20 اسفند 1392
حجت الله کریمی
ریشههای کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 را باید در تحولات پس از جنگ جهانی اول جستجو کرد. زمانی که روسها پس از انقلاب اکتبر 1917 موقتا برنامههای استعماری خود را متوقف ساخته و حتی با رویکردی انتقادی به عملکرد استعماری سلاطین تزاری روسیه به الغای امتیازات اخذ شده در زمان تزارها اقدام نمودند. نتیجه چنین رویکردی از سوی روسیه به عنوان ابرقدرتی که مدتها در ایران به مثابه رقیبی پرقدرت همواره در مقابل انگلستان به عرض اندام پرداخته بود، یکهتازی انگلستان در میدان سیاست ایران بود.
با از میان رفتن رقیب قدرتمندی چون روسیه و نیز رقبای دیگری نظیر آلمان و عثمانی پس از جنگ جهانی اول، انگلیسیها فعالیتها و برنامههای سیاست خارجی خود در قبال ایران را یکسره متوجه این امر کردند که چگونه موقعیت انحصاری به دست آمده را حفظ نمایند. در پی این تصمیم ابتدا دولتمردان انگلیسی به این فکر افتادند که سادهترین راه حل آن است که از طریقکنفرانس صلح (که بعد از جنگ جهانی تشکیل شده بود) قیمومیت ایران را به عهده بگیرند. اما این فکر پس از بررسیهای انجام شده که حاکی از مخالفت ایالات متحده و فرانسه بود کنار گذاشته شده و به جای آن منزوی نگاه داشتن ایران برای پذیرش تسلط بالفعل بریتانیا در دستور کار قرار گرفت و متعاقب آن دستاندرکاران سیاست خارجی انگلستان دست به کار تهیه معاهدهای گردیدند که به موجب آن ایران میبایست کلیه اختیارات امور مالی، نظامی و خارجی خود را به بریتانیا واگذار نماید و در واقع مستعمره آن کشور گردد.
بنابراین سفارت بریتانیا در تهران مشغول انجام مقدمات گردید و به همین جهت وثوق الدوله را که سابقهای طولانی در همکاری با انگلستان و همراهی با برنامههای آن کشور در ایران داشت به عنوان نخستوزیر براحمدشاه تحمیل کرد و در این راه حتی وزارت امور خارجه انگلستان تقبل کرد که در صورت پذیرش و حمایت وثوقالدوله از سوی احمدشاه مقرری ماهیانهای را به شاه ایران پرداخت خواهد کرد. به این ترتیب صمصامالسلطنه نخست وزیر ایران در اوایل مرداد 1297 استعفا کرد و وثوقالدوله در ششم مرداد همان سال رئیس الوزرا گردید.
با تشکیل دولت توسط وثوقالدوله که از چهرههای شاخص انگلوفیلی چون؛ نصرتالدوله و صارمالدوله شکل یافته بود انگلیسیها قرارداد 1919 را که توسط لرد کرزن طراحی شده بود، برای امضا به وی سپردند. به موجب این قرارداد بریتانیا گروهی مستشار مالی از جمله یک خزانهدار کل به ایران میفرستاد تا هرگونه هزینه و پرداخت وجه زیرنظر آنان انجام شود. مستشاران نظامی هم عملا نیروهای مسلح را اداره میکردند. مستشاران دیگری نیز در سایر وزارتخانهها، از جمله در وزارت داخله، معارف، عدلیه، فلاحت و فوائد عامه به کار میپردازند طبق قرارداد قوای مقننه و قضائیه حکومت پا برجا باقی میماندند، اما میبایست تصمیماتی که برای بریتانیا جنبه حیاتی داشت همه توسط مستشاران انگلیسی اتخاذ شود. قرارداد در واقع به شکل قیومیت طراحی و به اجرا گذارده میشد و از آنجایی که از نظر زمانی برای اتمام آن زمان معین نگردیده بود، موقع پایان آن به دلخواه انگلیسها بود. هر چند قرارداد مذکور با پرداخت رشوههای کلان به امضاء رسید و حتی انگلیسیها عدهای از مستشاران خود را جهت انجام امور مذکور در قرارداد به ایران اعزام کردند.
اما اجرا و تصویب نهایی قرارداد به طور کامل محقق نگردید. زیرا قرارداد مذکور با مشکلات و موانع عدیدهای روبرو بود. از یک سو احمدشاه که با دریافت رشوه و قول پرداخت مقرری ماهیانه از سوی انگلیسیها با انجام قرارداد موافقت کرده بود زمانی که در فرانسه به سر میبرد توسط اولیای دولت فرانسه از مضرات آن آگاه شده و از عواقبش هراسان گردیده بود. به علاوه به هنگام بازگشت از سفر اروپا زمانی که برای زیارت عتبات عالیات به عراق رفته بود با مخالفت و اعتراض علمای نجف روبرو شده و متوجه اشتباه عظیم خود گشته بود، لذا به دنبال مفری میگشت تا از انجام تعهدی که سپرده بود شانه خالی کند. از طرف دیگر با افشای پرداخت رشوه از سوی انگلیسیها به امضاءکنندگان قرارداد و دستاندرکاران اجرای آن، افکار عمومی، احساسات ناسیونالیستی نخبگان و دیگر اقشار مطلع مردم برانگیخته شده و به مخالفت با آن پرداخته بودند. در این میان قدرتهای بزرگ دیگر آن روز جهان، یعنی فرانسه، آمریکا، روسیه و... به هیچ وجه حاضر نبودند بپذیرند که کشوری نظیر ایران با آن موقعیت فوقالعاده استراتژیک به رایگان در چنگال انحصاری انگلستان قرار گیرد لذا تمامی تلاشهای خود را برای مخالفت و عدم تصویب و اجرای آن انجام میدادند. گذشته از تمامی مسائل پیش گفته دولت ایران دولتی مشروطه و صاحب مجلس ملی به شمار میرفت و طبق قانون اساسی هر قراردادی برای اینکه ضمانت اجرایی و وجهه قانونی پیدا کند میبایست از تصویب مجلس عبور کند و در آن برهه با توجه به تعطیلی مجلس امکان چنین اقدامی وجود نداشت. بنابراین گردانندگان سیاست خارجی انگلستان علیالخصوص وزیر خارجه آن کشور یعنی لرد کرزن که علاقه وافری به تحت سلطه قرار دادن ایران داشت، در وضعیت حساسی قرار داشتند. آنان درصدد بودند از فرصت مغتنمی که پس از جنگ جهانی اول نصیبشان گشته بود استفاده نمایند و اگر این فرصت را از دست میدادند عواقب وخیمی در انتظارشان بود زیرا با وقوع انقلاب در روسیه، بلشویسم چونان شبحی به کشورهای همسایه آن دولت سایه انداخته بود و با توجه به موفقیت روسها در آن برهه از جذابیت نیز برخوردار بود و اگر انگلیسیها نمیتوانستند ایران را تحت سلطه خود درآورند احتمال اینکه این کشور به سوی دولت بلشویکی شوروی متمایل گردد وجود داشت و این به معنای به خطر افتادن مستعمره گنجگونه انگلستان یعنی هند و از دست رفتن طعمه و پایگاه مهمی چون ایران بود.
با توجه به حساسیتهای فوقالذکر دستاندرکاران سیاست خارجی انگلستان تمامی تلاش خود را به کار گرفتند تا قرارداد را به مرحله اجرا گذارند. آنان پس از اینکه ماجرای رشوهگیری وثوقالدوله افشاء گردید و دولت وی آماج شدیدترین انتقاد ها و حملات قرار گرفت به سراغ چهره خوشنامی چون مشیرالدوله رفته و از وی حمایت کردند تا زمام امور دولت را در دست گرفته انتخابات مجلس را به اتمام رساند و نهایتا قرارداد بهتصویب رسیده اجراء گردد. اما شخصیتی نظیر مشیرالدوله حاضر نبود به تمامی خواستهای آنان تن در دهد و اگر قرار بود قرارداد را به تصویب رساند جرح و تعدیلهای فراوانی را خواستار بود. پس از مشیرالدوله انگلیسیها به دنبال فرد مطیعتری گشتند و سپهدار را گزینهای مناسبی یافتند اما سپهدار نیز نتوانست خواستههای آنان که همان تصویب و اجرای قرار داد بود را به سرانجام رساند. این تحرکات و تلاشهای انگلیسیها زمانی انجام میشد که ایران در چندین نقطه حساس دچار بحران و آشوب بود و حکومت مرکزی در ضعف شدیدی به سر میبرد، از جمله در شمال ایران میرزا کوچکخان قیام نموده و اداره آن قسمت از کشور را در دست گرفته بود و روسها نیز از وی حمایت میکردند. در آذربایجان نیز شیخ محمد خیابانی علم مخالفت برافراشته بود. ایران، درست زمانی کهانگلیسیها خواستار ایجاد دولت مرکزی مقتدر و ارتشی قوی جهت حفظ منافع و مصالح خود در خاورمیانه و جلوگیری از نفوذ بلشویسم بود، دچار چنین ضعف و فتوری گشته بود.
به این ترتیب با بررسیهایی که سفارت انگلستان در ایران انجام داده و اوضاع ایران را مورد تحلیل قرار داده بود نهایتا پس از مشورتها و رایزنیهای فراوان بین سفارت این کشور در ایران و به طور مشخص نورمن با وزارت امورخارجه و شخص کرزن تصمیم دیگری اتخاذ گردید؛ وزارت امورخارجه انگلستان به این نتیجه رسید که قرارداد 1919 عملا به بنبست رسیده است و امیدی به اجرای آن، آنگونه که طراحی و پیشبینی شده بود نمیباشد و میبایست راه دیگری برای اجرای برنامهها و رسیدن به اهداف خود بیابند این راه جدید کودتا بود. فکر کودتا از زمانی قوت گرفت که انگلیسیها علیالخصوص نورمن سفیر این کشور در ایران و ژنرال آیرون ساید فرستاده ویژه نظامی انگلستان جهت سروسامان بخشیدن به اوضاع قزاقها و نیروهای انگلیسی مستقر در ایران، به این نتیجه رسیدند که می بایست " دولتی مستبد " در ایران به روی کار آید. اما اینکه چگونه و توسط چه کسی، مسئلهای بود که با اقدامات تکمیلی آیرون ساید و نورمن مشخص گردید. در واقع میبایست کودتای 1299 را محصول مشترک آیرون ساید- نورمن نامید.
آیرون ساید زمانی که به ا یران آمد به دنبال "مردی مقتدر و مستبد " میگشت که توانایی اداره نیروهای نظامی را دارا باشد در این میان وی به واسطه کلنل اسمایس با افسر ایرانی گمنامی به نام رضا خان آشنا میشود. رضاخان در دهکده آلاشت از توابع سوادکوه به دنیا آمده بود پدرش عباسعلی خان معروف به داداش بیک از افسران فوج سوادکوه بوده که اندکی پس از تولد رضاخان درگذشته است و پس از فوت پدر در نزد داییاش بزرگ شده، سرانجام به عنوان نیروی پیاده به فوج قزاق میپیوندد و پس از جنگ جهانی اول زمانی که در آتریاد همدان خدمت میکرد در کودتا علیه سرهنگ گلرژ شرکت کرده و پس از موفقیت به درجه میرپنجی میرسد.
آیرون ساید که ابتدا رضاخان را برای سروسامان دادن به نیروهای قزاق مدنظر قرار داده بود با گزارشهای پیشرفت کاری که از اسمایس دریافت میکرد بیش از پیش به رضاخان به عنوان فردی که میتواند به رهبری او امیدوار باشد توجه کرد. بیبضاعتی و عدم پیوند و ارتباط رضاخان با طبقه فاسد و منحط حاکم داوری آیرون را در این مورد منسجمتر میکرد.
اما آیرون ساید بزودی دریافت که شاید در توانایی رضاخان اغراق کرده باشد. نامزدی که آیرون انتخاب کرده بود سرباز و سرکرده خوبی میتوانست باشد اما فاقد پایگاه و پیشینه سیاسی بود و در نظر اولیای سفارت انگلستان هم نسبتا ناشناخته بود. بنابراین آیرون ساید متوجه این مهم گردید که ممکن است رضاخان توانایی احراز مقام نخستوزیری و تشکیل واداره دولت را نداشته باشد. پس میبایست همتای غیرنظامی شناختهشدهتر و با شم سیاسی برای وی پیدا میشد. در این مرحله نورمن سفیر انگلستان در ایران سیدضیاءالدین طباطبایی را گزینهای مناسب تشخیص میدهد.
سیدضیاءالدین طباطبایی که در فرانسه تحصیلات خود را به اتمام رسانده بود زمانی در صحنه سیاسی ایران مطرح شده و نامش برسر زبانها میافتد که به عنوان مدیرروزنامه رعد به طرفداری دربست و بیچون و چرا از وثوقالدوله و قرارداد 1919 میپردازد و سابقه شش سال وفاداری بیدریغ وی به منافع بریتانیا در ایران پروندهای مناسب برای او به شمار میرفت تا از سوی سفارت انگلستان و شخص نورمن به عنوان فردی قابل اعتماد و در عین حال مطیع و سربهراه برای به دست گرفتن رهبری سیاسی کودتا مناسب تشخیص داده شود.انتخاب سیدضیاء از نظر نورمن انتخاب بسیار مناسبی بود زیرا مفاد قرارداد که امید تصویب آن از نظر عوامل سیاست خارجی انگلستان رخت بربسته بود. با نخستوزیری سیدضیاء بدون تصویب و حتی با رد صوری از طرف وی به موقع اجرا گذاشته میشد. مستشاران اداری و نظامی انگلستان بدون نیاز به قرارداد (که حساسیتهای فراوانی را برانگیخته بود) وارد ایران شده مصادر امور قرار میگرفتند و ایران با حکومت سیدضیاء قرص و محکم برمدار بریتانیا میماند و هیچ ضرری به منافع اقتصادی و سایر مصالح انگلستان وارد نمیشد.به هر تقدیر با تعیین رهبران نظامی و سیاسی کودتا، رضاخان در راس نیرویی قریب به 2500 نفر صبح روز 29 بهمن 1299 از قزوین به سوی تهران حرکت کرد و روز دوم اسفندماه به قصد تسخیر تهران و سرنگونی دولت سپهدار وارد پایتخت میشود. در نخستین ساعات بامداد سوم اسفند با اندک درگیری با نیروهای پلیس و کلانتری کنترل شهر را به دست گرفت. احمدشاه روز چهارم اسفند با صدور فرمانهایی سیدضیاءالدین طباطبایی را به ریاست الوزرایی انتخاب کرده و به رضاخان نیز لقب سردار سپه اعطاء کرد.
منابع:
- لوسونور، امیل، زمینه چینیهای انگلیس برای کودتای 1299، ترجمه ولیالله شادان، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول، 1373
- بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، 1371
- طلوعی، محمود، پدر و پسر: ناگفتهها از زندگی و روزگار پهلویها، تهران نشر علم، چاپ پنجم، 1374
- نیازمند، رضا، رضاشاه از تولد تا سلطنت، تهران، انتشارات دنیای کتاب، 1383
- مکی، حسین، تاریخ بیستساله ایران، تهران، ناشر، چاپ چهارم، 1363
- غنی، سیروس، برآمدن رضاخان، برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها، ترجمه حسن کاشاد، تهران، نیلوفر، 1378
- مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، تهران، زوار، چاپ سوم، 1371
منبع: پورتال نور
منبع بازنشر: سایت گذرستان
تعداد بازدید: 669