22 مهر 1392
نویسنده رمان «شاه بی شین» این کتاب را فرصتی برای شنیده شدن صدای محمدرضا پهلوی توصیف کرد و گفت: آهی که شاه در این رمان می کشد، متعلق به خودِ اوست و من دخالتی در این کار نداشتهام.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، به نقل از خبرگزاری مهر، محمدکاظم مزینانی، نویسنده رمان «شاه بی شین» عصر روز یکشنبه 21 مهر 1392 در یکی از نشستهای عصر تجربه که در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی ایرانیان برگزار میشود، گفت: کتاب «شاه بی شین» حکایت شاهی است که من از چشم خودم او را دیدم. این نقطه جدی داستاننویسی من بود. «شاه بی شین» در تجربه کار داستان نویسی، یک کار شخصی است. در واقع حکایت شاهی را بازگو میکند از چشم شخص نویسندهای که من باشم.
وی در توضیح عنوانی که برای این کتاب انتخاب کرده است، یادآور شد: شین علاوه بر حرف «ش» برای من معانی دیگری هم دارد و از یک شیوه تاریخی گرفته شده است. ما این حرف را در اسامی پادشاهان ایرانی به وفور میبینیم. من در کار بعدیام، رمان «آه با شین» سعی کردم نشان دهم که چگونه میشود ما دوباره «شین» را به «آه» بچسبانیم که این همان بازتولید نظام استبدادی است. با این حال شخصا معتقدم انتخاب اسم خوب برای کتاب بسیار مهم است و ما حتی اگر بتوانیم مخاطب را هم با اسم کتابمان فریب دهیم، این یک فریب قشنگ است.
نویسنده «پاییز در قطار» ادامه داد: من در کتاب «شاه بی شین» تلاش کردم از زبان ژورنالیستی دور و به همان اندازه به زبان ادبی نزدیک شوم، البته متاسفانه زبان ژورنالیستی در کشور ما تحت تاثیر ترجمه بوده است و به نظر من همچنان تونالیتهای هم ندارد و ما کمتر شکلها و فرمهای متعدد در آن میبینیم.
وی در پاسخ به سوالی درباره چگونگی تطبیق موضوع تاریخی این اثر با فضای داستانی آن گفت: رمان نوشتن برای شاهی که ملکهاش هنوز زنده است و با ما دارد نفس میکشد، سخت است، حتی خود شاه هم با ما فاصله زمانی زیادی ندارد، اگر قرار باشد من برای شاه رمان بنویسم و نه تاریخ، حتما باید رمان خودم را بنویسم و نه تاریخی که به ما گفتهاند. من کسی بودم که در سربازی جیره شاه را به نشانه اعتراض کوبیدم به زمین، من کسی بودم که سنگ برداشتم و به شیشه بانکی که میتوانست به مردم وام مسکن بدهد، پرتاب کردم و آن را شکستم، با این حال شما در زمان نگارش رمان باید صادقانه عمل کنید و شخصیتهایتان را باورپذیر خلق کنید.
وی ادامه داد: من سعی کردم موقعیت تراژیک شاه را توصیف کنم. این آه را هم شاه کشیده است و من آن را در دهان او نگذاشتهام، این رمان فرصتی بود که صدای شاه هم شنیده شود.
در گزارش خبرگزاری کتاب ایران از نشست عصر تجربه هم به نقل از محمدکاظم مزینانی آمده است: 15 ساله بودم که انقلاب شد و من دو دوره مختلف را در این کشور تجربه کردم. تناقض میان این دورهها برای من به سوژه و دغدغهای مهم تبدیل شد و حس کردم میتوانم آن را در رمانی بیان کنم. در «شاه بیشین» نسل خودم را روایت کردهام.
خبرگزاری فارس هم به نقل از این نویسنده آورده است: برای نگارش این اثر دهها بار به کاخ سعدآباد رفتم و این مسئله به دغدغه شخصیام تبدیل شده بود. فکر میکردم در این حوزه به جایی رسیدم که باید حکایتی را که از چشم خود دیدم بنویسم. اما در عین حال وقتی رمان مینویسیم باید به تاریخ وفادار بمانیم. البته وظیفه رمان ارائه اصطلاحات تاریخی صرف نیست، اما برای توصیف شاه خط تاریخی را نمیتوان عوض کرد و باید همان گونه نوشت.
کتاب «شاه بی شین» روایتی است از آخرین پادشاه ایران محمدرضا پهلوی؛ نگاهی شاهانه به گذشته او از روی تخت بیمارستان و بازتاب دوران پهلوی در آئینه داستان. نویسنده این اثر محمد کاظم مزینانی است که برای نگارش این کتاب به مدت دو سال منابع مکتوب، اسناد، عکسها، مقالات و بریده جراید را مطالعه و بررسی کرده است. این رمان توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده و بیست فصل دارد و در بخشی جداگانه، در پایان، اصطلاحات محلی داخلی متن معنی شدهاند. زاویه دید این رمان دوم شخص است.
«شاه بیشین» در دومین جشنواره داستان انقلاب، رتبه نخست این جشنواره در بخش رمان را به دست آورد و به عنوان کتاب سال جایزه شهید غنیپور در سال ۱۳۹۰ انتخاب شد.
تعداد بازدید: 1026