11 آذر 1392
سید مصطفی تقوی
هنگامی که در شهریور 1320 ارتش رضاشاه نتوانست در برابر هجوم نیروهای متفقین، از کشور دفاع کند، از هم فرو پاشید؛ برخی از فرماندهان آن افزون بر ننگ فرار، از تجاوز به اموال عمومی کشور نیز دریغ نکردند. نمونهای از این گونه فرماندهان، سرلشکر محتشمی فرمانده لشکر هشتم (خراسان) بود که نه تنها از میدان نبرد گریخت، بلکه در تربت حیدریه مبلغ 30 هزار تومان از بانک ملی آن شهر سرقت کرد. اینگونه عملکرد فرماندهان نظامی و اشغال کشور به وسیله قوای بیگانه، موجی از خشم و سرخوردگی و تحقیر را در اقشار مختلف جامعه، به ویژه افسران جوانی که خود را بیش از دیگران مسئول حفظ حریم کشور میدانستند، به وجود آورد. در چنین شرایطی بود که نوعی سیاستگرایی در نیروهای نظامی ظهور و بروز مییافت. در آن ایام دو تن از فرماندهان ارتش به نامهای سرلشکر حسن ارفع و سرلشکرحاجعلی رزمآرا با ایفای دو نقش متفاوت، هر کدام در پی آن بودند تا بخشی از بدنه نیروهای نظامی را به خود متمایل سازند و بدینگونه آنان را در چارچوب حاکمیت آن روز نگه بدارند.
اما در این میان عده دیگری بودند که در محدوده بازیهای رزمآرا و ارفع نمیگنجیده و در قالب ایدئولوژیک دیگری میاندیشیدند. اینان در تاریخ به نام "سازمان نظامی حزب توده" شناخته شدهاند و همانگونه که از نامشان پیداست، شناخت آنها و عملکردشان، بدون شناخت ماهیت و مواضع حزب توده میسر نیست. حزب توده که در تاریخ سیاسی ایران به عنوان نماد وابستگی به شوروی مطرح است، تلاش میکرد تا از فضای سیاسی- روانی پس از شهریور 20 بهره برداری کرده و افسران ناراضی از وضع موجود را به سمت خود کشانده و در جهت اهداف سیاسی خود به کار بگیرد. از آغاز فعالیت حزب توده، برخی از افسران به علت تحصیل در اتحاد جماهیر شوروی یا اروپا و یا تحت تأثیر فعالیت اعضای خانوادهشان با آموزههای مارکسیستی آشنایی یافته و به حزب توده گرایش یافتند. از این گونه افراد میتوان سروان محمد آگهی، سروان ابوالحسن رحمانی، سرهنگ عبدالرضا آذر، سرگرد علیاکبر اسکندانی و سروان مراد رزمآور (شوهر خواهر مرتضی و بزرگ علوی) را نام برد.
افزون بر تبلیغات و فعالیتهای حزب توده، در ابتدا دانشکده افسری عمدهترین کانون فعالیت افسران تودهای به شمار میآمد. بر اثر تلاش سرهنگ آذر، گروه خسرو روزبه، شامل ستوان ابوالحسن عباسی، سروان یوسف مرتضوی، ستوان احمدعلی رصدی اعتماد و ستوان عبدالحسین آگاهی، در سال 1323 جذب شدند.
با افزایش اعضای تشکیلات نظامیان حزب توده، ضرورت سازماندهی ویژه آنها در دستور کار قرار گرفت. زیرا نوع فعالیت نظامی و شیوه عضو گیری آنها با روش فعالیتها و چگونگی عضوگیری حزب توده تفاوتهایی داشت و در انجام آن باید ظرافتهای ویژهای به کار بسته می شد. بدین گونه به تدریج، زمینه تأسیس سازمانی نظامی نسبتاً مستقل از حزب توده فراهم شد. نتیجه رایزنیها بدان انجامید که برای اداره تشکیلات نظامیان، هیئت اجرائیهای برگزیده شود و در پی این انتخابات، سرهنگ عبدالرضا آذر، سروان خسرو روزبه، ستوان احمدعلی رصدی اعتماد، سروان یوسف مرتضوی، ستوان عبدالحسین آگاهی، ستوان هوشنگ طغرایی و سروان محمدباقر آگهی به عنوان نخستین هیئت اجرایی سازمان نظامیان حزب توده برگزیده شدند.
از سوی این هیئت اجرایی، سرهنگ آذر برای اداره کمیسیون تشکیلات، سروان روزبه برای اداره کمیسیون تبلیغات و سروان مرتضوی برای اداره کمیسیون مالیه تعیین شدند. عبدالصمد کامبخش به عنوان مسئول سازمان نظامیان و رابط هیئت اجرایی با کمیته مرکزی حزب توده فعالیت می کرد.
بررسی ساختار سازمانی و چگونگی فعالیتهای این سازمان و فراز و فرود روابط آن با حزب توده در این مقال نمیگنجد. تنها اشاره میشود که سازمان نظامی، همانند حزب توده از سیاستهای پیشهوری و تجزیه آذربایجان حمایت می کرد. با شکست پیشهوری، سازمان نظامیان همانند حزب توده بیش از پیش مورد نفرت افکار عمومی و ریزش نیرو شد. کمیته مرکزی حزب که مورد انتقاد برخی از اعضای حزب قرار داشت، در این شرایط بیشتر در فشار قرار گرفت و با رهبری افرادی چون خلیل ملکی به ناگزیر اختیارات کمیته مرکزی حزب به یک هیئت اجرایی موقت سپرده شد و در همین دوران بود که خلیل ملکی این مسئله را مطرح کرد که وجود سازمان نظامی بر خلاف مرامنامه حزب است و باید منحل شود. ابلاغ این نظریه موجب خشم افسران، از جمله خسرو روزبه شد و او سازمان نظامیان را با عنوان "سازمان افسران آزادیخواه" ادامه داد.
این جدایی هم چندان نپایید و پس از کش و قوسهای فراوان در سال 1327، بار دیگر سازمان نظامیان به حزب توده ملحق شد. مواضع و عملکرد سازمان نظامی در مسائل مهم داخلی و خارجی، از جمله مسئله مهم ملی شدن صنعت نفت و دولت دکتر مصدق، همان مواضع و عملکرد حزب توده بود. برای نمونه موضع مشکوک سازمان در روزهای سرنوشت ساز 25 تا 28 مرداد و عدم به کارگیری امکانات خود برای مقابله با کودتا، بازتابی از مواضع حزب توده بود.
سرانجام در روز 21 مرداد 1333، سروان ابوالحسن عباسی، یکی از مهمترین اعضای هیئت اجرایی سازمان، در خیابان جمال الحق با بقچه و چمدانی پر از اسناد و مدارک دستگیر شد و پس از او ظرف مدت کوتاهی دیگر اعضای سازمان هم شناسایی و دستگیر شدند.
از حدود 480 تن اعضای سازمان، 27 نفر به اعدام، 53 نفر به حبس ابد، 91 نفر به حبس ابد با کار، 119 نفر به پانزده سال حبس، 79 نفر به ده سال حبس، 7 نفر به هشت سال حبس، 5 نفر به هفت سال حبس، 38 نفر به پنج سال حبس، 36 نفر به سه سال حبس و سه نفر هم به 18 ماه حبس تأدیبی محکوم شده و عده ای هم موفق به فرار به خارج از کشور شدند.
البته تعداد زیادی از این محکومین سرانجام با اظهار پشیمانی و اعلام اطاعت از محمدرضا شاه، بخشوده شده و حتی جذب نظام شاهنشاهی شده و خدمتگزار آن گشتند.
منبع: سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
تعداد بازدید: 778