08 دی 1392
وسوسه انگلیسی ها، ضعف دولت مرکزی قاجار وهرج ومرج ناشی از دوران مشروطیت شیخ خزعل را به فکر خودمختاری انداخت. خزعل در سال ۱۹۲۲ (۱۳۰۰ خ)با کمک کنسول انگلیس در اهواز عشایر عرب و بختیاری را متحد ساخت وداعیه “عربستان آزاد”را برای اولین بار به طور رسمی اعلام وخودرا “امیر عربستان”خواند!.
بعد از کودتای ۱۲۹۹ هـ.ش. تا سال ۱۳۰۴ هـ.ش. شاهد قدرتیابی رضاخان و سقوط دولت قاجار در ایران هستیم که این رویداد به تغییر بافت روابط قدرت در ایران منجر گردید. در دوران وثوق الدوله اقداماتی برای پرداخت مالیاتهای معوقه شیخ خزعل صورت گرفت اداره مالبات خوزستان آقای سردار اقدس را از تمهید دادن هر گونه مالیات تا مدت 5سال که آخر آن 31مارس 1920 می باشد معاف داشت اما شیخ شرایط را نپذیرفته و در هرحال از پرداخت بدهیهای مالیاتی خود به دولت طرفه رفت از این رو دولت تصمیم گرفت در سال 1922 برای وادار کردن او به پرداخت مالیاتهای معوقه نیرویی را به منطقه اعزام کند دولت انگلیس که اوضاع را چنین دید بلافاصله دست به کار شده و به خزعل متذکر شد اگر خواهان حمایت آن دولت است باید مالیاتهای معوقه خود را بپردازد در غیر این صورت انگلیس هیچگونه مسئولیتی به عهده نخواهد داشت ظاهرا در این میان خزعل پذیرفت که مالیاتهای دوساله خود را بپردازد.[1] با نیاز روزافزون کشور به منابع مالی و تلاش برای سازماندهی اقتصاد کشور بوسیله میلسپو دولت مرکزی به پشتوانه ارتش نوین همه متمردین مالیاتی را به تمکین واداشت از جمله نیم میلیون تومان از مالیاتهای معوقه خزعل را مسترد نمود بتدریج با تقویت دولت مرکزی خزعل دریافت که از این پس نه داراییهای کلان او از گزند محاسبات مالیاتی دولت در امان است و نه سلطه بلامنازع او بر خوزستان مستدام خواهد بود از همین رو زمینه های تضاد و تنش روبه گسترش نهاد و تلاش مستمر خزعل برای پاسداری از نفوذ و قدرت خود و در نتیجه مخالفت علنی اش با رضاخان او را به مهره ای اساسی در صفحه شطرنج قدرت تبدیل کرد.[2] خزعل که جنگ با رضاخان را نزدیک می دید دست به کار شد او با مخالفان رضاخان در تهران و نمایندگان اقلیت مجلس چون مدرس و شکرالله خان قوام الدوله رابطه برقرار کرد به امید آنکه بتواند نظر مساعد اقلیت طبقه روشنفکر آزادیخواه و مخالفان سردار سپه را به سوی خود جلب و از آنها در مقابله با رضاخان بهره جوید از اینرو خزعل خود را طرفدار آزادی و دموکراسی و قانون اساسی نشان داده این امر برای همه غیر منتظره بود تا جایی که ملک الشعرای بهار وکیل مجلس و نماینده اقلیت هم از این اقدام شگفت زده شد.[3] رضاخان پنهانی با دولت بریتانیا برای پایان دادن به غائله خزعل به توافق دست یافت. رضاخان طی زد و بندهای پنهانی خطرناک ترین متحدان خزعل را به موضع بی طرفی و انفعال کشاند.[4]
وسوسه انگلیسی ها، ضعف دولت مرکزی قاجار وهرج ومرج ناشی از دوران مشروطیت شیخ خزعل را به فکر خودمختاری انداخت. خزعل در سال ۱۹۲۲ (۱۳۰۰ خ)با کمک کنسول انگلیس در اهواز عشایر عرب و بختیاری را متحد ساخت وداعیه “عربستان آزاد”را برای اولین بار به طور رسمی اعلام وخودرا “امیر عربستان”خواند!. همزمان عوامل انگلیس در بغداد قاهره و سوریه با درج مقالاتی که سوژه های آن از آرشیو “ام ۱۵ “تامین می شد بر تجزیه خوزستان هیزم می افزودند واعراب خوزستان را که همیشه در راه ایران جانبازی وفداکاری کرده بودند علیه استقلال کشور می شوراندند.[5]
پس از شیخ خزعل فرزندان وی نیز در دوران پس از جنگ جهانی دوم و با توجه به شرایط پیش آمده و اشغال کشور توسط نیروهای متفقین به فکر تجزیه خوزستان افتادند. دو سال پس از جنگ جهانی دوم پسر خزعل بنام " شیخ جاسب " در خوزستان دست به شورش زد . یک سال بعد ( 1323 ) پسر دیگر شیخ خزعل بنام " شیخ عبدالله" شورش دیگری را تدارک دید اما روسای قبایل عرب از همراهی با آن دو نفر سر باز زدند .[6] در ۲۴ خرداد ۱۳۱۵ هـ.ش. شیخخزعل که تحت مراقبت شدید شهربانی مخوف رضاخان قرار داشت فوت شد.[7]
ناآرامی های پس از انقلاب در خوزستان
در اردیبهشت ماه 58 گروهی که در مطبوعات از آنها تحت عنوان “هیئت 30 نفره اعزامی خلق عرب مسلمان ایران” یاد می شد وارد تهران می شوند تا با دولت مذاکره کنند. این گروه در مصاحبه ای ضمن تاکید بر اینکه مهمترین تضاد مرحله کنونی “تضاد خلق و امپریالیسم” است از چریک های فدایی خلق حمایت می کنند. یکی از خواسته های این جمع تبدیل نام خوزستان به عربستان است. به موازات این حرکت در دهم اردیبهشت براساس گزارش رونامه اطلاعات روسای عشایر عرب شهر و روستاهای سوسنگرد، بستان، هویزه در مدرسه علمیه آیت الله کرمی اهواز اجتماع می کنند و ضمن پشتیبانی از نظام جمهوری اسلامی هرگونه توطئه تجزیه طلبی را محکوم می کنند. به تدریج شدت برخوردها و تعارضات بین انقلابیون و ضد انقلابیون در خوزستان بالامی گیرد.[8]
در سحرگاه نهم خرداد 58 مقارن ساعت 4 صبح یک اتومبیل سواری با چند سرنشین در شهر به حرکت در می آید و با شلیک های پیاپی آرامش شهر را به هم می زند به دنبال این اقدام عناصر خلقی وارد شهر شده شروع به سنگربندی می کنند. آنها پمپ بنزین و خیابان فردوس خرمشهر را به آتش می کشند. خیابان موسوی را می بندند و دو یا سه انبار مخابرات را به آتش می کشند. ساعت 7:45 دقیقه فرمانداری شهر مورد حمله مسلحانه قرار می گیرد. ساعت 8 صبح عناصر تجزیه طلب با پاسداران درگیر می شوند. به واسطه آتش سوزی برق و تلفن قسمت هایی از شهر قطع می شود. ساعت 10/30 دقیقه افراد خلق عرب از طریق کارون و شط العرب به پایگاه دریای خرمشهر حمله می کنند. آنها هنگام ظهر سه کشتی هزار تنی را به آتش می کشند. در همان ساعات اولیه درگیری ساختمانهای سازمان سیاسی و کانون فرهنگی خلق عرب به محاصره نیروهای انقلابی در می آید و پس از چند ساعت درگیری تصرف می شود. با این اقدام مرکز هدایت آشوب های افراد سازمان خلق عرب سقوط می کند در این میان رادیو صوت الجماهیر عراق و رادیو کویت با نقل شیطنت آمیز اخبار به گونه ای تحریک آمیز، ادامه درگیری ها تا تحقق خود مختاری خوزستان را نوید می دهند. انبوهی از سلاح از جانب عراق به د اخل خوزستان سرازیر شده است عراقی ها حدود 20 تا 30 هزار قبضه اسلحه در نوار مرزی خرمشهر تخلیه نموده ا ند. اسنادی که بعدها از کنسولگری عراق در خرمشهر به دست می آید نشان می دهد که این کشور بازیگر اصلی تشنجات چند ماهه در خوزستان بوده است.[9]
منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی
تعداد بازدید: 804