انقلاب اسلامی :: چله‌های سرنوشت ساز

چله‌های سرنوشت ساز

14 اردیبهشت 1393


برگزاری اولین چله، بیش از انتظار، مورد استقبال مردم قرار گرفت و این نمونه‌ای درخشان از استفاده سیاسی از سنت‌های شیعی بود که شاه را در بن‌بست سختی قرار داد. «اگر دولت می‌خواست جلوی برگزاری این مراسم را که به تبع حوادث قبلی، تاریخ و روز آن معین بود، بگیرد قطعاً با تظاهرات بسیار عظیم‌تری مواجه می‌شد».(1)

رژیم ناچار شد کجدار و مریز با چله‌ها برخورد کند. این مراسم موجب شد تا نقش و قدرت مذهب در تحرک مردم و فراگیری نهضت، خود را بیشتر نشان دهد و کار را از دست کسانی که کینه‌های متراکم مردم را به سوی سازش با رژیم می‌کشاندند، بگیرد.

چهلم شهدای 19 دی قم – با فرارسیدن چهلمین روز شهدای واقعه 19 دی قم در بسیاری از شهرهای ایران، مجالس عزاداری برپا شد. در نجف اشرف امام خمینی خود به این مناسبت سخنرانی و خط اصلی مبارزه را ترسیم کردند و مشخص نمودند که این تعطیلی اعتراض بر شخص شاه است. امام خمینی در این سخنرانی، از قم به عنوان «مرکز فعالیت اسلامی و مرکز تحرک اسلامی»(2) یاد کردند و منشأ همه بدبختی‌ها را کشورهای غربی و کسانی که اعلامیه حقوق بشر را امضا کرده‌اند، اعلام نمودند که از همه آنا بدتر آمریکا و انگلیس است که این خانواده را بر ایران مسلط کرده‌اند.

روز 29 بهمن در بسیاری از شهرهای ایران مجالس ختم به آرامی برگزار شد. اما در تبریز مراسم به درگیری با نیروهای مسلح رژیم و شهادت و زخمی شدن عده‌ای از عزاداران منجر گردید و دومین حلقه این زنجیر شکل گرفت.



قیام خونین 29 بهمن تبریز چهلم شهدای تبریز

روحانیون مبارز تبریز به رهبری آیت‌الله قاضی طباطبایی تصمیم گرفتند چهلم شهدای 19 دی را با عظمتی در خور شأن شهدا پاس دارند. از صبح زود همان روز اقشار مختلف مردم از سراسر تبریز به سوی مسجد روانه شدند. هنوز ساعت 9 بود که نیروهای انتظامی به فرماندهی سرگرد حق‌شناس در جلوی مسجد تجمع کردند و از ورود مردم ممانعت نمودند. سرگرد حق‌شناس حماقت را به اوج رساند و دستور داد تا اطلاعیه‌ علمای تبریز را از دیوار مسجد بکنند و سپس به نیروهای خود دستور داد تا اطلاعیه علمای تبریز را از دیوار مسجد بکنند و سپس مسجد را به اصطبل تشبیه کرد و به نیروهای خود دستور داد تا در آن را ببندند. کندن اعلامیه علما و توهین به مسجد، این خانه خدا، تاب تحمل را از مردم ربود و جوانی به نام محمد تجلا از بین جمعیت بلند شد و نسبت به توهین سرگرد اعتراض کرد. درگیری آغاز شد و نیروهای تحت امر، آن جوان دلاور را مورد اصابت گلوله قرار دادند و وی به شهادت رسید. مردم جنازه را روی دست‌ها گرفتند و با شعار مرگ بر شاه و درود بر خمینی به طرف خیابان حرکت کردند. خبر درگیری به سرعت در شهر پیچید و در مدت کوتاهی تمام شهر قیام کرد. در این درگیری مردم خشمگین تمام اماکن مظهر رژیم، بانک‌ها، سینماها، مشروب‌فروشی‌ها، قمارخانه‌ها، حزب رستاخیز و ادارات را مورد حمله قرار دادند. شهر به کلی از دست نیروهای انتظامی خارج شد. استاندار وقت، سپهبد اسکندر آزموده، از مرکز کمک خواست؛ ارتش وارد شهر شد و با سرکوب مردم و اعلام حکومت نظامی، بر شهر مسلط شد. در این درگیری چندین نفر شهید و صدها تن مجروح شدند؛ با این حال، ارتش هم نتوانست آتش دل مردم را خاموش کند. فردا نیز تظاهرات مردم ادامه یافت.(3) قیام 29 بهمن تبریز برای رژیم شاه سخت تکان‌دهنده و وحشت‌‌انگیز بود. موقعیت استراتژیک تبریز، نقش تاریخی تبریزیان در قیام مشروطه و ابعاد وسیع قیام، رژیم را به تکاپو انداخت. جمشید آموزگار، نخست‌وزیر نیز دست به ابتکار عمل زد و تصمیم گرفت هیأت دولت را به تبریز ببرد. کارگزاران رژیم برای خنثی‌سازی قیام 29 بهمن در بیستم فروردین 1357 در تبریز با جمع‌آوری عده‌ای از نظامیان و روستاییان، تظاهراتی را در حمایت از رژیم راه‌اندازی کردند و نخست‌وزیر در این اجتماع سخنرانی کرد و تهدید کرد هرگونه شورشی را سرکوب و با هرج و مرج مبارزه خواهد نمود. وی بعد از سخنرانی در جمع خبرنگاران اعلام کرد، دولت در حال تحقیق است تا هر چه سریع‌تر عوامل اصلی تظاهرات اخیر را شناسایی و مجازات کند.

امام خمینی که به خوبی ادامه روند نهضت را بعد از 19 دی پیش‌بینی کرده و آن را طلیعه پیروزی نام نهاده بود، با پیامی خطاب به اهالی آذربایجان یادآور شدند که «شما آذربایجانی‌های غیور بودید که در صدر مشروطیت برای کوبیدن استبداد و خاتمه دادن به خودکامگی و خودسری سلاطین جور به پاخاستید و فداکاری کردید.» امام خمینی پیش‌بینی کردند که «با خواست خداوند قهار، اکنون در تمام کشور صدای ضدشاهی و ضدرژیمی بلند است و بلندتر خواهد شد.» امام خمینی با اشاره به رهبری مبارزات توسط روحانیون افزودند که «پرچم اسلام بر دوش روحانیون ارجمند برای انتقام از این ضحاک زمان به اهتزاز درخواهد آمد و ملت اسلام یک دل و یک جهت به پاس مکتب حیات‌بخش قرآن، آثار این رژیم ضداسلامی و مروج زرتشتی را محو خواهد کرد. الیس الصبح بقریب؟» و به مردم آذربایجان قول دادند که قیام آنها مورد حمایت «شهرهای بزرگ چون شیراز، اصفهان، اهواز و دیگر شهرها» قرار خواهد گرفت. امام خمینی در پایان پیام خود تذکر دادند که هدف اعزام هیأت رژیم به آذربایجان برای این است که «بی‌خبری شاه را از این جنایات اعلام کند»، لذا هیچ‌کس نباید باور کند.(4)

حماسه 29 بهمن دومین حلقه از زنجیره‌هایی بود که به حماسه 19 دی قم مشروعیت دارد و آن را زنده نگه داشت و موجب گسترش و فراگیر شدن اعتراض نسبت به رژیم شاه شد. در آستانه فرارسیدن چهلمین روز شهادت عده‌ای از مردم تبریز، امام خمینی با صدور پیامی تحلیلی به ملت ایران خط‌مشی مبارزه را مشخص نمودند و در این پیام، این کشتار مکرر را به «عمال آمریکا و به امر شاه» نسبت دادند «که دست آمریکا و سایر اجانب از آستین شاه بیرون آمده». امام خمینی از این کشتار پی‌درپی اظهار «ناراحتی» کردند و در عین امیدواری؛ چون «این جنایات شاهانه و این کشتار وحشیانه نتوانست و نمی‌تواند نهضت این ملت بیدار به پاخاسته را به سستی گرایاند. امام خمینی در پایان از مردم خواستند تا در روز چهلم، «با عزای عمومی خود به ملت‌های آزاد جهان بفهمانند که ما با چه شرایطی زندگی می‌کنیم.»(5) با انتشار پیام امام خمینی روحانیون و مردم در سراسر کشور آماده شدند تا مراسم چهلم شهدای تبریز را باشکوه فراوان برگزار نمایند.

همان‌طور که ساواک پیش‌بینی می‌کرد، مراسم چهلم با استقبال بی‌سابقه‌ای روبه‌رو شد، در بعضی از شهرها دو روز نهم و دهم فروردین مراسم برگزار شد و در بعضی از شهرها علی‌رغم میل ساواک، مراسم به تظاهرات خیابانی تبدیل شد و در اکثر شهرها بازار و مغازه‌ها بسته شدند. وقایع این دو روز چنان وسیع بود که روزنامه‌های وابسته، کیهان و اطلاعات که تا آن روز سعی می‌کردند از کنار این اخبار بگذرند، نتوانستند این وقایع را نادیده بگیرند. کیهان با تیتر درشت در مورد وقایع روز نهم نوشت: «تظاهرات خیابانی، حمله بانک‌ها و اتومبیل‌های پلیس در شهرستان‌ها»(6) و اطلاعات در صفحه اول با تیتر درشت نوشت: «نقابداران در بابل دست به آشوب زدند. در قزوین، کاشان و اصفهان خرابکاری‌های مشابهی انجام شد.»(7) کیهان در مورد وقایع روز دهم نوشت: «در دظاهرات 21 شهر گروهی کشته، مجروح و دستگیر شدند»(8) و اطلاعات نوشت: «تظاهرات، آشوب و خرابکاری و پخش اعلامیه در تهران و شهرستان‌‌ها» و اینها همه علامت بزرگی و نوظهوری این دو روز بود.(9) برگزاری چله‌ها خبر از گسترش بحران برای رژیم می‌داد. چله اول در تبریز فاجعه به بار آورد و ابعادی به مراتب گسترده‌تر از 19 دی قم به وجود آورد. دومین چله در بیشتر شهرها برگزار شد و در بسیاری از شهرها به درگیری با نیروهای مسلح شاه ختم شد و در یزد و جهرم تعدادی شهید و زخمی شدند. در اهواز نیز در روز سیزدهم مردم در مسجد جزایری اجتماع کردند که جلسه به تظاهرات خیابانی و درگیری با پلیس منجر گردید. در این درگیری چند نفر مجروح شدند و یکی از مجروحین در بیمارستان به شهادت رسید. در نتیجه در این چله سه شهر مجروح و شهید داد که بر خشم مردم ایران افزوده شد.

سومین چله خونین – نیروهای مذهبی بهترین راهبرد خود را در تداوم نهضت تجربه کردند. هر چهل روز یک قیام عمومی و خونین تب انقلاب را بالا می‌برد، بحران را گسترش می‌داد و به نیروهای مبارز امید و نشاط می‌بخشید. با اینکه مراجع قم در برپایی چهلم محتاط‌تر می‌شدند، ولی امام خمینی مصمم‌تر آتش انقلاب را افروخته‌تر می‌کرد. امام خمینی با تحلیل عمیق از حوادث به خوبی می‌دانستند که فرصت پیش آمده غنیمت است و باید ضربه‌های کاری را به رژیم وارد کرد. امام خمینی در 9 اردیبهشت با صدور پیامی به ملت ایران، استراتژی قیام و راهبردها را مشخص و تکلیف همه مخالفین شاه را معین نمودند. امام خمینی در این پیام، نوک پیکان حملات خود را متوجه شخص شاه کردند. امام خمینی در این پیام استراتژی حرکت اسلامی را معین فرمودند و تصریح کردند که ما «به خواست خداوند تعالی تا برچیده شدن بساط ارتجاعی شاهنشاهی و برپا کردن حکومت عدالت‌گستر اسلامی دست از مبارزه برنمی‌داریم.»(10) موجی که پیام امام خمینی در بین مردم ایجاد کرد، خبر از برگزاری حماسه‌ای باشکوه می‌داد که روند سرنگونی رژیم را تسریع می‌کرد.

برگزاری مراسم در سراسر ایران – روز 19 اردیبهشت فرا رسید. اعتراضات و گرامیداشت شهدای یزد، جهرم و اهواز به اوج خود رسید. مهم‌ترین موضوع در قیام 19 اردیبهشت قیام گسترده دانشجویان در دانشگاه‌های آذرآبادگان، تهران، پهلوی، شیراز و سایر شهرها بود. در این روز دانشجویان نشان دادند که مذهب بزرگ‌ترین قدرت حرکت‌آفرین است. خبرگزاری‌های جهان نقش دانشجویان را در 19 اردیبهشت تحت پوشش خبری وسیعی قرار دادند.(11) خونین‌ترین تظاهرات 19 اردیبهشت در شهر قم بود.(12) وقایع این دو روز چنان رژیم را به عکس‌العمل واداشت که شاه سفر خود را به مجارستان و بلغارستان به تعویق انداخت(13) و دولت طی اولتیماتوم شدیداللحنی انقلابیون را مورد تهدید قرار داد. حماقت‌آمیزترین رفتار نیروهای رژیم در این واقعه، حمله به منزل آیت‌الله گلپایگانی و شریعتمداری بود و این نشان می‌داد که رژیم در پی حرمت‌شکنی نسبت به مراجع بود. نیروهای رژیم روز نوزدهم به منزل آیت‌الله گلپایگانی حمله کردند و به ضرب و شتم پناهندگان پرداختند و چند گاز اشک‌آور در منزل شلیک کردند. در این واقعه آیت‌الله گلپایگانی دچار سکته قلبی شد و در بیمارستان بستری گردید. نیروهای رژیم که از این حرمت‌شکنی احساس پیروزی می‌کردند، روز بعد به منزل آیت‌الله شریعتمداری حمله کردند و طلبه‌ای را به نام ستار کشانی با گلوله به شهادت رساندند و فرد دیگری را مجروح کردند. حمله به منزل مراجع بازتاب وسیعی پیدا کرد. امام خمینی بلافاصله تلگرافی به آیت‌الله شریعتمداری زدند و از «هجوم اشرار و عمال اجانب به منزل وی و «قتل نفوس محترمه در محضر» وی اعلام تأسف نمودند و از وی خواستند تا «از سلامتی خود، ایشان را مطلع فرمایید.»(14)

سرکوب شدید رژیم موجب شد تا مراجع و روحانیون به این نتیجه برسند که دیگر راهی برای اصلاح وجود ندارد. اعلامیه بعضی از مراجع بعد از این رخداد، بوی انقلاب می‌داد. آنها خواستار دگرگونی و برقراری نظام اسلامی شدند و روحانیت با تمام وجود به صحنه مبارزه آمد. آیت‌الله گلپایگانی بعد از رفع کسالت در رابطه با قیام 19 اردیبهشت اعلامیه‌ای را خطاب به علما صادر کردند و «این تظاهرات و اعتصابات و تعطیلی‌های عمومی در سطح کشور را» نشانه نارضایتی گسترده مردم دانستند و صراحتاً اعلام کردند: «ملت مسلمان ایران، خواهان اجرای احکام قرآن مجید و عدالت اجتماعی و برقراری نظام اسلامی می‌باشند.»(15) اعلام موضع صریح آیت‌الله در برقراری نظام اسلامی کمک بسیار مهمی به امام خمینی، رهبر نهضت بود و این جمله در بین طلاب چنان هیجان برانگیخت که آنان به یکدیگر تبریک می‌گفتند.

امام خمینی در 23 اردیبهشت طی یک سخنرانی نسبتاً طولانی در ضمن تحلیل موقعیت رژیم، راهبردهایی را برای ادامه نهضت مشخص کردند. امام خمینی در این سخنرانی علت سرکوب‌های اخیر را «جنونی» دانستند که در اثر عصبانیت شاه بر وی «عارض شده است». امام خمینی در این سخنرانی از شاه خواستند «تا جانش را از دست این ملت نجات دهد و یواشکی فرار کند» و در مقابل کسانی که می‌پرسیدند با رفتن شاه چه کسی حکومت کند؟ فرمودند: «اگر این برود عبیدالله هم بیاید بهتر از این است.» امام بر این پاسخ استدلال می‌کردند که شاه «کهنه‌کار شده، اواخر عمرش است و عصبی و دیوانه شده است» و «اگر این برود، هر کس بیاید مردم باز یک مدتی راحت هستند.» امام خمینی در این سخنرانی چند طرح کاربردی را ارائه دادند:

1- از همه رهبران سیاسی و مذهبی خواستند که برای اداره انقلاب دست به سازماندهی بزنند و «تمام جناح‌ها با هم باشند، سازمان واحد باشد، یک حزب‌اللهی در مقابل حزب رستاخیز، حزب خدا، حزب‌الله همه با هم باشید... روحانیان با آنها و آنها با روحانیون... باید سازمان داده بشود به این قیام، به این نهضت. باید عقلای قوم، سران قوم سازمان بدهند؛ یعنی روابط پیدا بشود بین جناح‌ها. همه شهرستانها باید با هم روابط داشته باشند، باید مجالس در روز واحد باشد.»(16)

2- روحانیت نیز باید برای ادامه نهضت سازمان داشته باشد.

بعد از این پیام بود که روحانیون مبارز تهران به فکر تشکیل رسمی جامعه روحانیت تهران افتادند و کار سازماندهی نهضت و تماس با روحانیون شهرستانها را آغاز کردند. پس از این واقعه، جامعه روحانیت تبریز، جامعه روحانیت اهواز، روحانیون زنجان، جامعه روحانیت تهران، روحانیون حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت قزوین، مدرسین حوزه علمیه قم، روحانیون اصفهان، روحانیون تبعیدی در سقز، جامعه وعاظ تبریز و جامعه روحانیت بابل با صدور پیام، نامه و تلگراف اعمال وحشیانه رژیم، خصوصاً حمله به بیت مراجع را محکوم نموده‌اند.(17)

از بزرگ‌ترین دستاوردهای سومین چله خونین، توسعه نهضت در سراسر کشور، تسریع در حوادث، کم شدن فاصله قیام‌ها و خودآگاهی انقلابی دانشجویان به نقش خود در اثرگذاری، پررنگ‌شدن بعد مذهبی نهضت و سرانجام، آغاز عقب‌نشینی رژیم از مواضع تثبیت‌شده خود بود. اولین واکنش امتیاز بخشی رژیم، تصمیم بر برکناری ارتشبد نصیری، رئیس خونخوار ساواک بود که در 16 خرداد برکنار و سپهبد ناصر مقدم را به جای وی منصوب نمود. با استعفای انصاری از سمت هماهنگ‌کننده حزب رستاخیز و سخن از استعفای بعضی از روسای حزب، سراشیبی حزب به سوی سقوط آغاز شد.

چهارمین چله – چهارمین چله با اینکه در سراسر کشور مورد استقبال قرار گرفت، ولی عملاً سرد و برای رژیم مشکل جدی به وجود نیاورد، چرایی این سردی را باید در علل زیر جستجو کرد. در فاصله بین چله سوم و چله چهارم، 15 خرداد قرار داشت. انتظار می‌رفت که بعد از چندین سال، در دور جدید نهضت، سالگرد قیام 15 خرداد با عظمت برگزار می‌شد. رژیم نیز چنین پیش‌بینی کرده بود و به همین علت در سراسر کشور اعلام آماده‌باش کرده بود.(18) از طرف دیگر، امام خمینی در سخنرانی دهم خرداد در نجف، ضمن ارائه تحلیل از وضعیت رژیم، وابستگی آن به آمریکا، فقر مردم، غارت منابع و ذخایر کشور و جنایات رژیم، تأکید کردند که ملت ایران نباید این 15 خرداد را از یاد ببرند.

از سوی دیگر، نهضت آزادی بدون هماهنگی با امام خمینی و روحانیون مبارز در آستانه 15 خرداد با صدور اعلامیه‌ای از مردم خواست تا در سالگرد 15 خرداد از خانه‌ها خارج نشوند. مراجع قم در مورد سالگرد 15 خرداد هیچ اطلاعیه‌ای صادر نکردند و جامعه‌ مدرسین نیز همین رویه را انتخاب کرد، ولی جامعه روحانیت تهران با صدور اعلامیه‌ای ضمن گرامیداشت سالگرد پانزده خرداد، اعلام کرد: «روحانیت تهران به پیروی از مراجع عظام، اعلام می‌دارد: چون اوضاع و احوال کنونی ایران نشان می‌دهد رژیم در نظر دارد 15 خرداد دیگری به وجود آورد، چه بهتر آنکه شکوه و عظمت این روز تاریخی امسال با مقاومت منفی نشان داده شود و در سراسر ایران روز دوشنبه، 15 خرداد مردم از خانه‌ها به هیچ‌وجه خارج نشوند و از هرگونه تظاهرات خیابانی خودداری کنند تا ضمن ادای حق آن روز، نقشه دستگاه جبار را خنثی کنند.»(19)

در مقابل تصمیم تعطیلی نیروهای مخالف، دولت نیز دست به اقدامات بازدارنده‌ای زد. طبق گزارش‌های ساواک، شاه از نخست‌وزیر خواست تا دولت، مانع اعتصاب عمومی شود. مطبوعات وابسته به رژیم برای خنثی‌سازی اعتصاب 15 خرداد با انعکاس وسیع جلسه 13/3/1357 اتاق اصناف دست به فضاسازی زدند. اطلاعات با تیتر درشت در صفحه اول نوشت: «اصناف اعلام کردند فردا مغازه‌ها را نمی‌بندند.»(20) و تیتر دوم کیهان این بود: «اقدامات وسیع علیه شایعه اعتصاب فردا. اصناف تهران: فردا مغازه‌ها را نمی‌بندیم.»(21) دولت تلاش کرد تا خود را در 15 خرداد کاملاً‌ پیروز جلوه بدهد. امام خمینی با آگاهی از فراز و نشیب‌های یک نهضت بدون اینکه خود را درگیر مسائل اختلافی نماید و بر اختلافات دامن بزند، بیشتر به تبیین اهداف نهضت، تلاش در جهت بیداری ملت و امیدوار ساختن آنها به آینده می‌پرداخت. امام خمینی در 20 خرداد با صدور پیامی به ملت ایران بر واژگونی رژیم شاه به عنوان استراتژی نهضت تأکید کردند. مراجع قم آیت‌الله گلپایگانی، نجفی مرعشی و شریعتمداری با صدور اعلامیه مشترکی ضمن برشمردن جنایات رژیم در ریختن خون مردم در قم و دیگر شهرها و حمله به بیوت مراجع تقلید برای اولین بار در تاریخ روحانیت شیعه اعلام کردند که «برای ابراز تنفر و انزجار اخیر و استنکار برنامه‌های ضداسلامی روز شنبه یازدهم شهر رجب (27/3/1357) را عزای عمومی اعلام می‌داریم و چون دشمنان به هر عنوان می‌خواهند با اخلال در اجتماعات و تظاهرات، مطالب و اعتراضات منطقی ما را وارونه جلوه دهند و سپس کشتار وحشیانه به راه اندازند، از تشکیل مجلس ترحیم در این اربعین خودداری می‌نماییم و به عنوان اعتراض در خانه خود می‌نشینیم» و به ملت نیز هشدار دادند «از هر کاری که موجب حوادث ناگوار» می‌شود، «احتراز نمایند».(22) این گونه خانه‌نشینی برای دومین بار در مسیر حرکت رو به گسترش نهضت تکرار شد. با این حال، چنان حرکت مردم ایران‌ عمیق، ریشه‌دار و جدی بود که در ضمن تبعیت از رهبران مذهبی تصمیم داشتند تا سرنگونی رژیم شاهنشاهی به نهضت خود ادامه دهند. لازم به ذکر است که در سراسر کشور در آن روز روحانیون از حضور در نماز جماعت خودداری کردند و نماز جماعت برپا نشد. با همه این دستاوردها این آخرین چله‌ای بود که برگزار شد؛ زیرا در این چله کسی به شهادت نرسید؛ لذا بیم آن می‌رفت که مسیر حرکتی که آغاز شده بود در همین جا به پایان برسد.

پنجمین موج – با اینکه تمام وقایع دلالت بر قطع زنجیره چله‌ها و نرمش احتیاط‌آمیز بعضی از رهبران می‌داد، حوادث بعدی نشان داد که دست تقدیر سرنوشت دیگری رقم زده است. حوادث غیرمترقبه، اصرار امام خمینی بر تداوم نهضت و تصمیم مردم بر ادامه حرکت، ابتکار عمل را بار دیگر از دست رژیم گرفت و بر خیال خام آن و نگرانی انقلابیون پایان بخشید.



پی‌نویس‌ها:

1- نیکی. آر. کدی، ریشه‌های انقلاب اسلامی، ص 414.
2- صحیفه امام، ج 3، صص 330-349.
3- برای آگاهی بیشتر ر.ک به: حماسه 29 بهمن تبریز، به کوشش علی شیرخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، ص 228.
4- صحیفه امام، ج 3، صص 353-355.
5- همان، صص 359-362.
6- روزنامه کیهان، 10/1/1357.
7- روزنامه اطلاعات، 9/1/1357.
8- همان، 12/1/1357.
9- همان، 10/1/1357.
10- برای آگاهی بیشتر نک به: روزنامهکیهان، 20/2/1357، ص 27.
11- صحیفه امام، ج 3، صص 380-378.
12- نک به: روزنامه اطلاعات، 20/2/1357.
13- همان.
14- صحیفه امام، ج 3، ص 346.
15- اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 469.
16- صحیفه امام، ج 3، صص 383-396.
17- اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، صص 230-284 و ج 4، صص 282-284.
18- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده ارتشبد عباس قره‌باغی.
19- اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، ص 308.
20- روزنامه اطلاعات، 14/3/1357.
21- همان.
22- اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 472.




منبع: درآمدی بر انقلاب اسلامی ایران روح‌الله حسینیان ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 602 تا 612
منبع بازنشر: سایت موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی



 
تعداد بازدید: 828


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: