08 دی 1392
محمدحسن پورقنبر
Mpourghanbar8@gmail.com
بازرگانی ایران در دو دهه پس از انقلاب مشروطه، همانند دیگر ابعاد کشور، دچار نابسامانی فاحشی بود. این وضعیت، نه تنها از عوامل خارجی نشئت گرفته و ناشی از تنگناهایی بود که روسیه و انگلیس برای ایران به وجود آوردند، بلکه قسمت مهمّی از اختلالات تجاری، از درونکشور و ساختارهای نامناسب آن دوره سرچشمه میگرفت. در این مقاله به طور مختصر، به معضلات داخلی تجارت مازندران پرداخته میشود.
اولین چالش تجار مازندرانی، فقدان امنیت جانی و مالی بود. بعضی گروههای ترکمن، در شرق مازندران، گهگاهی به ایجاد ناامنی مبادرت میورزیدند و در این میان، برخی تجّار نیز طعمه آنان شده و حتی جان خود را از دست میدادند: «نُه ماه در مازندران و استراباد اموال منهوبه و مجازات قتله مرحوم اخوی میرزا رضا تاجر را از تراکمه مطالبه نموده و متاسفانه حکومت نظامی صحرا، سرو بدن آن شهید را هم ماخوذ و مسترد نداشت...». 1
اما در آن سو، عمّال حکومتی نیز در به ستوه آوردن تجار، نقش مهمی داشتند. حاکم وقت مازندران در سالهای نخستین سلطنت رضاشاه (کسرائی)، اجحاف نسبت به قشر بازرگانِ این منطقه را در دستور کار خود قرار داد، تا آنجا که، یکی از عوامل مهم «فقر و فلاکت تجار» بوده است. 2همچنین، یکی از بازرگانان محلی بارفروش (بابل)، که از سوی «نائبالحکومه» این شهر، به شدت تحت فشار قرار گرفته بود، نامهای به مقامات حکومتی در تهران نوشت: «... چندی قبل آقای نائبالحکومه تقاضای 5 تومان از بنده نموده، بنده تضرع نمودهام که من فقیرم قادر به دادن 5 تومان نیستم... چند روز قبل در منزل نشسته بودم دو سه یابو حاضر نموده، بنده با عیال بنده را سوار نمودهاند از خانه شخصی بنده اخراج نموده وارد بارفروش ساختهاند...». 3
دومین چالش مهم تاجران مازندرانی زیرساختهای اقتصادی ـ صنعتی نامناسب بود.
یکی از نمودهای آن، در زمینه راههای ارتباطی و حمل و نقل کالای تجاری، دیده میشد. برای نمونه، اوضاع پُست و حمل مرسولات، دچار نابسامانی شدیدی بود، تا آنجا که سروصدای برخی از بازرگانان را هم درآورده و باعث ارسال نامهای مبنی بر شکایت، برای رئیس کل پست ایران و همچنین اتاق تجارت تهران شد: «اوضاع پست مازندران فوقالعاده بد و بی ترتیب است و با وجودی که مراسلات اروپا 12 روزه به ایران میرسد پاکت از مازندران به گیلان در 15 تا 17 روز وارد میشود». 4
همچنین، اگرچه برای تجارت خارجی با شوروی، دارا بودنِ چند بندرگاه مناسب، ضروری بود، اما مازندران فاقد این امکانات بود. چنان که رضاشاه، خود در سفری که به این منطقه در سال 1305ش داشت، از عدم رونقِ نسبی بندر فرحآباد سخن به میان آورده و اینکه علی رغم اهمیت سابقش، در آن برهه زمانی، متروک گردیده و فقط مالالتجاره ساری از آن جا به آن سوی دریای خزر حمل میگردد. فعلا بندر مشهدسر تجارت کلّی مازندران را به طرف خود کشیده و به تنهایی، مهمترین نقش را در این زمینه دارد. 5 این محدودیت امکاناتِ زیرساختی برای صدور کالا، سبب انحصار از سوی برخی افراد شده، و در امر تجارت، اختلال ایجاد مینمود. این مسئله، نه تنها بازرگانان را با چالش مواجه کرده، بلکه افرادی را که در زمینه ترانزیت و صدور کالا به خارجه فعالیت داشتند، در وضعیت بغرنجی قرار میداد: «مدتهاست که ما مردم بندر مشهدسر اداره حمل و نقل به طور حقالعمل داریم و از تمام صفحات مازندران مالالتجاره در عهده ما میفرستند... این ایام نماینده کشتیرانی مشهدسر... برای حمل ونقل مالالتجاره کارشکنی نمود. در موقع ورود کشتی، مالهای ما را قبول نکرده، مالالتجاره که به اسم او در میآید فورا حمل و مالهای تجارتی طرفهای ما در انبارها مانده و خراب میشود... درصورتی که ماها قریب صدسال پشت در پشت از این راه امرار معاش نموده و تامین زندگی عیالاتمان را مینمائیم...». 6
یکی دیگر از نمودهای فقدان پیشرفت در ساختار اقتصادی، مسئله کیفیت نامطلوب محصولات کشاورزی، ناشی از عدم کاربرد فنون پیشرفته در تولید و نگهداری محصولات در مازندران بود. از آنجا که تجارت این منطقه، بر پایه این کالاها قرار داشت، همین مسئله، میتوانست اقتصاد تجاری صادراتی آن را دچار مشکل نموده و زمینه چالش برای بازرگانان را فراهم نماید. چنانکه نمایندگی دولت شوروی در بندر پهلوی [انزلی] اعلام نمود، از آنجا که اکثر برنجهای صادراتی ایران به آن کشور، دارای «شپشه یا خَرَک» (نوعی حشره موذی) میباشد، اداره تجارت شوروی بر آن شد تا منبعد این برنجها را در بادکوبه کاملا وارسی نموده و آنهایی که دارای شپشه هستند، به ایران بازگردانَد. از این رو، تجار برنجِ مازندران و گیلان باید، کاملا دقت نموده و برای متحمّل نشدن خسارت بابت حمل ونقل برنج، از محصولات بیکیفیت بپرهیزند. 7 روسها به این مورد اکتفا ننموده، بلکه پس از آن، اتاق تجارت شوروی به همتای ایرانی خود در تهران نیز هشدار داد «به تجار ایرانی اخطار نماید که یک برنج سالم به روسیه صادر کنند». 8 جالب اینجاست، هنگامی که دولت، در پی اجرا کردن این موضوع بود، به دلیل مهيّا نبودنِ شرایط، با مخالفت بازرگانان مواجه گردید. برای نمونه، در شهریور 1308ش، اتاق تجارت بارفروش به نمایندگی از تجّار مازندران، درصدد برآمد تا از وزارت تجارت ایران درخواست نماید، تصمیماتی که دولت، راجع به قدغن کردن حمل برنج با بیست درصد شلتوک به خارج کشور اخذ نموده، به مرحله اجرا نگذارد، چون علاوه از اینکه برنج تمیز شده بندرپهلوی را خریداران بازار بادکوبه به واسطه کیسه خوردن و اختلاط به خاک و خرد شدن و به استناد ایرادات دیگر مجددا به کارخانههای برنج پاککنی بادکوبه برده تمیز مینمایند و صحنه مازندران نیز در حال حاضر فاقد چنین موسساتی است... «چنانچه اگر این تصمیم الان در مازندران به اجرا گذاشته شود، خسارت مهمی متوجه مالکین اراضی و تجار این سامان میشود». 9
در این سو، صاحب نظران اقتصادی داخلی نیز توجه خود را بر روی این زمینه متمرکز نموده، و به ایجاد راهکار میاندیشیدند:
مشتری بزرگ برنج ایران، مملکت روسیه است و مقدار جزئی هم یعنی تقریبا20 درصد کل صادرات آن به انگلیس و عثمانی میرود... اگرچه در نیم قرن اخیر در برنجکاری ترقی به وجود آمد و میزان آن افزایش یافت ولی شالیکاری ایران هنوز از روی قوانین و دستورات قدیمه اِعمال میشود و برای بهتر شدن کیفیت آن باید اصلاحاتی انجام شود تا ممالک خریدار برنج ایران ترغیب گردند... به عهده ملاکین و زارعین و تجار است که از تذکر و یادآوری و استرحام و تقاضا گذشته، به طور جدی به دولت فشار آورند و ایستادگی کنند تا وسایل توسعه صادرات فراهم شود. 10
محصولاتِ دیگرِ کشاورزی ـ تجاری مازندران هم دچار همین معضل بودند. چنانکه تجارت مرکّبات، به عنوان مهمترین محصول تجاری صادراتی این منطقه، با چالشهایی در این زمینه مواجه میشد. برای نمونه، در سال1307ش، روسها، در راستای واردات مرکبات ایران به کشور خود، برخلاف تعهداتشان، کارشکنی نمودند. بازرگانان مازندرانی که کالای خود را در حال پوسیدن میدیدند، دچار درماندگی شده، عاجزانه و مصرّانه از مسئولین ایرانی خواستند، راه تدبیری بیندیشد. اتاق تجارت تهران نیز فقط وعده داد که تمام تلاش خود را برای حلّ مسئله صادرات مرکّبات به شوروی انجام خواهد داد: « ولی باید آقایان تجار درنظرداشته باشند که مسبب این شکایات خودشان میباشند، زیرا چنانچه با مختصر خَرجی، چند دستگاه کارخانه کوچک برای تهیه و باربندی اجناس وارد نمایند، بالطبع مشتری به قدری زیاد خواهد شد که روی دست ببرند نه اینکه مثل حالا بزور بخواهند جنس حمل نمایند». 11
همچنین در مذاکرات اتاق تجارت تهران مورخ اردیبهشت 1308ش، موضوع چیدن مرکبات مطرح گردید. آنان تاکید داشتند که باید از طرف دولت، اقدامات بیشتری در راستای اینکه، صاحبان باغهای گیلان و مازندران، مرکبات را با قیچی بچینند، انجام گیرد. زیرا در این صورت، مرکبات، ضایع و فاسد نخواهد شد و در هوای روسیه سالم خواهد ماند: «روس ها از ایتالیا و یافا، مرکبات زیادی وارد میکنند در حالتی که مرکبات ایران بهتر و نزدیکتر است و علت عمده این است که مرکبات آنجاها را بهتر چیده و باربندی میکنند». البته در همان جلسه اظهار گردید که دولت در این زمینه، فعالیتهایی انجام داده است و بدین خاطر، «حمل مرکبات از یک میلیون و دویست هزار پوط به یک میلیون و سیصد هزار پوط رسیده است». 12
علاوه بر این دو کالای کشاورزی ـ تجاری عمده و مهم، محصولات دیگر نیز با این معایب، دست به گریبان بودند. پنبه یکی دیگر از تولیدات کشاورزی مهمِ مازندران (به ویژه شرق آن یعنی گلستان کنونی) بود، با اینحال، روسها تمایل چندانی به پنبه صادراتی ایران نداشتند، چرا که شیوه برداشت نامناسب و عاری از دقّت کشاورزان، سبب کیفیت پایین این محصول ایرانی بود: «قبلا یعنی دوره جنگ اول جهانی که کارخانههای لودز لهستان پارچههای ضخیم تهیه میکردند از این پنبه استفاده میکردند در حالی که کارخانههای نساجی مسکو حاضر به قبول پنبه ایران نبودند. الآن که تجارت با لهستان قطع شد و تجارت ایران با مسکو است به دلیل این عیب، قیمت پنبه مازندران بسیار پایین است. 13
این نقصان، در فراورده دامی همچون پشم نیز دیده میشد: «پشم مازندرانی چون سال به سال رو به تنزل است و جنس آن پست میشود تا میزان معینِ خالصِ آن بعد از شست وشوی بدست نیاید، نمیشود قیمتی را برایش معین کرد».14 در برهه زمانی موردنظر، کارخانجات صنعتی، به طور محدود وجود داشت. رضاشاه از دستورش طی سفر به مازندران در 1305ش، مبنی بر راهاندازی یک کارخانه پنبه پاک کنی، برای نخستین بار، سخن به میان آورده، 15 همچنین یکی از شرکتهای روسی، به نصب ماشینهای پنبه پاک کنی در برخی نقاط شرق مازندران، مبادرت ورزیده بود. 16 با این حال، تاسیس صنایع و کارخانجاتی همچون پارچهبافی، برنج پاککنی و پنبه پاککنی در این منطقه، سالها به تعویق افتاد. 17
سومین چالش، به نوعی میتوان گفت، نشئت گرفته از فقرِ فکری ـ فرهنگی بود. از یکسو، پایین بودن سطح علمی و دانش تجاری در میان بازرگانان این نواحی، محسوس به نظر میرسید. به طوری که عنوان گردید، ساری به عنوان مرکز مازندران، دارای یک مرکز بازرگانی مرتبط با تجارتخانههای خارجی نبود، که علت آن را باید در فقدان تبحّر در زبان خارجه، و عدم آشنایی با اوزان و مقیاس و اوضاع تجارت خارجی جستجو نمود. 18 از سوی دیگر، رقابت شدید میان تجار یک ناحیه با ناحیه دیگر بر سر کسب منافع بیشتر، به قیمت تضییع کاملِ حقوق طرف مقابل، به چالش جدی میان طرفین تبدیل میشد. چنانکه بازرگانان ساری در تلگرافی به اتاق تجارت تهران، نسبت به عملکرد تجار بارفروش در حمل مرکّبات به شوروی ابراز نارضایتی نمودند، زیرا مدعی بودند که آنها از نفوذشان در اتاق تجارت بارفروش (به عنوان نماینده تجار مازندران) سوءاستفاده کرده، و عمدتا مرکبات خود را ارسال نمودند «در حالی که مرکبات ما در بندرها معطّل مانده». میزان این ناخشنودی تجار ساری، به اندازه ای بود که از اتاق تجارت تهران خواستند، منبعد، سهم مرکبات آنان به شوروی از سوی اتاق تجارت پایتخت معین شود، تا زمانی که آنها بتوانند اتاق تجارت ساری را تاسیس نمایند. 19
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مصطفی نوری، اسناد مازندران در دوره رضاشاه، تهران: کتابخانه مجلس شورای اسلامی، 1389ش، صص425-427.
2. همان، ص63.
3. همان، ص75.
4. ماهنامه عصر حدید و راهنمای تجارتی ایران وابسته به اتاق بازرگانی تهران در سالهای 1306-1308ش، شماره 47، ص 15.
5. هارون وهومن، سفرهای رضاشاه به خوزستان و مازندران، تهران: کمال اندیشه، 1386ش، ص382.
6. نوری، همان، ص301.
7. ماهنامه عصر حدید و راهنمای تجارتی ایران، شماره47، ص29.
8. همان، شماره 48، ص14.
9. همان، شماره 65، ص24.
10. همان، شماره 49، صص20-22.
11. همان، شماره 56، ص15.
12. همان، شماره 63، ص25.
13. همان، شماره 61، ص17.
14. همان، شماره 61، ص32.
15. وهومن، همان، ص361.
16. مرکز اسناد ریاست جمهوری. گزارشهای ایالات و ولایات از اوضاع اجتماعی- اقتصادی ایران در سال 1310ش، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد. 1383ش، صص156-157.
17. نک:عباس شایان، جغرافیای تاریخی و اقتصادی مازندران، تهران: چاپخانه موسوی، 1336ش، صص85-93.
18. ماهنامه عصر حدید و راهنمای تجارتی ایران، شماره 51، ص 35.
19. همان، شماره 56، ص15.
منبع: سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
تعداد بازدید: 695