انقلاب اسلامی :: تجربه ثبت تاریخ شفاهی انقلاب در یک روستا

تجربه ثبت تاریخ شفاهی انقلاب در یک روستا

03 شهریور 1392

به تازگی پاتوق فرهنگی فعالان مشهد در اختیار حجت‌الاسلام بهرامی، یکی از طلبه‌های فعال در شهرستان محلات قرار گرفت تا به روایت خاطرات و تجربیات خود و دوستانش درباره ثبت خاطرات شفاهی انقلاب اسلامی بپردازد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، سایت أین عمار خبر داد، مجموعه‌ای از خاطرات این طلبه جوان در این زمینه در آینده‌ای نزدیک منتشر خواهد شد.


وی در نشست روایت خاطرات و تجربیات خود و دوستانش درباره ثبت خاطرات شفاهی انقلاب اسلامی گفت: روستای «ورین» واقع شده در شهرستانِ محلاتِ استان مرکزی به خاطر سوابق انقلابی و اسلامی‌اش شناخته شده است. در حدود سال 40 یکی از شاگردان نزدیک حضرت امام خمینی(ره) برای تبلیغ به این روستا می‌آید و استقبال مردم و پذیرش ایشان باعث می‌شود که علاقمند به این روستا شود و در ایام دیگر و سال‌های متمادی باز به همین جا بیاید و مستقر شود. مردم بخش ورسفلی از روستای ورین از سال‌های 40-41 به جهت فعالیت‌های شاگرد حضرت امام(ره) با ایشان آشنا می‌شوند. از این رو وقتی که آیت‌الله‌العظمی بروجردی رحلت می‌کنند مردم روستا مقلد حضرت امام(ره) می‌شوند و مثلاً در دستگیری امام(ره) در سال 1342 اینجا کاملا به یک روستای ماتم‌زده تبدیل می‌شود و مردم جلسات دعا و گریه برگزار می‌کنند و بعد از آزادی ایشان هم مسجد روستا را آذین‌بندی می‌کنند و مراسم جشن برگزار می‌کنند.

حجت‌الاسلام بهرامی افزود: در طول سال‌های 42 تا 57 روحانیون روستا و تعدادی از جوانان عمدتاً فعالیت‌های روشنگرانه انجام می‌دهند. در سال‌های 54-55 فعالیت‌ها کم‌کم اوج می‌گیرد. مثلاً یکی از فعالیت‌ها راهپیمایی‌ها بوده است و با وجود ژاندارمری و نیروهای دیگرِ وابسته به رژیم پهلوی، در سال 57 تقریباً به مدت 3-4 ماه هر روز راهپیمایی برگزار می‌شده است. راهپیمایی‌ها اولین بار با خط‌شکنی روحانیون شروع می‌شود و خیلی زود اوج می‌گیرد و عمومی می‌شود، چرا که زمینه‌های پذیرش آن کاملاً آماده است. جالب این که نوجوانان خودشان راهپیمایی‌های مجزایی هم دارند. زنان هم حضورشان در راهپیمایی‌ها غالباً بیش از مردان است و گاهی تا دو و سه برابر مردان هستند. بعد از اینکه مدتی می‌گذرد دیگر مردم به راهپیمایی‌های داخل روستا قانع نیستند و دست به اقدامی جالب می‌زنند. راهپیمایی را در روستا شروع می‌کنند، بعد از این‌که مردم جمع می‌شوند و شور حرکت مهیا می‌شود سوار تریلیِ تراکتور و مینی‌بوس و... می‌شوند و به روستاهای همجوار می‌روند و آنجا پیاده می‌شوند و راهپیمایی می‌کنند و شعار می‌دهند. در کوچه یا میدان اصلی آن روستا تجمع می‌کردند و یکی از روحانیون سخنرانی می‌کرده و با روشنگری و افشاگری ایشان و شور و شعار، مردم سعی می‌کنند فضای ترس را شکسته و مردم آن روستا را تهییج کنند. این گونه آنها را دعوت به تظاهرات می‌کرده‌اند و آنان هم غالباً با ایشان همراه می‌شده‌اند و در روزهای بعد به روستای بعدی می‌روند. حتی برخی نقل می‌کنند که اولین راهپیمایی در محلات را هم اهالی این روستا راه می‌اندازند. جالب اینکه همین روستاها، که اولین بار مردم ورسفلی تظاهرات را به آنجا صادر کرده‌اند بعدتر جواب این حرکت را می‌دهند و راهپیمایی می‌کنند و وارد ورسفلی می‌شوند. مردم ورسفلی در ورودی روستا چندین گوسفند در استقبال از ایشان قربانی می‌کنند و سپس همراهشان می‌شوند. از این به بعد دیگر فضای عمومی منطقه فضای مبارزه و انقلاب است، در حالی که تا چندی پیش از آن آوردن عکس و اسم امام(ره) مخفی است اکنون دیگر شعار آزادی‌خواهی و حق‌طلبی و حمایت از امام(ره) از همه شنیده می‌شود.


وی یادآور شد: در ماه‌های آخرِ منجر به پیروزی انقلاب، مردم ورسفلی در قم حضور یافته و در برنامه‌های سخنرانی و تظاهرات و... شرکت می‌کنند و این طور هم در مبارزه حضور جدی‌تری دارند و هم از آخرین اخبار مطلع می‌شوند و آنها را به روستا هم می‌آورند. اما در ماه آخر احساس می‌کنند که عرصه‌ اصلیِ مبارزه، تهران است و از این جهت 20 – 30 نفر از مردم روستا به تهران می‌روند و در منزل برخی از متعلقین روستا که در تهران ساکنند مستقر می‌شوند. روزها می‌روند در مبارزات شرکت می‌کنند و شب‌ها به منزل بر می‌گردند و از حال هم و اخبار مطلع می‌شوند. همزمان در خود روستا، در محلات و در قم هم مردم متعلق به روستا فعالند. در اثنای همین فعالیت‌ها اولین این روستائیان که یکی از طلاب جوان و انقلابی و بسیار شجاع روستاست در روز 22 بهمن ماه 1357 در تهران به فیض شهادت نائل می‌آید.


حجت‌الاسلام بهرامی افزود: راهپیمایی، همه‌ حکایت مبارزات مردم روستا نیست، در روستا کتاب و کتاب‌خوانی هم رونق بسیاری داشته است و کتابخانه‌ای در روستا تشکیل می‌شود که در افکارِ انقلابیِ افراد تأثیر زیادی داشته است و جوانان روستا را اهل مطالعه و کتاب و شناخت موضوعات روز و نویسندگان انقلابی و دینی کرده است. از طرف دیگر فعالان روستا کارهای هنری و رسانه‌ای به اقتضای روز هم می‌کرده‌اند؛ از سال 48 در روستا تئاتر بازی می‌شده است و این برای یک روستا خیلی جالب و شاید عجیب است. تئاترها با الگوگیری از آموزه‌های دینی و یا مثلاً شخصیت‌های صدر اسلام طراحی می‌شده است. کم‌کم تئاتر تبدیل به رسانه مبارزات می‌شود و مضامین انقلابی در آن گنجانده می‌شود. نکته‌ بسیار جالب این است که تمام عوامل تئاتر، اعم از نویسنده و کارگردان و بازیگران، بومی هستند و همه کشاورز. نکته مهم این است که فعالیت‌های انقلابی مردم روستای ورسفلی منحصر به قشر خاصی نیست و در این سال‌ها همه اهالی روستا فعال بوده‌اند؛ زن و مرد و کودک و جوان. وقتی یک امری در فضایی رونق بگیرد روی همه اقشار تاثیر می‌گذارد. مثلاً کودکان و نوجوانان، دور غریبه‌های تازه‌ وارد را می‌گرفته‌اند و از آنها می‌پرسیدند: شاهی هستی یا آقایی؟ بعضی از روی لج‌بازی می‌گفتند شاهی و بچه‌ها با سنگ می‌افتادند به جانش! یا مثلاً دانش آموزان دبستانی و متوسطه خودشان نقشه می‌کشیدند و نصف ‌شب می‌رفتند توی مدرسه و قاب عکس شاه را می‌شکستند و یا در مسیر بازگشت از مدرسه هر جا می‌رسیدند مرگ بر شاه می‌نوشتند.

متن کامل گفته‌های حجت‌الاسلام بهرامی درباره تجربه تاریخ‌نگاری این روستا در نشانی http://www.aynaammar.ir/content-content-3611.html در دسترس قرار دارد.



 
تعداد بازدید: 1285


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: