمی‌توان تردید کرد که پیدایش ساخت دولت اقتدارطلب در دوران مطلقه تاریخ سیاسی ایران، یکی از موانع عمده توسعه سیاسی ایران بوده است. انباشت قدرت در آن شرایط تاریخی برای توسعه اقتصادی ضرورت داشت، لیکن مانع توسعه سیاسی شد به این معنی که نهادها و رویه‌های سیاسی مستقر را حفظ نمود و ساخت قدرت عمودی را تقویت کرد. دیدگاه بشیریه به‌درستی نشان می‌دهد که اولا عصر پهلوی از آن‌چه پیش از مشروطه وجود داشت اساسا متفاوت است. اگر نظام ملوک‌الطوایفی یا شبه پاتریمونیالیستی بنیاد نظام اجتماعی قبل از مشروطه را توضیح می‌داد، با روی کار آمدن پهلوی دوران جدید متفاوت از گذشته شکل می‌گیرد و وضعیت جدید دیگر تداوم وضعیت گذشته نیست. نکته دیگر این است که تحولات رژیم پهلوی دوم، تداوم تحولات دوره پهلوی اول بوده و در کل عصر پهلوی، عصر تکوین دولت مطلقه مدرن در ایران است. با این حال این نظریه، نمی‌تواند توسعه‌نیافتگی سیاسی ایران را بیرون از حوزه سیاست توضیح دهد. ساخت قدرت که امری سیاسی است، عامل توسعه‌نیافتگی سیاسی در نظر گرفته شده است.

در بهترین حالت او چنین وضعیتی را به امر اقتصادی ارجاع داده و خود ساخت قدرت مطلقه را ناشی از "تاخیر توسعه اقتصادی" می‌داند. ‏ دقت در این تبیین حاکی از این است که نظام اجتماعی به‌مثابه موجودی پویا با تکیه بر عوامل عمدتا سیستمی در نظر گرفته شده است و هرگونه کمبود در سیستم به خود آن ارجاع داده می‌شود. به‌نظر می‌رسد تنها تبیین دو سطحی از جامعه است که می‌تواند این دور باطل را برطرف کند. ادعا این است که ماندگاری، پایایی و پویایی نظام‌های اجتماعی در گرو حضور فعالانه عوامل فرهنگی و سیستمی صورت می‌گیرد و هرگونه تکامل متعادل در آن از طریق تعامل متوازن بین این عوامل ممکن خواهد بود. به همین دلیل، نظریه بشیریه هیچ‌گاه ماهیت جنبش‌های معاصر که در آن عمدتا عوامل غیرسیستمی کلیت نظام را به چالش می‌کشید و نیروهای فرهنگی پیشگام این حرکت‌ها و عامل بسیج جامعه بودند، نمی‌تواند به‌اندازه کافی توضیح داده و به شکلی منطقی توجیه نماید.





منبع: روزنامه رسالت ۱۳۸۹/۰۲/۰۱



 
تعداد بازدید: 751


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: