27 آذر 1392
والاس موری وزیر مختار وقت امریکا در تهران در گزارشی به تاریخ 10 آگوست 1924 به توصیف «جنبش جمهوریخواهی» و نقش بهائیان در این جنبش میپردازد و میافزاید: «باید گفت که مایه سرافرازی رضاخان است که، علیرغم بیسوادی و نمایش ضعف اخلاقی تأسفآور در تمام بحرانهای زندگی حرفهایش، اهل تساهل و تسامح دینی و دارای فکری روشن است. او در بسیاری از امور کشوری و لشکری از خدمات هوشمندانه بهاییها، بسیار بهره گرفته است. از آن زمان تا کنون دشمنان سیاسی رضا خان با سوء استفاده از روحانیتی که قدرتش را بازیافته بود او را به بهاییگری متهم ساخته آن را در بوق و کرنا کردهاند، که به هیچوجه نباید خطرش را دست کم گرفت.»
از طرفی بدرفتاری قشون رضاخان با علما اوضاع را بدتر کرد. کنسول فولر در 21 آگوست 1924 اوضاع شیراز را اینگونه گزارش میکند: «قشون کاملاً اوضاع را در دست دارد و به شدت ضد روحانیت است. از هر موقعیتی برای کاستن از نفوذ ملاها استفاده میشود. مردان مسلح با حضور در مجلس وعظ ملاهای مظنون مراقبند مبادا سخنی علیه دولت از دهانشان خارج شود. سربازها برای بازداشت روحانیون لحظهای تردید نمیکنند و حتی مجالس عزاداری را که از باحرمتترین سنتهای دیرینه مذهبی است به هم میزنند و نمیگذارند که دستههای عزاداری در خیابانها راه بیفتند.»
فولر در مورد اوضاع رشت چنین مینویسد: «والی فعلی شهر، که شخصیتی نظامی است، قدرتمند و پرانرژی است، و ظاهراً قشر روحانی را کاملاً تحت کنترل خود دارد، ولی عملکرد مستبدانه او مخالفت بسیاری را برانگیخته است. او به جای ترمیم و اصلاح خیابانهای فعلی خیابانهای جدید احداث میکند. یکی از این خیابانها بلوار پهنی است که از وسط شهر و از میان املاک خصوصی گرانقیمت عبور میکند و در نهایت به یک قبرستان میرسد. تخریب قبور نارضایتی فراوانی به وجود آورده است.»
موری در گزارش خود به تاریخ 8 ژانویه 1925، ارتباط پهلوی با بهاییان را تشریح میکند: «از بهاییان سرشناس تهران اطلاع یافتهام که رئیسالوزرا در خفا احترام زیادی برای بهائیت قائل است، ولی بنا به ملاحظات سیاسی، این ارادت خود را آشکار نمیکند. گفته میشود زمانی که در کسوت یک سرباز قزاق ساده در بیمارستانی که متعلق به بهاییان بود، نگهبانی میداد به شدت تحتتأثیر پرستاران بهایی قرار گرفت و هرگز آن را از یاد نبرد. معهذا، مسئله این است که او گذاشته است آن عده از افسران بهایی که در لیاقتشان تردیدی نیست به درجات عالی ارتش دست یابند.» موری از چند افسر بهایی برجسته نیز نام میبرد. از جمله آنها، کلنل شعاعالدین علائی، حسابدار کل وزارت جنگ است. دکتر میلسپو در یادداشتهای محرمانه اش در مورد فساد ارتش، مکرراً از این فرد نام میبرد. میگویند کلنل عطاءالله علائی نیز یکی دیگر از بهاییهای سرشناس است که به تازگی از فرانسه به تهران بازگشته است. او به همراه هیأت افسران ایرانی به سن سیر در فرانسه اعزام شده بود. نام سرگرد رحمتالله علائی نیز که بازرس قشون است در فهرست بهاییهای سرشناس قرار دارد. موری همچنین متذکر میشود که کلنل محمد درگاهی، رئیس نظمیه تهران، در شب 12 جولای 1924 «یک افسر بهایی مشهور» را مأمور فرونشاندن شورشهای ضدبهایی کرده بود. ژنرال مرتضی خان یزدانپناه ، فرماندار نظامی تهران و فرمانده تیپ مرکز، و کلنل محمود پولادین، فرمانده هنگ پهلوی، یا همان هنگ خانوادگی رضا خان، هر دو اشخاص شدیداً «ضدروحانی» میباشند، که غالباً حسن تعبیری برای بهایی است. فهرستی که موری از بهاییهای سرشناس خارج از قشون تهیه کرده بود شامل افراد زیر میشد: نبیلالدوله [علیقلیخان]، کاردار سابق ایران در آمریکا و همسر او، مادام مروحالسلطنه [فلورنس] (که آمریکایی بود)؛ عزتالله علائی، از اداره حسابداری وزارت پست و تلگراف؛ حسن احیائی، عضو بانک شاهنشاهی ایران؛ ولیالله ورقا، مترجم اول سفارت کبرای ترکیه؛ و عزیزالله ورقا، کشاورز. به دلیل ارتباط بهاییها با بریتانیا، مردم از پیوند پهلوی با بهاییان منزجر و نسبت به آن بدگمان بودند. موری در مورد ارتباط نزدیک بهاییها و بریتانیا چنین مینویسد: «پس از جنگ جهانی و تصرف فلسطین به دست بریتانیا، عبدالبهاء در سال 1920 از طرف دولت بریتانیا لقب و نشان افتخار «سِر» دریافت کرد، او در سال 1921 درگذشت.» در گزارشی دیگر، موری در مورد ارتباط انگلیسیها و بهاییان اطلاعات بیشتری ارائه میکند. موری درباره گفتگوی خود با حسین علائی در مورد رضا افشار، یکی از نمایندگان مجلس و «رفیق شفیق سردارسپه» چنین مینویسد: «او [علائی] در مورد مترجمین ایرانی دکتر میلسپو، چنانکه پیش از این سفارت نیز در مواقع مختلف به دکتر میلسپو متذکر شده است، اشاره کرد که غالب این افراد بیکفایت، و در بسیاری موارد خیانتکار هستند. او خودش به رضا خان افشار اشاره کرد، کسی که دکتر میلسپو همواره از او به عنوان یکی از باوفاترین حامیانش یاد کرده است. این مرد جوان که بهایی است و آن را پنهان نمیکند، تحصیلات اولیه خود را در مدرسه آمریکایی ارومیه گذراند و سپس برای تکمیل تحصیلاتش به آمریکا رفت، و در سال 1921، هنگامی که کوچکخان در گیلان سر به شورش برداشت، ارتباط نزدیکی با آن انقلابی رمانتیک داشت، و عدهای مدعیاند که افشار همزمان با آن با انگلیسیها هم در ارتباط بود...» با ورود میلسپو به ایران در نوامبر 1922، «در میان تعجب همگان، او به عنوان معاون اول ایرانی مدیر کل [دکتر میلسپو] منصوب شد... برای اولین بار از زبان آقای علائی شنیدم که توصیههای سفارت انگلیس برای انتصاب افشار به معاونت دکتر میلسپو حتی مصرانهتر بوده است. با توجه به این مسئله که در تمام مدتی که افشار معاون دکتر میلسپو بود... نمیتوان تصور کرد که، اگر با انگلیسیها کنار نمیآمد و درباره اقدامات مدیر کل برای آنها خبرچینی نمیکرد، هرگز میتوانست در این پُست بماند.» حسین علائی برای اینکه او را یک بهایی تصور نکنند پس از بازگشت از واشنگتن در سال 1925 نامش را به حسین علاء تغییر داد.
منبع:از قاجار به پهلوی ، دکتر محمدقلی مجد ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
منبع بازنشر: ماهنامه الکترونیکی تاریخ معاصر ایران (دوران)
تعداد بازدید: 744