انقلاب اسلامی :: سازمان پرورش افکار و بعد نرم افزاری حکومت رضاشاه

سازمان پرورش افکار و بعد نرم افزاری حکومت رضاشاه

21 بهمن 1392

خانم معصوم یاراحمدی دانشجوی دکتری تاریخ دوره اسلامی مقاله ای تحت عنوان “سازمان پرورش افکار: بعد نرم افزاری حکومت رضاشاه” را به بررسی سازمان پرورش افکار به عنوان بازوی نرم افزاری و آموزشی ترویج گفتمان رضاشاهی اختصاص داده و برای پایگاه پیشینه فرستاده اند. متن مقاله بدین شرح است:


مقدمه

آموزش در هر جامعه ای چندین نقش کلیدی ایفا می کند. از یک سو میراث فرهنگی را انتقال می دهد و زنده نگه می دارد، ارزش ها و باورهای اجتماعی را تثبیت می کند و از سوی دیگر می تواند عامل تغییر و تحول باشد. در جوامعی که بیسوادی گریبان گیر اکثریت مردم است، آموزش به عنوان عاملی پرقدرت و مطمئن در دگرگونی های فرهنگی و روانی تلقی می شود. چرا که باعث ایجاد اشکال جدیدی از تفکر و گسترش نظرگاه ها و درک انسان ها از جهان می گردد.[۱] از همین روی، سازمان های آموزشی و فرهنگی از نهادهای مؤثر اجتماعی هستند که اغلب با هدف تأثیرگذاری بر فرهنگ، افکار و باورهای مردم تأسیس می شوند و وظایف و فعالیت های آن ها در چارچوب خاصی که نشأت گرفته از نوع حکومت و سیاست های دولت، جریان ها و ضرورت های خاص فرهنگی و اجتماعی است تعریف می شوند.[۲] این وضعیت در کشورهایی که حکومت آن ها مطلقه یا استبدادی باشد به خوبی مشهود است. در چنین جوامعی در اغلب مواقع، سازمان های آموزشی و فرهنگی به صورت متمرکز و با هدف یکنواخت و همسان ساختن فرهنگ و قالب ریزی افراد یک کشور در چارچوب نقشه های مشخص نمایان می گردند.[۳]لذا وظایف و فعالیت های آن ها در چارچوب خاصی که نشأت گرفته از نوع حکومت و سیاست های دولت، جریان ها و ضرورت های خاص فرهنگی و اجتماعی است تعریف می شوند.[۴]


سازمان پرورش افکار

«سازمان پرورش افکار» در دسته بندی سازمان های فرهنگی در زمرۀ «سازمان های فرهنگی متمرکز» قرار می گیرد. علی کنی در این باره می گوید:

در کشور ایران که افکار عمومی و آشنایی با مسایل آموزش و پرورش ندارد و تعداد بیسوادان از حد و اندازه زیاد است و رکود و انجماد و عدم علاقمندی در حل مسائل تعلیم و تربیت بر افکار فرمانرواست…ناچار سازمان فرهنگی تمرکز یافته به وجود می آید.[۵]

سازمان پرورش افکار به موجب تصویب نامه ای در دی ماه ۱۳۱۷ ﻫ.ش زیر نظر دکتر احمد متین دفتری و با همکاری کسانی چون اسماعیل مرآت، مظفر اعلم، امیر خسروی، قاسم غنی، بدیع الزمان فروزانفر، رشید یاسمی، عیسی صدیق و آشتیانی، تشکیل شد. در واقع بایدگفت که سازمان پرورش افکار به عنوان برآیند نهایی حرکت های فرهنگی حکومت رضاشاه به حساب می آید که حدود دو سال در حساس ترین عرصه های فرهنگی و اجتماعی ایران فعالیت می کرد. این سازمان طی برگزاری سخنرانی های عمومی، توسط صاحب نظران مشهور و شناخته شده، طیف گسترده ای از مسائل و موضوع ها را از اخلاق، تاریخ ، ادبیات بهداشت گرفته تا میهن پرستی، وفاداری به شاه، ذکر پیشرفت های نمایان کشور در سال های اخیر و مواردی از این قیبل را به بحث می نهاد.[۶]

سازمان پرورش افکار با توجه به حجم و گستردگی فعالیت هایش در نوع خود بی سابقه بود.[۷] ساختار تشکیلاتی این سازمان چنان طراحی شده بود که بتواند در تمامی ارکان اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حکومت رضاشاه فعالیت آموزشی و پرورشی و تبلیغاتی داشته باشد.[۸]

به لحاظ تشکیلاتی این سازمان از یک هیأت مرکزی و شش کمیسیون تشکیل می شد. وظیفۀ اصلی هیأت مرکزی تعیین خط مشی کلی، هماهنگ نمودن فعالیت کمیسیون ها و نظارت بر عملکرد هر یک از آن ها در تهران و شهرستان ها و گزارش آن به شخص نخست وزیر بود. کمیسیون ها نیز شامل:کمیسیون‌سخنرانی،کمیسیون رادیو، کمیسیون موسیقی، کمیسیون تدوین کتب درسی، کمیسیون مطبوعات،کمیسیون هنرپیشگی(نمایش) و کمیسیون موسیقی می شدند، که هریک دارای کارویژه ای بودند و تمام عناصر ارتباط جمعی و بخش های فرهنگی و آموزشی را تحت پوشش قرار می دادند.[۹] علاوه بر این کمیسیون ها، مؤسسات و حوزه های جانبی نیز چون: آموزشگاه پرورش افکار، بنگاه روزنامه نگاری، هنرستان هنرپیشگی، در راستای تأمین نیروی انسانی متخصص برای عملکرد بهتر کمیسیون ها، توسط سازمان پرروش افکار تأسیس شد و مقرر گردید که این سازمان برای پیش برد اهداف خود از همۀ امکانات بهره گیرد به طوری که در ماده ۵ اساسنامۀ آن چنین آمده: «سازمان پرورش افکار برای انجام وظایف خود از وسایل ذیل استفاده خواهد کرد: روزنامه ها، رساله ها، کتب کلاسیک و کتب عام المنفعه، سخنرانی عمومی، نمایش وسینما، رادیو، موسیقی و سرودهای میهنی و امثال آن».[۱۰]از طرف دیگر در هر شهرستان شعبه ای از سازمان پرورش افکار ایجاد شد که با نظارت استاندار یا فرماندار یا رئیس فرهنگ آن منطقه فعالیت می کرد.


اهداف تشکیل سازمان پرورش افکار

سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که هدف از تشکیل چنین سازمانی با این تشکیلات گسترده و فراگیر چه بوده است و چه ضرورت هایی باعث تشکیل آن شده است؟ بهترین مرجع برای پاسخ به این سؤال و سؤالات مشابه دیگر، اسناد و سخنرانی هایی است که به طور مستقیم یا غیر مستقیم به هدف تشکیل این سازمان اشاره کرده اند و ما هم در ادامه نمونه هایی از آن ها را ذکر می کنیم.

در اساسنامۀ سازمان پرورش افکار به طور صریح به هدف تشکیل آن اشاره ای نشده است. تنها به برجسته سازی و کلیتی موسوم به «پرورش افکار » اکتفا شده است. چنان که در ماده نخست اساسنامۀ این سازمان آمده: «برای پرورش و راهنمایی افکار عمومی، سازمان مخصوصی به نام سازمان پرورش افکار تأسیس می شود».[۱۱]اما مادۀ ۱۲ این اساسنامه که در رابطه با کمیسیون کتب درسی است ابعاد بیشتری از اهداف تشکیل این سازمان را روشن می کند. در این ماده آمده: «کمیسیون کتب کلاسیک مأمور است که درکتب درس دبستان ها و دبیرستان ها اصلاحات سودمند به عمل آورده، افکار میهن پرستی و شاه پرستی را در متن آن ها به وجه مؤثری بپروراند».[۱۲]دکتر عیسی صدیق از فعالان فرهنگی آن زمان، هدف از ایجاد این سازمان را تقویت «حس غرور ملی و میهن پرستی»[۱۳] بیان می کند. دکتر احمد متین دفتری، مؤسس اصلی سازمان، در کتاب خاطرات خود تشکیل سازمان پرورش افکار را مقدمه ای در جهت ایجاد یک «حزب سیاسی»[۱۴] بیان می کند و در سخنرانی هایش خلاصۀ مأموریت سازمان پرورش افکار را مبارزه برای تقویت روح ملت و یکی کردن فرهنگ ها بیان می کند و می گوید: « سازمان پرورش افکار برای این به وجود آمده است که فرهنگ ایران را با تمام وسایلی که در دست گرفته است تقویت بکند و فرهنگ را یکی بکند که ما دارای یک فرهنگ باشیم.»[۱۵]در واقع منظور متین دفتری ایجاد و تقویت فرهنگ عمومی برای درک اقدامات و اصلاحاتی است که صورت گرفته و به «یک کاسه کردن فرهنگ ایرانی» در چارچوب تقویت «روح ملت» و حرکت در راستای تحکیم نظام مرکزیت گرای مقتدر بسیار تأکید می ورزد.[۱۶]

توجه به موضوع و ترکیب سخنرانی هایی که توسط کمیسیون سخنرانی در نقاط مختلف کشور بر پا می شد مطالب جدیدی را روشن می سازد. اگر به موضوع این سخنرانی ها نگاهی بیندازیم می بینیم که موضوعاتی چون: «وحدت‌ ملی و اصول ملیت»، «آداب معاشرت»، «وطن پرستی و شاه پرستی»، «نهضت صنعتی کشور»، «تربیت نسوان» و موضوعاتی از این قبیل را در بر می گرفت.[۱۷]همچنین هر سخنرانی دارای سه بخش بود؛ بخش اول توضیح بسیار کلی دربارۀ مفهوم مورد سخنرانی، بخش دوم به اوضاع سیاسی اجتماعی ایران در آستانۀ کودتای ۱۲۹۹ه.ش و به قدرت رسیدن رضاخان پرداخته می شد و در بخش سوم علاوه بر موضوع مورد سخنرانی، رضاشاه به عنوان ناجی ملت ایران و تحقق دهنده آمال و آرزوهای ملی قلمداد می شد.

در یک سخنرانی، تحت عنوان «حس شاه دوستی و میهن دوستی» سخنران ضمن اینکه حس«شاه پرستی را بالاترین و مقدس ترین» حسی می داند که «عظمت و استقلال هر کشور متکی به آن است» اضافه می کند که« نیاکان ما بزرگترین وظیفه را که برای خود می دانستند خدا پرستی و شاه دوستی و میهن پروری بوده است (ما نیز باید) زبانمان جز به یاد شاه گشوده نشود و گوشمان جز به فرمان او نباشد. همیشه حس شاه پرستی را مد نظر داشته پادشاه خود را عزیز و مقتدر بدانیم و میهن خود را گرامی و ارجمند.»[۱۸] در سخنرانی دیگر، سخنران ضمن تمجید از شاه به عنوان ناجی ایران می گوید: «اگر قبل از زمامداری یکتا قائد بزرگ ایران به کلی فاقد فرهنگ و معارف بودیم، بحمدالله امروز در پرتو اقدس همایونش، دارای بهترین سازمان های فرهنگی و فرهنگ صحیح و آبرومند هستیم».[۱۹]

با تمام این اوصاف اگر بخواهیم تحلیلی واقع بینانه داشته باشیم باید اذعان کرد که سازمان پرورش افکار یک نهاد فرهنگی-سیاسی بود که توسط حکومت و در راستای نیازهای حکومت تأسیس شد و طبیعی بود که تحقق اهداف حکومت، در صدر برنامه هایش قرار گیرد. بنابراین با توجه به پیش زمینه های فکری و بسترهای سیاسی و اجتماعی آن دوران و حکومت آمرانه رضاشاه، ایجاد وحدت و یکپارچگی فرهنگی حول شخص شاه مهم ترین هدف سازمان پرورش افکار محسوب می شد. از طرفی تشکیل این سازمان برای توجیه سیاست های حکومت رضاشاه ضروری بود و می توان آن را بعد نرم افزاری حکومت رضاشاه تلقی نمود.[۲۰]چرا که با تأسیس این سازمان حکومت امیدوار بود مردم طوری تربیت شوندکه نیاز به استفاده از زور برای تحکیم وحدت ملی ضرورت پیدا نکند یا به عبارت دیگر بینش آن ها در راستای ایجاد وحدت و یکپارچگی ملی شکل گیرد.[۲۱]

روی هم رفته اگر بخواهیم یک جمع بندی کلی از اهداف این سازمان داشته باشیم می توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱-یکسان سازی فرهنگی جامعه و تلاش در جهت سوق دادن جامعه به سمت اهداف فرهنگی حکومت.

۲-ایجاد حس ملی گرایی در مردم در جهت حفظ یکپارچگی.

۳- تقویت حس وجود پیوند دائمی و ناگسستنی بین سلطنت، ملیّت و میهن.

۴-ایجاد زمینه های مناسب فرهنگی و اجتماعی برای پیاده کردن برنامه های اجتماعی و فرهنگی حکومت.

۵-تلاش در جهت سازمان دادن اعضاء و گروهها و مردم بر اساس اهداف خاص دولت که در نهایت منجر به افزایش قدرت حکومت می شد.

۶- مخالفت با هرگونه حرکت سیاسی و غیر دولتی.[۲۲]

همچنین از عملکرد سازمان نیز می توان چنین برداشت کرد که در کنار اهداف فوق، با توجه به وابستگی سازمان به حاکمیت و ساختارهای سازمان، طبیعتاً بعد تبلیغات سیاسی به سود حکومت رضاشاهی از نظر گردانندگان و فعالان سازمان دور نبوده است.[۲۳] باید اذعان کرد که سازمان پرورش افکار نهاد سیاست گذاری اصلی فرهنگی در حکومت بود تا از آن طریق بتواند سیاست همگونی را در مسائل مختلف پیش برد.



………………………

[۱] -گی روشه،تغییرات اجتماعیترجمه منصور وثوقی،تهران،نی، ۱۳۶۶، صص۲۳۱-۲۳۲

[۲] – مونیکا ام. رینگر، آموزش،دین، گفتمان اصلاح فرهنگی در دوران قاجار، ترجمۀ مهدی حقیقت خواه، تهران، ققنوس، ۱۳۸۵،چ دوم، صص۱۵-۱۶

[۳] – علی کنی، سازمان فرهنگی ایران،تهران، انتشارات دانشگاه تهران،۱۳۳۳، ص۶

[۴] -محمود دلفانی، «سازمان پرورش افکار جستاری بر سازمان ها و سیاست های فرهنگی ایران در دوره رضاشاه»،گنجینه اسناد، ش۲۱و ۲۲،بهار و تابستان ۱۳۷۵، ، ص۷۰

[۵] – کنی، همان، ص۶

[۶] – برای آگاهی از موضوع سخنرانی های این سازمان ر.ک.: فرهنگ ستیزی در دورۀ رضاشاه(اسناد منتشر نشدۀ سازمان پرورش افکار)، به کوشش محمود دلفانی، تهران سازمان اسناد ملی ایران،۱۳۷۵، سند شمارۀ ۴۷و۴۶، صص۳۷-۳۵

[۷] -ر.ک.: پیوست مقاله

[۸] – بابک دربیکی، سازمان پرروش افکار،مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، صص۱۸۳-۱۸۲

[۹] -برا ی اطلاع بیشتر دربارۀ فعالیت کمیسیون ها و وظایف آن ها ر.ک.: ویدا همراز،«نهادهای فرهنگی در حکومت رضاشاه»، فصلنامۀ تاریخ معاصر ایران، سال اول، شمارۀ اول، بهار ۱۳۷۶ ، صص۶۳-۵۶؛ محمود دلفانی،«سازمان پرورش افکار جستاری بر سازمان ها و سیاست های فرهنگی ایران در دوره رضاشاه»، گنجینه اسناد، ش ۲۱و۲۲، بهار و تابستان ۱۳۷۵٫صص۷۳-۷۸

[۱۰]- ر. ک.:اساسنامه سازمان پرورش در پیوست مقاله

[۱۱] -اساسنامه سازمان پرورش افکار در پیوست مقاله

[۱۲] -اساسنامه سازمان پرورش افکار در پیوست مقاله

[۱۳] -صدیق، تاریخ فرهنگ ایران،تهران، انتشارات دانشگاه تهران،۱۳۴۷، ص۳۷۴

[۱۴] – عاقلی، باقر، خاطرات یک نخست وزیر (دکتر احمد متین دفتری)، تهران، علمی، ۱۳۷۱، چ دوم .، ص۱۶۴

[۱۵] -همان، ص۱۶۴

[۱۶] – دلفانی،همان ، ص۷۲

[۱۷] – فرهنگ ستیزی در دورۀ رضاشا ، سند شمارۀ ۴۶، ص۳۵

[۱۸] – فرهنگ ستیزی در دورۀ رضاشاه ص۵۷

[۱۹] -همان، سند شماره ۷۷، ص ۵۷

[۲۰] – قنبری، دولت مدرن و یکپارچگی ملی، تهران، تمدن ایرانی، ۱۳۸۵،ص۲۱۰

[۲۱] – همان، ص۲۱۱

[۲۲] – دلفانی، همان، صص۷

[۲۳] – دربیکی، همان، صص۱۵۸-۱۵۹

[۲۴] -برای اطلاعات بیشتر درباره فعالیت و وظایف هر یک از این بخش ها ر.ک.: دربیکی، سازمان پرورش افکار




منبع: سایت پیشینه



 
تعداد بازدید: 801


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: