03 دی 1392
در حالی که «اسدالله علم» در فرانسه با سرطان دست و پنجه نرم میکرد، شاه در یک تماس تلفنی از علم خواست که از مقامش استعفا کند تا دشمن دیرینهاش هویدا را به وزارت دربار گمارد. از یادداشتهای علم آشکارا بر میآید که از این کار شاه رنجیده بود. وزیر دربار از روزی که رضاشاه این پست را ایجاد کرد یک مقام مؤثر و ذینفوذ و همسطح نخستوزیر بود. شاه، هویدا را مخصوصاً وزیر دربار کرد تا به مردم بفهماند افراد مورد اعتماد او، چاکران محترمند و ناراضی بودن مردم و شایعات موجود و مقالات مطبوعات خارجی و بالا گرفتن فساد، تأثیری در اراده همایونی ندارد.
اندکی پس از استعفای هویدا از سمت نخستوزیری، موجی از تظاهرات ضد دولتی آغاز شد. به تدریج ترس از دولت و ساواک فرو میریخت و هر روز شمار تازهای از توده مردم به صف مبارزان وارد میشدند. همزمان کشتار پیدرپی مردم در شهرهای مختلف، نهتنها مردم را هراسان نکرد که بر انسجام و اتحاد بیشتر آنان انجامید. اقدامات مختلف رژیم از جمله تعویض نخستوزیر و روی کار آمدن دولت نظامی نیز کارساز نیفتاد و مردم را در خواستهشان که تغییر رژیم شاهنشاهی بود، مصممتر کرد. هویدا و ۴۱ وزیر سابق و کلیه وزرای کابینه آموزگار بهجز خود آموزگار بهوسیله مأموران انتظامی دستگیر شدند. هویدا در تماس با «غلامرضا ازهاری» نخستوزیر وقت گفت: «میبینید که از همه طرف علیه من اعلام جرم میشود و خواستار دستگیری و محاکمه من هستند، پس چرا معطلید و اقدام نمیکنید؟» و ازهاری نیز با خنده پاسخ داد: «شما به این حرفها توجه نداشته باشید.» هویدا تأکید میکند: «من یادداشت و مطالب زیادی نوشتهام و به یکی از ناشران در فرانسه تحویل دادهام و سفارش کردهام مادام که با من کاری ندارند این یادداشتها مکتوم بماند و هر موقع دستگیر شدم، بلافاصله تمام یادداشت را بدون کموکاست منتشر نمایند، حالا خود دانید.»
شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» میگوید: «ازهاری چون مشتاق بود حسننیت خود را به مخالفان نشان دهد، فوراً دوازده تن از مقامات عالیرتبه را توقیف کرد که از آن میان آقای هویدا را در خانهاش تحتنظر قرار داد. او به من گفت: فقط محاکمهای منصفانه میتواند چگونگی اتهامات وارده به نخستوزیر سابقم و دیگر کسانی را که توقیف کرده بود، روشن سازد.» شاه که خود دستور بازداشت هویدا را صادر کرده بود همواره گناه بازداشت هویدا را به گردن دولت نظامی انداخته و مدعی بود؛ بازداشت او به منظور حفاظت شخص او صورت گرفته است، در حالیکه صاحبنظران معتقدند که شاه او را سپر بلای خود قرار داده بود. در میان بازداشتشدگان، سیاستمداری که همیشه عصا، پیپ و گل ارکیدهای همرنگ کراوات را مشخصه ظاهریاش ساخته بود، «شاهکلید» محسوب میشد. وی که تصور میکرد فرصت گرفتن برای نوشتن خاطرات میتواند جانش را نجات دهد، فرصت نکرد تاریخ ۲۵ دوران تاریخ معاصر ایران که میتوانست به قلم او روایت شود، به رشته تحریر درآورد.
منبع: هفته نامه صبح صادق
تعداد بازدید: 760