21 مرداد 1392
کتاب «سیری در زندگی علمی و خاطرات سیاسی آیتالله سیدعلی شفیعی» به چاپ خواهد رسید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، خبرگزاری مهر خبر داد که کتاب «سیری در زندگی علمی و خاطرات سیاسی آیتالله سید علی شفیعی» از سوی انتشارات نیلوفران به چاپ میرسد. شخصیت مورد نظر این کتاب، هماکنون و بعد از آیتالله موسوی جزایری، دومین شخصیت روحانی در استان خوزستان است.
این کتاب به همت حمید طرفی گردآوری و تدوین شده و در قالب دو جلد به چاپ خواهد رسید. جلد اول این کتاب از مقطع تولد آیتالله شفیعی تا زمان آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را شامل میشود.
در حال حاضر آیتالله شفیعی مشغول مطالعه و اصلاح نسخه نهایی جلد اول کتاب است تا پس از اعمال این اصلاحات روی کتاب، این اثر ظرف روزهای آتی وارد بازار نشر شود.
آیتالله حاج سیدعلی شفیعی در دزفول متولد شد و تحصيلات علوم دينی را طی 20 سال در اهواز و نجف گذراند. وی در مبارزات سالهای پیش از انقلاب به رهبری امام خمینی (ره) نقش زیادی داشته و تاکنون در سه دوره مجلس خبرگان رهبری نماینده استان خوزستان بوده است.
آیتالله شفیعی بالغ بر 30 عنوان کتاب به زبانهای فارسی و عربی تالیف کرده و درباره فعّاليّتهاى سياسى و انقلابى خود در قبل از انقلاب اسلامى نوشته است: « در دوران جوانى كه طلبه بودم، مدير يكى از جرايد محلّى اهواز به مناسبت روز «هفده دى» و كشف حجاب، مقالهاى عليه روحانيّت و حجاب زنان در روزنامه فرياد خوزستان نوشت كه موجى از خشم را در ميان جامعه روحانيّت اهواز برانگيخت. من هم جزوهاى عليه وى نوشتم به نام «حقوق و حدود زن از نظر اسلام». اين مقاله به مرحله اوّليّه چاپ هم رسيده بود؛ ولى متأسّفانه با ايجاد مانع از چاپ و نشرش جلوگيرى به عمل آمد.
در دوران تصويب لوايح شش گانه شاه و ملت در كنار مردم مسلمان اهواز برنامههاى ارشادى و توجيهى عليه لوايح ياد شده و انقلاب به اصطلاح سفيد شاه و ملت و تمدن بزرگ، داشتم كه احياناً با بعضى از مشكلات هم در اين راه مواجه شدم.
در حادثه اصلى پانزدهم خرداد 1342 در نجف اشرف بودم كه با شنيدن خبر دستگيرى امام قدّس سرّه و مسائل ايران به همراه گروهى از طلّاب ايرانى و به سرپرستى مرحوم شيخ نصراللّه خلخالى و مرحوم آيتاللّه شهيد سيّد اسداللّه مدنى قدّس سرّه قيام نموده و با مراجعه به منازل مراجع عظام وقت (شاهرودى، خوئى و حكيم) به مقابله عليه افكار و اعمال رژيم طاغوت پرداختيم و اين آغاز جدّى كار مبارزه محسوب مىگرديد.
چنان كه در سفرهايى كه به ايران مىآمدم و برمىگشتم، حامل پيامها و مسائل و مطالب مبارزه ميان ايران و عراق بودم، از اين رو، تحت نظر قرار گرفته و مجبور بودم برخى از اوقات به صورت مخفيانه ميان ايران و عراق تردّد نمايم.
در دورانى كه به تفسير قرآن مشغول بودم، منزل بنده مركز تجمّع و نيز اختفاى برخى از مبارزان بود كه به منظور رفع خطر در منزل ما پنهان مىشدند. در اثر تداوم مبارزه، افشاگرى و ارتباط با جوانان چند بار به شهربانى و ساواك وقت كشانده شدم كه پس از ساعاتى آزاد مىگرديم. برنامه ريزى با جوانان و بازاريان مبارز، به فعّاليّت واداشتن روحانيّت اهواز، تشكيل جلسات جامعه روحانيّت، تحرير و تنظيم اعلاميه عليه رژيم، سخنرانىهاى مستمر تند بر ضدّ رژيم، از جمله فعّاليّتهاى تبليغى و انقلابى من محسوب مىگرديد.
شركت فعّال در برگزارى مراسم عبّاسيّه اهواز در دهه عاشورا كه منتهى به تحصن علماى اهواز به مدت سه روز شد و منجر به رگبار بستن اطراف عبّاسيّه شد. هم چنين شركت در مراسم دانشجويان در حادثه تحصن در بيمارستان امام خمينى اهواز و حمله رژيم به آن و پرتاب گازهاى اشك آور، از ديگر فعّاليّتهاى اين جانب است.
سخنرانى تاريخى در حسينيّه اعظم اهواز به مناسبت چهلم شهداى شيراز و جهرم كه مجلسى به يادماندنى بوده است و رژيم شاه، حسينيّه اعظم و مردم و علما را از هوا و زمين به رگبار بست و رهبرى و تمشيت امور راهپيمايىهاى عظيم (با كمك ديگر برادران) عليه رژيم سلطنت و ايادى آن در هر مناسبت (هم دوش با ديگر شهرهاى كشور) نيز از كارهاى ديگرم بود كه انجام مىدادم. دو بار از طرف رژيم شاه محكوم به اعدام شدم كه خداوند نقشههاى آنان را خنثى كرد.» (منبع: http://www.khobreganrahbari.com/modules.php?name=Content&pa=showpage&pid=105)
تعداد بازدید: 1042