27 آذر 1392
جنبش جنگل در زمانی شکل گرفت که کنشگران آن عصر به دلیل دست نیافتن به آرمان های مشروطه دچار از هم گسیختگی و سرخوردگی هایی شده بودند. روزهایی که با آغاز جنگ جهانی اول و اعلام بی طرفی ایران در این جنگ، شمال و جنوب ایران در تاخت و تاز نیروهای روس و انگلیس قرار گرفته و به دلیل عدم ثبات و قدرت دولت مرکزی وقت، کشور به جولانگاه بیگانگان تبدیل شده بود. میرزا کوچک جنگلی ملقب به یونس که خود از تیر خوردگان عصر مشروطه بود به مانند دیگر نقاط کشور تاب ظلم بیگانگان به مردم خود را نیاورد و دست به خیزشی زد که از بهار ۱۲۹۴ تا پاییز ۱۳۰۰ فضای سیاسی کشور را تحت تاثیر خود قرار داد.
حرکتی که با دیدگاه های مختلف، گاهی یار و گاهی دشمن، یک تفکر خوانده شد که با نگاهی دقیق به مسیر حرکتی این جنبش نشان هایی از یک حرکت دموکرات در آن دیده می شود. جنبشی که از تمامی اعتقادات با ریشه های مختلف و طبقات اجتماعی غیرهمسو را شامل می شد. میرزا پس از ایجاد هسته اولیه، کسما را به عنوان پایگاه متمرکز خود انتخاب کرد. کسما تا فروردین سال ۱۲۹۸ به عنوان پایگاه رسمی نهضت بود که در این میان نمی توان نقش حاج احمد کسمایی را نادیده گرفت. فردی که بنا به نوشته هایی چون خاطرات کوچکپور از قدرت بسیج مردم محلی اطراف کسما به خوبی برخوردار بود.
در این میان می توان به قدرت مالی حاج احمد کسمایی نیز اشاره کرد که خرید اسلحه و مهمات تا ۱۷ ماه اول شروع قیام با شخص ایشان بود که این دو حسن اولیه در ادامه نهضت سبب ساز مشکلاتی برای جریان شد. دو حمله ابتدای دولت به جنگلی ها توسط عبدالرزاق شفتی و سردار مقتدر صورت پذیرفت که هردو با شکست سخت قوای دولتی همراه بود که در جنگ دوم از نقش حسن خان آلیانی و خالو قربان نمی توان به سهولت گذشت. پس از آن، درگیری ها با ارتش روسیه صورت گرفت که شرح جزییات آن از این مقال خارج است اما با انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه، جنگلی ها توانسته اند تا حدودی از فشار قوای روسی بیرون بیایند. در این میان نیروهای روسی که در شهرهایی مانند قزوین و همدان نیز پراکنده بودند برای بازگشت به کشورشان به عبور از گیلان نیاز داشتند. منطقه یی که قدرتش دست جنگلی ها بود.
نیروهایی که به دفعات با آنها درگیری نظامی پیدا کرده بودند. در این میان به دلیل عدم دستیابی تفاهم بین طرفین، جنگ سختی در منجیل روی داد که طیاره های انگلیسی نیز به کمک روس ها آمدند و تلفات جنگلی ها در این میان بسیار بود. در ۲۲ مرداد ۱۲۹۷ با عقد قرار داد میان جنگلی ها و انگلیس ها، جنگلی ها به رسمیت شناخته شدند و انگلیس ها اجازه رفت و آمد در محورهای گیلان را به دست آوردند. با استقرار انگلیس ها در منطقه نفوذ دولت مرکزی بیش از گذشته شد. در این دوره، قلمروی جنگلی ها به دو قسمت فومنات به فرماندهی میرزا و لاهیجان به فرماندهی دکتر حشمت تقسیم شده بود. در این میان وثوق الوله از تمام ترفندهای خود برای ضربه زدن به نهضت استفاده کرد و با فرستادن نیروهای نفوذی در میان جنگلی ها و بد نام کردن نهضت و همچنین انواع و اقسام کمک ها به نیروهای انگلیسی جهت دور زدن و محاصره جنگلی ها سبب شد تا افرادی همچون احمد کسمایی در اوایل اسفند ۱۲۹۷ خود را تسلیم حکومت وقت کنند. اختلافی که نشان از اختلافات ریشه یی در میان میرزا و وی داشت. میرزا پایگاه نظامی خود را از کسما به گوراب زرمیخ تغییر داده بود (مجاهدین کسما طرفداران حاج احمد کسمایی از میرزا بد می گفتند که چرا مثلا درگوراب زرمیخ اقدام به تاسیسات نظامی کرده و به کسما توجهی ندارد و چرا افراد غیرمحلی را به کار مسلط ساخته و خودی ها را فراموش کرده است). در اینجا دو جریان درجنبش دیده می شود؛ گروهی که عمدتا منشا سنتی و روستایی دارند که در کسما مستقر بودند و گروهی که تفکر شهری و با اهداف مشروطه خواهانه داشته و در گوراب زرمیخ بودند.
گروه میرزا در اردیبهشت ۱۲۹۸ پس از بازگشت مخفیانه به گیلان خود را به روستای زیده از توابع آلیان رساند. پس از یک ماه کنسولگری انگلیس از بازگشت جنگلی ها و سازماندهی مجدد آنان با خبر شد و در آن هنگام قرار داد۱۹۱۹ بین دولت وثوق الدوله و انگلیس امضا شد که وابستگی دولت را بیش از پیش نمایان ساخت. سردار معظم حاکم رشت قصد حمله به آلیان را به همراه رییس آتریاد تهران کیکا چینینوکف کرد و در نامه یی به میرزا بیان داشت که به او تامین می دهد که میرزا پاسخ داد: «دیر آمدی ای نگار سرمست. از صدر تا ذیل مرقومه ۲۱ شهر جاری قمری را بادیده دقت دیدم. بنده به کلمات عقل فریبانه اعضا و اتباع این دولت که منفور ملتند فریفته نخواهم شد. از این پیش تر نمایندگان دولت انگلیس با وعده هایی که به سایرین دادند و یکبارگی قباله مالکیت ایران را گرفتند، تکلیفم کردند، تسلیم نشدم. مرا تهدید و تطمیع از وصول به مقصود و معشوقم باز نخواهد داشت. وجدانم به من امر می کند در استخلاص مولد و موطنم که در کف قهاریت اجنبی است کوشش کنم» وی در ادامه بیان داشت: «دولتی که نتوانست مملکت را از سلطه اقتدار دشمنان خارجی نجات دهد، وظیفه ملت است که برای خلاصی وطنش قیام کند»وی هدف خود را در این نامه برقراری جمهوریت در ایران و آنکه کشور با قانون مشروطیت از روی مرام دموکراسی اداره شود بیان کرد.
با در اختیار گرفتن جنوب روسیه توسط بلشویک ها و عدم رضایت مردم از قرار داد ۱۹۱۹ وثوق الدوله، فضای مجددی برای جنبش فراهم شد. بنا به اسناد نخستین دیدار بلشویک ها با جنگلی ها در چیش از راهپیمایی صورت پذیرفت اما دیدارهای اصلی در تابستان ۱۲۹۸ مقرر شد. احسان الله در این باره می گوید که میرزا برای ارتباط با بلشویک ها عازم لنکران شد ولی رابطه برقرار نشد تا در سفری هشت ماهه به باکو و تفلیس نظرات آنان را به جنگلیان منتقل کند. با قوت گیری بلشویک ها از قدرت انگلیس ها روز به روز کاسته می شد و مسیر را به سمتی پیش می برد که توافقی بین دولت وقت و جنگلیان صورت گیرد و در ۲۸ دی ۱۲۹۹ طی اطلاعیه یی خبر صلح بیان می شود. هدف جنگلی ها از این امر تجدید و سازماندهی قوا بود آن هم در برهه یی که دیگر دولت در موضع ضعف قرار گرفته بود. ارتش سرخ بیست روز پس از فتح باکو به کشتی های روسی حکومت قبل خویش در انزلی حمله کرد و روز یک خرداد انگلیس ها نیز از ترس شان رشت را تخلیه کردند. در این بین زمینه برای بازگشت میرزا به رشت فراهم شد و در تاریخ ۱۴ خرداد۱۲۹۹ انقلاب جنگل به پیروزی رسید و در سبزه میدان به ترتیب گاژانف رییس قوای بلشویک، احسان الله خان و میرزا کوچک سخنرانی کردند. بلشویک ها در ۱۷ ماه انقلاب از ابتدا تا اوایل زمستان۱۲۹۹ سیاست کمونیست جنگی را دنبال کردند و در ادامه سیاست نپ را در گیلان نیز مانند تمام دنیا
به اجرا گذاشتند. در همان برهه اولیه بود که در روزنامه جنگل مقالاتی همچون اسلام، جمهوری و سوسیا لیسم به چاپ رسید و نام مقامات به جای وزیر، کمیسر و در عوض حکومت، سودیت اعلام شد. ورود حزب عدالت به گیلان و برگزاری نخستین کنگره و تغییر نام به حزب کمونیست ایران نشان از دخالت گروهی جدید که اکثرا پرورش یافته تفکر روسی بودند به سرکردگی سلطان زاده داشت. نزدیکی دو جریان بخش بلشویکی جنگل یعنی احسان الله خان و خالو قربان، با سلطان زاده و پیشه وری از حزب کمونیست باعث شد تا اختلافات با میرزا سبب شود تا او در ۱۸ تیر به نشانه اعتراض به روش آنها رشت را به سوی فومنات ترک کند. جریان فوق با نشان دادن آنکه انقلاب جنگل ذاتا بورژوادموکراتیک است در۹مرداد کودتایی را انجام داد که در راس احسان الله خان بود و خواست جریان خود را در ۴بند، تشکیل ارتش سرخ ایران، حمله به تهران، لغو عوارض فئودالی و برقراری روابط تجاری با روسیه بیان داشت.
بلشویک ها جهت تعقیب جنگلی ها به فومنات سرازیر شدند و جنگ سختی روی داد. در موقعیت کنونی اتفاقات دیگری مانند ملاسرا که بنا به خاطرات اسماعیل جنگلی معین شده که از اختیارات میرزا خارج بوده توسط حسین آلیانی انجام گرفته که پیامد آن دستگیری حیدر عمو اوغلی و فرار خالو قربان از مهلکه بود البته ماجرا به همین جا ختم نشد و آلیانی و لشگریانش به رشت حمله ور شدند. درست در زمانی که خالو قربان ریاست رشت و احسان الله خان ریاست لاهیجان واطراف را بر عهده داشت این امر نه تنها باعث دل چرکین شدن بلشویک ها شد بلکه در ادامه باعث شد تا به دلیل برقراری رابطه میان روسیه و انگلیس خالو قربان با سردار سپه دیدار کرده و زین پس راه را برای سردار سپه باز کرد تا رشت در اختیار او قرار گرفته وهمگی در لشگری واحد به سمت آلیان حمله ور شدند.
عده یی از جنگلی های بلشویک از انزلی به روسیه رفته و میرزا که دیگر قدرت کمی داشت تحت محاصره قرار گرفت. در نهایت زمانی که میرزا تمام یاران نزدیک خود را از دست داده بود و از قدرت کمی در انقلاب جنگل برخوردار بود به همراه تنها یار باقی مانده خود سر به کوه گذاشت و سپس در ۱۱ آذر ۱۳۰۰ سر از تن وی جدا کردند و جنبش مردمی جنگل توسط نیروهای خارجی و وابستگان داخلی و عدم پیروی جنگلی ها از مشی صحیح به پایان رسید.
سهیل سجودی/ عضو شورای مرکزی خانه فرهنگ گیلان
منبع: سایت آفتاب
تعداد بازدید: 745