21 شهریور 1392
اکبر توسنگ در 17 دی سال 1357 در حالی که یک جوان 24 ساله بود، مورد اصابت گلوله عمال رژیم شاه در شهر ماهان قرار گرفت و از ناحیه گردن به پایین قطع نخاع شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، خبرگزاری شبستان از کرمان خبر داد، عصر 19 شهریور 92 تعدادی از خبرنگاران راهی منزل اکبر توسنگ، جانباز 70 درصد و قطع نخاع شدند.
بانوی خانه و فرزندانش به گرمی از آنها استقبال کردند و خبرنگاران را به اتاق بزرگی که پدر خانه در آن منتظر این جمع بود راهنمایی کردند.
اکبر توسنگ در 17 دی سال 1357 در حالی که یک جوان 24 ساله بود، مورد اصابت گلوله عمال رژیم ستمشاهی در شهر ماهان قرار گرفت و از ناحیه گردن به پایین قطع نخاع شد؛ تاکنون بارها مورد عمل جراحی قرار گرفته، عملهایی که نتیجه چندانی برای او نداشته است.
وی آرزو دارد برای ساعتی و هر چند کوتاه روی ویلچر بنشیند اما حتی امکان این حداقل راحتی هم برای او وجود ندارد. برای خبرنگاران از شبهایی گفت که خانوادهاش تا 20 بار او را پهلو به پهلو کردهاند؛ حالا او سالهاست که از زخم بستر رنج میبرد.
از وی سوال میشود که با این همه درد و ناراحتی آیا شده هر چند برای یک لحظه کوتاه از راهی که رفته پشیمان باشد؟ چشمان خستهاش را با همان غیرت روزهای جوانیاش گرد میکند و میگوید: به خودم و به خدا که نمیتوانم دروغ بگویم؛ حتی برای یک لحظه هم چنین تصوری تا حالا نداشتم.
پرسیده میشود، چگونه این همه درد و مرارت را تحمل میکند؟ میگوید: با خدا باش پادشاهی کن! این دنیا پوسیدنی است؛ سال 1358 شهید بهشتی آمد پیشم و گفت: من به عنوان پدر بالای سر شما هستم، هر درخواستی از خانه، زمین و .. داری برایت فراهم کنم؛ به او گفتم: میگویی بهشت را به بها می دهند نه به بهانه، بدون من از پل صراط عبور نکنی...
از آرزویش در این شرایط بدحالی هم سوال میشود، میگوید: کاش سالم بودم و جانم فدای رهبر میشد؛ کاش سالم بودم و به سوریه میرفتم.
تعداد بازدید: 1125