20 بهمن 1392
تاریخ پیروزی انقلاب اسلامی در ایران درحالی به نیمه چهارمین دهه خود رسیده که هنوز هم می توان از زوایای متفاوتی به آنچه ۳۵ سال قبل رخ داد، نگریست. برخی حوادث آن روزها همچنان زنده و اثرگذار بر مختصات ذهنی اندیشمندان و پژوهشگران است و هنوز هم می شود پس از ۳۵ سال از آموزه های انقلاب درس گرفت و آن را چراغ راه امروز کرد.
یکی از مهم ترین جلوه های زنده ماندن انقلاب در اذهان عمومی ـ با آن که برخی گذر ۳۰ سال بر حوادث سیاسی را نشانه ای از تاریخی شدن آن حادثه می دانند ـ نشانه های مکانی و زمانی است که از روزهای انقلاب به یادگار مانده است. از خیابان ها و مساجد و مراکز تجمع انقلابیون گرفته تا روزهایی که تمام شهرهای کشور را موج راهپیمایی های انقلابی فراگرفته بود و خاطره همین رویدادهاست که باعث شده پس از ۳۵ سال، هنوز هم بهمن، ماهی امیدبخش باشد برای پیروزی.
در دیگر انقلاب ها نیز می توان ردپایی جست برای این نمادها با مختصات جغرافیایی. انقلاب مصر و سقوط حسنی مبارک چندان دور نیست و هنوز میدان تحریر قاهره از یاد نرفته است. یا میدان لؤلؤ نماد انقلاب بحرین درست بسان میدان التغییر صنعا یا میدان حبیب بورقیبه که پس از خودسوزی جوان انقلابی تونسی شد میدان انقلاب. پیش از اینها هم در انقلاب ۱۹۶۸ فرانسه دانشگاه سوربن یا محله کرتیه لاتین نمادین شد یا در جنبش ضدآپارتاید آفریقای جنوبی جزیره روبن که مکان تبعید نلسون ماندلا بود به مبارزه شهره گشت. مکان هایی که جنب و جوش انقلاب را تا سال ها به یاد شهروندان این کشورها آورده و می آورند. در جریان انقلاب۵۷ هم نقش مکان ها گاه همین گونه بود، نقشی هویت ساز فراتر از معماری و نقشه و ظاهر سنگی یا فلزی آن. هر مکانی نمادی از حضور قشری بود در گستره حضور مردم در انقلاب.
مهم نیست که از کدام قشر باشید. دانشجو یا بازاری، روحانی یا کارگر، هر قشری در تاریخ انقلاب اسلامی برای بازشناسی جایگاهش میان توده های انقلابی، نشانه ای دارد. نشانه ای که گاهی نماد حضور میلیونی انقلابیون است، چونان میدان ژاله یا میدان شهیاد در اجتماعات گسترده سال ۵۷ و گاهی نیز محفلی برای رسیدن به خودآگاهی و آشنایی با مولفه های اسلام مبارز است که یادها را می برد به سوی حسینیه ارشاد و مسجد جلیلی.
کیست که فراموشش شده باشد برنامه هایی را که شهید مفتح برای سخنرانی های پرشور ایام انقلاب در مسجد قبا در نظر گرفته بود یا از یاد برده باشد حضور میلیونی نمازگزاران را پس از نماز عید فطر سال ۵۷ در تپه های قیطریه؟ دانشگاه تهران هم از سال ۳۲ به این سو کانونی بود برای دانشجویان انقلابی، همان دانشجویانی که سالگرد شهدای دانشجو در ۱۶ آذر ۳۲ را طی سال های ۵۶ و ۵۷ چنان باشکوه برگزار کردند که لرزه انداخت بر تن رژیم سرکوب و تظاهرات ۱۳ آبان ۵۷ آنها نیز خود نمادی شد از خروش توده ها علیه رژیم شاهنشاهی.
بازار اما خود نشانه ها و نمادهای انقلابی بسیاری داشت. از مسجد آذربایجانی ها و سید عزیزالله که سال ها قبل نماد اعتراضات مردمی بود بگیرید تا اعتصابات گسترده بازاریان و همراهی با توده های مردم، همه نشانه ای از مشارکت بازاری ها بود در انقلاب. همان بازاریانی که مساجد پایتخت را تبدیل کرده بودند به مرکز ساماندهی نیروهای انقلاب؛ چه مسجد لرزاده که سخنرانی های عمیدزنجانی در دهه ۵۰ در آن زبانزد بود و چه مسجد جلیلی که آیت الله مهدوی کنی مدیریتش می کرد و شهید مطهری در آن سخن می راند و موجی از نیروهای انقلابی را تربیت می کرد.به اینها کارگرانی را هم که در اعتصابات فراگیر نیمه دوم سال ۵۷ کمر رژیم سلطنتی را شکستند، اضافه کنید. همان ها که فریب وعده های اقتصادی را نخوردند و ایستادند پای آرمان هایشان و تنها در اعتصابات شرکت نفت، ضربه ای سخت زدند به استبداد نفتی سلطنت پهلوی. همان مدل از دیکتاتوری که پول نفت، دولت را سرخوش از مواهب مادی به استقلال از توده های مردمی وامی داشت و ناآگاهش می کرد نسبت به خواست واقعی مردم.انقلابی که فراگیر باشد، یکی از نشانه هایش هم همین است که همه در آن حضور دارند، حتی نظامیانی که در ظاهر امید شاه مخلوع بودند برای سرکوب انقلابیون، اما خود در آن جنبش همافران شدند، نماد همراهی با انقلاب و نیروهای انقلابی را مسلح کردند برای پیروزی یک انقلاب و آغاز حکومت نظام اسلامی.
در بیرون از پایتخت، در شهرها و روستاهای دیگر کشور نیز همین حکایت بود برای پیشبرد انقلاب. در مشهد حرم امام رضا(ع) کانون حضور نیروهای انقلابی بود و میدان سوم اسفند آن زمان و ده دی کنونی این شهر هم میراثی شد برای حضور یکپارچه مردم این شهر در خیابان و سر دادن فریاد مرگ بر شاه. چونان که فیضیه قم از سال ۴۲ همین جایگاه نمادین را داشت و مسجد سید اصفهان و حرم حضرت شاهچراغ شیراز نیز در این مقام بود. در کنار همه اینها کیست که نقش تبریزی ها در انقلاب را در راستای احیای سنت چهلم شهدا از یاد ببرد یا به نقش مسجد جامع کرمان در حوادث روزهای انقلاب اشاره نکند؟
همه این حضور نمادین اماکن در فرآیند انقلاب اسلامی شد شناسنامه ای که جغرافیای مبارزات سیاسی را به کل پهنه کشور بسط می داد و حالا ۳۵ سال پس از پیروزی این انقلاب هیچ کس نمی تواند دستاوردهای این انقلاب تاریخ ساز را به نقش آفرینی یک قشر و یک جریان فروبکاهد، بلکه با نگاهی به این طیف وسیع اماکن انقلابی می توان با قاطعیت گفت انقلاب ۵۷ نمادی از مشارکت همه اقشار و گروه ها بود که در مقطعی از تاریخ به نظام سلطنت «نه» گفته و جمهوری اسلامی را جانشین ساختار حکومت پیشین کردند.
ناسیونالیسم افراطی، سرسپردگی سیاسی به مدرنیسم غیربومی، تبعیض اقتصادی، ناکارآمدی اداری و بروکراتیک و شکاف های درونی رژیم پهلوی، همه و همه رژیم پهلوی را به چنان نقطه ای رسانده بود که چشم اندازی جز سقوط در پیش روی خود نمی دید. فقدان درک روشن مفهوم اراده مردم در انگاره های ذهنی شخص اول مملکت و تکیه بر سیاست های آمرانه، در فرجام رویای تمدن بزرگ را به کابوس اضمحلال سلطنت بدل کرد و باعث شد غبار فراموشی برای همیشه بر چهره آخرین شاه ایران بنشیند.
اکنون ۳۵ سال پس از این حادثه شگرف، مکان ها برای نسل جوانِ انقلاب نادیده، فقط مکانی برای مرور برخی خاطرات دوری که از طریق نسل گذشته یا رسانه ها به آنان منتقل شده، نیست بلکه نمادی است برای مشق استقامت و ایستادگی بر آرمان ها و باورها تا گسست نسلی، انقلاب اسلامی را به سرنوشت برخی دیگر از جنبش های بی فرجام شبیه نسازد.
هرچند نسل های جدید انقلاب در عرصه های دیگری چون دفاع مقدس، سازندگی و توسعه علمی ایران همت خود برای پیگیری آرمان های انقلاب را بخوبی نشان داده، اما هنوز هم برخی مکان ها برایشان یادآور شکوه پیروزی است و به همین خاطر هر سال با حضور در برخی از این اماکن نمادین عهد خود را با آرمان های انقلابی تجدید می کنند. این نسل بخوبی می داند تبدیل کردن کاخ ها و زندان ها به موزه و تغییر نام خیابان ها و کوچه ها از عناوینی شخص محور به حماسه محور با چه رویکردی انجام شده است و چه پیامی دارد.
بی تردید اکنون چهار دهه پس از انقلاب اسلامی شکل برخی رویارویی های فکری تغییر کرده و نمادهای تازه ای برای مراقبت از انقلاب ایجاد شده است، با وجود این هیچ کس نمی تواند نقش تاریخ ساز نمادهای ۳۵ سال قبل در خلق یک نهضت عظیم را فراموش کند. نهضتی که هنوز هم الگویی برای ملت های منطقه است تا راه خود را از راهی که از آن سوی آب ها توصیه می شود، جدا کنند.
هرچند امروز نه می توان از سخنرانی های علی شریعتی در حسینیه ارشاد سراغی گرفت و نه صحبت های پرشور شهید مطهری در مسجد الجواد یا برنامه های مسجد هدایت به مدیریت آیت الله طالقانی؛ اما همچنان میدان آزادی و دانشگاه تهران و میدان شهدا المان هایی پابرجا هستند برای یادآوری خون هایی که ۳۵ سال قبل برای ایجاد جمهوری اسلامی بر زمین ریخته شد و اکنون همگان در برابر این نمادها و خاطراتی که مسبب چنین نمادسازی هایی شدند مسئولند تا در صفوفی به هم پیوسته و نه پراکنده و از هم گسیخته، بر پیمان خود وفادار بمانند.
بهمن، ماه یادآوری است. درست به سان اماکن منسوب به این ماه که بهترین بهانه هستند برای یادآوری شعارها، مطالبات، باورها و آرزوهای انقلابیونی که ۳۵ سال قبل مهر ابطال بر نظام شاهنشاهی زدند. یادآوری نه فقط برای تکرار یک خاطره بلکه با هدف تداوم مبارزه و گم نکردن راه در پیچ و خم حوادث و این ادامه آرمان ها و نه الزاما شکل طرح مطالبات است که امروزه می تواند پویایی انقلاب ۵۷ را تضمین کرده و از آن نهضتی تاریخ ساز و حتی تمدن ساز بسازد.
چنین است که نشانه های دیروز، درست در قامت رسانه های انقلابی، حامل پیام هستند برای نسل امروز که بدون شناخت گذشته، راه به سوی آینده نبرند و فارغ از اندیشه شهدای انقلاب، به کنش سیاسی مبادرت نورزند، چراکه هر ملتی در تداوم آرمان ها و ایستادگی تاریخی بر باورهای خویش است که می تواند آهسته آهسته آینده اش را بسازد و دور باطل «ماندن در حسرت گذشته، گلایه از اکنون و ناامیدی نسبت به آینده» نتیجه ای جز افتادن در سراشیبی تاریخ و از یاد بردن همه رنج ها بر سر پیمان ها نخواهد داشت. رسانه های انقلاب هرچند روزگاری نوارهای کاست، اعلامیه ها و شب نامه ها، شعارنویسی بر در و دیوار و فریاد انقلابیون بود، اما حالا شاید بتوان برخی نام ها، یادها، مکان ها و تاریخ ها را هم دارای کارکرد رسانه ای دانست که حامل پیام انقلابند و ۳۵ سال پس از انقلاب، گویی آنها هستند که به نمایندگی از شهدای انقلاب که خون شان در پای این اماکن ریخته شده به سخن درآمده اند و ورای چوب و سنگ و آجرهای خویش، هویت ساز شده و فریاد مرگ بر شاه سر می دهند.
محمود هرندی
منبع: روزنامه جام جم ( www.jamejamonline.ir )
منبع بازنشر: سایت آفتاب
تعداد بازدید: 733