20 بهمن 1392
عبدالله مهری: مرتضی کاتوزیان ۱۱ تیرماه ۱۳۲۲ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۳۹ به طور حرفهای به کار گرافیک و نقاشی روی آورد. در زمینه گرافیک تعداد بسیاری پوستر، آرم، جلد کتاب و بروشور ساخت. سال ۱۳۵۳ مسئولیت برگزاری نمایشگاه بین المللی گرافیک تهران با عنوان گرسنگان آفریقا توسط سازمان جهانی I.A.A را قبول و به انجام رساند و برنده جایزه پوستر همبستگی شد. او از پایهگذاران سندیکای گرافیستها در سالهای قبل از انقلاب و ۲ سال عضویت هیات مدیره آن بود. طی سالهای گذشته در نمایشگاه های جمعی بسیاری شرکت و ۴ نمایشگاه انفرادی برگزار کرد. روز چهارشنبه ۲۹ خرداد ماه 1387 از طرف سازمان یونسکو به پاس فعالیتهای ۵۰ سالهاش در زمینه نقاشی و ۳۰ سال تعلیم به جوانان ایرانی لوح تقدیر دریافت کرد. تاکنون ۴ جلد کتاب از آثار نقاشی مرتضی کاتوزیان به چاپ رسیده و تعداد زیادی از آثار او به صورت پوستر ارائه شده است. ۵ تابلوی این نقاش در موزه هنرهای معاصر تهران نگهداری میشود.
تابلوی «دیوارنوشتههای انقلاب» یکی از آثار ارزشمند این نقاش است. در ادامه این اثر توسط چند تن از صاحبنظران مورد بررسی قرار میگیرد.
*********************
رضا صفری، کارشناس ارشد تصویرسازی و کارشناس سینما: «دیوارنوشتههای انقلاب» یکی از مهمترین آثار مرتضی کاتوزیان است. اصولاً تصویر یا Image، پیام خودش را به صورت تصویری به مغز یا از مغز بالعکس متبادر و مخاطب را درگیر میکند و این اثر از دو جنبه قابل بررسی است: 1- تحلیل محتوایی، 2- تکنیک.
این اثر مرا به حال و هوای دوران اوایل انقلاب و نوستالژیای که آن موقع من داشتم و خیلی خاطرات جالب و رؤیاهای خوبی از آن دوران میبرد. من تصویری را در اینجا میبینم که در سمت راست تصویر، چهرة امام (ره) نقش بسته، در سمت چپ آن، دکتر شریعتی و آن بالا دستی که ظاهراً آغشته به خون و هر کدام نماد و سمبلی از یک اتفاق است.
تصویر سمت راست نماد رهبری و جمع کردن گروههای مختلف و مبارزات علیه نظامی است که طاغوتی بوده و مردم آن را نمیخواستند و به رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رسیدند.
تصاویری که در سمت چپ از دکتر شریعتی قرار گرفته و با رنگ قرمز، میتواند نشان و نمادی از تفکّر باشد؛ اینکه این انقلاب هم تفکر پشت سرش بوده، هم مردمی بوده و هم با خون و قیام به دست آمده است. یعنی به این راحتی به دست نیامده است. علامت دست در بالا نشانگر همین موضوع است.
از جنبه تکنیکی نمیتوان اشاره کرد که تکنیک این اثر در حد عالی است. ولی میتوان به جرأت گفت که محتوا غالب بر تکنیک است و هر چقدر در مورد این اثر صحبت میشود، ما را به سمت و سوی محتوای اثر میکشاند، چون پر است از نمادها و سمبلها و رنگهایی که هر کدام معنای خاصی را در اذهان متبادر میکنند.
یک تصویر که ظاهراً زنی است، نمادی از مردم و در واقع قشر زنان جامعه است که اسلحه به دست است. یعنی در این انقلاب از هر گروه و دسته و در واقع از هر حزبی که اندیشههای امام را قبول داشتند آمدند و به هر حال کمک کردند و به یاری خداوند این انقلاب را به پیروزی رساندند.
اما نوشتههایی هم در این تصویر میبینیم. با شناختی که از آقای کاتوزیان دارم، بیشتر به مسائل انسانی و زندگی و لطافت روح میپردازد. مسائل زندگی روزمره، دغدغه اصلی آقای کاتوزیان است، همچنان که در آثار دیگر ایشان میبینیم. ولی این تصویر را به عنوان master piece(شاهکار) نام میبرم، چرا که تصاویر و نوشتههایی کنار هم قرار گرفته و در واقع ارائه کننده مطلب اصلی و ذهنیت کامل آقای کاتوزیان است.
در خصوص مسائل رنگی که در این اثر به کار رفته، میبینیم که زیر تصویر حضرت امام خمینی (ره)، یک قسمت مشکی آورده و روی همان قسمت «درود بر خمینی» و «مرگ بر شاه» میبینیم. تصویر بالای این قطعه سیاه، خود نماد و سمبلی است که به هر حال نشانگر پیروزی است. رنگهایی که کلاً در این تصویر به کار برده شده، رنگهایی است که تهرنگهای آرام و ملایمی دارد. رنگها و نوشتههایی که ما قرمز میبینیم و بالاتر از همة اینها علامت خون و دستی که آن بالا قرار گرفته، نماد هیجان و اضطراب است. تصویر دکتر شریعتی که در این سمت قرار گرفته و به رنگ قرمز است. جز نمادی از تفکر و اندیشه نمیتواند باشد. رنگ زردی، زیر خاکستری و در واقع قهوهای دیده میشود که انگار خورشیدی است که ابر خاکستری و قهوهای آمده روی آن را گرفته و دارد محو میشود. آقای کاتوزیان معمولاً از رنگهای شاد و رنگهایی که در زندگی روزمره انسان قرار میگیرد استفاده میکند ولی این تصویر و این اثرش را استثنا قرار میدهد و در واقع ما میتوانیم در این زمینه هم بیشتر به آثار آقای کاتوزیان فکر کنیم.
*********************
احسانالله محمدی، پژوهشگر علوم و عضو مستقل انجمن پژوهشگران مغز: اجازه بدهید کارهای آقای مرتضی کاتوزیان را با «دیوارنوشتههای انقلابی»اش، مورد نقد و بررسی قرار بدهیم. ابتدا یک توصیف عمومی از کارهای او بیان میکنم. مسائل آرمانی را در یک لحظه همراه با واقعیّت و برای اولینبار نشان میدهد که چگونه، انسانهایی که دارای ویژگیهای انسانی هستند یک لحظة خاص، آنچه را که مُدتها به نام آرمانهاشان بوده بر روی تابلوی واقعیّت تحقق عینی، میدهند و همة آرمانها تبدیل به واقعیتها میشود.
آثار مرتضی کاتوزیان، پیوند آرمانها با واقعيّتهاست و این پیوند، مسئولیت هنر اخلاقی اوست. او در «دیوارنوشتههای انقلاب» سعی میکند به بیننده نشان بدهد که آن چه اعتقادات و باورهای آرمانی یک فرد را تشکیل میدهد، در یک خیزش انقلابی و هنری، سرانجام میتواند تحقق عملی به خود بگیرد. در «دیوارنوشتههای انقلاب» که توسط مرتضی کاتوزیان خلق شده، میبینیم که پیوند بین انقلاب و اعتقاد دینی را به سادگی و با شعارها و نوشتههای سادة مردمی که در دیوارهای شهر هست، نشان میدهد. از صداقت آنها و بزرگترین ویژگی انسانها، ایثار و شهادت میگوید. در «دیوارنوشتههای انقلاب» میبینیم که مرتضی کاتوزیان صداقت انسانهای والا را از طریق شعارهاشان و در حقیقت سرنخ باورها و اعتقاداتشان نشان میدهد. بعضی از این شعارها را مورد بررسی قرار میدهیم؛ «آمریکا با چین، شوروی مخالفان مسلمین»، این گزارههایی که به صورت یک نوشتار و یک تصویر توسط مرتضی کاتوزیان انعکاس پیدا کرده در «دیوارنوشتههای انقلاب»، نشان میدهد که این باور و این اعتقاد جنبة تحقّق عملی به خود میگیرد و باعث میشود که با حرکتهای متن و عبور از شرایط ظاهری فردی، هر کسی یک قهرمان عاقلانه و عاشقانه بشود، به قدرتهای آمریکا و اسرائیل، به چین و شوروی دهنکجی کند و برای برقراری عدالت و محبت واقعی بر مبنای دینی و منشأ الهی اقدام کند. درست در کنار آن از کلمة شناخت استفاده میشود و مرتضی کاتوزیان این ویژگی را طرح میکند که آنچه باعث شد تمام حرکتهای انقلابی آغاز بشود و ناگهان یک خوابآلودگی به بیداری تبدیل شود، مسائل شناختی و خود کلمه شناخت بود که فرای تمام ارتباطات است. همین شناخت مردمی بود که باعث و آغازگر حرکتهای انقلابی شد.
کاتوزیان سعی میکند دقیقاً از دو تصویر استفاده کند؛ یکی از تصویر امام (ره) به عنوان یک شخصیت تحریککننده و آغازگر برای تمام گروهها و تصویر شخصیت دیگری (دکتر شریعتی) که درست مثل ویکتورهوگو با کتاب بینوایان در انقلاب فرانسه بود. همان دهنکجی که ویکتورهوگو به حرکتهای استعماری آن زمان داشت با تصویر دکتر شریعتی مشخص میشود. نقش روشنفکر دینی، علمی و آکادمی و الگوی شریعتی هم دیده میشود. دقیقاً میبینیم که تا زمانی که ما در بازی با الفاظ و در بازی با ظواهر باشیم هیچ حرکت انقلابی پیدا نمیشود. در آن لکهخون به عنوان اثر انگشت میبینیم که در این لحظة خاص از تاریخ باید به عبور از ظواهر و جسم و مال خودمان دست بزنیم و به شهادت توجّه نماییم تا معنای حقیقی رخ بگشاید. اگر گذشتها و شهادتها نبود هرگز انقلابی تحقق نمییافت در سال 1357. آغازگر همة حرکتها زمانی بود که انسانها مبارزة خودشان را در عبور از جان خود، به اصطلاح کلید زدند و اگر این حرکت نبود و همچنان خودخواهیها وجود داشت ما هرگز نمیتوانستیم حرکت انقلابی انجام بدهیم.
در «دیوارنوشتههای انقلاب»، «درود بر خمینی و مرگ بر شاه» نشان میدهد که چطور انسانها درون خودشان (انقلاب) را مطرح میکنند؛ تغییرات درونی انسانها را نشان میدهد، انسانهایی که به گونهای اسیر ظاهری آرام کننده بودند ناگهان به یک حرکت و تغییر درونی به صورت یک انقلاب اقدام نمودند. نسلهایی که سالها توسط گروههای قهری، اسیر بودند نهراسیدند و فریاد آگاهی و بیداری را در حرکتی به نام به یک انقلاب مطرح کردند. شعار «درود بر خمینی» آغاز عهد و میثاق است. اگرچه ما افکار متنوعی داریم اما این کثرت ما محور حدت دارد و آن هم شخصیّت امام خمینی (ره) است. این حرکت همچنان هم ادامه دارد. یعنی حماسة انقلاب به یک دوره و عصر تبدیل شد، یعنی ما تا زمانی میتوانیم مسیر موفقيّت را طی کنیم که تک لحنی را برای تمام لحنها داشته باشیم، یعنی وحدت در کثرت، یا تکلحن در کثرت لحنها.
زندگیهایی که در تابلو میبینید غمزدگیهایی همراه با طغیان و شور و حرارت است و رنگ قرمز به همان غمزدگی و ناراحتی، شور و شادی انقلابی میدهد. متن قرمز حکایت از این مسأله دارد که سکون غمزدگی، از انرژی رنگ قرمز استفاده میکند و شور و حرارت انقلاب، سنگ سیاه غمها را هم برای خودمان و هم برای آیندگان از بین میبرد و امید میآفریند. مرتضی کاتوزیان برای اولین مرتبه در تصویرهایش، نشان میدهد که بین آرمانها و بین واقعیتها هیچ فاصلهای وجود ندارد و برای رسیدن به آرمانها باید ابتدا از واقعیتها شروع کرد و زمانی که ما به واقعیتها تحقق عملی بدهیم سرانجام به آرمانها هم میرسیم.
مرتضی کاتوزیان تأکید دارد که انقلاب و انقلاب هنری از زمانی آغاز میشود که صادقانه و به صورت بسیار سریع و ساده، واقعیتها را نشان بدهیم و این واقعیتها هستند که میتواند با انتظار، پیوند پیدا کند. در واقع کار مرتضی کاتوزیان اضافه شدن اِکسپرشن (Expression) یعنی بُروز ذهنی به فکتها (واقعیتها)ست. ابتدا و بَعدَش انتزاع در پیوند بین این دو، جدانشدنی است. به هر حال «دیوارنوشتههای انقلاب» اثر مرتضی کاتوزیان با استفاده از رنگ سعی میکند که یک جنبة هدایت بخشی داشته باشد، برای اینکه در تاریخ هنری ثبت شود. در واقع فلسفة و مفاهیم دینی همراه با تصاویر در اثر مرتضی کاتوزیان پیوند دارد و دقیقاً نشان میدهد هر دوی اینها یکی است. به صورتی که وقتی بیننده به اثر مرتضی کاتوزیان نگاه میکند انگار که تمام زندگی خودش را در آن میبیند، زندگی حال و آیندهاش را. آثار مرتضی کاتوزیان خود زندگی است.
*********************
کیومرث قورچیان، نقاش: موضوع این تابلو مربوط است به سال 1357؛ ایامی که اتفاقات و فضایش برای من قابل لمس بود. آن ایام کار هنری به طور جدی صورت نمیگرفت یا اگر پیش میآمد افرادی بودند که مبتدی بودند. خیلی مهارت نداشتند. البته در میان آنها معدود کسانی هم بودند که مهارت داشتند مثل استاد مرتضی کاتوزیان.
ولی به هر حال فضای آن روز اقتضاء میکرد که هر کسی دستی به قلم داشت و میتوانست حضور خود را در آن دوران تعریف بکند تابلوی نقاشی عرضه میکرد. زیرا این فرصت را ایجاد میکرد که مقداری به شعارها و موضوعات غالب بر جامعه توجه شود و کلمات و جملات و شعارهایی که روی دیوار بوده به تابلو انتقال یابد؛ با آن ذوق و شوق و احساس هنرمندانه و انتخاب زاویه دید و چیزهایی که احیاناً به فضای عینی و واقعی میتوان افزود. اثری از یک مقطع تاریخی و تا حدود زیادی مستند جای قدرشناسی و تقدیر و احترام دارد. به هر حال، هنرمندی با آن سوابق و توانمندیها در آن موقعیت چنین کاری را انجام داده و کماکان بعد از آن، شخصاً خاطرم نمیآید کسی چنین کاری را انجام داده باشد.
استاد کاتوزیان بیشتر آثار رئالیستی و بیشتر تزئینی خلق میکند و آموزش میدهد. ایشان موضوعی کار کرده و موضوعاتش هم مربوط به مسائل خاص و مشخص و عمومی بوده و برای تاریخ پرفراز و نشیب انقلاب، اشاراتی به مبانی مذهبی و اعتقادی و نیز مبانی راهبردی و رهبری دوره انقلاب، متون ادبی و نوشتاری و دانشمندانی مثل دکتر علی شریعتی دارد. نکتههایی که به صورت خطنوشتهای بر دیوار، آن هم زیر پنجره آورده، مصداق یک نگاه، عبور یا منظر است که انسان میتواند از آن با خیال خود و با واقعیت و عنوان کردن کلماتی چون آمریکا ـ چین ـ شوروی یا کلماتی چون مسلمین و اسرائیل عبور کند. آن موقع که مردم توی خیابانها بودند انگار چین یک موضعی گرفته بود و این خوشایند مردم نبود، اگرچه با چین تعارض آن چنانی به لحاظ سیاسی و انقلابی نداشتیم. آن موقع رهبر چین به ایران آمده بود، در حالی که مردم معترض به رژیم گذشته بودند. این در ذهن مردم مانده بود که عنوان بکنند و به هر حال امریکا، چین و شوروی، این سه کشور مورد حمله مردم بودند. در تابلو، اسرائیل هم به رنگ دیگری نوشته شده، گویی که شخص دیگری آمده و آن را نوشته و هنرمند اینها را یکجا دیده و قید کرده و از نظر ترکیب رنگی یک فضای خاکستری را میبینیم.
آن دوره، یعنی سال 1357، سال خونباری بوده و با پنجه خونی که بر دیوار نقش بسته یا تصویر دکتر شریعتی به رنگ قرمز، این موضوع عیان شده است. رنگها به صورت جدی و معترضانه نیست و رنگ خاکستری کمک میکند تا ما عناصر را و رنگ قرمز نوشته روی دیوارها را بهتر ببینیم. این فضا با عکسی که از امام خمینی (ره) بر دیوار چسبیده تلفیق شده است. آن زمان شهامت میخواست چنین تصویر یا عکسی را روی دیوار دید. تابلو در سال 1358 کشیده شده اما موضوع آن مربوط به سال 1357و بخشی از آن مربوط به سال 1356 است؛ با تصویری از دکتر شریعتی که در آن زمان نقش داشته و آثارش در دست مردم بوده است. سایر رنگها زیاد تند نیستند و شاید رنگهایی هستند که فرآیند و دورنمایی را بر ذهن مخاطب متبادر بکنند؛ اگر رنگها جدی بودند نگاه انسان را متوقف میکرد.
تعداد بازدید: 2551