انقلاب اسلامی :: درباره سرهنگ محمود پولادین و کودتای نافرجام

درباره سرهنگ محمود پولادین و کودتای نافرجام

13 اسفند 1392

سیاست ناشیانه یک نظامی در ایران

هنوز چند ماهی از شروع رسمی سلطنت رضاشاه پهلوی نگذشته بود که در پایتخت شایع شد حکومت توانسته اقدامی براندازانه را با هدف سرنگونی حکومت نوپای پهلوی و قتل رضاشاه، کشف و خنثی کند.
براساس اعلامیه حکومت افراد دخیل در این جریان تعدادی از افسران بلندپایه و گروهی غیر نظامی بودند. ریاست گروه ترور به عهده سرهنگ محمودخان پولادین قرار داشت.

محمود پولادین فرزند سرهنگ حسن خان، افسر قزاقخانه و از مهاجران قفقازی بود و پس از گذراندن دوران نوجوانی راه پدر را در پیش گرفت و وارد خدمت نظام شد. در دوران انقلاب مشروطه به ریاست نظمیه قزوین منصوب شد. او بعد از یک سال وارد مدرسه ژاندارمری شد و پس از طی مراحل آموزشی به خدمت ژاندارمری اصفهان وارد شد.

تا زمستان سال 1300 خورشیدی حکومت توانسته بود جنبش جنگل و غائله کلنل پسیان را سرکوب کند. از این رو توجه خود را به غرب کشور و شهر ارومیه، جایی که اسماعیل آقا سمیتقو با کمک عناصری از کشور ترکیه بنای ناامنی و قتل و غارت مردم را گذارده بود، معطوف کرد. اما نیروهای ژاندارمری مستقر در شرفخانه از آنجایی که چندماه بود که حقوقی دریافت نکرده بودند، بنای ناسازگاری گذاشته و حاضر نبودند به جنگ شورشیان بروند. از این رو دولت ضمن اعزام چند لشکر برای سرکوب سمیتقو، مبلغ 2000 تومان وجه نقد به سرهنگ محمود خان پولادین داد تا بین نیروهای ژاندارمری تقسیم کند. او مبلغ 500 تومان از پول حقوق سربازان را صرف عیاشی و خوشگذرانی خود و اطرافیانش کرد و فقط 1500 تومان از باقیمانده پول را بین افسران و سربازان تقسیم کرد.نیروهای ژاندارمری مستقر در شرفخانه تحت نفوذ فردی بنام سرگرد ابوالقاسم لاهوتی (کمونیست بعدی و وزیر فرهنگ تاجیکستان در دوران شوروی سابق) قرار داشتند. او که معاون سرهنگ پولادین بود از این جریان استفاده کرد و با تحریک نظامیان آنها را وادار به شورش علیه سرهنگ پولادین و دولت مرکزی کرد. شورشیان، سرهنگ پولادین و اطرافیانش را دستگیر کرده و خود به طرف تبریز روانه شدند.بعد از خاتمه شورش سرگرد لاهوتی، سرهنگ پولادین به خدمات نظامی خود بازگشت و تقریبا در تمام نبردهایی که در اقصی نقاط کشور ضد شورشیان و تجزیه طلبان در گرفته بود، شرکت کرد. یکی از این نبردها، سلسله جنگ هایی بود که دولت ضد ترکمانان در ترکمن صحرا انجام داد. در این جنگ ها سرهنگ پولادین فرماندهی هنگ پهلوی را که از هنگ های زبده ارتش نوین ایران بود، داشت. موفقیت پولادین در این ماموریت به گونه ای بود که پس از خاتمه جنگ و بعد از تاجگذاری رضاشاه به سمت آجودان مخصوص شاه منصوب شد.

بنا بر عللی که هنوز پوشیده است سرهنگ محمودخان پولادین به همراه چند نفر از دوستانش تصمیم به قتل رضاشاه می گیرند. (برخی معتقد هستند که شاید یکی از علل اقدام پولادین بر ضد شاه موضوع ناخشنودی افسران ژاندارمری از ادغام در نیروی قزاق بوده باشد. عملی که باعث شد این نیرو عملا تابع و مطیع افسران غالبا کم سواد قزاق قرار گیرد)

در همان دوران (1305) پولادین با شخصی بنام سامویل هایم (حییم) که در دوره پنجم مجلس شورای ملی نماینده کلیمیان ایران بود آشنا می شود. از چرایی و چگونگی رابطه این دونفر اطلاعی نداریم، اما هر چه بود آن دو مقاصد و اهداف مشترکی از این همکاری و دوستی داشتند به گونه ای که هایم از تمام برنامه ها و کارهای پولادین آگاه بود. بنابر اظهارات سردار اسعد بختیاری نقشه ترور به این صورت بود که نیروهای عمل کننده باید از دو سو به قصر شاه (کاخ مرمر) حمله بکنند. ابتدا گروه اول با شلیک گلوله به طرف دروازه قصر، نظر نگهبانان را جلب کند و در همان اثنا گروه دوم با یورش به درون کاخ، رضاشاه و همراهان وی را به قتل برسانند و سپس در شهر حکومت نظامی برقرار کنند.اما چند روز قبل از اجرای نقشه ترور، یکی از اعضای گروه بنام آقامیر قفقازی طرح ترور را نزد شخص رضاشاه افشا می کند. بلافاصله با دستور رضاشاه سرهنگ پولادین و دیگر همدستان وی دستگیر می شوند.در این ماجرا به غیر از سرهنگ محمودخان پولادین افراد دیگری از جمله: سامویل هایم، شیخ العراقین زاده، احمدخان پولادین، احمد همایون، روح الله مشکین قلم، نبی خان، بهروز بیک سالاری و نصرالله خان کلهر دخیل بودند.پس از بازجویی و تکمیل پرونده، نظامیان را به دادگاه نظامی و غیرنظامیان را به دادگاه عادی برای محاکمه سپردند. اتهام آنها توطئه علیه جان شاه، عضویت در انجمن مخفی و پخش اعلانات ضدحکومتی در شهر بود.

آنها در دادگاه محاکمه شدند و سرهنگ پولادین محکوم به اعدام شد و بقیه به حبس های طویل المدت محکوم شدند. گویا دوستان پولادین مقصر شکست خوردن نقشه خود را شخص هایم می دانستند و از این رو دلخوشی از وی نداشتند به گونه ای که نصرالله خان کلهر درباره هایم می گفت: «من هایم را خوب می شناختم. او در کرمانشاه به واسیلی معروف بود و با بیگانگان ارتباط داشت. من از اول به مرحوم پولادین می گفتم با این قبیل عناصر نمی شود کار کرد. پولادین مرد نظامی خوب، ولی سیاستمداری ناشی بود. همه اینها را او به کارها مداخله داد.»دستگیری گروه پولادین سر و صدایی در کشور به پا کرد و شایع شده بود که شوروی در این قضیه نقش دارد. به همین دلیل روزنامه ایزوستیا چاپ مسکو ضمن اشاره به ماجرای ترور رضاشاه، در یادداشتی رسمی اعلام کرد که نه تنها مسکو هیچ نقشی در این جریان ندارد بلکه این انگلستان است که به دلیل دشمنی با شوروی خواهان ضربه زدن به روابط ایران و شوروی است و آنها هستند که از گروه پولادین حمایت و پشتیبانی می کردند.

در نهایت سرهنگ محمودخان پولادین در روز بیست و چهارم بهمن 1305 در محل پادگان باغ شاه به جوخه اعدام سپرده شد.مسیو هایم نیز ابتدا به زندان افتاد، ولی بعد از پنج سال او را نیز در بیست و سوم آذر 1310 اعدام کردند.


علی الله جانی / جام جم




منبع: سایت جام‌جم آنلاین



 
تعداد بازدید: 1227


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: